۳۱ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۲۲:۰۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۵۷۹۷
تاریخ انتشار: ۱۷:۲۰ - ۳۰-۰۲-۱۳۸۹
کد ۱۱۵۷۹۷
انتشار: ۱۷:۲۰ - ۳۰-۰۲-۱۳۸۹

هفت قدم مانده به «هفت»

هما گويا
سه شنبه بعد از ظهر تازه از نوشتن نقدي بر برنامه هفت فارغ شده ام که مي شنوم قرار است امشب چهارمين برنامه سينمايي هفت به روي آنتن برود! هنوز مشخص نيست که اين تغيير زمان پخش مقطعي است يا اين که قرار است از اين به بعد برنامه هفت از جمعه  شب ها به نيمه شب سه شنبه نقل مکان کند.

به نظرم رسيد منطقي ترين عکس العمل نسبت به اين اتفاق تامل در ارايه مطلبي باشد که آماده و پيش رويم هست چرا که شايد پاسخ خيلي از سوال هاي من قرار است امشب داده شود، شايد فورمت و ديدگاه هفت قرار است تغييري کند و شايد براي قضاوت و نقد اين برنامه زود باشد.

حال اگر از هفت مي نويسم نه به اين دليل است که مي ترسم از قافله منتقدين کم تحمل جا بمانم، بلکه هدفم به باوري برمي گردد که اعتقاد دادم برعکس فيلم و سريال يک برنامه ترکيبي بايد در شروع کار محک زده شود تا فرصت براي رفع نقايص خود داشته باشد، به خصوص برنامه اي نظير هفت که سالها بود انتظارش را مي کشيديم.

پلک هايم کم کم روي هم مي رود که برنامه شروع مي شود و فريدون جيراني با خبرمان مي کند که از اين پس «هفت» به جاي جمعه شب ها در سه  شنبه نصفه شب ها پخش مي شود.

اتفاق خوبي است. هم اين که تداخلي با برنامه ها و سريال هاي پرمخاطب جمعه شب در شبکه هاي ديگر ندارد و هم اين که از پرانتز بازي در زمان برخوردار است که مي تواند از دغدغه و اضطراب برنامه بکاهد تا پخش هم نگران باکس فيلم سينمايي آخر شب جمعه ها نباشد. چهارمين برنامه هفت به نظر متفاوت مي آيد. تايم آن بيشتر شده، ريتم ملا يم تري دارد، مجري آرام تر است و در اولين گام به خوبي با مهمانان برنامه هم کلا م مي شود بي آنکه مثل سه برنامه قبل با اجراي تند و سريع رشته فکر و کلا م را از آنها بربايد.

البته حضور «همايون اسعديان» هم بي تاثير نيست چرا که قبلا  تجربه مصاحبه با وي را داشته ام و مي دانم به قدري مقتدر و با نفوذ صحبت مي کند و کلا م گيرا و منطقي اي داردکه خواه ناخواه ترجيح مي دهيم بيشتر بشنويم تا بگوييم. از طرفي ديگر فيلم «طلا ومس» که به عنوان فيلم هفته در اين برنامه انتخاب شده به اندازه اي فاخر و ديدني است که «مسعود فراستي» و «فريدون جيراني» هم به جز تحسين حرف ديگري براي نقد ندارند.

جيراني در اين برنامه چهارم سعي مي کند به محتاطي سه قسمت قبل نباشد. گرچه در اين راه خيلي موفق نيست اما حتما به چنين باوري رسيدن و آن را لا زمه بقاي برنامه دانستن وقت مي برد و همين گام نخست يعني پرداختن به رد و بدل شدن پول در حوزه بازيگري مي تواند شروع خوبي براي شفافيت برنامه باشد.

ديدن برنامه اخير هفت در سحرگاه چهارشنبه، زماني که خواب کم کم روي منطق تحليل هم اثر مي گذارد مورد جديدي از ضعف اين برنامه که مسلما با همه کاستي ها يک سرو گردن بالا تر از خيلي برنامه هاست را به ذهنم تلنگر مي زند که اين برنامه پيش توليد خوبي دارد، براي آن زحمت زيادي کشيده و تحقيق مي شود اما برنامه بي حوصله اي است. ا نگار عوامل به آن دل نمي دهند مثلا  مي خواهند به مساله روز دنيا يعني جشنواره کن اشاره کنند که اين اشاره کاملا  جايز و حرفه اي است. با فرانسه ارتباط برقرار مي کنند. «مهدي کرم پور» پشت خط است.

دو دقيقه صحبت مي کند، صدا نمي رسد، ارتباط قطع مي شود و هفت به راحتي از آن مي گذرد و سوال اين که چرا  برنامه اي که اين همه پتانسيل براي بهترين برنامه ترکيبي تلويزيوني شدن دارد از موقعيتي که به دست آورده بهترين بهره را نمي برد. به هر حال چهارمين هفت هم خيلي ما را راضي نکرد. شايد بايد به يمن عنوان  برنامه تا هفتمين آن حوصله کنيم. به هر حال اين برنامه غيرمنتظره در سه شنبه شب مرا از دغدغه مطلبي که قبلا  نوشته بودم دور نکرد و بي مناسبت نيست در ادامه نگاهي هم به آن داشته باشيم.

***
تجربه ثابت کرده هر برنامه اي اصرار داشته باشد تا با برنامه ديگري قياس نشود يقينا پارامترهاي زيادي براي مقايسه با ديگري دارد. به همين دليل به رغم تاکيد فريدون جيراني مبني بر نبودن هيچ گونه شباهتي ميان برنامه هفت که هر جمعه شب بعدازخبر 22 از شبکه سوم سيما به صورت زنده به روي آنتن مي رود با برنامه ريشه گرفته و موفق «نود» نگاهي گذرا به اين دو برنامه در کنار هم خالي از لطف نيست. حال به بهانه عنوان برنامه «هفت»، در هفت قدم اين دو کار را با يک زاويه بررسي مي کنيم:

1- قابل انکار نيست که نياز به لزوم برنامه اي ترکيبي، تحليلي و گفت وگو محور در حوزه سينما که به تولد برنامه هفت منجر شد نشات گرفته از استقبال و تاثيرگزاري برنامه نود در حوزه فوتبال بوده است اما متاسفانه در همين ابتدا از مهمترين ويژگي محبوبيت کار عادل فردوسي پور فاصله گرفته است. چنانکه در برنامه اخير هفت، فريدون جيراني صراحتا روبه روي دوربين و خطاب به مخاطبان عام و خاص برنامه مي گويد: «مهم نيست که اين برنامه را محافظه کارانه بدانند. هدف ما از اين برنامه آشوب در سينما نيست چرا که در اين صنف به اندازه کافي بحران و هياهو وجود دارد و قصد ما اين است که بتوانيم با آرامش سعي در بهبود وضعيت سينما داشته باشيم و ازطرفي ديگر آگاهي و اخبار لا زم در اين حوزه را به نظر مخاطب برسانيم.»

اما خيلي از منتقدين با اين عقيده فريدون جيراني و همراهانش موافق نيستند چرا که حس نياز به حضور چنين برنامه اي در تلويزيون نياز به شفافيت در اين حوزه بوده است، و درغير اين صورت چه لزومي داشته که تا اين اندازه وقت براي چنين برنامه اي صرف شود و اگر هدف صرفا اطلاع رساني بود، يک مجله تلويزيوني نيز کفاف چنين اهدافي را مي دهد. نياز به برنامه «هفت» نياز به بستري براي کنکاش و بررسي عواملي است که سينماي ايران را بيمار کرده است.

گر چه نقد و بررسي و معرفي اخبار روز هم مي تواند قسمتي مهم از برنامه باشد اما مخاطبين هفت دنبال به چالش کشيدن سينماي ايران هستند و به دنبال دوربيني مي گردند که مانند دوربين نود نقش موثري در شفاف سازي ها داشته باشد. فريدون جيراني اصولا  فرد محتاطي است و مسلما به جز توانايي و دانش وافي اش براي اجراي برنامه، همين خصيصه هم در انتخاب وي براي اجراي هفت بي تاثير نبوده است.

شايد شبکه سه و مديرانش هم حوصله درگيري ندارند و اين چارچوب ها را از برنامه هفت طلب مي کنند. شايد دردسرهاي عادل فردوسي پور و برنامه نود برايشان کافي است. و شايد اگر فريدون جيراني در گوشه اي فردوسي پور را تنها ببيند او را نصيحت کند: «تو که جواني تجربه نداري، تا اينجا هم شانس آوردي و حمايت مردم کمک کرده تا بارها به مرز تعطيلي بروي و برگردي. تو کارت خوب است و کارت را بلدي اما شرط بقا در احتياط است.» ودر جواب هم فردوسي پور که تحت تاثير قرار گرفته و به همين دليل سرعت تکلمش از آن چيزي هم که بود بيشتر شده، تند تند استدلا ل منطقي مي آورد اما آنقدر تند حرف مي زند که جيراني هرگز متوجه نمي شود که دلا يل او چه بود.

2- عادل فردوسي پور و فريدون جيراني گرچه هر يک به نسلي متفاوت تعلق دارند اما بي شباهت به يکديگر نيستند. هر دو با هوشند، اطلا عات و حافظه خوب دارند. «گوگل» و «ياهو» يش آن ور کم ميآورد، کشتي اينترنت به گل مي نشيند و کامپيوتر هنگ مي کند و گاه «پائولو مالديني» تاريخ تولد فرزندش را از اين يکي مي پرسد و پسر همفري بوگارت مرحوم دليل اختلا ف مادرش لورن باکال را با پدرش از ديگري جويا مي شود.

هر دو آنها آنقدر تند حرف مي زنند که گوش هايمان بايد بدوند تا به کلا م آنها برسند و هر دو موجب مي شوند تا مهمان برنامه شان افسردگي  مزمن بگيرد و آرزو کند که اي کاش توانسته بود در لا به لا ي کلا م مجري دو کلا م حرف حساب بزند. البته اين قياس در مورد فردوسي پور کمي بي انصافي است چرا که او گرچه پر مي گويد اما پر هم  مي شنود. خصلتي که نسبت دادنش به جيراني محال است.

3- برنامه «نود» و «هفت» هر دو از يک عدد براي عنوان خود وام گرفته اند. نود به بهانه تايم اصلي در يک بازي فوتبال و هفت به بهانه سينمايي که هنر هفتم است و انتخاب يک عدد براي نام اين دو برنامه بسيار به جاست چرا که اعداد و ارقام چه در سينما و چه در فوتبال حرف اول را مي زند!
دکور برنامه هفت بي شباهت به دکور جديد نود نيست، تا جايي که به نظر مي رسد طراح و مجري هر دو يکي است و براي اولين بار اصول روانشناسي طراحي دکور در کنار زيبايي آن کاري حرفه اي را به وجود آورده است. استفاده از پس زمينه رنگ سفيد در کنار رنگ هاي آرامش بخش و ملا يم با خطوطي از رنگ هاي اصلي و به دور از شلوغي، صحنه اي را آفريده تا مخاطب و بيننده به دور از سردرگمي، خود را در محيطي آرام حس کند و برنامه بتواند تاثير بيشتر بپذيرد. مورد مهمي که در جوامع پيشرفته به آن بسيار اهميت مي دهند و براي طرح دکوراسيون چنين برنامه هايي از متخصصين مجرب در حوزه هاي مختلفي بهره مي گيرند.

4- تفاوت ها ميان «هفت» و «نود» به همان اندازه شباهتشان، اين دو برنامه را رو در روي هم قرار مي دهد و موجب مي شود تا ناخواسته آن دو را با هم مقايسه کنيم.

عادل فردوسي پور که خود تهيه کننده برنامه هم هست، برنامه را هدفمند و برنامه ريزي شده هدايت مي کند و شايد اين درايت او بي ارتباط با رشته تحصيلي اش هم نباشد. شک نيست که دست و پنجه نرم کردن با هفت خوان دانشگاه صنعتي شريف او را يک برنامه ريز حرفه اي کرده است و زمان را به خوبي مديريت مي کند; موردي که در اين سه برنامه «هفت» تا به حال ديده نشده و گرچه در يک برنامه زنده که در آغاز راه هم هست چنين اتفاقاتي مي تواند موجه باشد اما با توجه به تجربه جيراني در «دوقدم مانده به صبح» که موفقيت اجراي آن براي حضور وي در برنامه هفت بي تاثير نبوده، قابل انتقاد است به خصوص ريتم تند برنامه که آن را از حالت يک تاک شو به مجله خبري نزديک کرده است.

5- يکي از دلا يل توفيق فردوسي پور، منصف بودن و لحاظ نکردن روابط دوستانه و خارج از برنامه اش در حرمت کار است و هر چند خيلي سعي شد تا او را به دسته و گروهي سوق بدهند يا نشاني از دوست بازي و صلا حديد در کارش بيابند اما هرگز چنين نشده است. مهمان ها مناسب با شرايط و رويدادهاي روز دعوت مي شوند و اصول کلي براي انتخاب آنها وجود دارد اما در برنامه «هفت» حضور علي معلم، بهرام بهراميان و مصطفي زماني در اولين گام برنامه، آن هم در زماني که فيلمشان هفته اول يا دوم اکران را طي مي کرد به قدري غيرمنتظره رسميت دار مي نمود که مورد انتقاد قرار گرفت چرا که معمولا  در اين گونه برنامه ها فيلمي بايد تحليل شود که به کف فروش رسيده يا تا آخر هفته پائين کشيده مي شود و اين سياست موجب مي شود تا نقد فيلم نه تبليغي براي آن محسوب شود و نه خدشه اي به فروش آن بزند.

6- فريدون جيراني در برنامه هفت اول مهمان را محک مي زند. اگر طرف مقابل انتقاد پذير نبود، براي رهايي از هر کشمکش کوتاه مي آيد و به رغم اين که کاملا  مشخص است کلا م و توجيه وي را قبول ندارد و به خصوص به دليل دانش بالا يي که در اين زمينه دارد اصلا  قانع نشده است اما با وي همراه مي شود و ناگهان از راست به چپ يا از چپ به راست مي پيچد. که اين کاملا  يک برنامه گفت وگويي را به يک کاريکاتور بدل مي کند (اتفاقي که در گفت وگوي هفت با علي معلم و بهرام بهراميان به وجود آمد) و برعکس اگر مهمان برنامه مثل «فرزاد موتمن» تاب انتقاد داشته باشد، چالشي ترين بحث ها را پيش مي کشد تا جايي که گاه از يک نقد منصفانه به نقدي سختگيرانه مي رسد. ضمن اين که حضورش در برنامه به عنوان فردي که قرار است روياروي مهمان باشد کاملا  بي رنگ و منفعل است.

او روي صندلي نشسته، کلا م در دهانش خشکيده و فريدون جيراني به جاي او حرف مي زند (مثل حضور امير قادري در دو برنامه نخست اين مجموعه) و خبرنگار هفت که معلوم است زحمت زيادي هم در طول هفته کشيده به جاي گزارش و خبر، درس پس مي دهد و در آخر هم نمره رد و قبولي مي گيرد. اما عادل فردوسي پور اگر وظيفه اي را به شخصي محول مي کند چه روي صحنه و چه پشت صحنه، وي را در آن خصوص بال و پر مي دهد و به حضور او احترام مي گذارد که اين احترام موجب يک بازدهي مثبت مي شود (مثل اخباري که  توسط مزدک ميرزايي به صورت يک آيتم مستقل در برنامه جا گرفته است.)

7- و هفتمين گام که آخرين قدم از قياس اين دو برنامه است به کارگرداني و مديريت نامناسب برنامه هفت در مقايسه با نود مي باشد. آيتم هاي بسيار زياد که در يک برنامه نود دقيقه اي نمي گنجد و به همين دليل بيشتر به صورت سرفصلي و گذرا درآمده است. و ريتم تند آن برنامه گفت وگو- تحليلي را به يک مجله خبري بدل کرده که اين ضعف بين هدف برنامه و رويکرد آن فاصله مي اندازد در حالي که خيلي از مواقع، برنامه نود هوشمندانه تصميم مي گيرد تا از چند آيتم صرف نظر کند. اما هرگز يک بخش به سرانجام نرسيده را ناقص رها نمي کند چرا که هدفش اين نيست تا همه داشته هايي که براي برنامه در نظر گرفته شده را بگنجاند و ترجيح مي دهد تا آنچه را ارايه مي دهد کامل باشد.

به هر حال حضور برنامه «هفت» اتفاق خوبي است و تمام حرف هاي ما هم دال بر استقبا ل از اين برنامه است.  برنامه اي که با اشتياق مي بينيم، از اين که در باکسي قرار دارد که با در «چشم باد» شبکه اول هم زمان مي شود انتقاد داريم، از دانشي که به ما مي دهد استفاده مي کنيم، براي مجري خوب و با سابقه اش آرزوي موفقيت مي کنيم و اميدواريم گاه احتياط را کنار بگذارد تا همانگونه که برنامه «نود» واهمه اي براي خيلي از ناعدالتي ها شد «هفت» نيز اگر درد را درمان نمي کند لا اقل مسکن درد باشد.

منبع: مردم سالاری
ارسال به دوستان
وبگردی