آنچـه درنشسـتهاي خبـري مطرح ميشود، هم مونولوگي است كه پاسخدهنده پرسشهاي بي شمار نيست.شايد اين به اين معنا باشد كه مذاكره با كشورهاي حاشيه درياي خزر سالهاست ادامه دارد و لابد نتيجهاي هم از اين مذاكرات حاصل نشده كه مسئولين دستگاه ديپلماسي اطلاع رساني در مورد آن را لازم بدانند.
هراز چندگاهي خبري از رسانههاي كشورهاي حاشيه خزر منتشر ميشود بدون آنكه در داخل اطلاع رساني دقيقي انجام شود و فقط واكنش ايران را در پي دارد. همين نگرانيها سبب شد تا در گفتوگو با دكتر عباس ملكي، معاون پيشين وزارت امورخارجه و رئيس مؤسسه مطالعات درياي خزر پرسشهايي را مطرح كنيم. آنچه در پي ميآيد ماحصل گفتوگويي است كه دكتر ملكي در آن با گشادهرويي به پرسشهاي ما پاسخ داد.
تعداد كساني كه در اين حوزه كار جدي كردهاند از انگشتان دست هم كمتر است. بخشهاي بزرگي از درياي خزر متعلق به ايران بوده است و درياي خزر در زندگي اجتماعي مردم نقش فعالي داشت، بهخصوص در معيشت مردم. در كنار اين دريا اقوام و نژادهاي مختلفي زندگي ميكردند. در 2 دوره جنگهاي ايران و روسيه، ايران حقوق خود را در اين دريا از دست داد. وقتي سخن از اين جنگها و معاهدات گلستان و تركمانچاي به ميان ميآيد، اينقدر تأسف و تأثر براي ما ايرانيان ايجاد ميشود كه خيليها ترجيح ميدهند سخني دراين باره نگويند. بزرگترين شريك تجاري ايران تا سال 1310 شمسي اتحاد جماهير شوروي بود. رضاخان برهمين اساس بعد از انتشار قانون منع انتشار عقايد اشتراكي كه به معناي ايدئولوژي كمونيستي است، روابط با اتحاديه شوروي را كم ميكند.
اين روابط تا جايي كم شد كه در پايان دوره رضاشاه ما شاهد دستگيري افرادي كه نيت نزديكي به مسكو را داشتند بوديم. حيدر علي اف، رئيسجمهوري فقيد جمهوري آذربايجان براي من نقل ميكرد در دفتر مركزي و كميته سياسي حزب كمونيست شوروي هيچ موضوعي مهمتر از ايران نبود و هروقت كه موضوع ايران مطرح ميشد، ماجرا با حساسيت فراواني پيگيري ميشد. چندين بار هم نقشه حمله به ايران در دفتر سياسي حزب كمونيست روسيه مطرح شده بود. يكي از اين موارد در جنگ دوم جهاني بود كه قواي متفقين تا تهران آمدند. بار ديگر هم سال 1980 ميلادي بود كه با حمله به افغانستان مجددا بحث ايران مطرح شد. در سال 1980 و زماني كه به افغانستان حمله كردند مجددا بحث ايران براي شكست بن بست مطرح شد.
در بسط سرزميني بهعنوان يك راه حل براي حزب كمونيست در همه سالهاي گذشته بحث درياي خزر بحثي مهم بوده است. درياي خزر از يك طرف مثل خليجفارس بخشي از پيكر ايران است و از سوي ديگر در اين حوزه هميشه با مشكلاتي روبهرو بودهايم. مشكل، زماني روسيه تزاري و زماني شوروي بود. بعد از فروپاشي شوروي، نفوذ اقتصادي، سياسي و اجتماعي غرب در برخي از جمهوريهاي ساحلي درياي خزر مشكل اصلي شد.
روابط با كشورهايي از نوع بلوك شرق پيشين با روابط با كشورهاي بلوك غرب يا جهان سوم متفاوت است. رابطه با روسيه بهخصوص براي ايران رابطهاي بسيار خاص است. ما از سالهاي آخر جنگ با عراق تلاش كرديم تا هميشه روابط خوبي با مسكو داشته باشيم. اين مورد، تائيد مقامهاي بالاي نظام را هم داشت. سفر تاريخي آقاي هاشمي رفسنجاني در سال 1989 - در فاصله پس از رحلت حضرت امام(ره) و رياستجمهوري ايشان- فصل تازهاي در روابط ايران و اتحاديه شوروي گشود. در اين سفر توافقات و قراردادهاي خوبي منعقد شد كه نقشه راه ايران و اتحاد شوروي بود. در دوره يلتسين درياي خزر بازهم موضوع مهمي ميان ايران و روسيه بود. اما نظرات روسيه در 2 برهه متفاوت بود.
ابتدا روسها به رژيم مشاع معتقد بودند. در اواخر دوران يلتسين و اوايل رياستجمهوري پوتين، روسيه به رژيم تقسيم روي آورد و الان به رژيم دوگانه معتقد است؛ يعني مشترك در سطح آب و تقسيم در بستر آب. مسئولان ايراني در مذاكرات همواره اميدوار بودهاند تا در آينده نتايج بهتري كسب كنند. طبيعي است وقتي بهدنبال نتايج بهتري باشيم و مذاكرات هم هنوز تمام نشده باشد، اطلاعرساني كمتري انجام شود.
من به سياست خارجي دولت درباره درياي خزر انتقاداتي دارم. سادهتريناش هم اين است كه چرا كشورهاي حاشيه درياي خزر به اندازه كشورهاي آمريكاي لاتين براي ما مهم نيستند. با وجود اين معتقد نيستم كه در مسئولان درجهيك كشور كساني در پي اين باشند كه با دادن امتياز در بحث درياي خزر در بحث هستهاي داراي دست بالاتري باشند. با توجه به شناختي هم كه من دارم فكر ميكنم كه در فكر كسي اصولا اين موضوع نيست. اگر هم باشد نميتوانند اينكار را بكنند چون سياست خارجي بهخصوص در كشورهايي مثل ايران هميشه جزو مسائل اصلي مردم است و مردم با حساسيت خاصي آن را پيگيري ميكنند.
ما ايرانيان تجربه بد از دست دادن سرزمينهايمان در گذشتهها بالاخص در ارتباط با روسيه داريم، به همين دليل هم فكر نميكنم كسي اين كار را بكند. اما آيا سياست خارجي ايران درباره درياي خزر هرآنچه ميتوانسته را انجام داده است؟ طبيعي است كه نه؛ بهخصوص در مواقعي از اينكه اين موضوع خيلي مطرح نشود استقبال بيشتري شده است.
در سالهاي اخير توجه كافي و اهتمام لازم به خزر نشده است. نماينده ويژه ما در درياي خزر در مسائل ديگر بيشتر مشغول بود. ايشان همزمان معاون در مسائل اروپا بود. ايشان معاون در مسائل خزر نبود ولي در امور كشورهاي اروپايي معاونت داشت. طبيعي است كه ايشان اگر ميخواست وقتش را تقسيم كند بايد وقت بيشتري را روي مسائل اروپا ميگذاشت. نكته ديگري كه در جواب اين سؤال بايد به آن اشاره كنم اين است كه درياي خزر مسائل و وجوهاتي دارد كه به راحتي نميشود آنها را توضيح داد.
نياز به ساعتها بحث بهخصوص مباحث حقوقي ويژه دارد. سوم اينكه وقتي مذاكرات در حال جريان است اگر بياييم و براي مردم توضيح بدهيم كه به اين حد رسيدهايم و اين توافقات صورت گرفته است، بلافاصله آنهايي كه از بهتر شدن روابط ما دچار ضرر ميشوند، فعال شده و جلوي آن توافق را ميگيرند. بارها اين اتفاق افتاده است.
ببينيد مقامات رژيم تلآويو سفرهايي به كشورهاي آسياي مركزي، قفقاز و روسيه داشتهاند و آن هم در زماني كه احساس ميكردند ايران ميتواند كارش را جلو ببرد. نكته آخر هم اينكه در بحث درياي خزر ما هنوز به نتيجه قطعي نرسيدهايم. متن مشتركي كه كشورها از سال 1995 تا الان مشغول كار روي آن هستند هنوز نهايي نشده است. در برخي مسائل مثل محيطزيست توافقاتي حاصل شده است. در مورد حملونقل همچنان توافقات 1921 و 1940 جاري است. درباره مسئله بسيار مهم بستر دريا و منابع انرژي هنوز به نتيجه نرسيدهايم.
در سال 1991 اتحاديه شوروي با اعلاميهاي تشكيل شوراي كشورهاي مستقل مشتركالمنافع اسلاو بين 3رئيسجمهوري روسيه، بلاروس و اوكراين را اعلام كرد. از ابتداي سال 1992 به جاي اتحاديه شوروي 15 كشور جديد در نقشه پديد آمدند. در كنار درياي خزر هم 5 كشور ايران، تركمنستان، جمهوري آذربايجان ، روسيه و قزاقستان قرار دارند. آقاي هاشمي رفسنجاني رؤساي اين كشورها را براي اجلاس اكو دعوت كرد.
بعد از اجلاس اكو جلسهاي تشكيل شد و در آن قرار شد سازماني به نام سازمان همكاري كشورهاي ساحلي درياي خزر تشكيل شود. در آنجا رسما اعلام شد بهترين راه براي حفظ اين دريا اين است كه ما بهصورت مشترك از آن استفاده كنيم. تا سال 1995 استفاده از خزر مشترك بود. جمهوري آذربايجان نخستين كشوري بود كه اعلام كرد بهدليل وجود مسئله قره باغ و نيازش به پول زياد، از كمپانيهاي غربي به سرمايهگذاري دعوت خواهد شد و اعلام كرد قسمتي از منابع بستر دريا متعلق به اين كشور است. بعد قزاقستان به اين روند پيوست.
از سال 1997 بهتدريج در وزارت انرژي روسيه هم اين ايده مطرح شد و بعد
در وزارت خارجه روسيه بهطور جدي روي آن مطالعه شد. در دوره رياستجمهوري
آقاي خاتمي اين احساس بهوجود آمد كه ديگر كسي از استفاده مشترك دفاع
نميكند. بعد اعلام شد اگر قرار بر تقسيم باشد سهم ايران 20 درصد
است؛زماني 2 كشور بودند و اينك 5 كشور.
100 تقسيم بر 5 هم ميشود 20 درصد.
ببينيد جمهوري آذربايجان به يكسري نقشههاي داخلي در دوران اتحاد شوروي كه براي هماهنگي بين فعاليتهاي نفت و گاز خود تهيه كرده بودند استناد ميكند و سهم ايران را 11 درصد اعلام ميكند. اين كاملا مردود است. روسها، تركمنها و قزاقها هم اين را ميدانند چون مطابق همان نقشههايي كه جمهوري آذربايجان ادعا ميكند، سهم تركمنستان خيلي كمتر از آني ميشود كه دولت تركمنستان ادعايش را دارد.
بحث 6/13 درصد هم از آنجا آمد كه قزاقستان اعلام كرد اگرچه خزر درياچه است و راه طبيعي به درياهاي آزاد ندارد اما بياييم به مدلهايي كه در درياهاي آزاد استفاده ميشود- بهخصوص كنوانسيون حقوق بينالملل درياها مصوب 1982 جامائيكا- استناد كنيم و از روشي به نام خط ميانه استفاده كنيم و دريا را بر اين اساس تقسيم كنيم. اگر بر اين اساس تقسيم كنيم سهم ايران همان 13 درصدي است كه ميگويند. ايران اعلام كرد به استفاده مشترك معتقد است و اگر قرار بر تقسيم باشد سهم 20 درصدي طلب ميكند.
اولين بار در سال 1998 بين روسيه و قزاقستان خطوط مرزهاي آبي 2 كشور در بستر دريا مورد توافق قرار گرفت. اين توافق در سال 2002 دوباره ميان پوتين و نظربايف امضا شد. در سال 2000 بين پوتين و حيدر علي اف قراردادي امضا شد كه خط مرزي بين روسيه و جمهوري آذربايجان را معلوم ميكرد. در سال 1996 هم بين تركمنستان و قزاقستان انجام شد كه آنها هم توافق كردند مرزهاي خود را مشخص كنند. در سال 2007 هم روسيه، قزاقستان و جمهوري آذربايجان اجلاس سهجانبهاي را براي هماهنگي مرزي برگزار كردند.
در اكتبر 2009 هم اجلاس چهارجانبهاي بدون حضور ايران برگزار شد. اين
روشها همهاش به ضرر ايران است. بهنظر من سياست كلان اين كشورها اين است
كه آنها معتقدند همانگونه كه ايران زماني تنها با اتحاد شوروي طرف بود و
به توافق رسيده بود، اينك ما بهعنوان كشورهاي تولد يافته از فروپاشي
شوروي، نظرهاي خود را يكسان كرده و بعد جلوي ايران مينشينيم و ميگوييم
ما يك نظر، ايران هم يك نظر. مشخص است اگر اينگونه شود سهم
چانه زني ايران بسيار كم ميشود.
در بخش آذري شركتهاي بينالمللي كنسرسيوم تشكيل دادهاند. يكي از اين شركتها روزي يك ميليون بشكه نفت از خزر استخراج ميكند. در قزاقستان هم كنسرسيوم بزرگي براي استخراج فعال است. در تركمنستان هم شركتهاي آمريكايي، غربي و روسي فعالند. در بخش ايران شركت نفت هفته گذشته اعلام كرد كه حفاري چاه نفت را آغاز كرده است.
منبع: همشهری آنلاین