۲۲ آذر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۲ آذر ۱۴۰۴ - ۱۱:۵۱
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۲۲۷۴۸
تاریخ انتشار: ۰۸:۴۳ - ۲۲-۰۹-۱۴۰۴
کد ۱۱۲۲۷۴۸
انتشار: ۰۸:۴۳ - ۲۲-۰۹-۱۴۰۴

شخصیت ناپایدار چیست؟

شخصیت ناپایدار چیست؟
شخصیت ناپایدار شخصیتی است که در آن تنظیم هیجان یا Emotion Regulation به‌درستی انجام نمی‌شود و فرد در برابر فشارهای روانی، به‌ویژه در روابط نزدیک، واکنش‌هایی شدید، تکانشی و گاه آسیب‌زا نشان می‌دهد. این الگو معمولاً از اوایل بزرگسالی آغاز می‌شود و در صورت عدم درمان می‌تواند باعث رنج روانی قابل توجه برای فرد و اطرافیان او شود.
شخصیت ناپایدار به الگویی از ویژگی‌های روانی و رفتاری گفته می‌شود که در آن فرد دچار بی‌ثباتی شدید در احساسات، افکار، رفتارها و روابط بین‌فردی است. این افراد معمولاً واکنش‌های هیجانی بسیار شدید و متغیری دارند، تصمیم‌های ناگهانی می‌گیرند و در حفظ ثبات در روابط عاطفی، شغلی و اجتماعی با مشکل روبه‌رو هستند.
 
به گزارش میگنا، در زبان روزمره، به چنین افرادی «احساسی»، «غیرقابل پیش‌بینی» یا «دو دله» گفته می‌شود، اما در روان‌شناسی علمی این مفهوم معنای دقیق‌تری دارد.
 
زهرا نیازاده رونشناس و نوینسده کتاب مسیر تاب آوری معتقد است افرادی که شخصیت ناپایدار دارند معمولاً در برابر فشارهای روانی زودتر از دیگران به هم می‌ریزند و تعادل هیجانی خود را از دست می‌دهند. علت اصلی این موضوع، مشکل آن‌ها در شناخت، کنترل و مدیریت احساسات است. وقتی فرد نتواند هیجان‌هایی مثل خشم، غم، اضطراب یا ترس از رها شدن را به شکل سالمی تنظیم کند، حتی مسائل عادی زندگی هم برایش بسیار سنگین و طاقت‌فرسا جلوه می‌کند. به همین دلیل آستانه تحمل او کاهش پیدا می‌کند و مواجهه با شرایط دشوار برایش سخت‌تر می‌شود.
 
در روان‌شناسی و روان‌پزشکی، اصطلاح شخصیت ناپایدار بیشترین هم‌پوشانی را با اختلال شخصیت مرزی دارد که معادل انگلیسی آن Borderline Personality Disorder است. این اختلال به عنوان یک الگوی فراگیر و پایدار از بی‌ثباتی هیجانی یا Emotional Instability، بی‌ثباتی در تصویر ذهنی از خود یا Identity Disturbance و بی‌ثباتی در روابط بین‌فردی شناخته می‌شود. فرد ممکن است دیگران را به‌صورت افراطی ایده‌آل‌سازی کند و سپس به‌طور ناگهانی بی‌ارزش بداند، حالتی که در روان‌شناسی به آن Splitting گفته می‌شود.
 
شخصیت ناپایدار چیست؟ این پرسش یکی از پرتکرارترین جست‌وجوها در حوزه روان‌شناسی و سلامت روان است و بسیاری از افراد برای شناخت بهتر خود یا اطرافیانشان به دنبال پاسخ علمی، ساده و قابل فهم آن هستند.
 
اصطلاح شخصیت ناپایدار در زبان محاوره‌ای فارسی معمولاً برای توصیف افرادی به کار می‌رود که رفتارها، احساسات و روابطشان ثبات کمی دارد. این افراد ممکن است به سرعت دچار تغییرات شدید خلقی شوند، تصمیم‌های ناگهانی بگیرند، روابط عاطفی پرتنش داشته باشند و در کنترل هیجانات خود دچار مشکل شوند. در روان‌شناسی علمی، اصطلاح «شخصیت ناپایدار» معادل مستقیم و رسمی ندارد، اما بیشترین هم‌پوشانی آن با اختلال شخصیت مرزی یا Borderline Personality Disorder است که به اختصار BPD نامیده می‌شود.
 
اختلال شخصیت مرزی یکی از اختلالات شخصیت در دسته اختلالات خوشه B بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی یا Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders که به DSM معروف است، محسوب می‌شود. این اختلال با الگوی فراگیر بی‌ثباتی در روابط بین‌فردی، تصویر ذهنی از خود، هیجانات و تکانشگری یا Impulsivity شناخته می‌شود. به بیان ساده‌تر، فرد دارای شخصیت ناپایدار معمولاً احساسات بسیار شدید و متغیری را تجربه می‌کند و واکنش‌های او اغلب افراطی و غیرقابل پیش‌بینی است.
 
برای درک بهتر شخصیت ناپایدار، باید ابتدا مفهوم شخصیت یا Personality را بشناسیم. شخصیت مجموعه‌ای نسبتاً پایدار از الگوهای فکری، هیجانی و رفتاری است که شیوه تعامل فرد با خود، دیگران و جهان را تعیین می‌کند. زمانی که این الگوها انعطاف‌ناپذیر، ناسازگار و موجب اختلال در عملکرد فردی، شغلی یا اجتماعی شوند، از اصطلاح اختلال شخصیت یا Personality Disorder استفاده می‌شود. بنابراین شخصیت ناپایدار در چارچوب علمی، یک ویژگی ساده اخلاقی یا رفتاری نیست، بلکه الگویی عمیق و ریشه‌دار در ساختار روان فرد است.
 
افراد دارای شخصیت ناپایدار معمولاً دچار بی‌ثباتی هیجانی یا Emotional Instability هستند. هیجانات آن‌ها می‌تواند در مدت‌زمان کوتاهی از شادی شدید به غم عمیق، خشم یا اضطراب شدید تغییر کند. این نوسانات خلقی معمولاً در واکنش به رویدادهای بین‌فردی، مانند ترس از طرد شدن یا احساس نادیده گرفته شدن، تشدید می‌شود. به همین دلیل روابط عاطفی این افراد اغلب پرتنش، ناپایدار و همراه با درگیری‌های شدید است.
 
یکی از مفاهیم کلیدی در شخصیت ناپایدار، ترس شدید از رهاشدگی یا Fear of Abandonment است. فرد ممکن است نسبت به کوچک‌ترین نشانه‌های فاصله گرفتن دیگران واکنش‌های شدید نشان دهد. این ترس می‌تواند باعث چسبندگی افراطی در روابط یا برعکس، خشم و قطع ناگهانی رابطه شود. از نگاه روان‌شناسی تحلیلی، این الگو اغلب ریشه در تجارب دلبستگی ناایمن یا Insecure Attachment در دوران کودکی دارد.
 
ویژگی مهم دیگر شخصیت ناپایدار، اختلال در تصویر ذهنی از خود یا Identity Disturbance است. فرد ممکن است درک ثابتی از هویت، ارزش‌ها، اهداف و حتی علایق خود نداشته باشد. احساس پوچی یا Chronic Feelings of Emptiness یکی از شکایت‌های شایع این افراد است. آن‌ها ممکن است ندانند واقعاً چه می‌خواهند، چه کسی هستند و جایگاهشان در زندگی چیست.
 
تکانشگری یا Impulsivity نیز یکی از ابعاد اصلی شخصیت ناپایدار به شمار می‌رود. این تکانشگری می‌تواند در زمینه‌هایی مانند ولخرجی افراطی، رفتارهای جنسی پرخطر، سوءمصرف مواد، رانندگی خطرناک یا پرخوری عصبی بروز پیدا کند. در این حالت، فرد بدون در نظر گرفتن پیامدهای بلندمدت، صرفاً برای کاهش فشار هیجانی لحظه‌ای دست به رفتارهای آسیب‌زا می‌زند.
 
در مواردی، شخصیت ناپایدار با رفتارهای خودآسیب‌رسان یا Self-Harm و افکار یا اقدام به خودکشی یا Suicidal Behavior همراه است. این رفتارها معمولاً تلاشی برای تنظیم هیجانات شدید یا جلب توجه و حمایت دیگران نیست، بلکه راهی ناکارآمد برای رهایی از درد روانی غیرقابل تحمل محسوب می‌شود. درک این نکته برای کاهش قضاوت و انگ‌زنی اجتماعی بسیار مهم است.
 
شکل‌گیری شخصیت ناپایدار معمولاً فقط به یک علت خاص مربوط نمی‌شود. روان‌شناسی امروز معتقد است که چند عامل مختلف در کنار هم باعث به‌وجود آمدن این الگوی شخصیتی می‌شوند. برخی از این عوامل به بدن و مغز مربوط هستند، مثل ژنتیک یا حساس‌تر بودن سیستم عصبی. بعضی عوامل به تجربه‌های روانی فرد برمی‌گردند، مانند تجربه‌های سخت و آسیب‌زا در زندگی، به‌ویژه در دوران کودکی. عوامل محیطی هم نقش مهمی دارند؛ برای مثال شیوه‌های نادرست فرزندپروری، نبود امنیت عاطفی یا رشد کردن در فضای پرتنش خانوادگی می‌تواند زمینه‌ساز ناپایداری هیجانی شود. تحقیقات نشان می‌دهد افرادی که در کودکی سوءاستفاده عاطفی، جسمی یا جنسی را تجربه کرده‌اند، بیشتر در معرض ابتلا به اختلال شخصیت مرزی قرار دارند.
 
تشخیص شخصیت ناپایدار کار ساده‌ای نیست و باید حتماً توسط متخصص سلامت روان مثل روان‌شناس بالینی یا روان‌پزشک انجام شود. این تشخیص بر اساس معیارهای علمی و مشخص صورت می‌گیرد. خودتشخیصی یا زدن برچسب به دیگران می‌تواند باعث سوءتفاهم و آسیب شود. بسیاری از افراد ممکن است در دوره‌هایی از زندگی دچار نوسان‌های هیجانی شوند، اما این به معنی داشتن اختلال شخصیت نیست.
 
با اینکه درمان شخصیت ناپایدار می‌تواند سخت و زمان‌بر باشد، اما کاملاً امکان‌پذیر است. برخلاف تصور قدیمی که این اختلال را غیرقابل درمان می‌دانست، امروزه می‌دانیم که با درمان درست، بهبود قابل توجهی حاصل می‌شود. مهم‌ترین نقش را روان‌درمانی‌ها ایفا می‌کنند. یکی از مؤثرترین روش‌ها، رفتاردرمانی دیالکتیکی است که به فرد کمک می‌کند احساسات خود را بهتر مدیریت کند، در شرایط سخت آرام‌تر بماند، آگاهانه‌تر زندگی کند و روابط سالم‌تری بسازد.
 
در کنار این روش، درمان‌های دیگری مثل طرح‌واره‌درمانی، درمان مبتنی بر ذهنی‌سازی و روان‌درمانی متمرکز بر انتقال نیز می‌توانند مفید باشند. گاهی اوقات از دارو برای کاهش علائمی مثل افسردگی، اضطراب یا نوسان‌های شدید خلقی استفاده می‌شود، اما دارو به‌تنهایی درمان اصلی شخصیت ناپایدار نیست و بیشتر نقش حمایتی دارد.
 
زندگی با شخصیت ناپایدار، هم برای خود فرد و هم برای اطرافیانش، می‌تواند خسته‌کننده و پرتنش باشد. در این میان، آگاهی و آموزش نقش بسیار مهمی دارند. وقتی دانش ما درباره سلامت روان بیشتر شود، همدلی افزایش پیدا می‌کند و تعارض‌ها کمتر می‌شود. قضاوت کردن، طرد کردن یا زدن برچسب‌های منفی نه‌تنها کمکی نمی‌کند، بلکه می‌تواند وضعیت فرد را بدتر کند.
 
در نهایت باید دانست که شخصیت ناپایدار نشانه ضعف اخلاقی، بدجنسی یا لجبازی نیست. این الگوی شخصیتی نتیجه ترکیب عوامل مختلف جسمی، روانی و اجتماعی است و نیاز به درک، صبوری و کمک تخصصی دارد. اگر خودتان یا یکی از نزدیکانتان دچار نوسان‌های شدید هیجانی، روابط پرتنش یا احساس پوچی مداوم هستید، مراجعه به متخصص سلامت روان می‌تواند قدمی مهم برای بهتر شدن شرایط باشد.
 
شناخت علمی شخصیت ناپایدار و استفاده درست از مفاهیمی مانند اختلال شخصیت مرزی کمک می‌کند به جای ترس یا قضاوت، با آگاهی و همدلی بیشتری با این موضوع برخورد کنیم. این نگاه آگاهانه هم کیفیت روابط را بهتر می‌کند و هم امید به تغییر و درمان را افزایش می‌دهد.
 
افرادی که شخصیت ناپایدار دارند معمولاً تاب‌آوری هیجانی کمتری دارند. یعنی در برابر فشارهای روانی زودتر از پا درمی‌آیند. دلیل اصلی این موضوع این است که مدیریت احساسات برایشان سخت است. وقتی فرد نتواند خشم، غم، اضطراب یا ترس از طرد شدن را کنترل کند، مشکلات زندگی برای او بسیار سنگین‌تر احساس می‌شود و تحمل شرایط سخت کاهش پیدا می‌کند.
 
از نظر ذهنی هم این افراد معمولاً مسائل را به شکل صفر و صد می‌بینند. یعنی همه چیز یا کاملاً خوب است یا کاملاً بد. این نوع نگاه باعث می‌شود اتفاق‌های استرس‌زا خیلی بزرگ و فاجعه‌آمیز به نظر برسند و فرد نتواند راه‌حل‌های منطقی و سازگارانه پیدا کند. همین موضوع باعث کاهش توان روانی و تاب‌آوری ذهنی می‌شود.
ارسال به دوستان