۱۸ آذر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۸ آذر ۱۴۰۴ - ۰۰:۰۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۰۸۵۴۹
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۸ - ۰۶-۰۸-۱۴۰۳
کد ۱۰۰۸۵۴۹
انتشار: ۱۱:۲۸ - ۰۶-۰۸-۱۴۰۳

ماجراهای آخرین کدخدای تهران در روستای پونک (+عکس)

ماجراهای آخرین کدخدای تهران در روستای پونک (+عکس)
آخرین کدخدای پونک آخرین کدخدای تهران نیز بود. مردی بلندقامت و خوش حافظه که با همه کهولتش خاطرات بسیاری از پونک به یاد داشت.

خانه‌ای در محله پونک در خیابان پونه چهار، با نمای سنگی سفید منزل مرحوم محمد فدایی است. خانه همچنان پابرجاست. وسایل خانه نیز به یاد پدر دست‌نخورده باقی مانده است؛ همه کتاب‌هایش، تفنگ معروف کدخدا و وسایل قدیمی که روایتگر تاریخ یک محله هستند.

به گزارش همشهری آنلاین، افتخار فدایی، دختر بزرگ خانواده، می‌گوید: «۹ خواهر و بردار هستیم. درهای این خانه تا آخرین روزهای حیات پدر و مادرم به روی اهالی محل باز بود. پدر سال ۱۳۰۷ متولد شد. مادرش اهل فرحزاد بود و از همان دوران کودکی پدر را در فرحزاد به مکتب‌خانه فرستاد. برای همین پدر جزو انگشت‌شمار افرادی بود که در پونک سواد داشت. ۱۶ سالش بود که در دورهمی مردانه می‌نشست و در حضور کدخدای آن روزهای پونک کتاب می‌خواند. همین سوادش هم باعث شد مورد توجه زن ارباب فرمانفرما قرار بگیرد.»

افتخار خانم می‌گوید: «روزی پدر برای خانه بتول‌خانم، زن ارباب بار هیزم می‌برد. از نگهبان درخواست رسید می‌کند. خبر به گوش بتول‌خانم می‌رسد و روی کاغذ می‌نویسد: «یک‌ بار هیزم تحویل گرفته شد» ازآنجایی‌که سهم ارباب و کشاورز باید مشخص می‌شد پدر کاغذ را قبول نمی‌کند و می‌گوید: «یک‌ بار هیزم نبود و سه بار بود.» بعد دست‌نوشته بتول‌خانم را پاره می‌کند. خبر به گوش بتول‌خانم می‌رسد و پدر را فرامی‌خواند و می‌پرسد: «مگر می‌دانی چه نوشته‌ام؟» آنجا پی می‌برد پدرم باسواد است. همین باعث می‌شود تا پدر موردتوجه فرمانفرماییان قرار بگیرد. بعدها همین بتول‌خانم پدرم را برای کدخدایی به دولت پیشنهاد می‌دهد.»

ماجراهای آخرین کدخدای تهران در روستای پونک

درهای خانه مرحوم پونکی همیشه باز بود تا مردم برای پیگیری امورشان راحت‌تر باشند. حتی او کاری کرده بود مامور ثبت احوال سالی یکی دو بار از شمیران به خانه او بیاید تا به امور پونکی ها رسیدگی کند. او مامور بود تا اسامی جوان‌هایی که خدمت نکرده‌اند را به پاسگاه کن بدهد تا به خدمت سربازی بروند. در حقیقت خانه‌مان محل سربازگیری شده بود.

عبدالسعید فدایی، پسر خانواده می‌گوید: «پدر سال ۱۳۹۹ فوت کرد. با وجود کهولت سن، خودش بالای درخت می‌رفت تا توت بچیند. می‌گفتیم پدر اجازه بدهید ما این کار را انجام بدهیم، می‌گفت شما بلد نیستید، هم خودتان را ناقص می‌کنید و هم درخت را. حواسش به همه‌ کس و همه‌ چیز بود و در ۹۰ سالگی بسیاری از داستان‌های کتاب‌هایش را از حفظ برایمان می‌خواند.»

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
برچسب ها: کدخدا ، پونک
ارسال به دوستان
ورزشگاه ساختن فقط نصب صندلی نیست/ جایی که میزبان تیم ملی فوتبال ایران در آمریکا می‌شود (+عکس) الطلبه با تدبیر منصوریان در شرایط مسابقه؛ برگزاری بازی درون‌تیمی جدی با حضور داور رسمی مجتبی جباری سرمربی مس رفسنجان شد؛ ستاره سابق استقلال مأمور خروج نارنجی‌پوشان از قعر جدول مورایس در گفت‌وگو با فردوسی‌پور: ایران شانس خوبی برای صعود از گروه جام جهانی دارد تمدن گمشده عصر برنز؛ آیا ترکیه امروزی زمانی میزبان ابرقدرتی فراموش‌شده بود؟ حذف عمان از جام کشورهای عربی؛ کارلوس کی‌روش باز هم در یک تورنمنت بزرگ ناکام ماند اولین واکنش کیش به حواشی؛ تعهد کتبی حجاب و تعیین ساعت ۵ صبح برای رقابت بانوان اجرا شد برنامه ساخت خط آهن سریع السیر بین عربستان سعودی و قطر / سرعت: 300 کیلومتر / مسیر 780 کیلومتری دوحه - ریاض در 2 ساعت پیش‌بینی جنجالی خبرنگار مصری؛ مصر صدرنشین گروه G جام جهانی خواهد شد/ بلژیک سوم و ایران دوم مکان مذهبی با معماری ارگانیک (+عکس) ساختمان ترا ؛ نمونه ای جالب از معماری هیبریدی (+عکس) کشف دایناسوری ۱۵۰ میلیون ساله با پاهای لنگان! فشار مشترک ایران و مصر به فیفا؛ دو کشور مسلمان نام‌گذاری «مسابقه افتخار» برای دیدار جام جهانی را نپذیرفتند ابتلا به آنفلوآنزا، چهار برابر وضعیت هشدار! ذوالنوری: هزینه پراید ضدگلوله سعید جلیلی، از یک بنز ضدگلوله بیشتر است
نظرسنجی
با توجه به مشخص شدن رقبای ایران در مرحله نخست جام جهانی فوتبال، به نظر شما تیم ملی می تواند به مرحله بعدی صعود کند؟