تالابی که روزگاری قلب تالابهای بینالنهرینی بود، حالا به آستانه نابودی رسیده است. ترکیبی از خشکسالی ممتد، سیاستهای نامناسب آب و فشارهای صنعتی و نفتی، هورالعظیم را از زیستگاهی زنده و پویا به بستر خشک و مستعد آتشسوزی تبدیل کرده است. این بحران نه تنها محیط زیست، بلکه معیشت هزاران نفر در مرز ایران و عراق را تحت تأثیر قرار داده است.
به گزارش تسنیم، تالاب خشکشده، زمینه وقوع آتشسوزیهای گسترده را فراهم کرده است. گزارشهای رسمی نشان میدهد که در سال جاری میلادی، بین 23 تا 25 هزار هکتار از بخش عراقی تالاب و حدود 450 هکتار از بخش ایرانی دچار حریق شدهاند. برخی مخازن تالاب نیز بهطور کامل خشک شدهاند. دود و ذرات معلق ناشی از این آتشها وارد استان خوزستان شده و کیفیت هوا در چند شهر به سطح هشدار رسیده است؛ بهگونهای که برخی ادارات مجبور به اعلام دورکاری شدند.
اما بحران هورالعظیم صرفاً محصول خشکسالی نیست. سدسازی و مهار آب رودخانههای دز، کرخه و دجله، انتقال آب به مناطق دیگر، و بهرهبرداری صنعتی و نفتی در حوضههای بالادست، سهم تالاب از منابع حیاتی را بهشدت کاهش دادهاند. کارشناسان هشدار میدهند که ترکیب سیاستهای نامناسب آب و فشار صنعتی، تالاب را به زمین خشک و مستعد آتشسوزی تبدیل کرده است. وقتی آب طبیعی تالاب کاهش مییابد، خاک خشک میشود و پوشش گیاهی که نقش حفاظتی داشت نابود میشود؛ این فرآیند باعث میشود آتشسوزیها با سرعت گسترده شوند.
در کنار فشارهای انسانی، تغییرات اقلیمی و گرمای شدید منطقه بحران را تشدید کردهاند. تبخیر بالای آب و دمای بالای منطقه، نه تنها سطح تالاب را کاهش میدهد، بلکه کیفیت اکوسیستم باقیمانده را پایین میآورد. به این ترتیب، هورالعظیم قربانی همزمان سه عامل شده است: خشکسالی طبیعی، سیاستهای مدیریت منابع آب، و فشار صنعتی و نفتی.
پیامدهای این بحران، فراتر از محیط زیست است. صیادان، کشاورزان و دامداران که روزگاری از منابع تالاب کسب درآمد میکردند، اکنون توان ادامه زندگی در محل را از دست دادهاند. مرگ ماهیان و از بین رفتن پوشش گیاهی، معیشت هزاران خانوار را تهدید میکند. آلودگی هوا، سلامت مردم، بهویژه کودکان و سالمندان را در معرض خطر قرار داده و نابودی تالاب به معنای از بین رفتن نقش طبیعی آن در مقابله با ریزگردهاست.
در سطح سیاسی، ایران و عراق در اکتبر 2025 نشستی مشترک برگزار کردند. نمایندگان ایران خواستار تأمین سهم آب تالاب از سوی عراق شدند و طرف عراقی وعده داد در سال آبی جدید این اقدام را انجام دهد. اما کارشناسان هشدار میدهند که بدون تغییر سیاستهای مدیریت منابع آب و کاهش فشارهای صنعتی، این وعدهها تنها امیدی کوتاهمدت خواهند بود و بحران ادامه خواهد یافت.
با وجود چالشها، هنوز فرصتی برای احیا وجود دارد. کارشناسان معتقدند که تأمین حقآبه، کاهش فعالیتهای مخرب صنعتی و نفتی، و برنامهریزی بلندمدت برای بازگرداندن اکوسیستم تالاب با مشارکت دولتها، ساکنان محلی و نهادهای بینالمللی، امکانپذیر است. با این حال، منافع کوتاهمدت اقتصادی، رقابت بر منابع آب و فشار سیاسی، موانع جدی در مسیر احیا هستند که بدون رفع آنها، تالاب بهسادگی نجات نخواهد یافت.
در نهایت، هورالعظیم تنها یک تالاب در خطر نیست؛ آزمونی است برای مسئولیتپذیری، عدالت محیط زیستی و آینده جمعی ایران و عراق. بیتوجهی به آن به معنای نابودی معیشت هزاران نفر، از بین رفتن یک اکوسیستم و بخشی از تاریخ محیط زیستی مشترک است. پرسش اصلی این است: آیا حکومتها و جوامع محلی حاضرند منافع کوتاهمدت صنعتی و اقتصادی را فدای حفظ زندگی، طبیعت و آینده کنند، یا هورالعظیم پیش از آنکه نجات یابد، برای همیشه از بین خواهد رفت؟