۲۸ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - ۲۲:۴۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۱۸۵۸
تاریخ انتشار: ۲۰:۳۹ - ۰۴-۱۲-۱۳۸۸
کد ۱۰۱۸۵۸
انتشار: ۲۰:۳۹ - ۰۴-۱۲-۱۳۸۸

روایت قالیباف از شهید مهدی باکری

اگر از من می پرسیدند چرا به جبهه رفتی می گفتم از روی تکلیف. اما شهید مهدی باکری در پاسخ به این سوال می گفت این لطف خداست و باید خدا را شاکر باشیم که چنین نعمتی داده و او به ما اجازه داده در این میدان حضور یابیم.
سما: دکتر محمد باقر قالیباف صبح دیروز با حضور در برنامه زنده تلویزیونی "صبح بخیر ایران" شبکه اول سیما به بیان ابعادی از زندگی و شخصیت شهید مهدی باکری ، از فرماندهان دوران مقدس دفاع مقدس پرداخت.

همرزم شهید باکری در این برنامه ضمن تبریک ماه ربیع ، به یکی از ویژگی های دوران جنگ اشاره کرد و گفت: یکی از ویژگی های آن دوران مقدس این بود که افراد از محیط های مختلف ، با فرهنگ های متفاوت از میان اقشارمختلف در میدان جنگ در کنار یکدیگر قرار می گرفتند و در حین اینکه باورها و آرمان های مشترکی داشتند و قلبشان برای یک چیز می تپید ، همدیگر را نمی شناختند و هیچ آشنایی قبلی با یکدیگر نداشتند ، مگر معدود افرادی که از یک شهر و محله و یا یک دانشگاه و مدرسه به آنجا می آمدند.

قالیباف افزود: با گذشت زمان و شرایطی که در جبهه به وجود آمد تقریبا یگانها و تیپ و لشگرها شکل گرفتند و رزمندگان سازماندهی خوبی پیدا کردند .

وی به آشنایی خود با شهید باکری اشاره کرد و اظهار داشت : آن زمان من از مشهد به جبهه اعزام شده بودم و او از ارومیه و تبریز . نخستین باری که با آقا مهدی آشنا شدم در عملیات فتح المبین در سال 61 بود که دوم فروردین ماه سالروز آن عملیات است . در آن عملیات او در تیپ نجف اشرف با شهید کاظمی بود . به عنوان 2 مسئول در جبهه برای اولین بار در یک جلسه او را دیدم.

همرزم شهید باکری ادامه داد : در عملیات های بعدی من فرمانده تیپ امام رضا (ع) و او فرمانده تیپ 31 عاشورا بود که در ادامه جنگ این تیپها تبدیل به لشگر شدند .

شهردار تهران با بیان اینکه با گذشت زمان و عملیات های گوناگون آشنایی ما بیشتر شد ، تصریح کرد : تا زمان شهادت این مرد بزرگ ، ارتباطات ما به حدی نزدیک بود که باید حتما در شبانه روز همدیگر را می دیدیم . این در حالیست که در موقعیت های مختلف مخصوصا در عملیات هایی همجوار بودیم و در جلسات ، برنامه ریزی ها ، شناسایی و لحظات مختلف در کنار یکدیگر بودیم و به نوعی با هم زندگی می کردیم .

آقا مهدی باکری فرمانده ای ویژه

به گفته قالیباف حتما دوستانی که هم اکنون در قید حیات هستند این موضوع را تایید می کنند که انصافا شهید باکری از نیروها ، فرماندهان و رزمندگان بسیار ویژه و زبانزد در بین همه فرماندهان بود .

وی با بیان اینکه ابعاد زندگی و روحیات شهید باکری خیلی گسترده بود ، به خانواده این سردار رشید اشاره کرد و گفت: خانواده شهیدان باکری خانواده ای فرهنگی و مذهبی و بسیار مبارز از قبل از انقلاب بودند. علی باکری برادر بزرگ آقا مهدی قبل از انقلاب در مبارزه با رژیم ستم شاهی به شهادت رسید. برادر کوچک شهید باکری هم با نام حمید که در لشگر معاون آقا مهدی بوود هم در عملیات خیبر شهید شد و خود آقا مهدی هم یکسال بعد از برادرش حمید ، در عملیات بدر به مقام شهادت نایل آمد .

ارادت باکری به حضرت امام حسین (ع) زبانزد بود

شهردار تهران اضافه کرد : شهید باکری نسبت به اهل بیت خصوصا حضرت امام حسین (ع) واقعا ارادتمند بود و واقعا حبی که نسبت به اهل بیت داشت بسیار برجسته بود . هر کس که تنها یک هفته با او زندگی می کرد به این موضوع پی می برد.

وی افزود : اگر کسی یک مسافرت 2 ساعته با وی می رفت و یا یک روز را با ایشان سپری می کرد کاملا حس می کرد که آقا مهدی نسبت به مسایل عبادی و انس با قرآن کریم کاملا در زندگی روزانه اش برنامه داشت و هیچ گاه عبادت را از سر عادت انجام نمی داد .

شهردار تهران خاطر نشان کرد : شهید باکری برای خدا کار و با اخلاص زندگی کرد و به معنای واقعی کلمه خداجو بود .

این فرمانده دوران دفاع مقدس ادامه داد : امروز کسی که در اداره ای کار می کند ، اگر مدیر و یا مسئول بالاترش کم محبتی و بی توجهی نسبت به او انجام دهد و مخصوصا اگر حق با او باشد و برخورد تند غیر منطقی با او انجام شود برایش بسیار سخت می شود و نسبت به آن مدیر ، سازمان و کارش دچار تردید می شود و به قولی قهر می کند و عطای کار را به لقایش می بخشد . آقامهدی باکری قبل از اینکه وارد سپاه شود از محیط دانشگاه آمده بود . او شهردار ارومیه بود . بعد با توجه به ناامنی ها ، مشکلات و مسایل کردستان و جنگ وارد محیط سپاه شد . ولی در همان اوایل در محیط کاری با او برخوردهایی شد . یعنی تقریبا می شود گفت به نوعی از کار عذرش را خواستند . ولی هیچ عکس العمل منفی نداشت و همین باعث شد کار و تلاش بیشتری کند و در جنگ به عنوان یک عنصر عادی حضور یافت و کارش را از صفر آغاز کرد.

قدرت مدیریتی بالا ، قدرت جذب و اخلاص بسیار زیاد ؛ ویژگی های آقامهدی

به گفته قالیباف ، قدرت مدیریتی بالا ، قدرت جذب و اخلاص بسیار زیاد و روحیه با محبتی که شهید باکری داشت باعث شد که به زودی بتواند رشد کند و فرمانده لشگر 31 عاشورا شود.

وی گفت : متاسفانه برخی مواقع وقتی صحبت از جنگ و دفاع مقدس می شود عده ای احساس می کنند رزمندگانی که در جنگ بودند انسان های خشنی بودند و به این دلیل که مجروح شدن ، آسیب دیدن و شهید شدن در آن فضا به امری طبیعی تبدیل شده بود ، آنها انسان های سنگدلی شده بودند که این نگاه کمال بی انصافی است .

قالیباف ادامه داد : شاید نوع ارتباط عاطفی که بین رزمندگان وجود داشت را باور نکنید ولی این رابطه به حدی بود که این ارتباط از رابطه بین 2 برادر و جمع خانوادگی عمیق تر بود .

باکری مثل یک پدر و برادر روی سر همه بچه های لشگر می ایستاد
وی با بیان اینکه باکری مثل یک پدر و برادر روی سر همه بچه های لشگر می ایستاد ، خاطر نشان کرد : در زمان عملیات درآن شرایط دود و آتش وقتی رزمنده ای را می دید با او حال و احوال می کرد و حتی خاک را از سر و صورت او می زدود . هنگامی که رزمندگان لشگر عاشورا از دجله عبور می کردند که تعداد آنها یک گردان هم نبود آقا مهدی به عنوان فرمانده لشگر با همان گردان از دجله عبور کرد.

شهردار تهران ادامه داد : او یک فرمانده میدانی بود . همزمان که دستوری را صادر می کرد خودش پیشتاز بود . شجاعتش زبانزد بود . همه کارهای سخت و عملیات های دشوار را خودش می پذیرفت .

وی افزود: او در عملیات بدر شهید شد . حتی بعد از شهادت زمانی که می خواستند پیکر مطهرش را با قایق از دجله عبور دهند مورد اصابت آرپی جی قرار گرفت و پیکر مطهرش به رودخانه افتاد.

شهردار تهران گفت: شهید باکری به عنوان فرمانده لشگر خطه آذری ها در جنگ حضور داشت که این بعد حقوقی کار او را ماندگار کرده است . اما شخصیت حقیقی او باعث شد تا مهدی باکری در این موقعیت حقوقی قرار گیرد.

قالیباف در ادامه به نکته ای جالب اشاره کرد و گفت: اگر از من می پرسیدند چرا به جبهه رفتی می گفتم از روی تکلیف. اما شهید مهدی باکری در پاسخ به این سوال می گفت این لطف خداست و باید خدا را شاکر باشیم که چنین نعمتی داده و او به ما اجازه داده در این میدان حضور یابیم.

وی ادامه داد: جایی می رویم و می گوییم آنجا شغل ماست و جایی هم به دنبال نام و نان هستیم و زمانی هم به دنبال اداره کردن زندگی هستیم . اما یک پله بالاتر روزی هم می گوییم برای کشور و هموطنانمان تلاش می کنیم و از انقلابمان دفاع می کنیم . اینها همه سطوح مختلف از باور های درونی یک فرد و رابطه او با خدایش است.
ارسال به دوستان
وبگردی