۲۴ آذر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۴ آذر ۱۴۰۴ - ۲۰:۵۳
فیلم بیشتر »»
کد ۱۱۶۳۹۵

همه بازيگران سينما برنابئو

به بهانه درام اینتر - بایرن
عصر ايران ورزشي، عباس خادم الحسيني - برای ساخت و پرداخت یک پلان یا سکانس فیلم چه بسیار عواملی که در مقابل و پشت دوربین تلاش می کنند، ولی فقط این بازیگران هستند که بیشتر در کانون توجه قرار می گیرند.

اما در فوتبال قضیه جور دیگری است. انگار تمامی عوامل در شکل گیری یک لحظه ی هیجان انگیز سهیم اند، تماشاگران، بازیکنان، مربیان، مدیران، خبرنگاران و ... همه و همه در صحنه حضور دارند و به شکل حیرت آوری در نقش  خودشان بسیار خوب ظاهر می  شوند.

در فینال لیگ قهرمانان اروپا در مادرید نیز شاهد صحنه هایی شگرف بودیم که از فرط زیبایی نمی شد به طور کامل  آنها را با تمام وجود حس کرد، چرا که چیزی فراتر از احساسات ما بود.

سکانس 1- شب-سانتیاگو برنابئو

صحنه ای سراسر تعلیق ، از آن جنس تعلیق هایی  که آلفرد هیچکاک به خلق آن مشهور است . ولی نه همانند فیلمهای هیچکاک صحنه ای ریاکارانه که صحنه ای زنده و جاندار و پر حس و حال .
هزاران تن از هواداران ایتالیایی و آلمانی از کشورشان به مادرید آمده اند تا از نزدیک نظاره گر بازی باشند.

نمایی نزدیک از چهره های تک تک هواداران که در اعماق نگاهشان می شود تمام فکر و آمالشان را خواند.

سکانس 2-شب-رختکن سانتیاگو برنابئو

مربیان تیم ها به مثابه یک کارگردان قهار چنان صحنه های بازی را به دقت دکوپاژ کرده اند که انگار تک تک لحظه ها را در مقابل خود می بینند .

بازیگران نقش اصلی که همان بازیکنان هستند به دقت به حرفهای کارگردان گوش می سپارند تا مبادا در میانه راه چیزی از قلم بیافتد و دیالوگی را از یاد ببرند.

 اینسرت(نمایی  بسیار نزدیک) از دستان به هم گره خورده و در هم تنیده ی بازیگران که به یمن کارگردان همگی به یک چیز فکر می کنند و تنها یک هدف را می جویند.

سکانس 3- شب-داخل زمین مسابقه

صحنه ای آهسته از ورود 22 مرد به داخل زمین ... تشویق ممتد تماشاگران ...

تدوین موازی: میلیون ها هوادار جلوی تلویزیون نشسته اند و چشمهایشان را به بازی دوخته اند...

نوجوانانی پر شور در خانه ای حقیر بر سر سفره ای محقر چنان محو جادوی  فوتبال شده اند که بشقاب های  خالی از غذا را به کلی  فراموش کرده اند.

مردی میانسال و متمول در کاخی مجلل در گیر و دار حسابهای شلوغ بانکی خود، پولها را بر روی میز رها می کند و در تلویزیون غول پیکر خانه اش فوتبال تماشا می کند.

سکانس 4- شب-برنابئو

نمایی تک از داور مسابقه که سوت را بر دهان گرفته و در میان هیاهوی ورزشگاه به ساعتش نگاه می کند...
سوت داور ... اکشن !

سکانس 5،6،7،8،9 و... – همان شب – همان ورزشگاه

بازیکنان در حال تلاشی مضاعف و باور نکردنی ... هدف یکی است: قهرمانی ...

جایزه را به تیمی می دهند که بتواند سکانس هایی بهتر را رقم بزند...

ضربه های سر و شوت هایی که راهی به درون دروازه نمی یابند.

یک بازیگر در بهترین فیلم بهترین بازی را ارائه می دهد ...

یک بازیکن و دو گل زیبا در یک بازی ...

درام قصه به درستی شکل می گیرد ...

سکانس نیمه پایانی- همان شب – همان جا

داور این بار به جای اینکه سوت  شروع را به صدا در بیاورد به منظور پایان یافتن بازی در سوت خود می دمد...

تیمی که دو گل زد برنده می شود ...

خلاصه داستان: یک تیم پس از 45 سال از آخرین قهرمانی اش با تحمل رنج های بسیار در طول مسیری دشوار به سلامت به ایستگاه آخر می رسد .

همه ی تیم عطش پیروزی دارند ... مصمم ولی پر استرس ...

بازی آغاز می شود ... دو گل می زنند ... می برند ...
رویای دیرینه تهیه کننده ی پیر (مالک باشگاه) پس از 45 سال محقق می شود ...

اکنون وی با انتخاب صحیح یک کارگردان کاربلد(سرمربی) به آنچه  که می خواست رسیده است .

سکانس آخر- نیمه شب – بیرون سانتیاگو برنابئو – در خیابان

موج شادی در سراسر خیابان ها از سوی تیم برنده جاری است ... فریاد هایی از  سر شادی و جنون ... اشک هایی که  تاب چشم را ندارند و بر روی گونه هایی که  خنده بر آنها نقش بسته است روان  می شوند ... و چه زیباست تضاد اشک و خنده که در یک آن با هم پدیدار می شود.

از سویی دیگر در میان شادی هواداران برنده ، دوربین مردی را نشان می دهد که با حسرت  به آنها که به شادی می پردازند می نگرد و از جیبش سیگاری بیرون می آورد و آتش  می کند و بر روی زمین می نشیند ... صدای گریه اش  بر روی تصویر طنین انداز می  شود...

... و این مرد گریه کرد ... او حتی برای مرگ مادرش نیز تا  به حال اشک نریخته بود ... !

سکانس احساسی – همه جا – همه ی  عمر

چه بسیار کسانی که  90 دقیقه هر  چه که بود را فراموش کردند و هم نفس و هم نگاه با یک هدف به یک جا و یک چیز چشم دوختند ...

آنها که بردند و آنها که باختند پس از شادی و غم در همان لحظه ها ی  شگفت انگیز اکنون باید فردا بار دیگر در زندگی غرق شوند و بار سنگین مسئولیت هایشان را به دوش بکشند ...

از آن لحظه  های ناب دیشب  فقط یک رویا می ماند و لبخند یا حسرتی لذت بخش ...

و به راستی که انسان با همان لحظه های تکرار نشدنی زنده است و به امید تکرار دوباره  آن لحظات نفس می کشد ...

                                             کات !





پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
m-b
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۰۱ - ۱۳۸۹/۰۳/۰۳
0
0
سکانس حالگیری .خیلی بی مزه بود
من
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۴۶ - ۱۳۸۹/۰۳/۰۳
0
0
فیلمتون چیزی در حد "اخراجی ها" بود