۲۹ آذر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۹ آذر ۱۴۰۴ - ۱۹:۲۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۲۵۰۴۸
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۹ - ۲۹-۰۹-۱۴۰۴
کد ۱۱۲۵۰۴۸
انتشار: ۱۰:۳۹ - ۲۹-۰۹-۱۴۰۴

سال ١٢٩۵؛ مشمشه و داروخانه‌ای که جان مردم را نجات می‌داد

سال ١٢٩۵؛ مشمشه و داروخانه‌ای که جان مردم را نجات می‌داد
سال ١٢٩۵ همزمان با قحطی جنگ دوم جهانی بیماری‌ای با نام مشمشه به ایران آمد که همان آنفلوآنزای اسپانیایی بود. این بیماری قریب به ٢ میلیون نفر را کشت و در تهران نیز کشته گرفت.

سرماخوردگی، آنفلوآنزا، خس‌خس سینه و... و این‌روزها کرونای تیغ‌تیغی که خدا نکند کسی مبتلایش شود، بیماری‌های پاییزند که با آمدن سرما، آلودگی هوا و وارونگی دما سنجاق می‌شوند به تن این فصل. البته همه اینها با کمی رعایت، استراحت، ماسک زدن و برخی اوقات پیه آمپول تزریقات‌چی‌های نازنین را به تن مالیدن قابل پیشگیری و درمانند.

حالا بیایید کمی عقب‌تر برویم، به ٧٠ یا ٨٠ سال پیش و اینکه تهرانی‌های آن روزگار وقتی هوا سرد می‌شد چه می‌کردند تا به این بیماری‌ها مبتلا نشوند و اگر هم مبتلا می‌شدند کجا می‌رفتند برای درمان. نصرالله حدادی، تهران‌پژوه در این‌باره گفتنی‌های بسیار دارد.

به گزارش همشهری آنلاین، صدسال پیش انسان‌های زیادی به‌خاطر بیماری‌ای از ‌بین ‌رفتند که امروز به‌محض اپیدمی، مدارس و دبستان‌ها تعطیل و کنترل می‌شود؛ آنفلوآنزای اسپانیایی و ویروس‌هایی دیگر که داروهایی مثل پنی‌سیلین علیه آن ساخته شد و به فریاد بشر رسید و نسل او را از نابودی نجات داد.

حدادی می‌گوید:«سال ١٢٩۵ همزمان با قحطی جنگ دوم جهانی بیماری‌ای با نام مشمشه به ایران آمد که همان آنفلوآنزای اسپانیایی بود. این بیماری قریب به ٢ میلیون نفر را کشت و در تهران نیز کشتار کرد. خندق‌های چهارگانه تهران؛ خیابان‌های شوش، کارگر، انقلاب و هفده شهریور شاهدان این کشتار بودند، به‌خصوص خیابان انقلاب که پر شد از مردگان تهرانی و اگر امروز سینه خیابان انقلاب را بشکافند و ١٠-١٢ متر پایین بروند بی‌شک با انبانی از استخوان‌های ساکنان آن روزهای پایتخت مواجه می‌شوند که چون آن زمان آرامستانی وجود نداشت گروه‌گروه در گودال‌ها تخلیه ‌شدند.»

ترس تزریقات‌چی‌ از پنی‌سیلین

حدادی خاطره‌ای می‌گوید و مشکلات تهرانی‌ها برای تهیه پنی‌سیلین‌ را چنین شرح می‌دهد: «سال١٣٢٠ پنی‌سیلین کم‌ و به‌صورت محلول بود. مردم برای حمل آن از فلاسک‌های استوانه‌ای‌شکل شیشه‌ای استفاده می‌کردند. درون این فلاسک‌ها که برند عقاب‌نشانش معروف بود یخ می‌انداختند و محلول در درون آن به مریض تحویل داده می‌شد. پنی‌سیلین فقط یک نقطه تهران در مرکز دارویی سپه توزیع می‌شد و دست هر کسی به آن نمی‌رسید. در سردر باغ ملی یک داروخانه بود که بعد از دهه ٣٠ منتقل شد به انستیتو پاستور ایران در خیابان پاستور که الان شده خیابان رییسی.»

حدادی به اینجا که می‌رسد از مریضی خواهرش در سال‌ ۱۳۳۷ می‌گوید و نیازش به تزریق پنی‌سیلین: «خواهرم آن موقع ٤‌ساله و ٢ سال از من کوچک‌تر بود. همراه مادرم می‌رفتیم انستیتو و این محلول را می‌گرفت و فقط ٢ جا هم تزریق می‌کردند. آنموقع به تزریقات‌چی‌ها می‌گفتند سوزن‌زن. به سرنگ می‌گفتند آبدزدک که شیشه‌ای بودند و باید حتما در ظرف مخصوصی آن را می‌جوشاندند.

سوزن‌زن‌ها و تزریقات‌چی‌ها می‌ترسیدند پنی‌سیلین را تزریق کنند. ٢ مرکز بود که این کار را انجام می‌داد؛ بیمارستان رازی در خیابان شاپور (وحدت اسلامی) و بیمارستان هزارتختخوابی (امام خمینی). مادرم نسخه در یک‌دست و فلاسک در دست دیگر همراه خواهرم و من هر ٣ روز در میان می‌رفتیم آنجا محلول را می‌گرفتیم و می‌آمدیم میدان پاستور (حشمت الدوله) سوار ماشین می‌شدیم می‌رفتیم خیابان انقلاب (٢٤ اسفند) و از آنجا پیاده می‌رفتیم تا بیمارستان امام خمینی. من بیرون بیمارستان مشغول بازی می‌شدم و خواهرم همراه مادر می‌رفت برای تزریق.»

شلغم بخور، سرما نخور

دردسرهای تهیه و تزریق پنی سیلین آنقدر بود که مردم مراقب باشند کمتر مریض شوند. حدادی می‌گوید: «قبل از فراگیر شدن علم پزشکی هر کسی مریض می‌شد داروهای گیاهی مصرف می‌کرد، مثلا پونه وآویش را دم می‌کردند و می‌خوردند. شلغم هم بود. چرخ‌های طوافی یادم هست می‌آمدند و شلغم می‌فروختند. شلغم را که بوی بدی می‌دهد بعضی‌ها از خوردن آن گریزان هستند. یادم هست آنهایی که بلد بودند طوری آن را می‌پختند که آب درونش راه پیدا نکند و مزه خوبی هم بدهد. هنوز هم هر کسی از عهده پخت آن برنمی آید. در دهه ٤٠ زمانی که پنی‌سیلین گران و کمیاب بود طوافی‌ها که می‌آمدند داد می‌زدند شلغم بخور پنی سیلین نخور. شلغم بخور سرما نخور.»

ارسال به دوستان