عصر ایران؛ مهرداد خدیر- با سکوت و پرهیز وزارت امور خارجۀ روسیه از تکذیب سندی که تارنمای آرشیو امنیت ملی ایالات متحده با ادعای یادداشت برداری از گفتوگوی محرمانۀ ولادیمیر پوتین و جورج دبلیو بوش رییسان جمهوری روسیه و آمریکا در نخستین دیدار رسمی آنها در سال ۲۰۰۱ منتشر کرده و در آنها به برنامۀ هستهای ایران اشاره شده میتوان واقعی بودن آنها را مفروض دانست و البته توجه داشت که پوتین در گذار زمان تغییر کرده و 24 سال قبل طبعاً به غرب خوشبینتر بوده و به مرور بدبین شده هر چند ذات انسانها چندان تغییر نمیکند و قدرت به آنان مجال بروز و ظهور میدهد.
به موجب این سند که بر اساس یادداشتهای رسمی از این جلسه تنظیم شده پوتین در دیدار با بوش گفته کارشناسان ایرانی به دنبال دستیابی به اطلاعات حساس (هستهای) بودهاند ولی او کارشناسان روس را منع کرده و در عین حال قول داده روسیه انتقال فناوری موشکی به ایران را هم محدود خواهد کرد.
خلاصه این که کوشیده بوش را از نگرانی درآورد و اطمینان بدهد ولو روی کاغذ یا شفاهی هم توافق کنیم خیال تان راحت! نمیگذاریم ایران، هستهای شود.
امضای روسیه پای 6 قطعنامۀ تحریمی در سالهای بعد و پرهیز از وتوی آنها صحت این سند را ثابت میکند اما همان گونه که با ایران بازی دوگانه داشته بعید نیست در قبال آمریکا نیز همین بازی دوگانه را پیش گرفته باشد تا هم بر آمریکا منت بگذارد و هم از ایران امتیاز بگیرد.
قدر مسلم این که سیاست در روسیه با اخلاق نسبتی ندارد و الزاما مگر با یک تأمل نمیتوان گفت پوتین به ایران خیانت کرده چون داستان مربوط به 2001 است و پوتین هنوز جا نیفتاده بود و میراث یلتسین را به یک باره نمی توانست کنار بگذارد و ابتدا اجازه داد دل غرب به این خوش باشد که روسیه بعد از فروپاشی در نهایت به دنبال آن است که شبیه آلمان شود و در اندیشه احیای امپراتوری روسیه تزاری هم نیست چه رسد به احیای اتحاد شوروی.
هر چند محتوای سند به خوبی تأیید کنندۀ دیدگاه محمد جواد ظریف وزیر خارجۀ پیشین ایران است که در واکنش به ادعای لاوروف در مقصر دانستن او به صراحت گفته بود "روسیه دو تا خط قرمز دارد. اول اینکه ایران نباید هیچ وقت با دنیا روابط آرام داشته باشد و دوم اینکه نباید با دنیا به درگیری برسد. باید در همین حالت ساکن بماند."
با این حال این یادداشت در پی آن نیست که بر این موضع و موضوع درنگ کند چون شاید گفته شود تاریخ سند 2001 است و نباید معیار سال های بعد باشد اما همین تاریخ از منظری دیگر اهمیت دارد.
چون تا حالا تصور این بود که برنامۀ هستهای ایران را سازمان مجاهدین خلق در دوران خاتمی لو داد و ادعای اهداف تسلیحاتی را به آن اضافه کرد با دو هدف: اول این بوش به جای عراق به ایران حمله کند تا خودشان که در عراق بودند جان سالم به در برند و کشته و آواره نشوند و دوم این که دولت خاتمی را از چشم غرب بیندازند. چون روابط ایران و غرب به شکل محسوسی بهبود یافته بود و این دومی روسها را هم البته نگران کرده بود.
دقت کنیم: تاریخ سند ژوئن 2001 است یعنی 26 خرداد 1380 و محل آن قلعه بردو در اسلوونی و در حاشیه نخستین دیدار حضوری پوتین و بوش. 16 ژوئن 2001 هم قبل از 11 سپتامبر است و هم طبعا قبل از بهمن 1381 خورشیدی که مجاهدین خلق ( منافقین) مدعی افشای فعالیت پنهان هستهای شدند و از این حیث به نظر میرسد روسیه در لو دادن بر آنها حق تقدم دارد! (حتی اگر از بهمن 81 یک سال به عقب برویم باز خرداد 80 قبل از بهمن 80 است).
چون در آستانۀ 22 بهمن 1381 یا فوریۀ 2003 بود که رییس جمهوری وقت ایران برای خنثی کردن ادعاهای مجاهدین (منافقین) ابعاد علمی برنامه هستهای را در دیدار با مدیران وزارت علوم توضیح داد و بعد از آن حمله به ایران بلاوجه شد و آمریکا و بریتانیا کمتر از دو ماه بعد در نوروز 1382 به عراق حمله کردند.
بله. احتمال دارد این سند در شرایط کنونی و برای فاصله انداختن میان ایران و روسیه منتشر شده چون پوتین به پزشکیان اطمینان داده در سازمان ملل از ایران حمایت می کند و این یعنی نگران قطعنامه جدید نباشد، وتو میکنیم.
یا احتمال دارد روسیه تکذیب و اعلام کند یادداشتهای آنان با یادداشتهای ما مطابقت ندارد و خودشان یک روایت دیگر بسازند و بگویند معیار این است یا اعلام کنند گفت و گوهای محرمانه را منتشر نمیکنیم.
یا این واقعیت را نمیتوان انکار کرد که پوتین 2025 و بعد از حمله به اوکراین با پوتین 24 سال قبل متفاوت است یا متفاوت هم نباشد رودربایستی گذشته را کنار گذاشته و در این مدت آمریکا غیر از جرج بوش چند رییس جمهوری دیگر هم به خود دیده در حالی که پوتین همچنان زمامدار است و به دنبال اکسیر حیات.
حتی میتوان به تفسیر رسانههای اصولگرا توجه کرد که بله، در آن وقت پوتین همراه نبود و این هنر ما بود که او را همراه خود کردیم و این است نشانۀ قدرت و شوکت و عظمت و ابهت ما.
یا همان که در آغاز گفته شد و آن هم این که اگر در آن دیدار به رییس جمهوری آمریکا گفته باشد خیالتان راحت نمی گذاریم به سلاح هستهای دست یابند یا اطلاعات ندادیم یا سامانۀ دفاعی در عمل تحویل نخواهد شد چه بسا به مقامات ایران هم گفته باشد خاطرتان آسوده! آمریکاییها را سر کار گذاشتم و اساس سیاست خارجی روسیه هم بر این دو رویی استوار است و برخی دو عقاب پشتبههم در نشان آن را چنین تفسیر میکنند.
خلاصهتر و فشردهتر این که بله، میتوان گفت آمریکا میخواهد بین تهران و مسکو دو بههمزنی کند. میتوان گفت شاید روسیه تکذیب کند و بگوید یادداشتهای آنها معیار نیست یا میتوان گفت پوتینِ 2025 با پوتینِ 2001 متفاوت است و به ماهیت غرب پی برده و اگر پوتین 2001 را بعدتر در امضای قطعنامههای تحریمی دیدیم، پوتین جدید را هم دیده ایم و با وتوی قطعنامه احتمالی بیشتر و شفافتر و ضد غربتر هم خواهیم دید. یا میتوان گفت این که به رییس جمهوری آمریکا چه گفته مهم نیست بلکه باید دید به رییس جمهورهای ما از خاتمی و احمدینژاد تا روحانی و رییسی و پزشکیان چه گفته ( 5 رییس جمهور در ایران عوض شده و او هنوز هست).
همۀ اینها قابل تأمل است اما یک نکته در این میان اصلی است و آن هم تاریخ سند است: 16 ژوئن 2001. یعنی حتی قبل از 11 سپتامبر 2001.
حالا شاید مشخص شود چرا به رغم موضع همدلانۀ ایران در حادثه 11 سپتامبر 2001 (20 شهریور 1380 خورشیدی و در آغاز دولت دوم خاتمی) و در حالی که رییس جمهوری ایران پیام همدردی فرستاد در زمستان همان سال یعنی در 29 ژانویه 2002 یا 9بهمن 1380 ایران را در محور شرارت قرار داد.
مهمترین نکته همین است: 9 بهمن 1380 ( نطق بوش) بعد از 26 خرداد 1380 (تاریخ سند) و البته یک سال قبل از بهمن 1381 است که داستان هستهای با ادعاهای مجاهدین خلق (منافقین) شروع شد.
پس اصل قصه این است که اول پوتین شاخکهای غربیها را حساس کرد یا گروه رجوی؟
نکتۀ پایانی هم این که اگر آقای عراقچی از سفرهای استانی و رسیدگی به دغدغه های تجار و بازرگانان دربارۀ گمرکات و منبر رفتن برای تأمین تیتر روزنامۀ مخالف دولت فراغت یافتند در این باره تحلیلی ارایه کنند مزید امتنان است چون پاسخ های کلیشه ای و تکراری سخنگوی محترم وزارت متبوع چنگی به دل نمیزند و در یان فقره هم پیشاپیش قابل حدس است که بگوید: این جور دسیسه ها و ادعاها در روابط مستحکم و رو به گسترش ما با فدراسیون روسیه خللی وارد نخواهد کرد.