۳۱ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۲۱:۵۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۹۶۷۴
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۸ - ۰۱-۰۲-۱۳۸۹
کد ۱۰۹۶۷۴
انتشار: ۰۹:۰۸ - ۰۱-۰۲-۱۳۸۹

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از انها در زير مي‌آيد.

مردم سالاري: ماه فاطميه و رسالت ما

«ماه فاطميه و رسالت ما» عنوان سرسرمقاله‌ روزنامه مردم سالاري به قلم سيدرضا اکرمي است كه در آن مي‌خوانيد؛فاطميه آغاز شد و حلول ماه جمادي  الاولي «89/1/27»  يعني ورود به ايام بزرگداشت حضرت زهرا عليها سلام با سوژه شهادت و ولادت، فرصتي است که شخصيت حضرت را از منظر «اعتقادي، اخلاقي، عرفاني، سياسي، اجتماعي و...» بشناسيم و به درستي به ديگران بشناسانيم و خود را به آنان نزديک سازيم و در حقيقت شيعه و پيرو آنان «فبهذا هم اقتده» شويم و در علم و عمل راهنماي ديگران گرديم، که فرموده اند «کونوا دعاه صامتين» با عمل خود داعي باشيد.

1- براي شناخت حضرتش قرآن را به عنوان مدرکي محکم و مستحکم، متقن و مبرهن داريم که سوره ها درباره حضرت دارد چون کوثر و انسان و آيه ها دارد چون «آيه مباهله، آيه تطهير، مودت، ذوي القربي» و هر يک از اين سوره ها و آيات گوشه اي از علم و حلم و عرفان و عبادت و عدالت و سياست وي را بازگو مي نمايد. سوره کوثر کوتاه ترين سوره قرآن است و گوياترين آيه از جهت معجزه تاريخي، که در عصر حضرت، عاص بن وائل با ده پسر در کوتاه ترين زمان بدون نسل و ذريه شد  و رسول اکرم از طريق دخترش  «فاطمه زهرا» داراي ذريه ميليوني در طول 14 قرن تا حال شده است، تا در واژه «کوثر» از جهت محتوا و مصداق تابلوهاي ارزشمند با خود دارد.

2- از منابع شناخت حضرت، روايات متعدد معصومين مي باشد که در عباراتي کوتاه چون، «لو کان الحسن مثالا لکان فاطمه» اگر حسن و خوبي مثال و تابلو شدني بود حضرت زهرا بود، بلکه وي از جهت شرافت و سرشت برترين هست  و همانند «و في ابنه رسول  الله الي اسوه حسنه» زهراي دختر پيامبر براي من «امام عصر عليه السلام» الگوي نيکو مي باشد. و نيز «فاطمه بضعه مني من سرها فقد سرني و من آذاها فقد آذاني» فاطمه جزئي از وجود رسول اکرم است، هر کس فاطمه را شادمان سازد پيامبر اسلام را شادمان ساخته است و هر کس فاطمه را آزار نمايد، پيامبر اعظم را آزار داده است. همه امامان و از جمله پيامبر اکرم درباره حضرتش به شايستگي و بايستگي و آراستگي صحبت کرده اند و به وجود وي افتخار نموده اند و او را سرور امت اسلامي عنوان کرده اند.

3- تاريخ زندگي و سرگذشت دوران کوتاه وي، به درستي مکتوب و منقول شده است، پيامبر اربعيني به رياضت و خودسازي پرداخت و تکوين حضرت پس از اين عبادت، انجام گرفت، انيس مادر در عالم رحم بود، و عنوان «کوثر» از خداوند دريافت نمود، آئينه تمام نماي پيامبر در رفتار «فکان مشيتها مشيه رسول الله بود، همراهي با پدر و مادر در سه سال تحريم اقتصادي و اجتماعي» در شعب ابيطالب داشت. پس از فوت مادر، سنگ صبور پدر شد و عنوان «ام ابيها» يافت و لحظه اي از پدر جدا نشد، در هجرت از سابقين است و در ده سال اقامت در مدينه يار پدر و شوهر و مام پدر گشت و در همراهي و همدلي با علي عليه السلام سنگ تمام گذاشت و فرمود «کنت معک ان کنت علي خير ام کنت علي شر» و پس از پدر در کوتاه ترين دوران به امام علي عليه السلام گفت «روحي لروحک الفدا» و نفسي لنفسک الوقا»» جانم فدايت و سپر بلايت.

4- کوثر قرآن و همسر ولايت و مام نبوت و مادر امامت، دوران کوتاهي زيست «18 تا 28 سال» ولي کارنامه پربار و بري داشت و يادگاران بسياري «ميراث انساني»، «ميراث فرهنگي»، «خاطرات شکوهمند» گذارد که شد «فاطمه سيد نسا»العالمين، فاطمه سيده  نسا » المومنين، فاطمه سيد نسا» اهل الجنه، فاطمه سيده نسا» هذه الامه، صحيح بخاري و مسلم، ترمذي و ابن ماجه» برترين زن در بهشت، امت اسلامي، زنان مومن و سرور زنان اين جهان. يافتن اين سروري در همه حال و همه جا و همگان ناشي از معرفت عرفاني و عقيدتي و علمي و عبادي و فکري و سياسي و اخلاقي و اجتماعي حضرت و برخاسته از تلاش و کوشش و دانش و روش وي مي باشد.

5- اينک ما هستيم و ايام شهادت و ولادت «کوثر قرآن» چگونه از فرصت گران شان ايام بهره  مي گيريم، به ويژه «امسال» که بنا به توصيه رهبري، سال همت مضاعف و کار مضاعف نامگذاري شده است و بايد در همه جا نماد و نمود داشته باشد، به نظر مي رسد، تهيه کتابي که معرف حضرت باشد چون «نهج الحيوه» براي مطالعه، حضور در جلساتي که به نام آن حضرت نامگذاري شده و برپا مي شود و رونق بخشيدن به اين جلسات که«مجالس المومنين» است و «روضه من رياض الجنه» و تشويق و تبليغ ديگران به همانند شدن يعني تهيه کتاب و مطالعه آن و حضور در جلسات، هزينه کردن وجوهي براي برگزاري هر چه باشکوه تر جلسات فاطمي و اطعام و احسان در آنها و باني جلسات شدن، تهيه کتاب زندگي حضرت و توزيع آن در اين محافل، برگزاري نمايشگاه کتاب در مراکز مختلف براي معرفي حضرت از جهت فکري و فرهنگي، ساختن فيلم و نمايشنامه و سريال در زندگي وي همانند آنچه که براي يوسف(ع) و امام علي(ع) و امام رضا عليه السلام انجام گرفت.

نامگذاري فرزندان اناث خود به نام اين بانو، به ويژه در اين ايام و موسسات علمي و فرهنگي و آموزشي و درماني به نام کوثر قرآن. تلاوت هر روز سوره کوثر و زيارت نامه حضرت که کوتاه است و پرمحتوا.

كيهان:طرح اجرايي آمريكا و عربستان براي عقيم گذاشتن ائتلاف ها در عراق

«طرح اجرايي آمريكا و عربستان براي عقيم گذاشتن ائتلاف ها در عراق»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم سعدالله زارعي است كه در آن مي‌خوانيد؛نيم نگاهي به صحنه تحولات كنوني عراق نشان مي دهد كه دو نيروي عمده در اين كشور در حال كشمكش «تعيين سرنوشت» هستند يك نيروي مداخله گر خارجي و يك نيروي فعال بومي. مداخله گر خارجي كه داراي «هندسه اي چند ضعلي» است تلاش مي كند تا از طريق «شكاف ها» و پاشيدن دانه نيروهايي را بر مبناي «تغيير شرايط كنوني» دور هم گردآورد. نيروي فعال بومي تلاش مي كند تا از طريق تمركز روي «واقعيات موجود صحنه عراق» و با نگاه به افق آينده، كشور را به سوي استقلال واقعي و ايجاد «عراق قدرتمند» مديريت نمايد.

نگاهي به خبرهاي مرتبط با انتخابات اخير مجلس و مباحث مربوط به تشكيل دولت جديد عراق به ما مي گويد كه آمريكا و عربستان طي حدود 40 روز گذشته همه توان خود را بكار بسته اند تا عراق را با يك «چرخش بزرگ سياسي» مواجه نمايند. دعوت پي در پي عربستان از رهبران فهرست هاي انتخاباتي عراق و تبليغات متمركز «العربيه»، «شرق الاوسط» و «الحيات» روي اين نكته كه «عراق نيازمند تغييرات اساسي در ساخت قانوني است»، از اين مسئله حكايت مي كنند. در اين بين سفير آمريكا و اوديرنو فرمانده نظاميان آمريكايي در عراق تماس هاي پي در پي و متمركزي با رهبران مختلف عراقي-بخصوص رهبران فهرست هاي انتخاباتي شيعه- برقرار كرده اند. مبناي اين تماس ها و سخنان محوري مقامات آمريكا در اين تماس ها اين است كه : «فهرست ها را رها كنيد، عراق به توافق احتياج دارد. ما در فرآيند توافق توقع خاصي نداريم!»

اگر ما به موانع پيش روي آمريكا و عربستان در عراق و كاميابي آنها و ايده آل هاي آنان و سخناني كه طي 6-5 سال گذشته درباره اشتباهات خود در عراق بيان كرده اند و الزاماتي كه براي تامين منافع آمريكا برشمرده اند، نظري بيندازيم و سپس آن را با مذاكرات و اقدامات فعلي آنان درباره تشكيل دولت آينده و چگونگي آن تطبيق دهيم موارد زير به دست مي آيد:
1-آقاي باراك اوباما، يك هفته پس از برگزاري انتخابات اخير عراق گفت: «4ماه زمان نياز است تا دولت جديد عراق تشكيل شود» اين اظهارات ابتدا عجيب به نظر مي رسيد چرا كه وضع انتخابي ليست ها مي گفت كه تشكيل دولت جديد با چالش عمده اي مواجه نيست، شيعيان همگرا 159، كردها 57 و اهل سنت 80 كرسي (از 91 كرسي ليست العراقيه) كسب كرده بودند. قانون اساسي عراق، سنت جاري و در اكثريت بودن شيعيان، تعيين نخست وزير- مهم ترين پست سياسي عراق- را مشخص مي كرد هم پيماني طيف اول و دوم در دولت و مجلس قبلي عراق هم تكليف نخست وزير و رئيس جمهور را مشخص مي كرد اما آقاي اوباما با قطعيت اعلام كرد كه اين فرآيند حداقل 4 ماه به درازا مي كشد. در واقع جمعبندي آمريكايي ها اين بود كه 4 ماه زمان نياز دارند تا بتوانند نظريه «تغييراساسي در ساخت قانوني و انتخابي عراق» را محقق نمايند. راه اين مسئله كاملاً مشخص بود آمريكايي ها بايد نيروهاي همگرا با خود- كه اقليت كوچكي شامل كمتر از 30 كرسي تشكيل مي دادند- را تقويت نمايند و از سوي ديگر اختلافات طبيعي موجود بين احزاب همگرا كه طبعاً در هنگام انتخابات و مباحث مربوط به جابجايي قدرت پيش مي آيد را گسترش داده و عمق ببخشند.

آنان در عين حال در اين بين روي دو نكته كه تاكنون از پذيرش آن اجتناب مي كردند- علي الظاهر- كوتاه آمدند يكي موضوع «بازشماري آراء و رسيدگي به شكايات» و يكي هم موضوع پايبندي آمريكا به توافقنامه امنيتي- بغداد- واشنگتن بود. جالب اين است كه آمريكايي ها طي سه روز هم اظهارات قبلي خود درباره قطعي بودن نتايج اعلام شده انتخابات و هم مواضع قبلي مبني بر تداوم حضور نظامي در عراق پس از پايان ضرب الاجل 2011 را پس گرفتند تا جايي كه حتي «اوديرنو» فرمانده نظامي آمريكا در عراق زمان هايي را كه تداعي كننده «جدول زمانبندي خروج» باشد را براي خروج نظاميان آمريكايي مشخص كرد!
حالا سوال اين است كه خروج آمريكا از عراق بيشتر خواست چه طايفه هايي است و كدام دسته از كشورهاي منطقه خواهان خروج آمريكا از عراق هستند و در مقابل كدام طوايف عراقي و كدام دسته از كشورهاي منطقه حضور آمريكا در عراق را براي «تغيير شرايط موجود» ضروري مي دانند؟ پاسخ كاملاً معلوم است؛ «اوديرنو» و ساير مقامات آمريكايي براي خوشايند شيعيان عراق و ايران روي دو موضوعي كه اشاره شد، تاكيد كرده اند براي اينكه مهمترين موانع بهم خوردن ساختار قانوني و مردمي عراق هستند.

2- آمريكايي ها و سعودي ها طي هفته ها- و بخصوص روزهاي اخير- تلاش گسترده اي كرده اند تا بطور جداگانه به رهبران ائتلاف هاي شيعي بگويند:«چيزي كه شما در مذاكرات با هم نمي توانيد كسب كنيد، ما حاضريم بدون چانه زني به شما بدهيم»! و جالب اين است كه در كنار اين تماس ها و وعده ها، خودشان اعلام مي كنند كه گفت وگو ميان رهبران ائتلاف هاي شيعي عقيم است. همين ديروز يكي از چهره هاي ليست علاوي مدعي شد كه مذاكرات بين شيعيان به نتيجه نرسيده است.

2- مدل آمريكا براي عراق- و براي ساير كشورهاي منطقه- اين است كه در بغداد دولت ضعيفي حاكم گردد و نخست وزير مسلوب الاختيار باشد و همه مي دانند كه اين از مشخصات دولت هاي بشدت تجزيه شده است. آمريكا و عربستان مي دانند كه نخست وزيري در عراق به شيعه مي رسد و تغيير در اين موضوع امكان پذير نيست از سوي ديگر اين دو كشور مي دانند كه اين نخست وزير بايد از دل دو ائتلاف شيعي بيرون آيد و نه از دل ائتلاف العراقيه و نيز مي دانند كه نخست وزير - در عمل و نه قانون- به حمايت حدود 200 نماينده مجلس نيازمند است. آنان در گفت وگوهاي اخير با رهبران يكي از ائتلاف هاي شيعه گفته اند بسيار خوب ما نخست وزيري شما را - كه فعلاً ساير گروههاي شيعي با آن چالش دارند- تضمين مي كنيم و شرط آن ائتلاف با فهرست «العراقيه» است. عمده پست ها بين دو فهرست توزيع شود و دو فهرست ديگر كردها و شيعيان سهم هاي محدودي داشته باشند. البته قاعدتاً اگر اين فرايند خيالي آقاي اوديرنو طي شود آن وقت به اين فرد- نخست وزير آينده- خواهند گفت كه پست نخست وزيري براي فهرست شما و پست هاي حساس و كليدي- وزارت خانه هاي خارجه، كشور، اقتصاد، نفت، امنيت و...- براي فهرست العراقيه. نتيجه چنين مدلي كاملاً مشخص است يك نخست وزير دست بسته با كابينه اي كه پست هاي كليدي آن را آقاي اوديرنو و پادشاه عربستان در اختيار دارند معلوم است عراق به كدام سو كشيده مي شود.

حالا اين جمله تكميلي آقاي اوديرنو معنا پيدا مي كند: «ما همه نظاميان خود را از عراق خارج مي كنيم مگر آنكه مقامات عراقي درخواست تمديد حضور نظامي ما را داشته باشند!»

3- اعضاي برجسته فهرست العراقيه اخيراً سفري به ايران داشتند - و آنگونه كه بعضي محافل رسانه اي گفته اند- آنان اولين حرفشان با مسئولين ايراني اين بوده كه «ما همه نگراني هاي شما را برطرف مي كنيم و خواسته هاي شما را تأمين مي كنيم» و احتمالاً توقع داشته اند مقامات ايراني رفتار بشدت ضد ايراني آقاي علاوي و آقاي شعلان در دوره رياست بر دولت عراق را از ياد ببرند و به وعده اي كه حتماً فردا خلاف آن را عمل خواهند كرد، دل خوش دارند! چرا اين پيشنهادات ضميمه سخنان اوديرنو به رئيس يك فهرست شيعي شده است؟ و چرا سايت العربيه ديروز -البته به دروغ- نوشته بود: «سفر مقامات شيعي عراق به عربستان «بسيار موفقيت آميز» بود» و چرا در يك اتفاق نادر تاريخي- محمد العريفي- يك رهبر وهابي سعودي بعد از ماهها جسارت به مرجع عاليقدر شيعيان عراق كه به برپايي راهپيمايي هاي عظيم در عراق منجر شد به عذرخواهي رسمي از آيت الله سيستاني پرداخت و حتي نوشت: «او از علماي اهل سنت باتقواتر است»!؟ در واقع اين روزها عربستان و آمريكا توأمان درصدد تزريق بي حسي به بدنه نهضت مقاومت در عراق هستند و تلاش مي كنند تا با خواب كردن مخالفان سلطه آمريكا بر خاورميانه به اهداف خود دست يابند.

4- آمريكايي ها و سعودي ها در اقدامات چند هفته اخير خود، تلاش كرده اند تا موقعيت ضعيف فهرست العراقيه را زمينه ساز بحران هاي فراگير در آينده معرفي نمايند و اين در حالي است كه آنان به خوبي مي دانند كه هيچ كس در عراق و خارج از آن نمي خواهد كه فهرست العراقيه- و به تبع آن اهل سنت- را به حاشيه براند هيچ كس اين را مفيد و يا ممكن ارزيابي نكرده است. پس مسئله چيست؟ در واقع تلاش محور آمريكا، سعودي و علاوي اين است كه به فهرست هاي پيروز- و به مردم عراق كه مشاركت فعالي در پاي صندوق رأي داشته اند- بباورانند كه شرايط آينده چندان كه فكر مي كنند هموار نيست. اگر معارضان دولت در گذشته فراكسيون كوچكي بوده اند امروز يك گروه بزرگ و برخوردار از حمايت رسمي آمريكا و عربستان مي باشند بنابراين بدست گرفتن دولت در بغداد چندان خوشحالي هم ندارد.

اگر اين موضوع در ذهن مقامات فعلي عراق بنشيند براي دادن پست هاي حساس به گروه مورد نظر آمريكا و عربستان مقاومت كمتري خواهند كرد. اياد علاوي چند روز پيش در يك موضعگيري عجيب اعلام كرد: «اگر حق تشكيل دولت را از ما بگيرند ما در مجلس تمام برنامه هاي دولت را بهم مي زنيم و دولت را متوقف مي كنيم»! اما آنان نمي دانند كه شيعيان و كردها چندان با رياضيات بيگانه نيستند و جمع اعداد 159 و 57 و نيز كسر عدد 91 از 325 را مي دانند.

5- طرح آمريكا و عربستان اين است كه با يك گروه شيعه كار كنند و بقيه گروههاي شيعه را بدنبال خود بكشانند. آنان به يكي از رهبران شيعي گفته اند اگر تو با كمك «العراقيه» به نخست وزيري برسي، ساير احزاب شيعي كه اينك با تو براي پست نخست وزيري رقابت مي كنند و كوتاه نمي آيند براي رسيدن به «حداقل ها» بسوي تو مي شتابند. اين در حالي است كه آمريكا اساساً نمي خواهد دولتي قوي وجود داشته باشد كه عراقي ها براي حل مشكل و رسيدن به خواسته هاي خود به آن رجوع كنند و با آن به تفاهم برسند.

همين مسئله و رو بودن دست آمريكايي ها و مداومت سعودي ها در خصومت عليه دولت نوري مالكي و طالباني چنين خواسته اي را براي مقامات عراقي تهوع آور كرده است اما از آنجا كه «شيطان وقتي از دري رانده شود، در ديگر را مي جويد» موضوع را رها نمي كنند و در اين بين بيش از همه به اختلافات - واقعاً حقير- رهبران كنوني دو ائتلاف شيعي دل بسته اند و بي شرمانه از تأخيري 4 ماهه حرف مي زنند تأخيري كه شورانگيز بودن حضور مردم در انتخابات را در كام ها تلخ كند و امكان بر باد دادن دستاوردهاي مهم سياسي مردم مظلوم عراق را فراهم نمايد. اما البته اين خواب تعبير ندارد. مرجعيت پرنفوذ شيعه در عراق - آيت الله العظمي سيستاني- دو روز پيش در سخناني كنايي و معنادار اعلام كرد كه: «اگر گفت وگوها ميان احزاب و اقوام به نتيجه نرسد، براي حل مشكل وارد ميدان مي گردد.»

ابتكار:زلزله را سياسي نکنيم

«زلزله را سياسي نکنيم»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم محمد ياوري است كه در آن مي‌خوانيد؛ از حدود 20 سال پيش راجع به زلزله احتمالي در تهران سخنان مختلفي بيان شده و در اين زمينه کارشناسان هم به بحث و تبادل نظر پرداخته اند.

اين بحثها از زماني رسانه‌اي و فراگير شد که زلزله ويرانگر رودبار و منجيل به همه ايران نشينان، زلزله خيز بودن اکثر نقاط کشور را قوياً گوشزد نمود و چون بحثها براي چاره جويي و کم کردن خسارت‌ها از بلاياي طبيعي چندان به عمل نزديک نشد خسارات وتلفات ناشي از زلزله بم از راه رسيد و همه را در بهت وماتم فرو برد.فاجعه بم هم گويا آنچنان براي ايرانيان ومسؤولانشان عبرت آموز نبود که همت کنند و در مقاوم سازي شهرها و روستاها سنگ تمام بگذارند و زلزله‌هاي پر قدرت را مثل کشورهايي چون ژاپن به يک حادثه معمول وکم خطر مبدل سازنند.

بدين ترتيب، بم هم به خاطرها پيوست تا اينکه بيخ گوش تهران يعني «بلده» لرزيد و تهران و دلهاي درون آن را لرزاند؛اما لرزش بلده هم آنچنان کاري از پيش نبرد چه آن که اين يکي هم مانند قبلي‌ها به «تغافل»گرفتار آمد و خبرهاي خوش مقاوم سازي به گوش مردم نرسيد تا چهار ستون بدن ايرانيان با شنيدن نام زلزله، به لرزه درآيد.

البته نه فقط مسئولين در دولتهاي مختلف بلکه خود مردم هم در اين مهم اهتمام نکرده ونمي کنند و با کمال تعجب دربعضي ساخت و سازها «دور مي‌زنند» و حتي پول مي‌دهند تا اصول مهندسي براي مقاوم سازي زير پا گذاشته شود و دقت وايمني فداي سرعت و منفعت شود!اين روزها که موضوع زلزله تهران -به هردليلي- بر سر زبانها افتاده و زلزله‌هاي بزرگ هايتي وشيلي و چين به اين توجه دامن زده است بايد به گذشته مراجعه کرد که در تمام فرصتهاي طلايي که داشته‌ايم چه کرده ايم؟ بعد از زلزله رود بار ومنجيل آيا اگر هيچ ساختماني بدون استحکام لازم و استانداردهاي کم هزينه ضد زلزله ساخته نمي‌شد الان نمي‌توانستيم با اطمينان اين دغدغه را کنار گذاشته وبا احساس امنيت بيشتري زندگي کنيم؟ اين سهل است، آيا همين حالا مي‌توانيم باور کنيم که ساخت وسازها استاندارد هستند و تا چند سال ديگر - انشاا... اگر زلزله‌اي پيش نيايد- با سرعت بسوي ايمني پيش مي‌رويم؟به راستي در زمان اوج گرفتن قيمت نفت ،چه ميزان از آن ثروت افسانه‌اي که نصيب خزانه شد، به کار مقاوم سازي و بازسازي شهرها اختصاص يافت؟ آيا کسي نبايد پاسخ اين سوال را بدهد؟! اشکال کار کجا است؟ چرا ما ايرانيها در هر موضوعي تا به اصطلاح کارد به استخوانمان نرسد چاره جويي نمي‌کنيم و عيوب و نواقص و بحرانها و معضلاتمان را به آخرين دقايق ممکن واگذار مي‌کنيم؟

واقعيت آن است که نه تنها در تهران بلکه در کل کشورخطرزلزله وجود دارد؛ نگاهي به زمانهاي زلزله نشان مي‌دهد که تقريبا هر 10 سال يک زلزله شديد و در هر 5 سال يک زلزله متوسط را شاهد بوده ايم و «بايد» براي آن در يک آمادگي دائمي بسر برد و همواره براي مقاوم سازي ساختمانها بودجه گذاشت و هميشه برارتقاء سطح ايمني شهرها و روستاها نظارت کرد؛ اين «بايد»، الزامي است که دست قهار و غالب طبيعت بر ما تحميل کرده و با کسي هم شوخي ندارد و «خبر بد» آن که با لابي‌هاي پشت پرده و توصيه و معامله هم از اين اجبار و الزام کوتاه نمي‌آيد ولو به بهاي جان تک تک ما و فرزندان ما.

زلزله -که دير يا زود در جايي گريبانمان را مي‌گيرد- نه بايد بزرگنمايي شود ونه بايد از يادها برود؛ اما خطر بزرگ تر از زلزله اين است که بحث زلزله هم سياسي شود، زيرا تجربه ثابت کرده است که هر موضوعي سياسي شود زيان بزرگي به بار مي‌آورد يکي اثبات مي‌کند و ديگري انکار و همين اثبات و انکارها اصل موضوع را به فراموشي مي‌سپارد. خدا کند دلسوزان فارغ از اين بحث‌ها همت کنند و آنچه در توان دارند در جهت امنيت بيشتر ايرانيان بکاربندند.

فراموش نکنيم که «زلزله» در راه است، دير و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد و علم زمين شناسي بر درستي اين «گزاره وحشتناک» صحه مي‌گذارد... به راستي کدام يک از ما در آن زلزله هولناک زيرآوارها مدفون مي‌شويم و کدام يک نجات مي‌يابيم و با ميان آن فاجعه بشري آرزو مي‌کنيم که‌اي کاش ما نيز مرده بوديم!
 
تهران امروز:ادارات مانع اصلاح ادارات

«ادارات مانع اصلاح ادارات»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي تهران امروز به قلم سيدجواد سيدپور است كه در آن مي‌خوانيد؛نظام اداري در ايران كارآمد نيست و نتوانسته هم‌شانه انتظارات اجتماعي پاسخگوي پيشبرد بهينه امور باشد. در برخي از امور به روشني و وضوح مي‌توان اعوجاج و گاه انسداد اداري را شاهد بود به‌طوري كه فرآيند انجام كار در ساختار و سازمان اداري در برخي اوقات بسيار كند، وقت‌گير و كشدار پيش مي‌رود و بهره‌وري سيستم‌ها را به ناچيزترين حد خود تقليل مي‌دهد و باعث هدررفت فرصت‌ها و سرمايه‌ها مي‌شود.

بدون‌شك نظام اداري در ايران نيازمند «مهندسي مجدد» و بازتعريف وظايف، اهداف و عملكردهاست و بدون آن قطعا بر چالش‌ها و مشكلات افزوده خواهد شد زيرا چرخ‌دنده‌هاي مستعمل و فرسوده نظام اداري اين قابليت را دارد كه از بهترين ايده اجرايي بدترين خروجي را به نمايش گذارد. از اين جهت و به‌لحاظ اهميت بازنگري اساسي در نظام اداري مي‌توان «سياست‌هاي كلي نظام اداري» را كه روز گذشته از سوي رهبر معظم انقلاب ابلاغ شد،گامي مهم براي بازمهندسي اين شبكه فرسوده دانست.

به‌خصوص آنكه اصلي‌ترين مقولات علم مديريت نوين را مي‌توان در اين متن مشاهده كرد كه به‌مثابه آرمان و برنامه‌اي دست‌يافتني مطرح شده است اما بايد دانست كه احصاي اين موارد اگرچه بسيار مهم است ولي اساسي‌تر اجراي درست آن است. در واقع اجراي «درست» برنامه‌‌هاي «درست» پاشنه آشيل مديريت اداري كشور شمرده مي‌شود.

تجربه نشان داده بهترين برنامه‌ها و سياست‌هاي كلي في‌نفسه نتوانسته جامعه و دولت را به نتايج مناسبي رهنمون سازد بلكه نيازمند عزم جدي، پشتكار، جديت و دقت ويژه مسئولان و مديران مربوطه در پيشبرد برنامه‌ها متناسب با اهداف بوده‌ايم. ساختار نظام اداري اصلي‌ترين مانع براي اصلاح ساختار نظام‌هاي اداري بوده است.
 
در واقع برنامه‌هاي اصلاحي دچار چرخه و تسلسل باطلي مي‌شوند و به همين دليل از نتايج درستي برخوردار نمي‌گردند. مثال روشن آن برنامه جامعي بود كه تحت عنوان «طرح تحول اداري» در برنامه سوم توسعه در پيش گرفته شد كه در نهايت به‌دليل بي‌توجهي برخي دست‌اندركاران و مسئولان مربوطه از دستيابي به اهداف خود بازماند و مشكلات اداري همچنان بر جاي خود ايستادگي كردند. طرح تعديل نيروي انساني و كوچك‌سازي بدنه اداري دولت و چابك‌سازي بيشتر آن از جمله برنامه‌هايي بود كه بعد از چند سال پيگيري، ناگهان رها شد و مغفول ماند.

گويي در لايه‌هاي مياني مديريت چندان به راه پيموده شده گذشتگان وقعي نهاده شد و تلاش‌هاي بسيار براي بهينه‌سازي ساختارها ناديده گرفته شد. اصلاح نظام‌هاي اداري هيچ‌گاه به‌صورت دفعي، ناگهاني و كوتاه‌مدت ميسر نيست و نيازمند برنامه‌اي طولاني‌مدت، وقت‌گير و گاه نسلي است چون مسئله‌اي كه در طول سال‌ها جا افتاده و نهادينه شده را نمي‌توان به ماهي يا سالي تغيير داد و اصلاح كرد.

تمركززدايي، شايسته‌سالاري، چابك‌سازي، توجه به اثربخشي و كارآيي، افزايش شفافيت، عدالت محوري، دانش بنيان كردن نظام اداري، تحقق دولت الكترونيك، تكريم بيشتر ارباب رجوع، نهادينه‌سازي وجدان كاري، ارتقاي سلامت نظام اداري، فرهنگ خودكنترلي، روزآمدي و حمايت از روحيه نوآوري و ابتكار همه و همه نيازمند عزم جدي و زمان‌بندي مناسب براي رسيدن به نتايج مطلوب است. اين زمان اگر چه آغاز دارد ولي انجام ندارد و تا سال‌هاي سال بايد ادامه يابد تا به ثمردهي بنشيند. در واقع اصلاح نظام‌هاي اداري «پروژه» نيست كه از زماني شروع و در مقطعي پايان يابد بلكه «پروسه» است و در طول دوران‌ها بايد حمايت، هدايت و ادامه يابد. اما اين به معناي عدم زمان‌بندي در انجام آن نيست.

آنچه رهبر معظم انقلاب روي آن تاكيد فرمودند و خواستار «زمان‌بندي مشخص براي عملياتي شدن آن» و ارائه گزارش عملكرد در مقاطع زماني معين شدند همان اصلاح آفت هميشگي چنين اموري است زيرا تجربه نشان داده كه برخي اراده‌هاي ضعيف در ميانه كار از ادامه دلسرد شده و آن را به دلايل واهي وا مي‌نهند.

از اين نظر بايد نقطه قوت اين سياست‌ها را جديت و پيگيري ويژه رهبر فرزانه انقلاب براي اصلاح اين معضلات تاريخي دانست كه مي‌‌تواند يك انقلاب مداوم در امور اجرايي و اداري كشور تلقي شود. البته به شرط آنكه مسئولان امر نخواهند با اضافه كردن تبصره‌هاي ناروا اين سياست‌ها را از مسير درست آن منحرف سازند و آن را در چرخه نظام اداري كه قرار است خود اصلاح شود، معطل كنند.

سياست روز:هراس بي پايان

«هراس بي پايان»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي سياست روز به قلم محمد صفري است كه در آن مي‌خوانيد؛جايگاه و نقش جمهوري اسلامي ايران در منطقه همواره زبانزد بوده است. كشورمان از لحاظ جغرافياي سياسي و تاريخي در نقطه‌اي از جهان واقع شده است كه مورد توجه بسياري از كشورها بوده و همين جايگاه حساس، فراز و نشيب‌هاي بسياري را براي ايران و ايراني رقم زده است.

چه آن زمان كه ايران يكي از كشورهاي هم‌پيمان آمريكا بود و چه اكنون كه به عنوان كشوري مستقل مطرح مي‌شود و در برابر زياده خواهي‌ها و زورگويي هاي كشورهايي كه دستشان از منافع قطع شده است، ايستادگي مي‌كند.

جمهوري اسلامي ايران با انقلاب خود و تداوم سياست هاي مستقل، چالش‌هاي بسياري را براي كشورهايي همچون آمريكا و رژيم غاصبي چون اسرائيل به همراه داشته است.

همين سياست ها باعث شد تا كشورهاي غربي و آمريكا در صدد برآيند تا جايگاه ايران را در منطقه تضعيف كنند، نفوذ و تاثيرگذاري ايران بر دولت ها و ملت ها كاهش يابد يا كم اثر و بي اثر شود.

هر چند سياست هاي غرب و رژيم صهيونيستي در پروژه ايران هراسي به ويژه در منطقه خليج فارس و كشورهاي غربي پياده شد و بعضاً در ميان دولتمردان و خلفاي عرب تاثير گذاشت، اما ملت هاي منطقه بيشترين تاثير را از سياست هاي ايران دريافت كردند.

آنها هنگامي كه مي بينند دولتمردان كشورشان در يك وابستگي و سرسپردگي كامل و مطلق به آمريكا قرار دارند؛ به سياست‌هاي مستقلانه جمهوري اسلامي ايران غبطه مي خورند .

پرسش اساسي آنها اين است چرا ايران و مردم آن مي‌توانند مستقل باشند و در مقابل زورگويان ايستادگي كنند اما دولتمردان عرب همچنان مجري سرسپرده سياست هاي ديكته شده غرب هستند؟

اين پرسش اساسي در جمهوري اسلامي ايران توسط مردم با انتخابات آگاهانه آن ها پاسخ داده شده است.

جايگاه و موقعيت ايران به عنوان كشوري كه مي توان به آن اعتماد كرد و با او پيمان بست، رو به تزايد است و هراس غرب نيز از همين‌جا نشأت مي گيرد. هراسي كه هيچگاه براي غرب، آمريكا و رژيم صهيونيستي پاياني نخواهد داشت.

رسالت:ليبراليسم به مثابه يک دين!

«ليبراليسم به مثابه يک دين!»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم محمد کاظم انبارلويي است كه در آن مي‌خوانيد؛قرن ما گرفتار ديني است که ساخته ذهن بشر است. قرن ما گرفتار ديني است که تشريع آن به عهده  انسان است. قرن ما گرفتار ديني است که به هر چيز گردن مي نهد الا حکم خدا! ليبراليسم اکنون به مثابه يک دين کامل تبليغ و ترويج مي شود. دين ليبراليسم براي سود، لذت، سرمايه، آزادي، ماده و انسان اصالت قائل است اما براي مفاهيمي که دستاورد تلاش و زحمات انبياء و اولياي الهي است اصالتي قائل نيست.

سموم اين دين چون ويروسي در دو سه قرن اخير در جان، انديشه و ايمان انسان ها تلفات و خسارات زيادي به بار آورده است و آنها را به دره کفر و الحاد و نفاق انداخته است.

چيستي و چرايي حوادث پس از انتخابات را بايد ريشه يابي کرد. ريشه هاي فکري و ايدئولوژيک آن را مورد واکاوي قرار داد. اينکه چرا ما در ميان گفتمان هاي موجود در رقابت هاي انتخاباتي نتوانستيم به يک کريدور گفتگو براي تفاهم و دوستي و همگرايي دست يابيم بايد بررسي شود.

چيستي گفتمان و چرايي رخدادهاي تلخ سال گذشته ريشه در ليبراليسم و عقلانيت مدرن دارد اين عقلانيت با عقلانيت اسلامي در يک اقليم نمي گنجد اما با هر عقلانيتي در هر گليمي براي مبارزه با عقلانيت اسلامي قابل جمع است.

دليل اينکه در رويدادهاي اخير مي بينيم انبوهي از احزاب و گروه ها از چ‘ ترين تا راست ترين آنها در کنار هم عليه نظام، مردم و انقلاب ما بسيج شده اند همين ويروس عقلانيت مدرن است که در جان حريف و رقيب آخرين روزنه هاي ايمان به غيب و خدا را سوزانده است. همين ويروس کار را از گفتگو و داوري آراي مردم به قشون کشي خياباني کشاند و تمام اردوگاه کفر را پشت سر اين عقلانيت قرار داد!

فاشيسم و کمونيسم و ليبراليسم سه لايه از انديشه هاي مبتني بر ماترياليسم اند. عمر فاشيسم و کمونيسم در قرن گذشته پايان يافت و ميراث خود را براي ليبراليسم باقي گذاشت اکنون آمريکا به طور اخص و غرب به طور اعم مامور تبليغ و ترويج ليبراليسم به مثابه يک دين در جهان امروز است. آنها از روش  هاي فاشيستي و خشونت کمونيستي براي تبليغ وترويج آن سود مي برند. کسي که سر بر آستان اين دين فرود نياورد حتي تهديد به جنگ هسته اي مي شود. آمريکايي ها با ابزار اين دين مشغول جهانگشايي هستند و هر کس را که در برابر آن تسليم نشود بي رحمانه از بين مي برند.
چه بايد کرد؟ از کجا بايد آغاز کرد؟ پاسخ روشن است.

علما، مراجع و حوزه هاي علميه براي صيانت از دين اسلام و مکتب اهل بيت بايد به لحاظ تئوريک در برابر ليبراليسم قد علم  کرده و آن را افشا کنند. نخبگان دانشگاه و روشنفکران نيز در همراهي حوزه ها در مبارزه با ليبراليسم همگرايي کنند.

مبارزه ليبراليسم با دين به طور اعم و بويژه با اسلام بسيار پيچيده تر و بي رحمانه تر از مبارزه فاشيسم و کمونيسم با دين است. آنها دين را ابتدا از حوزه عمومي به حوزه خصوصي هدايت مي کنند و سپس در همان حوزه با روش هاي الحادي و منافقانه و تئوري هاي کفر آلود از بين مي برند وضعيت دين در جوامع غربي نمونه روشني از آن است.

برخي فکر مي کنند ظهور ليبراليسم به همين دو سه قرن اخير بر مي گردد در حالي که ريشه تاريخي دارد حداقل در صدر اسلام هنگام بعثت نبي اکرم(ص) رگه هايي از اين تفکر وجود داشت خداوند متعال در سوره کافرون بخشي از هويت فکري اين جماعت را بيان مي فرمايد و چگونگي برخورد با آنها را هم به دقت تبيين مي نمايد.

در الدرر المنثور آمده که ابن جرير، ابن ابي حاتم و ابن انباري در کتاب «المصاحف»، از سعيد بن ميناء مولاي ابي البختري روايت کرده اند که گفت: وليد بن مغيره و عاصي بن وائل و اسود بن مطلب و اميه بن خلف، رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) را ديدند و گفتند: اي محمد بيا خدايانمان را روي هم بريزيم، ما خداي تو را بپرستيم و تو خدايان ما را؛ در نتيجه غائله و کدورت بين ما بر طرف شود، همه در پرستش معبودها مشترک باشيم و بالاخره يا معبود ما حق است و يا معبود تو، اگر معبود ما حق و صحيح تر بود سر تو بي کلاه نمانده و از عبادت آنها حظي برده اي و اگر معبود تو حق و صحيح تر از معبود ما باشد سر ما بيکلاه نمانده از پرستش او بهره مند شده ايم. در پاسخ اين پيشنهاد، خداي تعالي اين سوره را نازل کرد و به پيامبر فرمود بگو: هان اي کفار! من هرگز نمي پرستم آنچه را که شما مي پرستيد شما هم آن خداي يکتايي را که من پرستش مي کنم، پرستش نمي کنيد.

متاسفانه برخي انقلابيون فرسوده و پشيمان که بخشي از تئوري هاي ليبراليسم را در حوزه سياست و فرهنگ باور کرده اند و آن را مي پرستند، در صف مقدم مبارزه با نظام و ولايت براي دشمن سربازي مي کنند. آنها ليبراليسم را به مثابه يک دين پذيرفته اند و مي خواهند يک قرائت ليبراليستي از اسلام داشته باشند به همين دليل به مومنان واقعي و مسلمانان پيرو اسلام ناب محمدي(ص) نسبت کفر به آزادي، دموکراسي و حقوق بشر مي دهند.

بله ما به آزادي و دموکراسي و حقوق بشر به روايت غرب و ليبراليسم کافريم و آن را قبول نداريم و هر گز آن را پرستش نخواهيم کرد. آنها هم روايت ما را از اين مفاهيم قبول ندارند.
ما بايد با دوستاني که آموزه هاي ليبراليسم را به عنوان يک دين پذيرفته  و تظاهر به باور اسلام و امام و نظام مي کنند و رو در روي اصلي ترين ميراث امام(ره) يعني ولايت فقيه ايستاده اند وداع کنيم.

ما سه دهه گذشته با دوستاني که آموزه هاي سوسياليسم را به عنوان يک دين پذيرفته بودند و تظاهر به اسلام مي کردند و رو در روي امام ايستادند وداع کرديم و در اين وداع ترديد نکرديم. امروز هم نبايد در وداع جديد ترديد کنيم.

بايد به آنها شجاعانه بگوييم، «لکم دينکم ولي دين»
اگر منافقين قديم از قهر با انقلاب و فرار به غرب و سرانجام سقوط در دامن حزب بعث خير ديدند، منافقين جديد هم از همگرايي با آمريکا و غرب در مصاف با انقلاب و مردم و رهبري خير خواهند ديد.

دوشنبه گذشته فاش شد اوباما پس از5  ماه از تصويب بودجه55  ميليون دلاري کمک به منافقين جديد گزارشي به کنگره و سنا درباره جنگ نرم عليه ملت ايران ارائه داد. اين گزارش نشان مي دهد اميدي به بازگشت منافقين جديد به دامن ملت نيست آنها راه خود را انتخاب کرده اند و ديگر خداي اسلام و خداي کعبه را عبادت نخواهند کرد. آنها رو به واشنگتن نماز مي خوانند و مدتهاست که قبله خود را عوض کرده اند.

جمهوري اسلامي:فهرست اشتباهات اعراب

«فهرست اشتباهات اعراب»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛عمرو موسي دبيركل اتحاديه عرب در مصاحبه با شبكه تلويزيوني « فرانس 24 » گفت ما اشتباه كرديم كه خود را در يك فرايند صلح نامحدود در خاورميانه درگير ساختيم . اين يك اشتباه بزرگ بود. ما بايد چارچوبي را تعيين مي كرديم . بايد نقطه اي را براي توقف و ارزيابي كارهاي انجام شده مشخص مي كرديم . وي در پاسخ اين سئوال كه آيا صلح يگانه راه ممكن براي حل مسئله فلسطين است خاطرنشان ساخت امروزه يك فرايند صلح در جريان نيست بلكه آنچه وجود دارد تلاشهائي براي صلح است .

اين اظهارات فريبكارانه نشان مي دهد كه هنوز هم رهبران عرب سرگرم توجيه مسائل هستند و حتي هنوز هم به ملت هاي عرب و مسلمان دروغ مي گويند و ذره اي صداقت در كلام و رفتارشان به چشم نمي خورد. اظهارات « عمرو موسي » چنين تداعي مي كند كه گويا اگر اعراب مي خواستند چارچوبي را تعيين كنند اراده و قدرت اعمال نظر خود را داشته اند و فقط يك اشتباه در تصميم گيري باعث وضعيت فلاكت بار كنوني شده است ! موضوع مهمتر اينكه دبيركل اتحاديه عرب مدعي است گويا امروز تلاشهائي براي صلح وجود دارد.

حال آنكه روند فعاليت مشترك اعراب اسرائيل تشكيلات خودگردان و حاميان غربي صهيونيستها دقيقا در جهت متوقف نگهداشتن فرايند صلح در منطقه است و همگي در جهت تحقق اين طرح صهيونيستي در تلاشند كه همه چيز دستكم براي يك دوره 3 ساله همچنان متوقف و بلاتكليف باقي بماند. اين را سران رژيم صهيونيستي با صراحت اعلام كرده اند كه در شرايط كنوني هر توافق و حركتي باعث قدرتمندترشدن مقاومت اسلامي خواهد شد و اين ذهنيت را ايجاد مي كند كه اسرائيل در موضع ضعف و ناتواني ناچار به امتيازدادن شده است .

صرفنظر از اين مسائل كه عدم صداقت رهبران عرب را بازگو مي كند سازش با اشغالگران صهيونيست يگانه اشتباه اعراب محسوب نمي شود بلكه فهرست طولاني و تاسف آوري از اشتباهات فاجعه بار كنوني را پديد آورده است .

1 ـ ايجاد تفرقه بين اعراب و دنياي اسلام ـ رژيمهاي عرب همواره مدعي بوده اند و هنوز هم اين ادعا را تكرار مي كنند كه مسئله فلسطين صرفا يك مسئله عربي است و ربطي به دنياي اسلام ندارد كه با دخالت در امور اعراب درصدد بهره برداريهاي سياسي ـ تبليغاتي از اين مسئله برايند. در واقع اين رژيم ها در پرتو القاي اين شبهه كه اساس آن صهيونيستي و استعماري است پشتوانه دنياي اسلام از مسئله فلسطين را به زير سئوال برده و تدريجا آنرا حذف و بي اثر ساخته اند. امروز خود در اين پديده و پيامدهاي آن باناكامي و شكست و حيرت دست به گريبانند.

2 ـ تنها گذاشتن فلسطين حتي در دنياي عرب ـ در قدم بعدي و در مرحله تكاملي همان طرح صهيونيستي و استعماري در دنياي عرب عده اي به راه افتادند و گفتند : ما نبايد از فلسطيني ها فلسطيني تر باشيم . بلكه بايد مسئله فلسطين را به فلسطيني ها واگذار كنيم تا هر آنچه خود صلاح دانستند بدان عمل كنند. البته در پشت اين شعار فريبكارانه اهداف ديگري پنهان بود كه در واقع فلسطيني ها را نه تنها دنياي اسلام بلكه حتي در دنياي عرب هم كاملا منزوي سازند تنها بگذارند و به حاشيه برانند.

3 ـ سازش جداگانه با اشغالگران صهيونيست ـ جاي تعجب است كه اشغالگران صهيونيست براي هر مشكل خود سعي دارند ديگران را هم به ياري بطلبند و هر مشكل خود را « جهاني » معرفي كنند ولي اعراب در هر فرصتي سعي كرده اند حمايتها از مسئله فلسطين را با « انگ » و برچسب خاصي به زير سئوال ببرند و ديگران را از ادامه حمايت از فلسطيني ها بازدارند. بعلاوه رژيم صهيونيستي سعي دارد حتي هر مشكل داخلي خود را بين المللي جلوه دهد و پاي آمريكا اتحاديه اروپا و ديگران را هم به ميان بكشد تا از انزواي جهاني خارج شود ولي اعراب نه تنها حمايتي از فلسطين نكرده اند بلكه زودتر از فلسطيني ها و جداي از آنها به صف ايستاده اند تا با اشغالگران صهيونيست پيمان جداگانه اي براي سازش و تفاهم و همكاري با آنها به امضا برسانند. پيمان صلح رژيم كمپ ديويدي قاهره رژيم مفلوك اردن و رژيم مراكش كم بود كه امروزه اعراب خواستار پيمان صلح عمومي با رژيم صهيونيستي هستند كه همگي را به عنوان طرف مذاكره بپذيرد و امروز اين رژيم صهيونيستي است كه شرط مي گذارد و با بي اعتنائي كامل خود اعراب را تحقير و سرزنش مي كند.

4 ـ كمك به خيانتكاران ـ اين براي دنياي عرب شرم آور است كه حمايت فريبكارانه از فلسطيني ها جاي خود را به حمايت قاطعانه از جنايتكاران داده است . در واقع جبهه ارتجاع عرب در حمايت از جناح خائن محمود عباس لطمه هائي را متوجه فلسطيني ها نموده كه بدون در اختيارداشتن چنين حمايتي ملت مظلوم فلسطين قطعا از موقعيت بهتري برخوردار مي بود. از آغاز دوره تحريم دولت اسماعيل هنيه و تحريم آن توسط صهيونيستها و غرب اين ارتجاع عرب بود كه اصرار بيشتري به تقويت ابعاد تحريم داشت و طيف خائن محمود عباس از اين وضع به شدت خشنود بود كه با اعمال فشار بيشتر عليه حماس مي تواند اعتبار از دست رفته را مجددا كسب كند. حال آنكه هرچه بيشتر تلاش و خيانت كرد كمتر نتيجه گرفت و بي آبروئي اين تشكيلات خيانتكار بيش از پيش آشكار شد.

5 ـ همدستي و حمايت سياسي ـ مالي از اشغالگران ـ شايد براي ارتجاع عرب هيچ ننگي بالاتر از اين متصور نباشد كه نه تنها كمكي به مقاومت مشروع ملت هاي لبنان و فلسطين نكردند بلكه به رژيم صهيونيستي عليه حزب الله لبنان و حماس در غزه چراغ سبز دادند و حتي هزينه هاي ماشين جنگي اسرائيل را نيز پيشاپيش متقبل شدند. ارتجاع عرب حتي ظرفيت سياسي ـ اقتصادي و تبليغاتي خود را نيز در جهت وارونه جلوه دادن حقايق بكار گيرد و براي نابودي مقاومت اسلامي لحظه شماري مي كرد ولي خدا نخواست كه اين جرثومه هاي فساد به اهداف ناپاك خود برسند و نهال نورس مقاومت اسلامي را آنچنان آبياري و حمايت كرد كه امروزه همين حركتهاي خودجوش ملتها پشت اشغالگران را به لرزه انداخته و افسانه شكست ناپذيري اسرائيل را باطل ساخته است .كيست كه نداند تمامي هزينه هاي ماشين جنگي اسرائيل در جنگ 33 روزه عليه حزب الله و در جنگ 22 روزه عليه ملت مظلوم فلسطين در غزه توسط ارتجاع عرب پرداخت شده و حتي هزينه توطئه هاي رنگارنگ عليه مقاومت اسلامي در لبنان و فلسطين از جيب گشاد قارونهاي نفتي تامين شده و مي شود.

فهرست اشتباهات اعراب شامل هزاران مورد آشكار و نهان است كه از فشار به مصر براي رهاكردن جنگ رمضان سال 1352 گرفته تا تحميل جنگ 8 ساله بر ايران و در خدمت گرفتن نفت به نفع حاميان اسرائيل و خيانتهاي مستمر اعراب درشت پرداخت براي تحميل پيمان مادريد پيمان اسلو و مصوبات اجلاس رسواي آناپوليس » گرفته تا سفر پنهاني « شاهزاده بندر بن سلطان به تل آويو براي جلوگيري از آتش بس در جنگ 33 روزه عليه حزب الله لبنان و جنگ 22 روزه عليه حماس و مردم غزه را مي توان ذكر نمود . اطلاعاتي وجود دارد كه نشان مي دهد ارتجاع عرب خواستار به راه انداختن جنگهاي تازه اي توسط صهيونيست ها عليه مقاومت اسلامي در منطقه است.

افسوس كه ارتجاع عرب فاقد صداقت شجاعت و ذره اي انصاف و غيرت است و اگر ذره اي غيرت وجود داشت صهيونيست ها جرات اينهمه شرارت را نداشتند.

آفرينش:صنعت هوايي و نياز به تجديد ساختار

«صنعت هوايي و نياز به تجديد ساختار»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفرينش است كه در آن مي‌خوانيد؛اهميت حمل ونقل هوايي،امنيت اين صنعت و سهم مهم آن در توسعه ي هر کشوري امري آشکار است.با اين حال با توجه به اهميت استراتژيکي اين صنعت همچنان کشور ما يکي از کشورهاي با استانداردهاي پايين اين صنعت است.مطابق برنامه چهارم توسعه کشور، قرار بود که سن ناوگان هوايي کشور از 21 سال به 15 سال کاهش يابد.امري که با وجود تلاش هاي صورت گرفته و از رده خارج کردن شماري از هواپيماها فقط به 19 سال رسيده است که تفاوت بسياري با عمر مفيد 8 تا 10 ساله هواپيماهاي مسافربري دارد.

در اين راستا با توجه به در دستور بودن و نظر کارشناسان ايراني و خارجي مبني بر کاهش استفاده از هواپيماهاي شرقي (به ويژه روسي)کشور ما همچنان به عنوان يکي از پر استفاده ترين هواپيماهاي شرقي است.قابل توجه است که سقوط هواپيماي توپولوف حامل رئيس جمهور لهستان باعث شد تا بار ديگر کارشناسان جهاني بر مشکلات عديده هواپيماهاي شرقي انگشت گذارند.

در اين راستا مرگ رهبران لهستان باعث شد تا بلغارستان نيز توپولوف ها را از مسير هوايي خود خارج کند و ياتا (انجمن بين المللي حمل و نقل هوايي)نيز اعلام کند که از سوار شدن بر هر نوع هواپيماي روسي دوري کنيد.به نگاه ياتا کشورهايي که مقررات ايمني را به طور کامل رعايت مي کنندهواپيماهاي شرقي در آن جايي ندارند.اين نظر ياتا در حالي اهميت بيشتري مي يابد که بدانيم ميزان سوانح هواپيماهاي شرقي 11/12 سانحه در هر يک ميليون و 200 هزار پرواز است.در حالي که اين آمار در مورد هواپيماهاي غربي(بوئينگ،ايرباس)حدود 81/0 سانحه به ازاي يک ميليون و 200 هزار پرواز است.

اين نگاه ياتا به هواپيماهاي شرقي در حالي اعلام مي شود که برخي از مسئولان کشورمان از يکسان بودن ايمني هواپيماهاي شرقي و غربي خبر داده اند،امري که باعث شگفتي بسيار است. در واقع چنانچه نگاهي به صنعت هوايي هواپيماهاي شرقي داشته باشيم در مي يابيم که حتي ايرفلوت(بزرگترين شرکت هوايي روسيه)نيز هواپيماهايي نظير توپولوف را از دور خارج کرده است و با غربي سازي ناوگان خود ايمني خطوط خود را بالا برده است.

در حالي که اين هواپيماهاي شرقي در کشور ما و برخي از کشورهاي خاورميانه و آفريقا همچنان فعال هستند.در اين حال بايد توجه داشت که با توجه به نا امن بودن هواپيماهاي شرقي، کشورهاي اروپايي و اتحاديه اروپا سالهاست که با برقراري ليست سياه پروازي کشورها و خطوط هوايي نا ايمن را از پرواز به سوي اين قاره محروم مي کند.چندي پيش نيز نيمي از هواپيماهاي ايران اير شامل اين ليست سياه اتحاديه اروپا گرديد.

امري که به طور مسلم بر جايگاه صنعت هوايي خطوط بين المللي و پروازهاي خارجي و استقبال شهروندان خارجي از خطوط هوايي ما تاثير شگرفي مي گذارد و در صورت تداوم اين روند و متوقف ماندن جايگزين سازي ناوگان هوايي غربي به جاي ناوگان فرسوده و عمدتا شرقي کشورمان اندک اندک وضعيتي شبيه سودان و فيليپين (تحريم کامل خطوط هوايي توسط اتحاديه اروپا)خواهند داشت،امري که بر جايگاه صنعت هوايي کشورمان لطمات جدي وارد خواهد کرد.در عين حال باعث افزايش تاثيرات رواني ،اقتصادي ،سياسي و دست آخر رکود بخش صنعت هوايي کشورمان نه تنها در رقابت با قدرت هاي هوايي منطقه مضاعف برآن در بخش داخلي خواهد شد.

دنياي اقتصاد:تجربه سياست‌هاي اقتصادي

«تجربه سياست‌هاي اقتصادي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم دكترموسي غني‌نژاد است كه در آن مي‌خوانيد؛سياست‌هاي اقتصادي در کشور ما از سال 1384 تغييراتي پيدا کرد که پس از گذشت نزديک به پنج سال مي‌توان به ارزيابي نتايج آنها پرداخت و احيانا براي سياست‌گذاري‌هاي فعلي و آينده از اين تجربه درس گرفت.

نخستين حرکت مهم اقتصادي درآن زمان، اعمال سياست تثبيت قيمت‌ها (به ويژه قيمت‌هاي حامل‌هاي انرژي) بود. توجيه اين سياست از منظر مدافعان آن پايان بخشيدن به تورم مزمني بود که از گذشته‌هاي دور در اقتصاد ايران جريان داشت. بسياري از اقتصاددانان در همان زمان متذکر شدند که مشکل تورم منشا ديگري دارد و عمدتا به سياست‌هاي پولي مربوط مي‌شود و از اين‌رو با تثبيت قيمت‌ها نمي‌توان اين مشکل را حل کرد. اما به هر صورت آن سياست اجرا شد و نتيجه آن نه تنها کاهش تورم نبود، بلکه افزايش آن از 4/10 درصد در سال 1384 به 4/25 درصد در سال 1387 بود. علت اين روند را بايد در افزايش شديد نقدينگي در فاصله سال‌هاي 1383 تا 1386 جست‌وجو کرد؛ چرا که با کاهش آن در سال 1387 و البته رکود حاکم بر اقتصاد ملي، نرخ تورم در سال 1388 رو به کاهش نهاد و به 8/10 رسيد.

امروزه ظاهرا کشتيبان را سياستي دگر آمده و اصلاح قيمت‌هاي حامل‌هاي انرژي در دستور کار قرار گرفته است که در نفس خود کار درستي است؛ گرچه نحوه اجراي آن جاي بحث فراوان دارد.

از سوي ديگر، سياست‌هاي اشتغالزايي (مانند طرح‌هاي زود بازده) گرچه رشد سرمايه‌گذاري صنعتي را طي سال‌هاي 1384 تا 1386 افزايش داد؛ اما به رشد اقتصادي و در نتيجه به اشتغالزايي مورد انتظار نينجاميد. به سخن ديگر، سياست‌هاي مالي و پولي انبساطي و تزريق درآمد‌هاي بي‌سابقه نفتي به اقتصاد به شکل‌گيري حباب در بازار مسکن منتهي شد؛ در حالي که نرخ رشد اقتصادي از نيمه دوم سال 1386 رو به کاهش نهاد و اين کاهش ظاهرا هنوز ادامه دارد.

بيش از چهار سال زمان لازم بود تا دولتمردان به بي‌ثمر بودن سياست تثبيت قيمت‌ها پي ببرند. نتيجه اين تاخير در پذيرفتن اصلاح مسير علاوه بر اتلاف گسترده منابع، شکاف عظيمي‌ ميان قيمت‌هاي موجود و واقعيت‌هاي بازار ايجاد کرده که برطرف کردن آن در حال حاضر خود يک معضل جدي است؛ اما گويا دولتمردان هنوز ناکارآمد بودن سياست‌هاي مالي و پولي انبساطي را در شرايط فعلي اقتصاد ايران نپذيرفته اند و بر تحريک تقاضاي کل از اين طريق اصرار مي‌ورزند.

رشد بيش از 30 درصدي بودجه کل کشور و کسري شديد نهفته در بودجه عمومي‌دولت حاکي از بي اعتنايي به تجربه چهار دهه گذشته و به ويژه تجربه سال‌هاي اخير است.
در شرايطي که فضاي نامناسب کسب وکار و سايه سنگين دولت بر همه بازار‌ها مانع اصلي رشد فعاليت‌هاي اقتصادي است، هرگونه سياست ناظر بر تحريک تقاضا نتيجه‌اي جز تحريک تورم نخواهد داشت. چند سال اتلاف منابع و از دست رفتن زمان لازم است تا اين اصل روشن علم اقتصاد پذيرفته شود؟

جهان صنعت:شوخي نمي‌کنم واقعا که زيباست‌

«شوخي نمي‌کنم واقعا که زيباست‌»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جهان صنعت است كه در آن مي‌خوانيد؛ديروز که آخرين خبرهاي اقتصادي را مطالعه مي‌کردم به چند خبر بر خوردم که واقعا شعف‌زا بود. اينکه وزير صنايع گفتند: مشکلات اقتصادي ما از اروپا کمتر است.

البته جاي اين پرسش جدي است که چرا اروپا را با ما مقايسه مي‌کنند؟ ولي در هرحال خبر خوبي بود، خوشحالم کرد. چنانکه مرتضي تمدن، استاندار تهران هم گفت: هدفمندي يارانه‌ها تورم ندارد.

اين خبر هم واقعا خوشحالم کرد، هرچند که قرار است با اجراي هدفمند کردن‌ها يارانه‌ها مثلا بنزين از يکصد تومان  به حدود  500 يا  600 برسد! و اصلا معلوم نيست اگر تا امروز يارانه‌ها سبب کاهش قيمت‌ها نمي‌شده  پس چه کار مي‌کرده و اساسا يارانه‌ها براي چه پرداخت مي‌شده است.  

وقتي وضعيت اقتصادي کنوني را تا به اين حد اميدبخش و خوب مي‌بينيم تعجبي ندارد که شمس‌الدين حسيني، وزير اقتصاد طرح تحول اقتصادي را به غزل تشبيه مي‌کند و در آن ميان طرح هدفمند کردن يارانه‌ها را هم بيت‌الغزل مي‌خواند.  
 
پول:الزامات توليد صادراتي

«الزامات توليد صادراتي»عنواتن سرمقاله‌ي روزنامه‌ي پول به قلم سيد حميد حسيني است كه در آن مي‌خوانيد؛فرمان توليد با هدف صادرات يک رويکرد مثبت در زمينه تجارت خارجي کشور است. اين رهنمود که در ابتداي سال از سوي مقام‌معظم‌رهبري مطرح شد، بايد به عنوان استراتژي اصلي در برنامه پنجم مورد توجه ويژه قرار گيرد و نمايندگان مجلس برنامه پنجم  توسعه را با اين رهنمود سازگار کنند.

کارشناسان کلان سه ‌الزام براي رسيدن به نگاه صادراتي را ضروري دانسته‌ و اميدوار ‌هستند با اصلاح برنامه پنجم توسعه تدوين مقارن فضاي مساعد کسب و کار و اجراي صحيح اصل 44‌، زمينه تحقق جهش صادراتي فراهم شود.اکنون کشور با داشتن پتانسيل عظيم منابع انساني و طبيعي و موقعيت سوق‌الجيشي و تشکيل بنگاه‌هاي بزرگ اقتصادي و برندهاي معتبر قادر است با در نظر گرفتن الزامات زير در رسيدن به اهداف چشم‌انداز موفق شود.

فضاي کسب و کار: اصلي‌ترين مشکل داخلي کشور، نقطه ضعف اقتصاد ايران، فضاي نامساعد کسب‌وکار است که اين موضوع باعث شده که رتبه ايران در اين زمينه در مقايسه با ساير کشورها اسف‌بار باشد اين موضوع باعث شده ريسک تجارت با ايران افزايش يافته و سرمايه‌گذاران داخلي و خارجي نيز انگيزه کافي جهت سرمايه‌گذاري توليدي نداشته باشند. اهم اين مسائل عبارتند از نامتقارن بودن سياست‌هاي پولي  و ارزي با سياست‌هاي تجاري و بي‌ثباتي قوانين و مقررات  که به‌نظر نگارنده تا زماني که  اقدام اساسي در جهت بهبود اين موارد صورت نگيرد، سرمايه‌گذاري جهت توليد صادراتي امکان‌پذير نخواهد بود.

الزامات توليد صادراتي گسترش روابط تجاري و استفاده از اهرم سياسي در روابط تجاري لازمه اش تعامل فعال با اقتصاد جهاني است و سياست‌ خارجي کشور بايد جهت رسيدن به استراتژي توليد صادراتي زمينه مناسب را فراهم کند، در حالي که اکنون انرژي هسته‌اي صلح آميز کشور بهانه‌اي شده است که روابط پولي و بانکي کشور با بسياري از کشورهاي قدرتمند اقتصادي دنيا با خلل مواجه شود. و امروزه در دنيا بدون استفاده از ابزار جديد پولي ،بانکي‌، بيمه‌اي و عضويت درwto ‌و ساير پيمان‌هاي منطقه‌اي رسيدن به اهداف چشم‌انداز مشکل‌ و نا‌ممکن خواهد شد.

گر چه صادرکنندگان کشور با وجود تحريم و فشارهاي بانکي قادر شدند اهداف صادراتي برنامه چهارم را محقق کنند ولي رسيدن به اهداف برنامه پنجم(‌200 ميليارد دلار صادرات) در فضاي متشنج بين‌المللي امکان‌پذير نيست و ما بايد حداقل روابط با کشورهاي همسايه و مسلمان و کشورهاي عضو عدم تعهد را به نحو مناسب ارتقا داده و مکانيزم‌هايي را جهت کاهش آثار تحريم با همکاري‌هاي بخش خصوصي به کار گيريم.

در مبادله و رقابت در صحنه بين‌الملل نيز اگر اصل بازي اصلاح نشود قادر به دستيابي صادراتي نيستيم.

نرخ ارز کشور بايد در راستاي توسعه صادرات، افزايش حجم مبادلات و کاهش شتاب واردات و جلوگيري از قاچاق تنظيم شود.اجراي فرمان توليد صادراتي بدون توجه به سه الزام فوق ميسر نخواهدبود، بنابراين بخش خصوصي کشور  اکنون اصلي‌ترين مطالبات خود را سه موضوع فوق قرار داده و با پشتيباني مجلس و اتاق بازرگاني قانون فضاي مساعد کسب‌وکار را در آخرين جلسه هيات نمايندگان تصويب کرد که به مبادي ذي‌ربط ارايه خواهد شد و اميدوار است که موضوع نرخ ارز نيز متناسب با اقتصاد جهاني در تصويب برنامه پنجم مورد توجه جدي نمايندگان قرار ‌گيرد.

ارسال به دوستان
استاندار فارس: سعدی، زبان هویت انسان مسلمان ایرانی است ۶۰ لیتر سهمیه بنزین اردیبهشت امشب واریز می‌شود وزرای خارجه ایران و الجزایر درباره تحولات منطقه گفتگو کردند محمد مهاجری : آقای وزیر کشور برای رهبری هزینه نتراشید خزعلی: بیمه زنان خانه‌دار برای نخستین بار در دولت سیزدهم عملیاتی شد سی ان ان: هیچ آسیبی به پایگاه هوایی اصفهان وارد نشده است ادعای یک نشریه انگلیسی : بایدن در حال بررسی گزینه احیای برجام است ۲ فوتی و ۴ مصدوم در حادثه اسکله پتروشیمی رازی امام جمعه یزد : دانشگاه و مدارس برای مقابله با بی‌حجابی پای کار بیایند اطلاعیه فراجا درباره وضعیت حجاب: با هرگونه رفتار و کُنش اشتباه احتمالی ماموران نیز برخورد خواهد شد پیروزی ۳ بر ۲ شاگردان نکونام واکنش عباس صالحی به تذکر علنی به مسئولان بابت گشت ارشاد تخصیص بسته‌های غذایی به مادران دارای فرزند شیرخوار از امروز استقلال ۳ - شمس آذر ۲/ برد سخت آبی‌ها مقابل شاگردان دقیقی بررسی آخرین دستاورد‌های حوزه پایداری انرژی
وبگردی