۱۶ آذر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۶ آذر ۱۴۰۴ - ۰۲:۱۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۰۱۹۲۱
تاریخ انتشار: ۱۵:۱۴ - ۱۷-۰۷-۱۴۰۴
کد ۱۱۰۱۹۲۱
انتشار: ۱۵:۱۴ - ۱۷-۰۷-۱۴۰۴
خلاصه کاربردی از کتاب «درک ارزش شکست اثر الیزابت دی»

راهنما برای روزهایی که خوب پیش نمی رود

راهنما برای روزهایی که خوب پیش نمی رود
الیزابت دی با زبانی آرام و صادق، مخاطب را دعوت می‌کند تا از قضاوت خود دست بشوید، و شکست‌هایش را نه لکه‌ی ننگ، بلکه نشانِ رشد بداند. او می‌گوید: «هر شکستی دانه‌ای در دل دارد که اگر مراقبتش کنیم، به درختی از بینش بدل می‌شود.»

عصر ایران؛ سوده صدری - در جهان پرشتاب و بی‌رحمی که همگان در پی پیروزی‌اند، الیزابت دی دست بر زخم خامی می‌گذارد که بیشترمان از آن می‌گریزیم: شکست.

او می‌گوید شکست، دشمن نیست بلکه آموزگاری صبور است که درس‌هایش را در سکوتِ پس از فروپاشی زمزمه می‌کند.

دی از دل زندگی خود آغاز می‌کند از جدایی، از شغل‌هایی که از دست داده، از دوستی‌هایی که رنگ باخته‌اند.

او با شجاعتی آرام، اعتراف می‌کند که شکست نه تنها بخش اجتناب‌ناپذیر زندگی است، بلکه شاید تنها راه واقعی شناخت خویشتن باشد.

در هر فصل، شکست از زاویه‌ای تازه نگریسته می‌شود: در عشق، در کار، در دوستی، در بدن، در رویاها.

او می‌نویسد که ما از کودکی آموخته‌ایم چگونه برنده باشیم، اما نه چگونه ببازیم و همین‌جا، ریشه‌ی رنج ما نهفته است.

زیرا شکست، اگر درست فهمیده شود، نقشه‌ای است برای بازگشت به خویشتن.

او می‌گوید: شکست یعنی تجربه‌ی زندگی در خالص‌ترین شکلش؛ بی‌نقاب، بی‌غرور.

الیزابت دی با زبانی آرام و صادق، مخاطب را دعوت می‌کند تا از قضاوت خود دست بشوید، و شکست‌هایش را نه لکه‌ی ننگ، بلکه نشانِ رشد بداند.

او می‌گوید: «هر شکستی دانه‌ای در دل دارد که اگر مراقبتش کنیم، به درختی از بینش بدل می‌شود.»

کتاب درک شکست

در ستایش فروپاشی

الیزابت دی این فصل را با حقیقتی تلخ اما ضروری آغاز می‌کند:

ما از شکست می‌ترسیم، زیرا آن را با شرم می‌آموزیم، نه با شناخت.

از کودکی به ما گفته‌اند «برنده باش»، اما هیچ‌کس نگفته چگونه باخت را در آغوش بگیر.

او می‌نویسد که هر شکست، دروازه‌ای است به صداقت.

وقتی چیزی فرو می‌ریزد، نقاب‌ها فرو می‌افتند و حقیقت، عریان می‌ایستد.

او از تجربه‌ی جدایی‌اش، از احساس بی‌ارزشی و تنهایی می‌گوید، اما در دل همین ویرانی، دانه‌ای از روشنی می‌کارد: در لحظه‌ای که همه‌چیز را از دست دادم، تازه فهمیدم که چه چیزهایی هرگز از من جدا نمی‌شوند.

فصل نخست، دعوتی است به پذیرش فروپاشی؛

به این که گاهی سقوط، مقدمه‌ی برخاستن است فقط باید بگذاری رنج، کار خودش را بکند.

"الیزابت دی" نویسنده و روزنامه نگار
الیزابت دی نویسنده درک شکست

شکست در عشق

عشق در نگاه دی، نه فقط احساسی رمانتیک، بلکه آیینه‌ای از خودشناسی است.

او از روابطی سخن می‌گوید که در آن خودِ واقعی‌اش را گم کرد تا محبوب بماند،

و از لحظه‌ای که فهمید عشق واقعی، جایی آغاز می‌شود که ترس از طرد شدن پایان می‌یابد.

او می‌نویسد:

عشق‌هایی که ما را خرد می‌کنند، دقیقاً همان‌ها هستند که ما را به یاد می‌آورند چه کسی بودیم، پیش از آن‌که بخواهیم کسی شویم برای رضایت دیگری.

در این فصل، شکست در عشق دیگر مایه‌ی ننگ نیست بلکه فرصتی است برای بازگشت به خود، برای آموختن مرزها، صداقت، و جسارت در دوست داشتنِ بدون قید.

نسخه اصلی کتاب درک شکست
فالوسوفی: کتابچه راهنمایی برای مواقعی که اوضاع خراب می‌شود

کتاب درک شکست نسخه اصلی

شکست در کار و موفقیت

در جهانی که ارزش انسان را با بهره‌وری می‌سنجد، شکست شغلی چون زهر است.

دی روایت می‌کند از زمانی که در رسانه‌ها کار می‌کرد، به اوج رسید، اما در درون تهی بود.

او می‌گوید: من موفق بودم، اما خوشحال نبودم. چون موفقیت من، صدای دیگران بود نه ندای درونم.

شکست حرفه‌ای، برای او فرصتی شد تا بپرسد:

آیا واقعاً مسیرم را خودم انتخاب کرده‌ام؟

و پاسخ، دردناک اما نجات‌بخش بود.

این فصل به ما یادآوری می‌کند که گاهی از دست دادن یک موقعیت، دروازه‌ی رسیدن به مسیر حقیقی زندگی است.

شکست شغلی، فقط وقتی معنا پیدا می‌کند که از آن درسی بسازیم درباره‌ی هویت و رسالت خویش.

شکست در دوستی

دی با صداقتی عمیق از دوستی‌هایی می‌گوید که فروریختند؛ از رابطه‌هایی که زمانی پناه بودند و ناگهان بی‌صدا تمام شدند اما او دریافته است که پایان یک دوستی، همیشه خیانت نیست گاهی فقط نشانه‌ی رشد است.

او می‌نویسد: برخی آدم‌ها فقط برای فصلی از زندگی ما آمده‌اند نباید از رفتنشان خشمگین شد؛ باید قدردانِ نقشی بود که در روایت ما داشتند.

این فصل، آموختنِ هنرِ رها کردن است پذیرش اینکه همه‌ی پیوندها ابدی نیستند، و پایان، گاه زیباترین شکل ادامه است.

شکست در بدن و زمان

در این فصل، نویسنده از ناتوانی بدنش در بارداری و دردِ عمیق ناشی از آن می‌گوید.

اما روایتش سرشار از آرامش است، نه اندوه.

او یاد می‌گیرد بدنش دشمنش نیست؛

بدن، خانه‌ای است که گاه با رنج حرف می‌زند تا ما را به مهربانی وادارد.

او می‌نویسد:من از بدنم عذر خواستم برای سال‌هایی که فقط از او انتظار داشتم کامل باشد، بی‌آنکه او را بفهمم.

این فصل، ستایش نرمی و پذیرش است؛ آشتی با محدودیت، و درک زیبایی در ناتوانی.

شکست در رؤیا

گاهی رؤیاهایی که محقق نمی‌شوند، ناجیان ما هستند.الیزابت دی از آرزوهایی می‌گوید که برایشان جنگید، اما سرانجام فهمید تحققشان قرار بود او را از خودش دور کند.

شکست در رسیدن به رؤیا، به او آموخت رؤیا را به «اکنون» بیاورد به لحظه‌ای که هست، نه به آینده‌ای موهوم.

او می‌نویسد: گاهی جهان با گفتنِ نه، ما را از چیزی بزرگ‌تر محافظت می‌کند.

در پایان، نویسنده شکست را به یک هنر بدل می‌کند؛ هنری برای زیستن آگاهانه.

او می‌گوید: شکست یعنی تلاش برای چیزی که ارزشش را دارد، حتی اگر به آن نرسی و در نهایت می‌پذیرد که شکست، نه نقطه‌ی پایان، بلکه حلقه‌ای است در زنجیره‌ی رشد.

کتاب با لحنی آرام و امیدوار تمام می‌شود با پیامی روشن:

هیچ موفقیتی بدون شکست کامل نیست.

و هرکس که شکست را فهمیده، در حقیقت معنای زندگی را لمس کرده است.

ارسال به دوستان
سلول‌ها چگونه موقعیت خود و نقششان در بدن را می‌فهمند؟ علت خفگی و گاز نخوردن ماشین پراید و پژو ۴۰۵ + راه‌های رفع مشکل خفگی ماشین وزیر میراث فزهنگی: بیش از یک میلیون اثر تاریخی شناخته‌شده در ایران وجود دارد برخی مدارس استان مرکزی یکشنبه غیرحضوری شدند رئیس سابق سازمان برنامه و بودجه: دولت منابع مالی ندارد ۱۸ کشته در حمله هوایی در میانمار ژیلا صادقی:« مدیر شبکه 3 تلویزیون با حرکت دست به من گفت: «کار خودتو ساختی» قدیری ابیانه: یارانه اگر درست به دست مردم برسد به هر خانواده ۳۰ میلیون می‌رسد (فیلم) نقص فنی در پرواز ماهشهر - تهران مدارس و دانشگاه‌های کهگیلویه و بویراحمد غیرحضوری شد یاسویو ؛ 56 سال زیبایی معماری یک ساختمان در ژاپن (+عکس) ساختمان طلایی معروف در ایتالیا (+عکس) دستگیری قاتل زنی در بوکان سرمربی نیوزیلند: ایران تیم ناشناخته‌ای است؛ اطلاعات زیادی از بازیکنان صاحب‌نام شما نداریم! تعطیلی مدارس ابتدایی اراک، ساوه و شازند در روز یکشنبه به دلیل آلودگی هوا
نظرسنجی
با توجه به مشخص شدن رقبای ایران در مرحله نخست جام جهانی فوتبال، به نظر شما تیم ملی می تواند به مرحله بعدی صعود کند؟