تحلیل شخصیت های کتاب بادام

کتاب بادام (Almond) نوشته‌ی وون پیونگ سون رمان‌نویس و فیلم‌ساز اهل کره‌ جنوبی است. این کتاب در سال ۲۰۱۷ منتشر شد و در مدت کوتاهی محبوبیت زیادی میان نوجوانان پیدا کرد. وون پیونگ سون در این کتاب به زندگی پسری نوجوان به نام یون‌جا می‌پردازد که با بیماری نادر آلکسی تایمیا (Alexithymia) یا به عبارت دیگر، ناتوانی در درک و ابراز احساسات، دست‌وپنجه نرم می‌کند. وون پیونگ سون در این کتاب علاوه بر پرداختن به چالش‌های بلوغ و نوجوانی، به نقد غیرمستقیم جامعه‌ای می‌پردازد که توان تحمل تفاوت را ندارد.

اوج شهرت جهانی کتاب بادام زمانی بود که توسط گروه BTS به‌ویژه یکی از اعضای آن به اسم کیم نامجون (RM) معرفی شد. در سال ۲۰۲۰ در جریان برنامه‌ی واقع‌نمای گروه BTS، یعنی In the SOOP، اعضایی از BTS، از جمله RM و SUGA دیده شدند که «بادام» را می‌خوانند و همین امر کافی بود تا توجه فراوانی به سمت این کتاب جلب شود. بلافاصله پس از پخش این قسمت، فروش کتاب بادام به‌سرعت سیر صعودی پیدا کرد و به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌ها تبدیل شد. کتاب بادام یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های کره‌ای در ایران به شمار می‌رود.

کتاب بادام درمورد چیست؟

چیزی در آمیگدال (Amygdala) مغز یون‌جا زندگی‎اش را با اختلال مواجه کرده است. نقصی کوچک با آثار بزرگ. او نمی‌تواند احساسات را درک و ابراز کند. به این بخش کوچک از مغز او بادامک می‌گویند. «قیافه‌ی عادی» به خودت بگیر. این صدای مادرش است که مدام در گوش‌هایش می‌پیچید. او می‌ترسد مبادا کسی متوجه‌ی غیرعادی بودن پسرش شود و برایش دردسر درست کند. یون‌جا به مرور یاد می‌گیرد که در چه موقعیتی باید چه رفتاری از خود نشان دهد، با وجود آنکه اصلاً هیچ‌کدام از این هیجانات را درک نمی‌کند، بلکه فقط تقلید می‌کند.

زندگی یون‌جا دستخوش تغییراتی شگرف می‌شود و ورود او به مدرسه به آشنایی‌اش با گن می‌انجامد. پسری که شدیداً احساس می‌کند و این احساسات مثل گوله‌ی آتشی در وجودش وول می‌خورند. گن دقیقاً نقطه‌ی مقابل یون‌جا است. احساسات گن آن‌قدر زیاداند که به‌شکل خشم بروز پیدا می‌کنند. ملاقات این دو پسر از تنش و نفرت به مرور به دوستی بدل می‌شود. سکوت و آرامش یون‌جا برای گن منبع الهام و یادگیری است و یون‌جا نیز یاد می‌گیرد که چطور از کسی مراقبت کند و به نیازهای خودش و دیگری اهمیت بدهد. آن دو به مرهمی برای زخم‌ها و منبعی برای الهام و یادگیری از یک‌دیگر تبدیل می‌شوند.

اما گن به‌راحتی نمی‌تواند از زخم‌ها و سایه‌ی گذشته‌اش فرار کند. در یک لحظه‌ی بحرانی، گن دست به کاری خطرناک می‌زند که او و یون‌جا را وارد بحرانی شدید می‌کند. این‌جاست که یون‌جا برای نخستین بار مجبور می‌شود تصمیم بگیرد که چه کسی برایش مهم است و چه احساسی دارد.

رمان بادام نوشته‌ی وون پیونگ سون پس از معرفی توسط گروه بی تی اس در ایران شناخته و پرفروش شد.

شخصیت‌های رمان بادام

یون‌جا: شخصیت اصلی داستان است. او کسی است که به دلیل بیماری خاصش نمی‌تواند احساسات را درک و ابراز کند. او درون‌گراست، به همه‌چیز با دقت نگاه می‌کند و به اتفاقات مختلف هیچ واکنشی نشان نمی‌دهد. برخلاف یادآوری مدام مادرش که قیافه‌ی عادی به خودش بگیرد، چهره‌اش همیشه خنثی و بی‌احساس به نظر می‌رسد. داستان از دید او روایت می‌شود. سفر او سفری قهرمانانه نیست؛ سفر تدریجی فهم ارتباطات انسانی است. زاویه‌ی دید یون‌جا به جهان خالی از هرگونه احساس است. او روابط احساسی را مثل یک مسئله‌ی منطقی تجربه می‌کند. علاوه بر اینکه یون‌جا در ملاقات با شخصیت‌های دیگر چیزهای جدیدی یاد می‌گیرد. شخصیت‌های دیگر داستان هرکدام ردپایی انسانی و احساسی در زندگی یون‌جا به جا می‌گذارند.
گن: نقطه‌ی مقابل یون‌جا است. خشم گن از زخم‌هایش می‌جوشند. او آسیب‌دیده و سرشار از احساسات متناقض است. گن بیش از حد احساس می‌کند و نتیجه‌ی این احساسات شدید و گره‌خورده خشم افسارگسیخته‌ای است که زندگی گن را تحت تأثیر قرار می‌دهد. اما گن دلیل اصلی تغییر و رشد شخصیت یون‌جا است. این دو قطب متضاد به مرور یک‌دیگر را تغییر می‌دهند. گن یون‌جا را به چالش می‌کشد و او را در موقعیت‌هایی قرار می‌دهد که یون‌جا ناچار می‌شود چیزی را احساس کند، یا دستکم چیزی شبیه به احساس را تجربه کند.
دُرا: هم‌کلاسی گن و یون‌جا در دبیرستان است. او دختری ورزشکار، فعال و رُک است، اما درونی عمیق و گرم دارد. حضور او در زندگی یون‌جا و رفتار عادی و بدون ترحمش به یون‌جا کمک می‌کند که صادقانه با خودش روبه‌رو شود. در واقع دُرا دختری است که کنجکاوی یون‌جا را برمی‌انگیزد. یون‌جا در رابطه با دُرا چیزی شبیه به علاقه را تجربه می‌کند.
مادر یون‌جا: زنی سخت‌کوش، نگران، محافظ و هوشیار به شمار می‌رود. او سال‌ها با وسواس به پسرش آموزش می‌دهد. احساسات را به پسرش تدریس می‌کند. تلاش می‌کند مشکل پسرش را از طریق تمرین‌های متفاوت و یادآوری مداوم به او که قیافه‌ی عادی به خودش بگیرد، پنهان کند. در واقع ستون عاطفی اولیه برای یون‌جا به شمار می‌رود.
گنگ دو: سرپرست یون‌جا است. پشت ظاهر عبوسش قلبی گرم و مهربان پنهان شده است. او برای یون‌جا محیطی امن فراهم می‌کند، بدون اینکه به او ترحم کند یا بخواهد در قالب آموزش چیزی را به او تلقین کند. بدون آنکه تلاش کند حقیقت وجود یون‌جا را از خودش پنهان کند. حضور گنگ دو در زندگی یون‌جا مثل چراغی کم‌نور، اما ثابت و دائمی است.