یک پزشک: مثل آپاندیس میماند که تا وقتی نترکیده، مشکلی پیش نمیآید.
یک مهندس: سیاست عبارت است از حاصل تفریق خط مترو از خط منوریل.
یک روانشناس: به نظر من خیلی خوب است، چون مشتریان ما را زیاد میکند.
یک معلم: مثل تزکیه، قبل از تعلیم و هر چیز دیگری است.
یک ریاضیدان: مثل تقسیم هر عدد بر صفر، تعریف نشده است.
یک دارندهی دکترای جعلی: مثل دانشگاهی است که سه سوت در آن تحصیل میکنی و سی سال از مدرکش استفاده میکنی.
یک وکیل: به دنیای صدور حکم قبل از بازداشت گفته میشود.
یک قاضی: اصلا خوب نیست، چون همیشه پایش سر از کفش ما در میآورد. (در ضمن جورابش هم بو میدهد!)
یک منجم: مثل ستارهی هالی، حالی به حالیست.
یک فوتبالیست: مثل فوتبال بازی کردن بعد از دقیقه 90 است.
یک داور فوتبال: مثل شیر سماور است.
یک کارمند وزارت کار: این فرآیند برای اشتغال زایی هموطنان جویای کار خیلی خوب و کاربردی است.
یک کارمند شهرداری: شبیه ساختن دور برگردان در یک اتوبان یک طرفه است.
یک مسئول شیرخوارگاه آمنه: برای چندمین مرتبه از پدر و مادر این کودک درخواست میکنیم، برای بردن فرزندشان به دفتر مدیریت مراجعه فرمایند.
یک دانشجو: آخ! ... وای! ... اسمش را نیاور ...
یک سیاستمدار: در دست بررسی است، باید در موردش کار کارشناسی انجام بشود ... الان نمیتوانم چیزی بگویم.
منبع:
وبلاگ مثل هیچ کس