۰۳ دی ۱۴۰۴
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۴ - ۰۲:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۴۸۱
تاریخ انتشار: ۱۷:۳۹ - ۲۲-۱۱-۱۳۸۵
کد ۱۱۴۸۱
انتشار: ۱۷:۳۹ - ۲۲-۱۱-۱۳۸۵

متن کامل سخنرانی مهم لاریجانی در مونیخ

بدتر از اين ماجرا، در قضيه افغانستان رخ داد كه آمريكا پس از نقش مثبت جمهوري اسلامي ايران در آن ، ايران را محور شرارت ناميد. امروز هم علي‌رغم تلاشهاي ايران در تثبيت دولت در عراق ، هرازگاهي سخنان نسنجيده نسبت به ايران مي‌شنويد. همه اينها نشان مي‌دهد تئوري انكار به جاي تعامل سازنده مبناي عمل است.

 دكتر لاريجاني دبير شوراي عالي امنيت ملي كشورمان گفت ايران به دنبال ايجاد و تقويت صلح و ثبات در منطقه است.

وي در آخرين روز كنفرانس دو روزه امنيتي مونيخ با عنوان "امنيت در خاورميانه" براي حاضران در اين اجلاس سخنراني مي‌كرد همچنين آمادگي كشورمان را براي ميزباني اجلاس امنيت منطقه‌اي اعلام كرد.

متن كامل سخنراني دكتر لاريجاني به شرح ذيل است:

از فرصتي كه در اختيار من گذاشته شده است، سپاسگزارم و از ميزبان محترم اين كنفرانس و دولت آلمان بخاطر تدارك چنين كنفرانسي به سهم خود تشكر مي‌كنم.

نشست فعلي و تلاشهاي مشابه ، حكايت از آن دارد كه تحولات شگرف، واقعيت امنيتي جهاني و منطقه‌اي را دچار دگرگوني مهمي ساخته است و نيازمند بازبيني و بازتعريف، ابزار تحليلي و مديريتي گذشته، مي‌باشد.

شايد بتوان اقدامات شتابزده ، ائتلاف‌هاي موقتي، تغييرات پرشتاب گفتمان‌ها و سياستگذاري‌هاي روزمره را ، جملگي ، شواهدي بر اين مدعا پنداشت .

برون رفت از وضعيت فعلي و ايجاد قابليت‌هاي تحليلي و مديريتي معقول ، ضرورت حياتي براي همه دارد و تاخير در رسيدن به اين مهم نه تنها امكان شكل‌گيري بحران‌هاي جديد را فراهم مي‌سازد، بلكه تلاش‌هاي كور براي حل و فصل معضلات كليدي ، مي‌تواند مقدمه آتش افروزي‌هاي تازه‌اي شود . لذا اميدوارم اين گردهمايي آغازي براي راهيابي به مسيري معقول باشد و بتواند مختصات نويني، جهت امنيت پايدار فرا روي جهان قرار دهد.

آقاي رييس ، خانمها و آقايان :
هدف اوليه هر استراتژي يا اتحاد يا نهاد امنيتي يك جانبه، دو جانبه، يا چند جانبه استقرار نظم است. نظمي كه در محيط روابط بين‌الملل ، منافع و ارزشها و ايدئولوژيهاي سازگار و يا ناسازگار را سامان دهد. عامل اصلي ماندگاري يك نظم امنيتي تامين منافع ، مادي و معنوي است كه شامل عدالت ، آزادي، رفاه و احترام به هويت فردي و اجتماعي مي‌شود. نظمي كه هيچ يك از آنچه گفته شد را براي اشخاص، گروهها و دولتها تامين نكند نظم مستبدي است كه در نتيجه اعمال غير عادلانه از هم مي‌پاشد.

نظم در ذات خود متضمن نوعي دوام و پايداري است كه حداقل در چند دهه يا نسل بپايد و لذا واژه نظم پايدار فقط به معناي جامعيت اهداف مي‌تواند باشد و هر چه از اهداف ناديده انگاشته شود از دوام آن كاسته مي‌گردد. به همين دليل در بحث عملي و اجرايي امنيت بين‌الملل ، انديشه نظم امنيتي پايدار ذاتا مغاير آن است كه يك طرف تمامي منافع خود را با تهديد و اجبار و خشونت بر ضد سايرين بدست آورد. به عبارت ديگر نظم امنيتي منطقه‌اي و بين‌المللي فقط مي‌تواند براساس تفاهم و سازش، ماندگاري خود را تضمين كند.

آقاي رئيس :
نگاهي اجمالي نشان مي‌دهد دو مدل نظام امنيتي تجربه شده در گذشته ، جهان را با چالشهايي مواجه نموده است.

‪ - ۱‬نظم امنيتي در دوران جنگ سرد؟
‪ - ۲‬نظم امنيتي در پناه تئوري يكجانبه گرايي .

در تئوري نظم امنيتي دوران جنگ سرد، تحت عنوان درگيري بزرگ دو ابرقدرت در سطح كشورهاي كوچك به مستعمره گرايي توجه داشتند . و كمتر به عمق نظم پايدار كه احترام به هويت‌هاي جوامع ، شكوفايي اقتصادي و عدالت ، دمكراسي آنها توجه نمودند. ممكن است اين مسئله در همه كشورهاي اروپايي صادق نباشد، اما در غالب كشورهاي خاورميانه چنين وصفي مشاهده مي‌شد.

همين روش باعث شد كه در چنين روزي يعني ‪ ۱۱‬فوريه ‪ ) ۱۲۲۹۷۹‬بهمن) ملت ايران دست به انقلاب بزرگي بزند. يعني يك نظام مستبد و ديكتاتور پنجاه سال فقط بدليل هم پيمان بودن با آمريكا بر ايران سلطه داشت. و آمريكا نه تنها هيچگاه اين نظام مستبد را بخاطر رفتار غير انساني و خلاف حقوق بشر تحت فشار قرار نمي‌داد، بلكه اين رژيم را به عنوان ژاندارم منطقه به نحوي حمايت مي‌نمود كه ساير كشورهاي كوچك منطقه نتوانند از امال آمريكا تخطي كنند ، رفاه، توسعه، آزادي، دمكراسي، احترام به ارزشهاي جامعه از جانب آمريكا ناديده گرفته مي‌شد، حتي كودتاي ‪ ۲۸‬مرداد برعليه دولت مصدق ، تدارك ديده شد، چرا كه اصل براي آمريكا داشتن يك متحد دست نشانده بود و ثبات فقط در اين چارچوب مشروع بود.

اما بايد بدانيم صلح مترادف با ثبات نيست ، بلكه از آن جامع تر و كاملتر است، لذا جهان گذشته و حال و آينده به دليل قرباني نمودن آزادي و عدالت به بهاي ثبات همواره صلح را از كف داده است.

چنين وصفي در بطن ساير ملتهاي منطقه كه از اقمار ابرقدرتها در جنگ سرد محسوب مي‌شدند نيز ديده مي‌شد، در واقع صرفا بدليل عدم توجه به مولفه‌هاي اصلي نظم امنيتي اصيل تخم بدبيني و كينه و مقابله با استعمار در مردم منطقه كاشته شد.

پس از فروپاشي شوروي در تئوري نظم امنيتي يكجانبه گرا، مشكل حادتر شد.

چرا كه در ذات يكجانبه گرايي نوعي نگاه نظامي گري نهفته بود. خيلي روشن است كه در اين دوره ابرقدرت جهاني دغدغه توسعه يافتگي كشورها يا دمكراسي يا حقوق بشر در كشورها را تحت الشعاع اطاعت يكجانبه كشورها از خويش قرارداد و در عرض نوك اصلي پيكان ستيزه جويانه خود را به سوي كشورهايي نشانه رفت كه دغدغه استقلال خود را داشته باشند.

ايران اسلامي، پس از انقلاب همه نهادهاي خود را براساس آراء مردم شكل داد ، هر سال انتخابات در آن برگزار گرديد. كدام كشور در منطقه ما بر چنيني مختصات دمكراتيك استوار است؟ اگر هم موردي پيدا شود، نيروي مسلح آن به نحوي قوي است كه مي‌تواند هر زمان ساختار دمكراتيك را عوض كند . اما اتفاقا آمريكا در مورد نظام دمكراتيك ايران سياست انكار، انزوا، تنبيه را دنبال كرد. اما بايد دانست در طول ‪ ۲۷‬سال گذشته اين سياست به هيچ وجه موفق نبود و غيرتمندي جمهوري اسلامي را بيشتر كرد.

همين سياست تك بعدي در ساير كشورهاي منطقه به حركت‌هاي متقابل دامن زد، اين حركتها واكنش عصيان آميز در مقابل ناديده انگاري حقوق ملتها توسط ابرقدرت جهاني بود. نيكسون در كتاب < پيروزي بدون جنگ > مي‌گويد: < ما در غرب از بنيادگراها مي‌گوييم، در حاليكه بنيادگراها از مشكلات مردم مي گويند، طبيعي است كه در اين شرايط مردم بر آنان گوش مي‌دهند>.

خانمها و آقايان:
اين نگاه اجمالي نشان مي‌دهد سياست اعضاي امنيت بين‌الملل نمي‌تواند نظم و صلح پايدار ايجاد كند، امنيت مقوله‌اي يك طرفه نيست، درك صحيح متقابل و توجه به مولفه‌هاي اصلي آن ضروري است. نبايستي به امنيت به عنوان يك تجارت نگاه كرد.

درك متقابل با ديپلماسي سازنده پديد مي‌آيد و ديپلماسي سازنده به اراده مشترك نياز دارد و اراده مشترك احتياج به فرصتهاي مشترك دارد.

سخن اصلي اين است كه :
چنانچه پارادايمهاي مشترك بين قدرتهاي بزرگ و قدرتهاي منطقه‌اي ايجاد گردد، به همان ميزان مي‌توان به پايداري نظم و صلح اميدوار بود . لذا مهمترين موضوع اين است كه چه پارادايمهاي مشتركي مي‌توان در اين دو بخش يافت. البته اين موضوع مي‌تواند پايه كار امنيت جهاني در آينده باشد. و احتياج به كاوش دارد در اين سخنراني كوتاه تلاش مي‌كنم به چند اصل آن بپردازم .

‪ -۱‬اصل اول : دمكراسي : اصلي است كه مي‌تواند مشترك باشد . چرا؟ نظم پايدار بدون دمكراسي ممكن نيست و وقتي تئوري خاورميانه بزرگ مطرح گرديد و به ظاهر به دمكراسي توجه شد، اميد كوچكي ايجاد گرديد اما فورا به ياس گرائيد زيرا خيلي زود ستيز با ايران و نتايج راي مردم در فلسطين نشان داد اين امر شعار توخالي است.

گاه شنيده مي‌شود كه برخي كشورهاي منطقه توسعه فرهنگي ، سياسي براي دمكراسي ندارند؟
اين سخن نوعي توجيه رفتار غير معقول است تا واقعيت . زيرا دمكراسي را نمي توان با بسته بندي به منطقه‌اي صادر كرد، احتياج به تمرين دارد. هر وقت بخواهد آغاز شود همين مسير تجربه را نياز دارد. البته بدون مشكل نيست.

اما بايد دانست بدون دمكراسي نمي‌توان نظم و صلح واقعي ايجاد كرد.

‪ -۲‬اصل دوم : احترام به فرهنگ‌هاي مختلف : مي‌تواند پارادايم ديگر مشترك باشد.

كشورها با سابقه تاريخي متفاوت، داراي فرهنگهاي گوناگون هستند، ديدگاهي كه معتقد است نوع زيست فردي و اجتماعي يكسان بايد در جهان ايجاد نمود از تدبير لازم و فهم دقيق فرهنگي جامعه شناختي برخوردار نيست . مردم در خلوت خود با فرهنگ خود زندگي مي‌كنند با سياست ديگران روزگار نمي‌گذرانند.

احترام به فرهنگ و آئين‌هاي ديگران ضرورت همزيستي و پايه درك متقابل است.

تعجب آور است كه در غرب از دشنام به پيامبر بزرگ اسلام دفاع مي‌شود . اگر بپذيريم كه ذات مدرنيته در عقلانيت است، چه وجه عقلايي در چنين رفتاري نهفته است؟ آيا جز اين است كه با اين روش تخم نفرت و درگيري كاشته مي‌شود؟ اين اشكال به رفتار تروريستي هم وارد است، مشكلي كه امروز در عراق مشاهده مي‌شود هر چند ريشه آن در اشغال آن سرزمين است اما درگيري فرقه‌اي شيعه و سني و اقدامات تروريستي ، انفجار مقدس‌ترين مكان نزد شيعيان يعني سامرا از كاستي چنين دريافتي است. بزرگان و علماي اسلام و مخصوصا شيعه اصل تفكر اسلامي را در توحيد مي‌دانند. حول تفكر توحيدي همه پيروان اديان مي توانند جمع باشند اعم از مسلمان ، مسيحي ، يهودي.

البته امروز بخش اعظم عراق از امنيت برخوردار است و بخش محدودي از آن مناطق ناامن است و عمدتا اين مناطق دو مشخصه دارند:
‪ (۱‬استانهايي كه همجوار ايران هستند شما مي‌دانيد ما طولاني‌ترين مرز را با عراق داريم ‪ ۱۳۵۰‬كيلومتر و تمام استانهاي همجوار ايران از امنيت برخوردارند.

‪ (۲‬در آن استانها آمريكا حضور ندارد.

اين دو خصوصيت مناطق امن عراق است.

جمهوري اسلامي ايران از ابتدا مخالف اشغال عراق بود هر چند بيشترين صدمه را از صدام ديده بود اما اين گونه رفتار را مخل امنيت بين‌المللي مي دانست. و بعد از اشغال هم تنها كشور منطقه بود كه از دمكراسي در عراق و ايجاد دولت ملي و مجلس ملي و قانون اساسي حمايت نمود. تا هر چه سريعتر امنيت در عراق ايجاد گردد و امروز بر همه سياستمداران روشن است كساني كه عمليات انتحاري در عراق مي‌كنند عمدتا از جواناني هستند كه از كشورهاي دوست آمريكا در عراق جمع شده‌اند . كه اين خود ريشه در نگرش و رفتار نظامي گري غلط گذشته دارد.

و به نظر مي‌رسد امروز هم برخي كشورها با آدرس غلط ، آمريكا را به سويي سوق مي‌دهند كه مشكلاتش در منطقه افزايش يابد.

در واقع حلال رقابتهاي تعصب آميز خود را در درگيري بيشتر آمريكا در منطقه جستجو مي‌كنند.

تكرار مي‌كنم كه جمهوري اسلامي از دمكراسي در عراق و دولت ملي آقاي مالكي و مجلس ملي و قانون اساسي عراق حمايت مي‌كند و از هر گونه اقدامي كه به ايجاد توسعه و بازسازي و ايجاد امنيت در عراق كمك كند، دريغ نخواهد كرد.

و وحدت و تماميت ارضي عراق را اصلي مسلم مي‌پندارد و از آن حمايت مي‌كند.

اصل سوم : تعامل سازنده براساس عقلانيت و احترام متقابل است.

اگر امروز در پي نظم و صلح پايدار هستيم بايد بپذيريم كه نگاه تحقيرآميز و استعماري پايه عقلاني براي صلح ندارد. سياست انكار و انزوا و تنبيه ماجراجويانه و تشديدكننده بي‌ثباتي در منطقه است. بايد پذيرفت كشورهاي منطقه از ظرفيت عقلاني مناسب برخوردارند ومنافع خود را تشخيص مي‌دهند، بي صداقتي و سياست انكار با بحث بدبيني حتي در بين دوستان آمريكا در منطقه شده است. آنها به راي العيني مي‌بينند كه مثلا در بحث مبارزه با مواد مخدر ايران نقش بي‌بديل در منطقه داشته و دارد و از اين رهگذر خسارات زياد مادي و جاني ديده است. اما تمامي فعاليت‌هاي جمهوري اسلامي ايران در اين حوزه بطور بسيار عجيب و غريبي كم اهميت و ناديده انگاشته مي‌شود.

بدتر از اين ماجرا، در قضيه افغانستان رخ داد كه آمريكا پس از نقش مثبت جمهوري اسلامي ايران در آن ، ايران را محور شرارت ناميد. امروز هم علي‌رغم تلاشهاي ايران در تثبيت دولت در عراق ، هرازگاهي سخنان نسنجيده نسبت به ايران مي‌شنويد. همه اينها نشان مي‌دهد تئوري انكار به جاي تعامل سازنده مبناي عمل است.

خيلي روشن است كه تئوري انكار ، واقعيت بيروني را تغيير نمي‌دهد، بلكه شرايط عمل آنرا متغير مي‌كند. يعني ظرفيت‌هايي كه در منطقه مي‌تواند در ايجاد ثبات و صلح و نظم پايدار بنحو سازنده درگير شوند، به مسير ديگري سوق مي‌دهد. دكترين امنيت ملي جمهوري اسلامي دفاعي است چون ايران راه حل مشكلات را در روش نظامي نمي‌داند و با همه كشورهاي منطقه دوست است، نه به خاك آنها و نه به ثروت آنها چشم طمع ندارد، ديگران در منطقه به ما حمله كردند و ما از خود دفاع كرديم . آينده هم نشان خواهد داد كه از طرف ايران هيچ بدي به آنها نخواهد رسيد. وقتي خاك ايران توسط صدام اشغال شده، ما را بمباران شيميايي كردند، دوستان منطقه و جهاني يا سكوت كردند و يا از صدام حمايت نمودند. گذشت زمان نشان داد كه اشتباه كردند و صدام براي آنها دردسر شد.

ايران در همه موضوعات مسئولانه برخورد كرده است. ما قرباني تروريسم هستيم ، رئيس جمهور ، نخست وزير، رئيس ديوانعالي كشور و بسياري از اعضاي كابينه و بزرگان كشور و بسياري از مردم عادي كشور ما توسط تروريست‌ها شهيد شدند و حالا همين تروريست‌ها در برخي كشورهاي اروپايي بدون مشكل حضور دارند.

اينها نمونه‌هايي از رفتار دوگانه است كه بدبيني و سوء تفاهم در منطقه را دامن مي‌زند،اما خوبست ايران را حداقل از دريچه ايرانشناس غربي بشناسيد.

پروفسور فراگنر ‪ Pro.Fragner‬ايران شناس برجسته اتريشي درباره ايران چنين مي‌گويد: "اگر از آلماني‌ها بپرسيم قدرت شما تا كجاست، مي‌گويند قدرت آلمان تا جايي است كه شني‌هاي تانكهاي آلمان مي‌رود. اگر از فرانسوي ها بپرسيم كه قدرت شما تا كجاست، مي‌گويند تاجايي كه گلوله توپهاي فرانسوي مي‌رود و اگر از اعراب بپرسيم كه قدرت شما تا كجاست، مي‌گويند تا جايي كه شمشيرهاي ما عمل مي‌كند. اما درباره ايران موضوع تفاوت مي‌كند، ايرانيها هيچگاه خود را امپراتوري ايران و يا كلماتي از اين دست نخوانده اند و ايرانيان هميشه از قلمرو ايران گفته اند، قلمرو يعني قدرت ايران تا جايي است كه قدرت فكر و انديشه ايراني حركت مي‌كند>.

اين سخن يك ايرانشناس غربي است، ايران به عقلانيت و تعامل سازنده در روابط بين‌الملل معتقد است اما از استقلال خويش هرگز نمي‌گذرد.

‪ - ۴‬مسئوليت پذيري در چارچوب نظامات و حقوق بين‌المللي مي‌تواند اصل ديگر مشترك بين قدرتهاي بزرگ و منطقه باشد. اگر نظامات بين‌المللي را براي مقاصد ديگر بازيچه قرار ندهيم، مي‌تواند مبناي عمل واقع شود، هر چند نظامات بين‌المللي امر كاملي نيست و امروز كرارا به درستي از تغيير ساختار سازمان ملل سخن گفته مي‌شود اما در همين حد چنانچه محترم شمرده شود و با آن ابزاري برخورد نشود، مي‌تواند مبنا قرار گيرد. بايد پذيرفت اصل امروز بدليل رفتار نا صحيح برخي دول قدرتمند آسيب ديده است و حداقل سوء‌ظن نسبت به آن پيدا كرده‌اند كه بايد بازسازي شود. نمونه فعلي آنرا در ماجراي بحث اتمي ايران مي‌توان مشاهده كرد.

پرده اول : چهل سال پيش ايران در زمان شاه ديكتاتور، طراحي ‪ ۰۰۰/۲۰‬مگا وات برق اتمي نمود و با كمك آمريكا و برخي كشورهاي اروپايي قراردادهايي جهت تاسيس نيروگاه و توليد سوخت امضاء كرد اما بمحض اينكه ما يك ديكتاتور را سرنگون كرديم غرب ، ايران را مجازات كرد و تمامي قراردادها را لغو نمود.

پرده دوم : ايران مجبور شد خود به سوي دستيابي به دانش هسته‌اي حركت كند ضمن اينكه ان.پي.تي را پذيرفته و عضو آژانس است، كمترين بهره را از آژانس برده و با تكيه بر دانش ايرانيان به جايگاه امروز رسيد.

پرده سوم : دو سال مذاكره با اروپا و تعليق كليه فعاليت‌هاي هسته اي، نتيجه آن طرحي شد كه هيچ چيز در آن نبود و امروز آقاي البرادعي و ساير دوستان اروپايي اقرار دارند كه طرح نادرستي بود.

پرده چهارم : فشار به ايران در طول يكسال گذشته با اين گفتمان صورت مي گرفت كه يا فعاليتهاي هسته‌اي را تعطيل كنيد يا پرونده را به شوراي امنيت مي بريم! و تهديدات ديگر ، حتي بعد از مذاكرات طولاني با آقاي سولانا، پرونده ايران در شوراي امنيت مطرح گرديد.

اين روشها، به ديگران مي‌آموزد كه نظامات بين‌المللي نمي‌تواند اصل مورد توافق قدرتهاي بزرگ و منطقه‌اي باشد. بايد به آنها حق داد.

مسئله اتمي ايران به ذات خود پيچيده نيست. دستاويزي براي ماجراجويي قرار گرفته است. چرا؟
مسايل اتمي ايران در يك دسته بندي كلي :
يا مربوط به گذشته است.

يا مربوط به حال است.

يا مربوط به شرايط آينده است.

آنچه مربوط به گذشته است، چنانچه آژانس سوالاتي داشته باشد، ايران متعهد است به آنها پاسخ دهد و ما قبلا به آژانس نامه داديم كه حاضريم ظرف سه هفته مداليتي حل مسائل را به نتيجه برسيم به شرط اينكه پرونده در مسير خود در آژانس حركت كند. يعني ما تعهد لازم در اين بخش داريم و به آن پايبنديم.

اما آنچه مربوط به حال است همه فعاليتهاي اتمي ايران زير نظر آژانس و بازرسي‌هاي آن قرار دارد هم آقاي البرادعي بر آن معترفند و هم دوستان ديگر اروپايي مي‌دانند وضعيت فعلي ايران تماما با نظر آژانس و در چارچوب ان.پي.تي و پادمان اداره مي‌شود.

سخن اصلي دوستاني كه با اينجانب مذاكراتي داشته‌اند مربوط به آينده است، به صراحت برخي گفته‌اند نمي‌توانيم بپذيريم ايران حتي به دانش صلح آميز هسته‌اي دست پيدا كند چرا كه نگرانيم شما در آينده منحرف شويد! اين سخنان تعجب آور است يعني چنين اموري در حقوق بين‌الملل تا به حال يافت نشده است كه نيت خواني كنند. و پيش از تحقق جرم دنبال مجازات آن باشند اما در عين حال ما هم در پاسخ به بسته پيشنهادي و هم در مذاكرات با آقاي سولانا گفتيم حاضريم كليه فعاليتهاي هسته‌اي ايران را در درون كنسرسيومي قرار دهيم كه ديگران هم در آن شريك باشند و اطمينان از آن پيدا كنند . هرچند ضرورتي بر اين كار مطابق نظامات بين‌المللي نيست ولي براي حسن نيت حاضريم اين كار را بكنيم.

كجاي اين منطق اشكال دارد. آيا رفتار مقابل با چنين پديده‌اي ايجاد سوء ظن نمي‌كند كه يا بايد مثل اسرائيل بمب اتم داشت و ان.پي.تي را نپذيرفت يا اگر در چارچوب آژانس و ان.پي.تي عمل كنيد هيچ حقي براي شما قائل نيستند؟
ما با صراحت بارها اعلام كرديم در دكترين امنيت ملي ايران سلاح اتمي و شيميايي وجود ندارد و آنرا مخالف قوانين اسلامي مي‌دانيم . رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آيت الله خامنه‌اي در اين زمينه فتوي صادر كردند كه سلاح هاي كشتار جمعي حرام است. علاوه بر اين ما مي‌دانيم حركت ايران در اين جهت ، مسابقه تسليحات اتمي در منطقه را باعث مي‌گردد كه مخل آرامش رواني مردم منطقه و جهان است و به همين دليل از خاورميانه خالي از سلاح كشتار جمعي حمايت مي‌كنيم. صورت مسئله واقعا همين است اما مي‌توان با شگردهاي سياسي آنرا پيچيده كرد. كه طبعا مي‌تواند براي منطقه اثرات نامطلوبي داشته باشد.

ما به يك بازي برد - برد معتقديم و نمي‌خواهيم چه بازيگران بين‌المللي و چه منطقه‌اي متضرر شوند و بر حل و فصل مسئله از طريق مذاكرات باور داريم. اگر طرف مقابل واقعا حين اراده‌اي داشته باشد، مطمئن هستم ظرف چند ماه، كليه مسائل به نتيجه مي‌رسد و مسير همكاريهاي دراز مدت چه در بعد منطقه‌اي و چه در انرژي فراهم مي‌گردد. اما شروط غير معقول براي مذاكرات ، عملا مانع حل و فصل موضوع گرديد نظير شرط تعليق .

اينك حدود ‪ ۸‬ماه است كه با چنين شرطي مذاكرات درست پيش نرفته است، سئوال اين است اگر سه ماه از اين مدت بدون اين پيش شرط مصروف مذاكرات مي‌گرديد، چه خساراتي وارد مي‌شد؟ و حال كه انجام نگرديد، چه دستاوردي داشته است؟ ممكن است گفته شود قطعنامه بر عليه ايران صادر شد و فشار بر اين كشور وارد كرديم، مگر قصد حل مسئله اتمي نبود؟ پس اين روشها مسئله را حل نكرده ، بلكه به انگيزه ديگري، هدف ديگري را دنبال نموده است.

من اميدوارم چه در اين موضوع، چه در مسايل عام امنيت بين‌الملل و منطقه، تجربيات كهنه گذشته مورد تجديد نظر قرار گيرد و دستاوردهاي خرد و گذرا، چشم انداز مطلوب همكاريهاي درازمدت را مخدوش نكند. به نظر مي‌رسد با پارادايم‌هايي كه بيان گرديد مي‌توان دورنماي واقعي تري از امنيت منطقه‌اي ارائه نمود و جمهوري اسلامي ايران بر اين نگاه پايبند است و آنرا مبناي معقولي براي همكاري بازيگران بين‌المللي و منطقه‌اي مي‌داند و آماده است براي تحقق اين امر باني كنفرانس امنيتي منطقه‌اي در تهران باشد.

در كنفرانس امنيتي مونيخ كه امروز (يكشنبه) آخرين روز برپايي آن است صدها تن از مقامات و كارشناسان كشورهاي مختلف جهان حضور دارند.

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
GERMANY
۰۸:۴۳ - ۱۳۸۵/۱۱/۲۳
0
0
سخنان آقاي دكتر موجب فخر و سرافرازي تمام ايرانيان است . درود بر شما
۱۰ تا از قدرتمندترین سامانه‌های پدافندی جهان (+عکس) سکوهای فوتبال: دنیایی که هنوز نمی‌شناسیم خطرناک‌ترین مخترع دنیا؛‌ مردی که ناخواسته بیشترین انسان‌های تاریخ را به کشتن داد امیر حسین رستمی: از بازی در کارهای آقای کیمیایی رسیدم به ختنه در محل هشت نوشیدنی مفید برای پیری سالم وقتی درآمد رفتگر در یک کشور از حقوق رئیس‌ جمهوری در کشوری دیگر بیشتر می شود سقوط هواپیمای حامل رئیس ستادکل ارتش لیبی آلودگی هوا پیرتان می کند! وال استریت ژورنال: آمریکا نیروهای بیشتری به کارائیب فرستاد مدارس ابتدایی مازندران چهارشنبه ۳ دی، غیرحضوری شد دربی ۲۰۰ متری در جام حذفی فرانسه؛ تقابل پاری‌سن‌ژرمن با همسایه دیواربه‌دیوار خبرگزاری دولت: بودجه سازمان تبلیغات از سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۴ تقریبا ۱۲ برابر شده است وزیر کار: آماده اجرای طرح کالابرگ الکترونیک با روش جدید هستیم / ۷ دهک مشمول این طرح هستند حمایت سازمان برنامه‌وبودجه کشور از پروژه‌های کلان قم جزئیات بودجه ۳۵.۵ هزار میلیارد تومانی صداوسیما