۲۳ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۳ آذر ۱۴۰۳ - ۲۱:۰۰
فیلم بیشتر »»

غزل شماره 493 حافظ

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی

دایم گل این بستان شاداب نمی‌ماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی

دیشب گله زلفش با باد همی‌کردم
گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی

صد باد صبا این جا با سلسله می‌رقصند
این است حریف ای دل تا باد نپیمایی

مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی

یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی

ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست
شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی

ای درد توام درمان در بستر ناکامی
و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی

فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست
کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی

زین دایره مینا خونین جگرم می ده
تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی

حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد
شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی

تفسیر :

از غرور و خودپسندی دوری کنید که تنها نتیجه ای که برای شما دارد شکست و پشیمانی خواهد بود. افکار منفی و بیهوده را کنار گذاشته و به آن چه خداوند به شما داده رضایت داشته باشید.

قناعت پیشه کنید و با دقت و واقع بینی امور خود را انجام دهید که انشالله پیروزی با شما خواهد بود و به آرزوهای خود دست پیدا می کنید.