۲۷ آذر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۷ آذر ۱۴۰۴ - ۲۱:۵۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۰۹۵۶۷
تاریخ انتشار: ۰۷:۲۶ - ۱۱-۰۸-۱۴۰۴
کد ۱۱۰۹۵۶۷
انتشار: ۰۷:۲۶ - ۱۱-۰۸-۱۴۰۴

امروز با عراقی: نظری کن، که به جان آمدم از دلتنگی

امروز با عراقی: نظری کن، که به جان آمدم از دلتنگی
نظری کن، که به جان آمدم از دلتنگی / گذری کن: که خیالی شدم از تنهایی

بود آیا که خرامان ز درم بازآیی؟
گره از کار فروبستهٔ ما بگشایی؟

نظری کن، که به جان آمدم از دلتنگی
گذری کن: که خیالی شدم از تنهایی

گفته بودی که: بیایم، چو به جان آیی تو
من به جان آمدم، اینک تو چرا می‌نایی؟

بس که سودای سر زلف تو پختم به خیال
عاقبت چون سر زلف تو شدم سودایی

همه عالم به تو می‌بینم و این نیست عجب
به که بینم؟ که تویی چشمِ مرا بینایی

پیش ازین گر دگری در دل من می‌گنجید
جز تو را نیست کنون در دل من گنجایی

جز تو اندر نظرم هیچ کسی می‌ناید
وین عجبتر که تو خود روی به کس ننمایی

گفتی: «از لب بدهم کام عراقی روزی»
وقت آن است که آن وعده وفا فرمایی

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
برچسب ها: شعر ، شعر روز ، عراقی
ارسال به دوستان