عصر ایران؛ امید خزانی*- پدیده polycrises به ابربحران های متعدد و در هم تنیده ای گفته می شود که به طور تصاعدی افزایش می یابند و اثر تقویت کننده و تشدید کننده بر بحران های دیگر دارند. برای مثال اگر در سال اول 1x توان مالی-سیاسی برای مهار آنها نیاز باشد در سال دوم و سوم شاید 10x توان مالی-سیاسی برای مهار یا مدیریت آنها کفاف نکند! بنابراین هر روز تاخیر در مدیریت آن بحران های درهم تنیده فاجعه بار است. وضعیت بحرانی انرژی در ایران امروز ما که دهه ها تامین کننده شاخص انرژی جهان بوده است مثال بارزی است. ورشکستی صنعت انرژی کشور را صرفا با عبارت زیبای "ناترازی" توصیف کردن چیزی از عمق فاجعه کم نمی کند!
۱- معروف است که بحران ها را همان مغزهایی که آنها را ایجاد کرده اند نمی توانند حل کنند! مدیریت کنونی کلان در اکثر بخش ها قادر به حل و فصل یک یا چند بحران پیش روی کشور نیست چه برسد به ابربحران های در هم تنیده ی فزاینده که مدیران کاربلد در سطح جهانی را می طلبد! ایران امروز با بحران کمبود مدیر اجرایی قوی مواجه است. ما دولتی بسیار بزرگ و در عین حال با بدنه مدیریتی مدرک_زده و بسیار ناکارآمد داریم. مدیران فاضل٬ فرهیخته و خلاق که می توانند به اصطلاح ( out of box بیندیشند و عمل کنند از باکس و فلیتر نظارتی عبور نمی کنند و آنها که عبور می کنند توان حل بحران ندارند!
۲- قاعده ی زرین اخلاق " هر آنچه که بر خود نمی پسندی بر دیگران نیز مپسند " در حوزه مدیریت نیز قابل تعمیم است. اگر مدیران عالی کشور قرار بود بر– شرکت خصوصی تحت مدیریت خود که با سرمایه خانوادگی خود تأسیس کرده باشند– مدیری بگمارند٬ قطعا بسیار از مدیران ارشدی را که با سرمایه ملت بر مدیریت دولتی کشور نشانده اند انتخابشان نمی بود! و امروز شاهد این حجم از ابربحران ها نمی بودیم! یک نمونه بسیار کوچک از بحران مدیریت در ایران٬ مدیریت چمن ورزشگاه آزادی و بازسازی زمان بر و پرهزینه آن است که جزییات بسیار مضحکی دارد! ( رجوع کنید به نظرات طعنه آمیز کاربران عرب شبکه های مجازی)
۳- تحریم های بی سابقه ای که چندین دهه ایران را زمینگیر کرده اند و هر روز گره اشان کورتر می شود در راس ابربحران ها قرار دارند! تحریم های چند لایه٬ هم علت العلل اند و هم معلول! علت بحران های متعدد اند از این حیث که بحران نقدینگی ایجاد کرده اند و هزینه اجرای طرح های اجرایی را بسیار بالا برده اند و خود معلول اند از این حیث که شبکه بزرگی از کاسبان تحریم ایجاد کرده اند که بسادگی اجازه برچیده شدن زنجیره ی تحریم ها را نمی دهند!
۴-یکی از ابربحران ها که هر روز بر عمق و شدت آن افزوده میشود٬ بحران محیط زیستی است که معلول زنجیره ی گسترده ی علت ها و بحران های موازی است. تحریم های گسترده صنایع نفت و گاز باعث محرومیت از تکنولوژی های مدرن و پیشرو در این عرصه شده است و باعث شده است آلایندگی صنایع نفت و گاز و پتروشیمی ایران چندین برابر کشورهای همجوار ایران که از تکنولوژی روز دنیا بهره مند هستند٬ باشد.
وضعیت بحران زده خودروسازی ایران نیز با تولید خودروهای پرمصرف٬ باعث تشدید بحران زیست محیطی شده است! دولت بخاطر بحران های اجتماعی قادر به تعدیل و واقعی سازی قیمت بنزین نیست و بحران زیست محیطی را تشدید وتصاعد می بخشد! بدیهی است بنزینی که از آب ارزانتر است قطعا کیفیتش پایین است! و بحران بیکاری که خود معلول اقتصاد تحریم زده است علت بازتولید هزاران شغل کاذب مرتبط با بنزین ارزان شده است که نتیجه آن سوزاندن ۱۲۰ میلیون لیتر بنزین کمکیفیت روزانه شده است که حاصل آن ماهانه ۳ میلیارد دلار ثروت ملی است که دود میشود و هزاران نفری که در اثر سرطان های مرتبط می میرند! مدیران ناتوانی که ۱۵ سال است قیمت بنزین/ انرژی را علیرغم تورم سالانه تثبیت کرده اند شجاعت و درایت لازم را نداشته اند!
حال آنکه هم میشد این یارانه سوخت -که حق مردم است- با مدیریت درست بدون آنکه به جیب قاچاقچیان سرریز شود و یا به بهای نابودی محیط زیست سوزانده شود در حساب بانکی شأن تجمیع شود که هر که خواست یارانه سوختش را مصرف کند و هر کس که نخواست آن را هزینه معیشت اش نماید! در هم تنیدگی بحران های فوق واضح است. بنابراین بحران زیست محیطی که نفس ایران را بندآورده است بحرانی چندلایه است و نمونه ای از polycrises است که با ظرفیت های فعلی بسادگی حل نخواهد شد!
۵- بحران بیکاری و اشتغال! بحران بیکاری گسترده در کشور معلول علت العلل که همان تحریم های گسترده است و خود علت ناترازی در انرژی/بنزین و همچنین عدم توانایی دولت در حذف بودجه نهادها و سازمان ها غیر ضروری است.
هم اکنون به دلیل بحران اشتغال بسیاری از جوانان کشور با تمسک به بنزین ارزان قیمت در سیستم حمل و نقل عمومی کارمی کنند و واقعی سازی قیمت بنزین یعنی حذف شغل ده ها هزار نفر! در نبود سرمایه گذاری بین المللی٬ رشد اقتصادی صفر و فلج شدن گردشگری کشور دست بردن به اصلاحات زیربنایی در انرژی و همچنین کمکردن جامعه حقوق بگیران غیرمولد جسارتی عظیم می طلبد!
۶- بحران سیاسی! در وضعیتی که کشور با بحران های عمیق و چندلایه مواجه است٬ سیاست ورزی پوپولیستی هم که ریلگذار سیاست های زودگذر و محبوب ومخرب است ٬ بر مصیبت ها افزوده است! کمتر سیاست مداری را می بینید که از واقعیت های موجود و سیاست گذاری برااساس آمار و ارقام تلخ حرف بزند! اکثر سیاسیون صدای رسای باند و جناح خود هستند! والا میتوانستند برای خودروسازی کشور چاره ای بیاندیشند که هر سال ۲۰ هزار نفر انسان بیگناه در ارابه های مرگ و آلاینده تولید داخل از بین نروند و محیط زیست به فنا نرود! سطح دغدغه مجلسیون میتوانست به جای موضوعات سبک به "قانون هوای پاک" متمرکز شود و یا نظارت بر گردش مدیران لایق و حذف مدیران نالایق و رانتی !
بد نیست سیاسیون ما بدانند که فاجعه محیط زیستی ما– از خشکاندن دریاچه ارومیه و تالاب ها گرفته تا رکورد آلوده ترین شهرهای دنیا و فرونشست های اصفهان و کاشان و تهران – درس عبرت جهانیان شده و ضرب المثل بی تدبیری گشته و در کتب درسی برخی از کشورها گنجانده شده است! سنگی که سیاست بازی عوامفریب در چاه بیاندازد ده ها سال عاقلان نتوانند آن را بیرون آورند!
۷- نکته مهمتر اینکه polycrises ( بحران های متعدد فزاینده ) خاصیتی تشدید شونده و فزاینده دارد و هر روز تاخیر در حل بخشی از زنجیره بحران اثری فاجعه بار دارد. سرعت عمل٬ جسارت ٬ خلاقیت ٬ خانه نشین کردن بی کفایت ها و پرهیز از عوامفریبی برای قطع زنجیره ی بحران ها ضروری است و فردا برای رو در روی شدن با این بحران های چندگانه در هم تنیده دیر است٬ خیلی دیر!
*دکتریِ آموزش