۱۶ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۰۷:۳۰
فیلم بیشتر »»

غزل شماره 93 حافظ

چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت
حقوق خدمت ما عرضه کرد بر کرمت

به نوک خامه رقم کرده‌ای سلام مرا
که کارخانه دوران مباد بی رقمت

نگویم از من بی‌دل به سهو کردی یاد
که در حساب خرد نیست سهو بر قلمت

مرا ذلیل مگردان به شکر این نعمت
که داشت دولت سرمد عزیز و محترمت

بیا که با سر زلفت قرار خواهم کرد
که گر سرم برود برندارم از قدمت

ز حال ما دلت آگه شود مگر وقتی
که لاله بردمد از خاک کشتگان غمت

روان تشنه ما را به جرعه‌ای دریاب
چو می‌دهند زلال خضر ز جام جمت

همیشه وقت تو ای عیسی صبا خوش باد
که جان حافظ دلخسته زنده شد به دمت

تفسیر :

از خداوند بخواهید که هرگز خوار و کوچک نشوید. در آینده ای نزدیک ثروت هنگفتی نصیب شما خواهد شد.

سختی های زیادی باید تحمل کنید تا به مراد دل و سر منزل مقصود برسید. اگرچه رنج و درد خواهید کشید اما امید خود را از دست ندهید و به خداوند توکل کنید که تحمل این سختی ها بی پاسخ نخواهد ماند.