۱۸ آذر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۸ آذر ۱۴۰۴ - ۱۷:۴۶
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۲۱۷۶۲
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۰ - ۱۸-۰۹-۱۴۰۴
کد ۱۱۲۱۷۶۲
انتشار: ۱۱:۴۰ - ۱۸-۰۹-۱۴۰۴
یک چهره- یک روایت

اسماعیل کهرم؛ جای پرنده‌شناس یگانه دادگاه نیست!

اسماعیل کهرم؛ جای پرنده‌شناس یگانه دادگاه نیست!
 بهتر بود بوم شناس صمیمی و صریح اللهجه مثال‌ و قیاس غیرموشکی می‌آورد اما همین را می‌شد در قالب یک پاسخ گفت و نیازی به اعلام جرم علیه آدمی با کارنامه درخشان طبیعت دوستی نبود

    عصر ایران؛ مهرداد خدیر- خبر اعلام جرم علیه اسماعیل کهرم - بوم‌شناس و فعال محیط زیست- بسیار تلخ است و هر چند رسانه مرکز قوه قضاییه دلیل آن را اعلام نکرده اما خبرگزاری‌یی که دلش غنج می‌رود برای هر خبر توقیف و احضار و برخورد و اعلام جرم توضیح داده به خاطر این است که او به تارنمای جماران گفته بود:  «هر موشکی که ساخته می‌شود ۲ میلیون دلار هزینه دارد و اگر سلامت مردم برای مسئولان مهم باشد، با پول ۱۰ موشک می‌توان مازوت‌ها را استاندارد کرد.»

    این خبرگزاری عنوان مشاور رییس سابق سازمان محیط زیست را آورده در حالی که اعتبار کهرم به خاطر این عنوان اداری نیست که در ساختار حکم‌رانی ما بدون تخصص هم فراوان سراغ داریم بلکه به خاطر اشتهار علمی و تجربی اوست و چه عادت بدی دارند که آدم ها را نه در جایگاه خقیقی و شخصی که با این عنوان ها معرفی کنند و شاید یکی از دلایل پرهیز داشنمندان از قبول مسوولیت های رسمی همین باشد.

    می‌توان حدس زد که دلیل این است که در وضعیت نه جنگ نه صلح که یک جنگ 12 روزه را پشت سر گذاشته‌ایم و سایۀ جنگ دور نشده و موشک مهم‌ترین ابزار دفاعی و تهاجمی و بازدارندۀ ماست (‌در کنار پهپاد و با توجه به مشکلات تامین هواپیما) نباید در هزینه ساخت موشک تشکیک کرد. اینها درست است و بهتر بود آقای کهرم مقایسه دیگری انجام می‌داد و مثلا می‌گفت بودجه نهادهای بی‌خاصیت یا مثال‌های دیگر و 2 میلیون دلار را به شکل دیگری توضیح می‌داد اما همین را هم می‌شد در قالب یک پاسخ گفت و نیازی به اعلام جرم نبود؛ به این دلایل:

1. قوه قضاییه در دوران ریاست آقای محسنی اژه‌ای اصلاحاتی را در دستور کار قرار داده و در بسیاری از آنها موفق بوده است. از سوی دیگر تأکید شخص رییس قوه بر زندان‌زدایی بوده و اخباری از این دست به آن تصویر آسیب می‌رساند.

2. شاید علت اصلی این جمله باشد: اگر سلامت مردم برای مسؤولان مهم باشد.... در این فقره هم می‌توانند توضیحاتی ارایه بدهند تا نشان بدهند سلامت مردم برای کار به دستان مهم است.


3. آقای کهرم یک فعال سیاسی نیست و در اظهار نظرها تنها به دو وجه محیط زیست و سلامت توجه دارد.تازه شکل سخن گفتن اهل سیاست هم مانند سیاست مداران کلاسیک و جهانی نیست و همین امروز خبری داریم در این باره که روزنامه وزین کیهان از نحوه سخن گفتن آقای پزشکیان انتقاد کرده و در واقع نمی دانند طعنه می زند یا واقعیت ها را به سبک خود بیان می کند.

   بعید است که آقای کهرم مشکلی با موشک و صنایع نظامی داشته باشد. دغدغۀ او اما سلامت و محیط زیست ایران است و مثلا اگر خبری دربارۀ هزینه هیا فوتبال پیش چشم او بود با فوتبال مقایسه می کرد و چون اهل سیاست نیست نمی دانسته موشک هم در سال های اخیر در زمره مقدسات یا تابوها رفته و نباید دربارۀ آن صحبت کرد و از هزینه های فوتبال یا همایش های بیهوده یا تابلوهای شهرداری می گفت.

   4. از دو حال خارج نیست: یا این دانشمند از سخن خود دفاع می کند. در آن صورت می خواهند با او چه کنند؟ به اتهام اقدام علیه امنیت ملی یا تشویش در اذهان عمومی محکوم و محبوس شود؟ با سیاست های جاری قوه قضاییه چنین امری بعید است. یا بر گفته خود اصرار می ورزد که باز اعتباری ایجاد نمی کند.

5. آقای کهرم پرنده شناس است و درست تر این که یکی از برجسته ترین پرنده شناسان جهان است و  بعید نیست که ذهن او آن قدر معطوف به پرندگان بوده که با موشک به عنوان یک پرنده مصنوع بشر مقایسه کرده!

  با این حال باید به دغدغه او توجه کرد نه لفظی که به کار برده. سوای این به خاطر حرفی که گفته می شود نباید پرونده تشکیل داد. کاش به نقطه ای برسیم که تنها اعمال ملاک باشد نه اقوال و آزادی بیان هم بر همین اصل استوار است.

6. برای این که بدانیم اسماعیل کهرم کیست و چه جایگاهی دارد و چقدر نسبت او با سیاست و قدرت دور و به ایران و محیط زیست نزدیک است سری می زنیم به 8 سال قبل و درست 17 تیر 1398 که به همت مجلل بخارا 297 مین شب آن به همین جناب کهرم اختصاص یافت و  بخشی از آنچه در جریان آن گذشت:

اسماعیل کهرم

- علی دهباشی:  استاد ما از شوره زارهای کویر تا دریای خزر، از قله های کوه دماوند تا خلیج فارس را با پا ی اراده و عشق درنوردیده است  و تک تک سلولهایش مالامال خدمت به میهن است. به رغم اینکه پیشنهادهای وسوسه برانگیزی برای تدریس و مراکز علمی خارج از کشور داشتند. هرگز حاضر نشد مام میهن را ترک کنند. ماندند و در کوه ها و دشت ها و کلاس های درس برای حفظ ایران و منابع طبیعی و محیط زیست آگاهی داد، مبارزه کرد و امروز یکی از قهرمانان به حق این میدان هستند.”

 - اسماعیل میرفخرایی برنامه‌ساز رسانه‌ای:  به محتوای آدم ها احترام بگذارید و نگاهی به این دید سیاسی نداشته باشیم و کهرم را از مردم ایران محروم نکنیم. رشتۀ من ارتباطات است. دکتر کهرم از محتوا آمده اند و اطلاعاتی به دستگاه های رسانه ای می دهند  پس از فرم به محتوا رسیدیم. دکتر کهرم خودش محتوا است.

- میترا حجار (بازیگر): مردم خبر توسعۀ نفت را می شنوند ولی ما به خشک شدن تالاب هورالعظیم فکر می کنیم. در این شرایط بسیار بسیار ناخوشایند همیشه دکتر کهرم لبخند می زنندو امید دارند و به ما الهام می بخشند  و این برای نسل ما خیلی اهمیت دارد و این شعر را برای تان بخوانم که از خود او یاد گرفته ام:

   گر نخل وفا بر ندهد چشمِ تری هست
   تا ریشه در آب است امید ثمری هست

   آن دل که پریشان شود از نالۀ بلبل
    بر دامنش آویز که با وی خبری هست 

   اگر مطلب مطول نمی شد سخنان محمد درویش را هم در آن شب می آوردم و‌لی  نمی توان از سخنان سیاوش صفاریان نگفت به خاطر پیوند کهرم با رسانه‌ها و یک دلیل پرداختن ما با وجود پرهیز از هر موضوعی که یک سر آن دستگاه قضا باشد همین است:

   ” برای من که کارگردان و تهیه کننده هستم آقای کهرم اصل جنس هستند. چون ما در برنامه سازی‌ها خصوصا در برنامه سازی های علمی دوست داریم بیشتر سراغ دانشمندان برویم که بتوانند با مردم صحبت کنند. ایشان یک نمونۀ استثنایی هستند در بین افرادی که ما به سراغ شان می رویم. معمولا این افراد خیلی با تلویزیون میانۀ خوبی ندارند و خیلی معتقدند نباید به مردم چیزی را انتقال دهند  و جایگاه شان در فضای آکادمیک بهتر است در پشت آن حجاب واژۀ دکتر پنهان شود و شاید در واقع ضرورتی ندارد که به میان مردم بیایند. دکتر کهرم عکس این قصه هستند. و تجربۀ من در اغلب برنامه هایی که با ایشان گفت و گو داشتم یا برنامه های ایشان را نگاه می کردم  نشان دهندۀ دانشمند مروج‌گری بودند که سعی دارند فاصلۀ مردم با خودشان را کم کنند.”

  نکته جالب در آن برنامه این که اسماعیل کهرم به اتفاق مادر خود آمده بود و در آستانه روز مادر این هم جالب است اگر چه نمی دانم بعد ۸ سال همچنان سایه او بالای سر استاد هست یا نه.

  باری، حالا سراغ خود کهرم برویم و بخشی از گزارش پریسا احدیان از آن شب را نقل کنم؛ فیلم‌نامه‌نویسی که فیلم نوشته او (‌شی/او) این روزها در جشنواره‌های بین المللی می‌درخشد و سطر به سطر شب‌های بخارا را در تاریخ ثبت کرده است و اگر همت او نبود شب های بخارا و سخنان بزرگانی که اغلب دیگر در میان ما نیستند در غبار زمان گم و محو و فراموش می شد.   

 

   بخشی از آنچه خود آقای اسماعیل کهرم در آن شب گفت برای مخاطبان جذاب است و منظور ما را هم بهتر می‌رساند:  
 
«- هفته گذشته از وزارت ارشاد با من زنگ تماس گرفتند و گفتند که صبح ماشین به دنبال تان می‌آید و شما را می برد. من را به کتابخانۀ ملی، در سالنی مختص اهل قلم بردند و بالا رفتیم و دیدیم که دفتری به نام یادگار ماندگار تهیه کرده اند و در آن از 110 پیشکسوت اهل قلم قدردانی کرده اند من هم ناباورانه جزو این ها بودم. منِ شکاربان چه کردم که اینگونه شد! و حال این شب که به همت علی خان دهباشی برگزار شد و این افتخاری است برای من.

-من کودکی شیرین و خوبی داشتم. یک بار به کاشان رفتم و از کنار مغازه ای که تفنگ شکاری می فروخت رد شدم. فروشنده گفت که مردم دیگر شکار نمی روند و این همه را تو مقصری!  من نیز خرسند شدم.

-در کودکی در یک خانۀ بزرگ که طویله ای در گوشۀ حیاطش بود زندگی می کردم. در آنجا از بوقلمون و کره خر و … نگهداری می کردند. تا چشم به هم زدم دبستان و دبیرستان، دانشگاه شیراز که دانشگاه خوبی بود و سربازی  و فارغ التحصیلی. رفتم بانک ملی مشغول شدم.  به دلم نچسبید. من روحیۀ بیابانی داشتم.  وقتی بچه بودم به مشهد می رفتیم وقتی به کوه ها نگاه می کردم و دوست داشتم قطار توقف کند و  بروم ببینم پشت کوه چیست. ایرج افشار هم این گونه روحیه ای داشت. من شنیدم هیچ وقت در جاده های آسفالت سفر نمی کرد. به خاکی می رفت و چادر می زد و هتل نمی رفت. من بیش از هزار شب در چادر خوابیدم. لذت داشت. من ایرج افشار را می بینم که اینجاست، اگر اینجا بود که هست دست من را می گرفت و می گفت بیا برویم و بشینیم تا از جاهایی که دیدی با هم صحبت می کنیم و ما با چنین خوی بیابانی در بانک ملی چه می توانستم بکنم.

اسماعیل کهرم

 -  سازمان محیط زیست استخدامی داشت به عنوان پرنده شناس و من به خوبی با این رشته آشنایی نداشتم.   کنکوری برگزار شد و شاید صد نفر بودند و برگه ها را که می دادند، دیدیم همۀ این ها برگه ها را زمین می گذارند و جلسه را ترک می کنند. برگه ها را که برداشتم دیدم که به زبان انگلیسی است. خوشحال شدم چون من سه چهار سالم بود که پدرم برای فنون هوانوردی به آمریکا رفت و وقتی برگشت با ما  انگلیسی حرف می زد.  من با عنوان نفر اول قبول شدم و ازآنجا زندگی من چیزی بود که می خواستم و رفتم و پشت آن کوه ها را دیدم.

-  شغل پرنده شناسی یکی از تنهاترین شغل های جهان است. شما اگر فسیل ها را مطالعه بکنید می‌توانید ترنمی بکنید با پرنده نمی شود. گاهی دانشجوها را می آوردیم و این ها وقتی پاکت پفک را باز می کردند. این پرنده ها رم می کردند. باید عضوی از طبیعت شوی و بی صدا پیش بروی. دو بار چشم من سوخت. لنز دوربین شکاری که حکم ذره بین دارد. 

- روزی که به اسم پرنده شناس انتخاب شدم می دانستم یک کار مخصوص است و اگر مرا در ثبت احوال هم می‌گذاشتند فکر می کردم که یک کار مخصوص است. مهم این نیست ما چه می کنیم، مهم این است که خوب انجام دهیم. در داستان ها داریم که روزی یک کفاشی شاه شد. به او طعنه زندند که تو کفاشی!  گفت که من کفاش خوبی بودم. فرقش این است.

-یک بار به استانی رفتم جهت سرشناسی پرنده ها بود. پرنده ای بود که سنگین ترین پرندۀ قابل پرواز است. در فرودگاه سنندج بودم که یک گلۀ بیست و دو تایی سایه ای رو زمین انداخت. صدایی داشت مثل اینکه پارچه ای را پاره می کنی. بیست و دو کیلو وزن این پرنده بود. پیش مدیر کل رفتیم و ایشان برای ما از تعداد دفعات رؤیت این پرنده ها در ماه های سال صورت داد تعداد عجیب بود و ما یواش یواش داشتیم ورزیده می شدیم.

اعداد به نظرم عجیب آمد. یکی از شکاربان ها مرا برداشت و با خود به منزلش برد. تار خوش می زد. رفتیم نشستیم این آقا احساساتی شد و زیر گریه زد. گفت آقای کهرم من و تو که اتم نمی شکافیم و جراحی قلب نمی کنیم بیا این آماری را که تهیه می کنیم این آمار وجدانی باشد. این مدیر کل هر چه به تو گفته است دروغ بوده است. شرافت این محیط بان را ببینید رفتم به تهران به آقای فیروز گفتم و بررسی شد. مهم این نیست چه می کنیم اما اهمیت این است که هر کاری می کنیم درست باشد.

-دوست دارم یک روز ببینید ما به عنوان پرنده شناس چه می کردیم. به دشت می رفتیم این پرنده ها صبح زود بیدار می شوند و شما سه صبح باید بروید و منتظر باشید. می رفتیم با گونی سوراخی برای تلسکوپ می گذاشتیم و در چادر منتظر می ماندیم. ساعت 5 و 6 پرنده ای که به آن «چکاوک آسمانی» می گوییم. می بینی که آمد. پرنده ها ی نر آواز خوان هستند و این پرنده همین گونه است. چکاوک نر قلمرویی برای خود درست می کند و از وسط این قلمرو عمودی. هشتاد تا صد و بیست متر بالا می رود و بعد شروع به خواندن می کند.

سرش را در جهت باد قرار می دهد و سر حرکت نمی کند و بدن دور سر می گردد و در باد می خواند. می خواند تا به گوش چکاوک ماده ای برسدکه آوازی ندارد ولی گوش هایش خوب می شنود. و بعد با صرف انرژی در جا بال می زند و آواز می خواند. اگر این چکاوک نر جوجه باشد به گوش آن بانو خوش نمی آید باید صدایش شش دنگ باشد. بعد اگر چنانچه بالغ  و بالای سه سال باشد که خوشایند است.  ماده می آید و بعد دو تایی با هم آوازخوانان روی زمین می نشینند. پرندۀ نر قبلا جایی را فراهم کرده زیر بوته ای در پناه سنگی و جفت گیری می کنند. چهار تا هفت تا تخم می گذارند. چهار تا هفت تا تخم می گذارد و نُه روز روی تخم می خوابد و بچه جوجه ای متولد می شود و نه روز دیگر پر می کشد و می رود. 18 روز تخمی که به اندازۀ یک دانه زیتون است تبدیل به جوجه می شود. آن هایی که دنبال معجزه هستند، این اگر معجزه نیست دیگر چه چیزی هست؟  


-مادر من چادر نمازش رنگش یادم است شاید حدود شصت سال پیش است. یک خروسی بود دست من داد. نمی دانم چه اشتباهی کردم که مادر نمازش را شکست و پرسید که چه می کنی! گفت که یک عابدی هفتاد سال عبادت کرد و بعد دید بچه ای پر مرغی را می کشد و این نماز را نشکست که کودک را متوجه اشتباهش بکند. شب خواب دید که تمام عباداتش هدر رفته است.
 
-   مادربزرگ مقدسی داشتم که در استخری در خانه‌ مان، کاغذی را در این حوض انداختم، او نهیب زد که آب مِهر حضرت زهرا است و هنوز آب را می بینم احساس احترام می کنم.  این تعلیم ها را کم داریم و نیاز داریم که پدر و ماردهای امروز به بچه هایشان بیاموزند. 

-  پدر من برای آموزش فنون هوانوردی به امریکا رفته بود، تفریح من این بود مادر من مرا به قهوه خانه میدان شاه می برد و خود پشت در می ایستاد و من می رفتم تا به نقالی شاهنامه فردوسی گوش کنم. نتیجه اش چه شد؟ من الان بلدم نقالی کنم. مهم نیست چه کلاسی دارم: اکولوژی حیات وحش، بررسی زیستگاه های طبیعی ایران، نیم ساعت اول را شاهنامه و حافظ و سعدی می خوانم؛ فقط برای اینکه فکر می کنم یک درخت تا وقتی سر پا پا ایستاده که عمیق باشد. ریشۀ ما ریشۀ فرهنگی است. ما باید جوان هایمان را علاقه مند به سعدی و فردوسی بار بیاوریم.

پدر و مادرهای عزیز در تربیت کودکان تنها رشد فیزیکی اهمیت ندارد. ریشه را قوی کنید. آنوقت فرزندت را بفرست جلوی باد و طوفان. برادرهای من بیش از 50 سال است در سوئیس هستند. وقتی اینجا می آیند آن ها را سر کلاسم می برم تا با دانشجویان ایرانی می برم و با آن ها  از سعدی و حافظ زندگی می کنند! انگار نه انگار سال هاست دور از ایران هستند اگر ما بی توجهی می کنیم، مقصر خودمانیم.

-   خوشحالم که پرنده شناس هستم.  سال 1353 به زابل رفتم. سه روز تمام سرشماری پرنده ها کردم و هفتصد و بیست هزار بال پرنده سرشماری کردم. در هامونی که الان نصفش خشک شده است. به میهمان سرای جهانگردی رفتم و در مهانسرا نشستم شام بخورم. دو نفر مهندس آمدند و سر میز من نشستند. بنده هم جوانی بیست و چند ساله ای بودم و از من پرسیدند که تو برای چرا اینجا هستی؟ گفتم پرنده شناس هستم. پوزخندی زدند گفتند که برادر ساواکی هستی بگو!

-    داستانی در مورد مادربزرگم بگویم. دلخور بود که در این شغل هستم و مدام در بیابان ها زندگی می کنم. گفت مادر! این چه کاری است؟ برو مثل فرامرز و داریوش کار حسابی در بانکی و اداره ای داشته باش.یک روز گفتم که مادر می خواهم شغلم را عوض کنم و در کار خزندگان بروم.  خوشحال شد و گفت که خزنده چیست؟ پاسخ دادم که مار و عقرب و رتیل. گفت که نه همان پرنده خوب است.»

* غرض این که جای پرنده شناس یگانه دادگاه نیست. همین!

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
ارسال به دوستان
همه مدارس سیستان و بلوچستان، فردا چهارشنبه مجازی شد قرعه آسان رئال مادرید و بارسلونا در کوپا دل ری؛ سفر رئال به تالاورا و مصاف بارسا با گوادالاخارا اصلاح در مصوبه بنزینی؛ حذف سهمیه بنزین خودرو‌های نوشماره زیر یک میلیارد منتفی شد لاوازیه؛ دانشمندی که قربانی انقلابیون فرانسه شد رییس صداوسیما: در ماجرای سقوط جنگنده F-۳۵، به اعتبار ما لطمه وارد شد؛ مقامی رسمی به ما اطلاع داده بود و ما عیناً بازتاب دادیم مدارس مازندران ۱۹ آذر غیرحضوری‌ شد پیشکسوت تیم ملی: قرعه جام جهانی برای ایران خوش‌شانسی است اما در باد توهم نخوابیم حادثه رانندگی در کوهدشت برای ۵ معلم/ یک نفر فوت کرد آتش دوباره جنگ میان تایلند و کامبوج افزایش ۵۴ درصدی قیمت گوشت گوساله طی سه ماه گذشته تازه‌ترین به‌روزرسانی ترانسفرمارکت؛ اورونوف به تنهایی ارزشمندترین بازیکن لیگ برتر شد نگرانی خلبانان جهان از معافیت هندی بمب‌افکنی پرسپولیس در فوتبال زنان؛ قنبری و خواجوی با لباس قرمز؛ عاشقان استقلال در جمع سرخ‌پوشان! قیمت سکه‌ پارسیان امروز سه شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۴ نیمکت پرسپولیس در مصاف با پیکان؛ بازگشت شکاری و صادقی و حضور اوریه و پورعلی‌گنجی
نظرسنجی
با توجه به مشخص شدن رقبای ایران در مرحله نخست جام جهانی فوتبال، به نظر شما تیم ملی می تواند به مرحله بعدی صعود کند؟