عصر ایران ؛ فریده غائب _ بارندگیهای اخیر دوباره یک واقعیت آشنا را یادمان می آورد؛ اینکه در خیلی از شهرهای ایران، باران، هنوز هم میتواند همهچیز را بههم بریزد. نه بهخاطر شدت بارش، بلکه بهخاطر آماده نبودن شهر.
هفتهها قبل هشدار داده شده بود که یک سامانه بارشی قوی در راه است. همهچیز قابل پیشبینی بود. طبیعی بود که شهرداریها قبل از بارش، آبراههها و جویها را پاکسازی کنند، برگهای ریختهشده را جمع کنند و مسیرهای عبور آب را باز نگه دارند. کاری که اگر در زمان مناسب انجام شود، جلوی بخش بزرگی از آبگرفتگیها را میگیرد.
اما حالا چه می بینیم؟ با اولین باران، جویهایی که از قبل پر ماندهاند راه آب را میبندند. آب جایی برای رفتن ندارد و خیلی زود این آبها روی سطح خیابان پخش میشوند و اگر مسیر مشخصی برای عبور نداشته باشند خیلی سریع روی خیابان پخش می شوند. ظرف چند دقیقه، خیابان به یک مسیر آب تبدیل میشود و ترافیک و رفتوآمد از کنترل خارج.
ماجرای سیلابها هم همینطور است. سالهاست مسیر رودخانهها دستکاری شده، بستر طبیعیشان تغییر کرده و ساختوسازها تا کنار آب جلو رفتهاند. وقتی یک سامانه بارشی پرفشار وارد میشود، آبراه قدیمیاش را میخواهد؛ اما آن مسیر یا بسته شده یا دیگر توان عبور آب را ندارد. همینجاست که خسارت شروع میشود.
پاییز هم خودش یک چالش دیگر اضافه میکند. فصل برگریزان است. حجم زیادی از برگها روی زمین میریزد و اگر بهموقع جمعآوری نشود، با اولین بارش شدید میتواند مثل یک سد کوچک عمل کند و مسیر جویها را ببندد.
مشکل اینجاست که مدیریت شهری در ایران بیشتر «بعد از حادثه» فعال میشود تا «قبل از آن». معمولاً اولین نهادی که هشدارها را جدی میگیرد هلالاحمر است، اما بسیاری از بخشهای دیگر وقتی وارد عمل میشوند که آب، خیابان را گرفته و تصاویرش در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود.
در نهایت، ماجرا فقط باران نیست. ماجرا روندی است که هر سال تکرار میشود. هشدار داده میشود، اما آمادهباش واقعی شکل نمیگیرد. اشتباهات قبلی تکرار میشود. و باران دوباره تبدیل میشود به بحران.