۲۰ آذر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۰ آذر ۱۴۰۴ - ۰۹:۵۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۶۱۶۲
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۱ - ۱۴-۰۱-۱۳۸۹
کد ۱۰۶۱۶۲
انتشار: ۱۱:۴۱ - ۱۴-۰۱-۱۳۸۹

آيا زمان عذرخواهي آلمان و کويت از کردهاي عراقي نرسيده است؟

نامه دریافتی از يک کرد عراقي
من يک کرد عراقي هستم که اکنون در اروپا زندگي مي کنم و سال هاست که به شهر و ديار خود يعني حلبچه نرفته ام زيرا هنوز بعد از 22 سال ، صحنه هاي آن کشتار بي رحمانه در مقابل چشمانم هستند ؛ وقتي ساعاتي بعد از بمباران شيميايي حلبچه ، به شهر آمدم و سراسيمه به سمت خانه مان رفتم  ،پدر ، مادر ، همسر و دختر دو ساله ام را ديدم که بي هيچ حرکتي بر روي زمين افتاده و مرده اند و دخترم در حالي که منتظر پدر بوده ، در آغوش مادرش جان داده است.

مي دانم که رفتن به حلبچه ، ديوانه ام خواهد کرد ، هر چند که در اينجا هم مدام صداي کودکم را مي شنوم که با آن لحن کودکانه اش صدايم مي زند: بابا ... بابا... و در اينجا هم با تنها يادگار به جا مانده از دخترم ، يعني عروسکي که در لحظه مرگ ، کنارش افتاده بود ، هنوز مغموم و دل شکسته ام.

بنابراين به من حق بدهيد که در روز قيامت ، از صدام بازخواست کنم که خانواده مرا به چه جرمي کشت . به من حق بدهيد که از اعدام علي شيميايي - فرمانده عمليات حلبچه - خوشحال باشم و باز به من حق بدهيد که از شرکاي جرم صدام نيز در کشتار خانواده ، بستگان و همشهريانم ، شکايت داشته باشم.

از اين رو ، من حق دارم ، از شرکت "باير" آلمان که مواد توليد بمب شيميايي را به صدام فروخت شکايت کنم و از حکومت کويت که اين مواد را از آلمان گرفت و  به اسم "حشره کش" به صدام داد شکوه کنم و اين حکومت را شريک جرم صدام در کشتن کودکم بدانم ، کودکي که هنوز چشمان وحشت زده اش در آن روز دهشتناک ، نگاهم مي کنند و مي گويند: بابا! صدام که رفت ؛ از آلماني ها و کويتي ها بپرس که من چه بدي در حق آنها کرده بودم که مرا در ميان گاز خردل خفه کردند و نه تنها کودکي ، که زندگي ام را نيز از من گرفتند؟

وقتي در جنگ هشت ساله عراق و ايران ، نيروهاي ايراني دسترسي صدام به آب هاي بين المللي را در جنوب عراق بستند ، كويت بارانداز سلاح‌ها و اقلام تداركاتي ارتش بعث شد و بسياري از تسليحاتي كه از مصر و فرانسه از راه درياي سرخ در بندر جده عربستان تخليه مي‌شد، از راه كويت و مرز سفان، به پايگاه‌هاي نظامي عراق منتقل مي‌شد و در اين ميان شركت «باير» آلمان دست‌كم دو محموله مواد شيميايي در قالب حشره‌كش‌  از راه كويت به «القرنه» عراق منتقل کرد.

اين محموله ها در واحدهاي سيار صنعتي - نظامي كه داماد صدام مسئوليت آن را بر عهده داشت، به بمب‌هاي شيميايي تبديل شدند و در يک زمستان سرد ، بر سر زنان و مردان و کودکان بي دفاع و معصوم حلبچه اي فرو ريختند و در چند ثانيه ، پنج هزار نفر از جمله کودک مرا به کام مرگ کشاندند تا صدام ، سرمست از اين پيروزي(!) ، به علي شيميايي مدال افتخار دهد و از حکومت کويت به خاطر کمک هاي بي دريغ اش قدرداني کند.

 و من ، اينک از آلمان و حکومت کويت سوال مي کنم " آيا زمان عذرخواهي از کردهاي مظلوم عراق  نرسيده است؟
 
ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۴۷ - ۱۳۸۹/۰۱/۱۴
0
0
واقعا دل آزار و غم انگیز بود. من که اشک توی چشمانم حلقه زد. خداوند قهار لعنت کند بانیان و باعثان حمله شیمیایی به حلبچه ی شهید را .
ثبت جهانی «هنر آینه‌کاری در معماری ایرانی» در یونسکو خبرگزاری فرانسه: اوکراین طرح به‌روزشده‌ پایان جنگ را به آمریکا ارائه داد بزرگی سراسر به‌گفتار نیست... بازگشت جهان به «انرژی هسته‌ای»؛ چرا رآکتورهای کوچک (SMR) تنها راه عبور از بحران برق‌اند؟ اول مقررات ارث و طلاق را درست کنید، بعد بروید دنبال مهریه قتل زیر 18 سالگی ؛ عمو و مادربزرگم را کشتم چون زندگی ام را نابود کردند فیلم کره‌ای "مادر" ؛ جهانی ترین چهرۀ عشق و جنون بازداشت رئیس‌جمهور سابق بولیوی به اتهام اختلاس مصریان باستان هم تریاکی بودند؟ دانشگاه‌های افغانستان دیگر محیطی برای علم نیستند وزیر آموزش و پرورش: 11 تا 17 دی‌ماه امتحانی برگزار نشود دانشمندان راز بارورسازی ابرها با یدید نقره را کشف کردند کیهان: اعتراض سران قوا به کوچک شدن سفره مردم کافی نیست؛ به مقابله با مافیای گرانی بروید نوشیدن مکمل کلاژن مایع واقعا چقدر موثر است؟ روزنامه هم میهن: دعوت رئیس جمهور از متخصصان شامل کاوه مدنی و خانم ایرانی مقیم انگلیس هم می شود؟ یا باید گزینش شوند؟