۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۶
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۳۵۰۶۱
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۴ - ۱۶-۰۶-۱۳۸۹
کد ۱۳۵۰۶۱
انتشار: ۱۰:۲۴ - ۱۶-۰۶-۱۳۸۹

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد.

كيهان: تا ثريا... نه تا انته ليثران

«تا ثريا... نه تا انته ليثران» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ كيهان به قلم محمد ايماني است كه در آن مي‌خوانيد؛ دانشمندان مي گويند از زمين تا ثريا (خوشه پروين) حدود 400 سال نوري راه است. درست به همين دليل هم هست كه ستارگان خوشه پروين (ثريا) نماد فاصله و بعد مسافت و دوردستي شده اند. پيامبراعظم صلي الله عليه وآله وسلم براي آن كه ميزان اهتمام قوم سلمان فارسي به دين و دانش را در افق آينده نشان دهد فرمود اگر دين (يا دانش) به «ثريا» آويخته باشد، مرداني از قوم اين مرد (سلمان) به آن دست پيدا مي كنند. ظاهراً اين كلام شريف يكبار ذيل آيه54 سوره مائده و بار ديگر ذيل آيه38 سوره محمد(ص) و در تفسير اين آيات عنوان شده است آنجا كه خداوند خطاب به برخي ياران اهل ترديد و ارتداد تصريح مي كند اگر رويگردان شويد خداوند قومي را جانشين شما مي كند كه دوستدار آنان است و آنها هم او را دوست دارند و در راه او مجاهدت مي كنند بي آن كه از سرزنش ملامتگران بهراسند. و نيز امام جعفرصادق عليه السلام در تكريم شرح صدر و حق طلبي و حق پذيري همين مردمان فرمود «اگر قرآن بر عجم نازل شده بود عرب به آن ايمان نمي آورد ولي قرآن به عرب نازل شد و عجم به آن ايمان آورد و اين فضيلتي براي آنهاست.»

اين گوهر و جوهره نسل سلمان فارسي است؛ سخت كوشي در راه دين و دانش به موازات فروتني در برابر حق و معارضه با جهل و تبعيض و ستم و استيلا. درخت اين قوم در برابر تندباد تهاجم ها خم شد اما نشكست و اگر شكست، خشك نشد و دوباره باليد و سر برآورد. نه، ما نژادپرست و ناسيوناليست نيستيم كه اگر چنين بود نه در طول تاريخ برابر حق فروتني مي كرديم و نه ضعف ها و نقص هاي امروز خود را مي ديديم و مي پذيرفتيم.

 مقصد موعود تكاپوي دينداري و دانش دوستي ما تا دور دست ثرياست اگر هنوز پا بر زمين داريم. و اين بي قراري به آرامش نخواهد رسيد اگر ثرياي دانش را زيرپا نيابيم. تاريخ ما با همه فرودها و نشيب ها و سقوط ها، گواه اين روح بزرگ و بيقرار است. و اگر امروز به سان هزاره اخير در معرض تهاجم و تطاول قرار گرفته ايم، همين خود شاهد بزرگي است بر اينكه ملت ما روحي بزرگ دارد و لاجرم براي روح بزرگ، جريمه هاي بزرگ است. ملت ايران اراده كرده به جايگاه درخور خويش در عرصه عزت و استقلال و پيشرفت و دانش برسد و به همين جرم بزرگ مغضوب قدرت هايي قرار گرفته كه مهربانانه ترين! عكس العملشان «تحريم» بوده است.

ملت ايران و دانشمندان و فرزانگان آن براي همين يك قلم معارضه و عداوت، ممنون قدرت هاي زورگو هستند كه اگر اين تحريم كينه توزانه- به قصد فلج كردن و نابود كردن ايران- نبود ما كجا باور مي كرديم كه بايد خود را از شير خصم بگيريم و خوش يا ناخوش، سرپاي خود بايستيم؟ اگر قرار بود آلماني و فرانسوي يا آمريكايي و روس با مهرباني و وفاي به عهد براي ما نيروگاه بسازند و سوخت اتمي آن را نيز تدارك كنند و به ثمن گزاف به ما بفروشند، ما كجا به ساخت تأسيسات UCF اصفهان و سايت غني سازي 5/3درصد نطنز و فردو فكر مي كرديم، چه رسد كه راه به اين تصور ببريم؟ اگر قرار بود رآكتور تهران روي انگشت غربي ها بگردد و سوخت آن جهت توليد محصولات دارويي و پزشكي تأمين شود، ما كجا به غني سازي 20درصد راه مي برديم؟ و اصلاً ايراني تو سرخور دهه 30 را كه «نمي تواند آفتابه و لولهنگ بسازد و كارخانه سيمان را اداره كند» چه به شكافتن اتم و راه بردن به دل ذرات و نانوتكنولوژي و بيوتكنولوژي و شبيه سازي؟

اينها ديگر خيال و رؤيا نيست- كه روزگاري حتي جرئت نداشتيم در خيال خود نيز به مرزهاي اين فنون و دانش ها نزديك شويم- بلكه قله هاي دانشي است كه يكي پس از ديگري زيرپاي دانشمندان و نخبگان ملت ما مي آيد و خوشه هاي معرفتي است كه يكي پس از ديگري در دست رس قرار مي گيرد. اين تعبير الهي است كه «آيا كافران مي خواهند مكر بورزند؟ پس آنها در دام مكر خود مي افتند.» (آيه42 سوره طور). اما با همه اين دستاوردها، راه ناپيموده بسياري تا ثرياي دانش و دين داريم. فاصله وضع موجود تا مطلوب و آرمان را بايد با همت مضاعف، جهاد علمي، جنبش نرم افزاري و برنامه ريزي براساس «نقشه راه» و نقشه جامع علمي پيمود.

اين باور ماست كه «ما كان للّه ينمو. هر آنچه براي خداوند باشد، رشد و نمو مي كند». اين هنر مردان خداست كه هر روز به كار نو همت بگمارند و هر روز دانه اي بيفشانند و نهالي بكارند و آن خوشه و نهال نورس را چون باغباني دلسوز- با اميد و اهتمام و دلواپسي توأمان- بدارند تا به طراوت و برگ و بار رسد. و جنبش نرم افزاري و جهاد علمي در كشور ما از اين جنس است. مستكبران عالم، علم و فناوري را سلاح قدرتمند و تعيين كننده در زورآزمايي خود مي دانستند و طراحي كردند كه از جمله با راه انداختن تندباد تهاجم و بي ثباتي و تهديد و تحريم و حاشيه هاي بسيار اين تلاطمات، مراكز علمي و دانشگاهي ايران را از هدفگذاري «قدرت علمي» غافل كنند و هنر رهبر فرزانه ايران اين بود كه در كوران همين تندبادها و معارضه ها كه بايد راه دشمن از جهات گوناگون سد مي شد، از باغباني نهال علم و فناوري- با وجود انبوه تيغ ها و علف ها و حرف هاي هرز و موريانه هاي يأس و وادادگي و مرعوبيت و شيفتگي در برابر غرب- غافل نماند. او نهالي را كه روح خدا خميني(ره) در خاك حاصلخيز ما كاشته بود 20 سال پاس داشت تا به بار نشست. كلام و كلمه براي خدا كه شد- چندان كه دعاي هميشه مقتداي انقلاب است- به بار مي نشيند. «كلمه طيبه كشجره طيبه اصلها ثابت و فرعها في السماء... كلام پاكيزه مانند درخت پاكيزه، ريشه اي استوار و شاخه بر آسمان دارد و هر زمان به اذن پروردگار ميوه مي دهد» (آيه 42 سوره ابراهيم). ذات كلام پاكيزه صعود و بالا رفتن است. «اليه يصعد الكلم الطيب و العمل الصالح يرفعه... كلمه طيبه به سوي پروردگار بالا مي رود و عمل شايسته آن را به اوج مي برد».(آيه 01 سوره فاطر)

معارضه و چالش كم نيست. از تحريم و تهاجمات آشكار قدرت ها كه بگذريم، ملت ما به ويژه در سده اخير با موريانه هاي وطني عليه «فكر و اميد و جرئت و خلاقيت» مواجه بوده است. همان ها كه به تعبير ژان پل سارتر «چند روزي در آمستردام و لندن و بلژيك و پاريس مي چرخانديم و روابط اجتماعي تازه اي ياد مي گرفتند و آرزوي اروپايي شدن را در دلهايشان به وجود مي آورديم. بعد اينها را به كشورهايشان مي فرستاديم كه در آنها براي هميشه به روي ما بسته بود. ما در آنها راه نداشتيم، ما نجس بوديم، ما دشمن بوديم. و روشنفكرهايي را كه درست كرده بوديم فرستاديم به كشورهايشان. بعد از آمستردام و بلژيك و پاريس فرياد مي زديم برادري، انسانيت، بعد مي ديديم پژواك صوت ما از دهان همين روشنفكرها عين سوراخ آب حوض پس مي آيد... هر وقت ساكت مي شديم آن ها هم ساكت مي شدند. هر وقت حرف مي زديم، انعكاس وفادارانه و درست صوت خودمان را از حلقوم هايي كه ساخته بوديم مي شنيديم. مطمئن شده بوديم اين روشنفكران هرگز كوچك ترين حرفي براي زدن جز آنچه در دهانشان گذاشته ايم ندارند بلكه حتي حق حرف زدن را هم از مردم خودشان گرفته اند» (مقدمه سارتر بر كتاب « فرانتس فانون» با عنوان مغضوبين روي زمين).

اين رنج ديرين دانشگاه و علوم انساني ما- پايه و مايه هر دانش و دانشمند و دانشگاه- تا به امروز است كه در آغاز قرن حاضر بر زبان خان ملك ساساني و در توصيف فضاي «مدرسه علوم سياسي»- يكي از نخستين مراكز تربيت روشنفكري و دانشگاهي- آمده است «روزي جناب سيد ولي الله خان نصر كه تشريح درس مي دادند فرمودند ايران مثل خزه اي است كه به ديوار استخر چسبيده باشد و دولت انگليس به منزله ديوار آن است كه اگر نباشد، خزه وجود خارجي ندارد. در ميان فارغ التحصيلان مدرسه كمتر باسواد پيدا شد و سطح معلوماتشان اساسا از سيكل اول مدرسه بالاتر نبود يعني همان اندازه كه انته ليژان ]اينتليجنت[ سرويس از مستعمرات مايل است اما اكثر آنها به واسطه تلقينات و تبليغات مديران به نوكري خارجي تن درداده و به جاسوسي اجنبي رفتند...».(حسين فردوست، «ظهور و سقوط سلطنت پهلوي»، جلد دوم، صفحه041).

اگر قرار است دانشگاه موتور پيشرفت كشور باشد كه هست، اين موتور را بايد با تراز «ايران جديد» و «انقلابي» باز تعريف و باز مهندسي كرد. حس اعتماد به نفس و اميد و جرئت مناقشه با گفتمان سيطره طلب ليبرال- دموكراسي است كه مي تواند روح در كالبد واژه روشنفكري بدمد وگرنه اين چه روشنفكري شترمرغ نمايي است كه هرچه در برابر فرهنگ و تمدن بومي- اسلامي پرخاشگر، شورشگر، بدگمان- و دست كم منتقد- است، در برابر فرهنگ متعدي بيگانه، تصويري تماماً مطيع و نرم و خوش گمان و تسليم از خود برجاي مي گذارد؟! اين حس مجادله و منازعه با خويشتن، و شيفتگي و رعب در برابر دشمن، هيچ ملتي را به رشد و پيشرفت و عزت نرسانده است تا چه رسد به ملتي كه با انقلاب اسلامي 75 از خواب و رخوت طولاني مدت برخاست. با ترديد و تناقض و ترس نمي توان قدم از قدم برداشت و بر چالش ها فائق آمد.

شبه روشنفكراني كه همواره و منحصرا خطاها و ضعف ها و زمين افتادن ها را به رخ ملت ايران كشيده اند مي دانند اما پنهان مي كنند كه اينها عوارض جرئت و حركت است وگرنه آن كه درجا مي زند يا مي نشيند دچار عارضه ديگري هم نمي شود جز همان درجا زدن و عقب افتادن و از قافله تمدن و پيشرفت گم شدن. جرئت و جسارت «نقادي» غرب از يك سو و «توليد ايده و فكر» از طرف ديگر است كه مي تواند استارت پيشرفت علمي را بزند. اين روحيه بايد در 3 ركن مديريت، اساتيد و دانشجويان تزريق شود وگرنه آن كه «نخواهد» به طريق اولي «نمي تواند». با جرئت بايد گفت كه بخش قابل توجهي از علوم انساني رايج در دانشگاه هاي ما تزريق روحيه «نخواهيم چون نمي توانيم»! است و اگر چنين باشد دانشگاه از فلسفه وجود خود ساقط خواهد شد، همچنان كه افراط در سياست زدگي و علم گريزي يا تفريط در سياست گريزي و بي بصيرتي دانشگاه را از نقطه طلايي تعادل دور و تبديل به قربانگاه «جنگ نرم» مي كند.

دانشگاه تراز «ايران جديد» مستلزم «توسعه هدفمند» است و هدفمندي غير از وسعت بخشي آماري و توأم با سردرگمي است. ارتقاي هدفمند دانشگاه مستلزم داشتن راهبرد و نقشه راه و نيازمند دورانديشي و آينده نگري است. و اين يعني 1-شناسايي اهداف، نياز و ضرورت ها 2-شناسايي آسيب ها و ضعف ها 3-شناسايي ظرفيت ها و استعدادها 4-شناسايي رقبا و معارضين و مزاحمين و موانع 5-طراحي چشم انداز بلندمدت به صورت گام ها و ايستگاه هاي مرحله اي.

شوراي عالي انقلاب فرهنگي قرار است اتاق فكرو مديريت «تحول و اصلاحات در دانشگاه» باشد. لازمه اين مهم، اهتمام قواي سه گانه- حاكميتي- به اعتبارافزايي بلامنازع «شورا» مي باشد و البته شايسته است كه اين اهتمام از درون اين شورا هم بجوشد. تدبير استوار، اجراي قاطع، و ارزيابي و ارتقاي تصميم سازي ها، شرط توفيق شوراي عالي انقلاب فرهنگي است.

مردم سالاري: رسانه مستقل وجدان جامعه

«رسانه مستقل وجدان جامعه» عنوان سرمقاله‌ روزنامه‌ مردم سالاري به قلم علي ودايع است كه در آن مي‌خوانيد؛ از زمان تصويب اعلا ميه جهاني حقوق بشر در سال 1948 توسط سازمان ملل گفته شد کشورهاي مختلف و جوامع متعهد شده اند که بر مبناي ارزش هايي مانند صلح، آزادي و احترام متقابل نظام اطلا عاتي خود را سازمان دهند.

امروز بحث تحريف اخبار و بي اخلاقي در رسانه هاي دنيا موضوعي جديد نيست اما در اين  بين  رسانه هاي برخي کشورها به نوعي متمايز از نبود اخلاق رسانه اي رنج مي برند.

در مصر هر روز که به انتخابات رياست جمهوري نزديک تر مي شود; دروغ و افترا افزايش مي يابد. هر کس به جز مبارک بايد سانسور شود، البرادعي و خانواده اش مورد هجوم انواع و اقسام خبرهاي ناموثق قرار مي گيرد.

در افغانستان و عراق نيز اوضاع بهتر از مصر نيست. روزنامه نگاران سايه سنگين طالبان و القاعده را دنبال خود مي بينند. اگر از طالبان نيز گريزي يابند اين نيروهاي داخلي و آمريکايي هستند که درکمين آنها نشسته اند. در آخرين نمونه آن روزنامه نگار افغان به شکل  وحشيانه اي به قتل رسيد.

در مکزيک، روسيه وکشورهايي که حکومت زير سايه قدرت باندهاي مافيايي است روزنامه نگاران راحت تر از هر شهروندي به قتل مي رسند. کساني که جنايات کارتل هاي موادمخدر را افشا مي کنند يا قتل عام هاي مردم را منتشر مي کنند در واقع حکم اعدام خود را امضا کرده  اند. در آمريکا و غرب نيز آزادي تاجايي وجود دارد که  به منافع شرکت هاي چند مليتي نظامي و يهودي لطمه نخورد.

گرچه سايت ويکي ليکس توانست اسنادي را درباره جنگ آمريکا در افغانستان افشا کند اما دور از ذهن نخواهد بود که روزي دست اندرکاران اين رسانه افشاگر به سرنوشت ديگر روزنامه نگاران افشاگر دچار شوند. در جوامعي که شکاف ارزش و هنجار وجود دارد بي اخلا قي دررسانه ها رنگ لعاب مضحکي به خود مي گيرد و قدرت ها براي ارعاب مخالف به خشونت متوسل مي شوند. رسانه در اين موقعيت هايي که مطرح شد، يا دروغ مي گويد و سياه نمايي مي کند يا چاپلوسي.کمتر رسانه اي پيدا مي شود که با پايبندي به رسالت خود خون بهاي ايستادگي را مي پردازد.

استبداد سياسي حسني مبارک در جامعه اي همچون مصر بهترين بستر را براي عدم اصولگرايي و دور شدن جامعه و رسانه هايش از اخلا ق را فراهم مي کند. دراين جامعه هر نقد و نگاهي به عنوان يک تهديد تلقي مي شود و فرهنگ سياسي مدارا جويانه و مشارکتآميز زيرچرخ دنده هاي نگاه مغرضانه له مي شود. رسانه يک زندگي است; جرياني که مي تواند زندگي انسان را تغيير دهد.

رسانه هاي بي اخلا ق و بدون تهذيب نفس تداعي کننده يک زندگي نباتي است که نهايتا به گذران دنياي امروز خود مي انديشد. در ايران اسلا مي نيز بعضا بد اخلا قي هاي رسانه اي ديده مي شود; برخي آنقدر گرفتار زدوبندهاي حزبي شده اند که گويي فراموش کرده اند چه رسالتي دارند و آن قلم چه حرمتي دارد. گويي عرصه رسانه عرصه اي شده است براي تجارت بي اخلا قي و بي صبري که متاسفانه گمان مي برند ره به صواب مي برند. در مقابل گروهي نيز بين نقد و اتهام هنوز نمي توانند تمييز قائل شوند و القاب و صفاتي را به منتقدين نسبت مي دهند.

آنها تشنه تعريف و تمجيد هستند و به رسانه به عنوان يک بولتن براي دفاع تمام و کمال از عملکردشان مي نگرند. رسانه محرابي است براي پرستش خداوند، در ميان سونامي اخبار واطلا عات که ذهن مردم جوامع را به خود مشغول کرده اند تعداد کمي از خبرها مي توانند مسووليت روشنگري و دين خود به مردم را ادا کنند. جامعه براي پيشرفت و ترقي نياز به اين نوع خبرها با رعايت اصول اخلا قي دارد تا مانع از پسرفت و افول انديشه در جامعه شود. در اين حالت همگان رسانه را به عنوان وجدان بيدار جامعه نگاه مي کنند که پله اول موفقيت در آن کشور است.

رسالت: موتور پيشرفت كشور

«موتور پيشرفت كشور» عنوان سرمقاله‌ روزنامه رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن مي‌خوانيد؛ "دانشگاه موتور پيشرفت كشور است و اگر ملت، عزت، استقلال، اقتدار و ثروت مي خواهد بايد دانشگاه را تقويت كند."اين، محور اصلي بيانات حکيمانه رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار صدها نفر از استادان دانشگاهها و مراكز آموزش عالي بود. معظم له در اين ديدار صميمانه با اساتيد دانشگاه برخورداري ملت ايران از پيشينه پرافتخار علمي - فرهنگي و هوش و استعداد ايرانيان را زمينه هاي مساعدي براي دستيابي به قله هاي رفيع علم و دانش برشمردند و فرمودند:" انقلاب اسلامي، احساس بيداري و توانايي را نيز به مجموعه عوامل تعيين كننده پيشرفت علمي كشور افزوده است."

موتور پيشرفت كشور
‏"دانشگاه موتور پيشرفت كشور است و اگر ملت، عزت، استقلال، اقتدار و ثروت مي خواهد بايد دانشگاه را تقويت كند."اين، محور اصلي بيانات حکيمانه رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار صدها نفر از استادان دانشگاهها و مراكز آموزش عالي بود.
معظم له در اين ديدار صميمانه با اساتيد دانشگاه برخورداري ملت ايران از پيشينه پرافتخار علمي - فرهنگي و هوش و استعداد ايرانيان را زمينه هاي مساعدي براي دستيابي به قله هاي رفيع علم و دانش برشمردند و فرمودند:" انقلاب اسلامي، احساس بيداري و توانايي را نيز به مجموعه عوامل تعيين كننده پيشرفت علمي كشور افزوده است."

انقلابي گري و روحيه جهادي رمز بسياري از توفيقات بزرگ در کشور طي 31 سال گذشته بوده است. جهاد يک واژه مقدس است که انگيزه ها و لوازم استقامت و پايداري ملت ايران را در بحبوحه در گيري هاي اول انقلاب، جنگ تحميلي، تحريم هاي اقتصادي، جنگ نرم و ...فراهم کرد و يکي از مهمترين عوامل حرکت متعالي و رو به پيشرفت جامعه اسلامي ايران در سه دهه گذشته بوده است. مجاهدت در راه خدا و در برابر دشمن در عرصه هاي گوناگون مايه عزت مسلمانان و سربلندي ايران اسلامي است.‏

اين مجاهدت در برابر يک خصم است. جهاد مواجهه با دشمن است. در عرصه هاي نظامي جبهه دشمن عيان و آشکار است اما در عرصه هاي ديگر اين خصم محفوظ به پرده ها و انگاره هايي است که شناسايي و هويدايي آن را دشوار مي سازد.‏

عرصه علم، دانش و نوآوري يکي از زمينه هايي است که صف بندي هاي آشکار و پنهان دشمن براي جلوگيري از توزيع عادلانه دانايي در آن بين کشورهاي پيشرفته به لحاظ علمي و دنياي عقب افتاده به صراحت رويت مي شود.‏

انحصار گرايي، تبعيض، تحميل، تبختر، خودخواهي، ناجوانمردي و خست متاسفانه بخشي از واقعيات دنياي علم و فناوري در زمانه اي است که عده اي مدعي شاهراه آزاد اطلاعات هستند.

رمز توفيق بر اين خصم متکبر و انحصارطلب که همه چيز را براي خود مي خواهد و هيچ چيز را به ديگران نمي دهد مجاهدت علمي در راه خدا و نهضت فراگير نرم افزاري است. فوران و جوشش توليد علم در کشور آغاز زوال يک جانبه گري هاي دنياي پيشرفته است. اين جوشش علمي مجاهدت مخلصانه در مواجهه با جنگ نرم تمام عيار دشمن است.‏

در اين جهاد مقدس نقش اساتيد دانشگاه به عنوان ژنرال ها و فرمانده هاي جبهه مقابله با جنگ نرم  نقش موثر و اساسي است. اين ژنرال هاي رسالت مهمي در جهت دهي و سوگيري افسران جبهه که همان دانشجويان هستند برعهده دارند. مقام معظم رهبري که پرچمدار نهضت توليد علم در کشور هستند و دو دهه گذشته نقش اصلي را در دميدن گفتمان پيشرفت به دالان هاي تودرتوي اجتماعي داشته اند ضمن تکريم علم و اصحاب دانش به مناسبت هاي مختلف، به تببين برخي از تجهيزات و لوازم اين مجاهدت مقدس جامعه دانشگاهي پرداختند که در اين سلسله يادداشتها به بررسي و مداقه در آنها خواهيم پرداخت.  ‏

1- طهارت و صفاى نفس جامعه دانشگاهي
معظم له در اين ديدار فرمودند: "اگر استاد ما از معنويت و روح باصفا برخوردار باشد، فضاى كلاس را، فضاى درس را، فضاى دل متعلم را منور خواهد كرد."
دانش بدون نورانيت ايمان همچون اسب کور و لجام گسيخته اي است که نه تنها انسان را به مقصد نمي رساند بلکه بشر را به قعر دره هاي حيواني پرتاب مي کند. بشر بي ايمان دانش را به ابزاري تبديل مي نمايد که بتواند مطالبات نفس سرکش خود را با آن برآورده نمايد و به هر چيزي متوسل مي شود تا در دستگاه قدرت الهي طغيان کند و زمينه را براي نافرماني الهي آماده مي کند.

 امروزه در غرب بخشي از دانش به طور مستقيم در خدمت هواهاي نفساني و خوي حيواني بشر قرار گرفته و لطمات فراواني را به جامعه انساني وارد ساخته است.‏
اين در حالي است که  طهارت نفس و صفاي باطن جهت دهنده به علم است.پيام انقلاب اسلامي ماهيتا نرم است و توليدات آن نيز بايد نرم باشد. در نظام معنايي انقلاب اسلامي جنيش نرم افزاري نه به معناي توسعه علوم غربي است و نه توليد علم که مدلولي معاصر است براي تداوم  نرم افزاري تمدن غرب؛ بلکه نهضت توليد علم در ايران يک الگوي اصلاحي براي بلوغ علمي و معنوي بشر امروز است.

حرکت علمي در ايران بر مبناي معنويت است. تجربه چند قرن گذشته نشان مي دهد متأسفانه برخي كشورهاي غربي ضمن انحصار گرايي علمي و يک جانبه گري و تبعيض در عرصه فناوري هاي استراتژيک مثل تکنولوژي هسته اي، از علم سوء استفاده كرده و آن را در جهت مخالف با منافع بشري  و ارزشهاي انساني به‌كار گرفته اند. آنها با تکنولوژي هسته اي بمب مي سازند و در هيروشيما و ناکازاکي بر سر مردم بي دفاع مي ريزند. تکنولوژي که قرار است روشنايي بخش خانه ها شود در اثر بي ايماني به شعله هاي سوزنده اي تبديل مي‌گردد که آتش به جان و مال مردم مي اندازد. دانش سلول هاي بنيادين و توليد دارو هاي نوترکيب که مي توان بسياري از بيماري هاي صعب العلاج را با آن درمان کرد در دست بشر غربي به ابزاري براي خلق موجودات شبه انساني مي شود که تنها براي جنگيدن و خونريزي طراحي شده اند و ...‏

ابتكار:نود سازي يا نود سوزي

«نود سازي يا نود سوزي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم غلامرضا کمالي پناه است كه در آن مي‌خوانيد؛ برنامه نود ورزشي که بحق به " نود فردوسي پور" بيشتر مشهور است، واقعيت انکار ناپذير خود را با ويژگي‌هاي منحصر به فردش به جامعه ايراني تحميل کرده است . موفقيت برنامه در جذب مخاطب عوامل گوناگوني دارد . اساسي ترين و مهمترين عامل ويژگي‌هاي خاص تهيه کننده و مجري آن است .

"" رک گويي، صداقت، تأثيرناپذيري از بيرون، تلاش براي اقناع مخاطب يا مخاطب شناسي، تن صدا و ساختار شخصي و شخصيتي مجري يعني عادل فردوسي پور "" در توفيق اين برنامه و کشاندن ميليونها بيننده به پاي تلويزيون تاثير بسزائي داشته . از حق نبايد گذشت که آنچه باعث موفقيت و تداوم اين برنامه و ظهور و بروز خلاقيتهاي مجري بوده، حمايت همه جانبه مسئولان سيما بويژه شبکه سه بوده است . بارها صاحبان قدرت مجري صادق اين برنامه را آماج حملات و تهديدهاي خود نمودند و تا ب نقد‌هاي گزنده و راستين وي را نياورده و آنچنان از هر طرف به وي حمله مي‌کردند که دوستداران برنامه هر لحظه منتظر تعطيلي و تخته شدن در آن بودند .

اما همواره مسئولان سيما از آن حمايت کرده اند البته اگرچه براي اين پشتيباني مي‌توان علل گوناگوني برشمرد . از جمله اينکه وفور مخاطبان مسئولان را مجبور به تن دادن به حمايت از وي کرده يا مسئولان صدا و سيما خواسته اند پز نقد پذيري و آزادي بيان بدهند، يا هر علل و عامل ديگر؛ مع هذا تا اين جاي کار فردوسي پور آمده و روز به روز بر تعداد هواداران و مخاطبان برنامه اش افزوده شده است . اکنون بنظر مي‌رسد اختلافات و ناملايماتي موجب کدورت اين مجري محبوب گرديده است .

از گفته‌ها بر مي‌آيد که برخي مسئولان شبکه سه در حال سنگ اندازي و تنگ کردن عرصه تاخت و تاز عادل شده اند؛ اينکه چرا اجازه پخش مصاحبه علي کريمي را از برنامه اش نداده يا برايش محدوديت زماني ايجاد کرده اند و شايد مسائل ديگري که مصلحت بيان آنها را نديده، موجبات رنجش خاطر وي گرديده است . اميدواريم مسئولان مربوط از کج سليقگي بپرهيزند و بدانند که اين برنامه دريايي از مخاطبان را به وجود آورده و عادل هم مي‌خواهد در اين دريا با مهارت و صداقت شناگري کند .

بهتر است دست و پاي وي را نبندند و نخواهند اين نهنگ را در تور محدوديت‌ها و سلايق هدايت شده گرفتار کنند .که اين نهنگ با اين اوصاف و شايستگي‌هايي که از خود نشان داده شکار شدني نيست.

يک توصيه هم به عادل عزيز داريم انصافاً اگر توجيهات مدير پخش شبکه سه برحق است، نقد پذير باشد و با تعامل، بدون کوتاه آمدن بر سر حقوق مخاطبان، به راه خود ادامه دهد . به اميد روزي که نه تنها اين نود را نسوزانند بلکه نودهاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و ... نيز به عرصه ظهور برسند .
در را باز کنيد تا هواي تازه وارد شود .

جمهوري اسلامي:انفعال جبهه عربي در برابر صهيونيست ها

«انفعال جبهه عربي در برابر صهيونيست‌ها»عنوان سرمقاله روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛عمرو موسي دبيركل اتحاديه عرب روز جمعه در ايتاليا با شيمون پرز رئيس رژيم صهيونيستي ديدار كرد. اين ديدار يك روز پس از برگزاري دور نخست مذاكرات سازش ميان تشكيلات خودگردان فلسطين و رژيم صهيونيستي در واشنگتن صورت گرفت.
ديدار عمروموسي با پرز بدون ارتباط با تلاش تازه براي احياي روند سازش نمي‌باشد و بيانگر آن است كه پشت پرده، تحركات وفشارهاي زيادي در جريان است تا اين مذاكرات تداوم يابد.

حمايت اتحاديه عرب از مذاكرات سازش در شرايط كنوني، كه عمده ناظران بر بي نتيجه بودن و شكست آن تاكيد دارند، حاكم بودن سياستمداران وابسته و مرعوب و خيانتكار بر اين تشكيلات را ثابت مي‌كند، چرا كه اين حكام منفعل و سازش طلب نمي‌توانند منكر اين واقعيت شوند كه خيمه شب بازي اخير موسوم به مذاكرات صلح، با هدف كمك به موقعيت شديداً متزلزل رژيم صهيونيستي طراحي و سازماندهي شده است و هرگونه مشاركت اعراب در اين ماجرا، به مثابه خدمت به منافع صهيونيستها و كمك به بقاي رژيم صهيونيستي مي‌باشد.

در اين نكته ترديد نيست كه رژيم صهيونيستي در بحراني‌ترين شرايط تاريخ موجوديت 60 ساله خود به سر مي‌برد و علل اصلي بروز اين وضع فلاكت بار براي اين رژيم، قبل از هر چيز ضرباتي است كه از مبارزان فلسطيني و لبناني طي دهه اخير متحمل شده و در مرحله بعد رشد چشمگير تفكرات ضد صهيونيستي در منطقه و تشديد انزجار جهاني از اين رژيم مي‌باشد.

رژيم صهيونيستي در يك دهه اخير، با شكست‌هاي پي درپي در جبهه نظامي مواجه شده است كه هيمنه دروغين اين رژيم را فرو ريخته و پوشالي بودن ساختار آن را بر همگان روشن نموده است. تا قبل از اين شكست‌هاي نظامي، رژيم صهيونيستي در سايه چند پيروزي در جنگ اعراب، خود را شكست ناپذير و ارتش خود را قدرت نظامي برتر منطقه قلمداد مي‌كرد. وقوع انتفاضه در درون فلسطين اشغالي آغازي بود بر فرسايش بنيه نظامي و سياسي رژيم صهيونيستي و متعاقب آن، ضربات كمرشكني كه مبارزان لبناني بر اين رژيم وارد ساختند و منجر به فرار ارتش به اصطلاح قدرتمند آن از جنوب لبنان در سال 1379 شد، دروغ بودن ادعاي برتري قدرت صهيونيستها را مسجل ساخت و در ادامه اين روند، شكست مفتضح صهيونيستها از رزمندگان حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه در سال 1385، اوج زبوني و آسيب پذيري رژيم صهيونيستي را آشكار ساخت و تحولات منطقه خاورميانه را وارد مرحله نويني كرد.

اين خفت و خواري براي رژيم صهيونيستي بسيار سنگين بود و رسوايي آن، دامن حاميان رژيم صهيونيستي را نيز گرفت و طبيعي بود كه براي نجات از آن به تكاپو بيفتند.

همزمان با شكست‌هاي پي در پي در جبهه‌هاي نظامي، از نظر سياسي و ديپلماتيك نيز، اين رژيم در روزهاي سياهي به سر مي‌برد. با وجود حمايت‌هاي همه جانبه آمريكا و ديگر قدرت‌هاي غربي از رژيم صهيونيستي، هم اينك اين رژيم در انزواي مرگباري به سر مي‌برد و هيچ يك از دولت ها، حتي دولت‌هاي اروپايي به دليل ترس از افكار عمومي شان رغبتي به گسترش مناسبات و افزايش ارتباطات با اين رژيم نشان نمي‌دهند. به موازات تشديد تنفر جهاني از رژيم صهيونيستي، گسترش موج بيداري اسلامي در منطقه نيز ضربات سختي به طرحها و نقشه‌هاي صهيونيستها وارد ساخت و موجب شد تا رژيم‌هاي وابسته در منطقه كه براي سازش و ايجاد رابطه با رژيم صهيونيستي سبقت گرفته بودند تحت فشار و انزوا قرار گرفته و در ادامه حركت‌هاي خائنانه و سازش طلبانه دچار مشكل شوند.

در چنين شرايطي، روشن است كه برقراري مذاكرات با اعراب تا چه حد براي رژيم صهيونيستي نياز اساسي و ضرورت حياتي محسوب مي‌شود. با توجه به اين واقعيات، مسلم است كه صهيونيستها اين بار نيز در صدد خريدن وقت براي نجات خود مي‌باشند و كمترين اعتقادي به صلح عادلانه ندارند.

تأسف بار اينكه، اعراب عليرغم در اختيار داشتن تجربه‌هاي گذشته و پشت سر گذاشتن، مذاكرات مادريد، اسلو، كمپ ديويد و آناپوليس، اين بار نيز فريب خدعه و نيرنگ صهيونيستها را خورده و خود را در دامي كه اين رژيم و متحدين غربيش پهن كرده اند، مي‌اندازند.

جالب آنكه، در زماني كه مذاكرات سازش آغاز مي‌شود و طبيعتاً انتظار اينست كه صهيونيستها براي حفظ ظاهر، ملاحظه شرايط را بكنند ولي نتانياهو نخست‌وزير رژيم صهيونيستي با گستاخي تمام بر مواضع افراطي و كابينه خود تأكيد مي‌ورزد وبا تأكيد بر اين نكته كه امنيت اسرائيل بايد تضمين شود، اعلام مي‌كند كشور فلسطيني با ارتش مستقل را هرگز نمي‌پذيرد. و با بازگشت فلسطيني‌هاي آواره نيز موافقت نخواهد كرد.

صهيونيستها حتي اعلام كرده‌اند بزودي احداث شهرك‌هاي يهودي نشين در سرزمين‌هاي اشغالي را از سر مي‌گيرند ولي طرفهاي عربي با ناديده گرفتن اين گستاخي ها، كماكان خود را به ادامه مذاكره با اين صهيونيستهاي افراطي و اشغالگر شيفته نشان مي‌دهند. با توجه به اين واقعيات تلخ است كه ضعف و زبوني و كم مايگي حاكم بر حكام عرب در داخل فلسطين و منطقه را بايد عامل اصلي ادامه اشغال فلسطين و تداوم بحران خاورميانه دانست.

با اينحال، بايد در نظر داشت كه تحولات منطقه برخلاف خواسته و نظر صهيونيست‌ها به پيش مي‌رود و سازش طلبان روز به روز در تنگنا و تنهايي بيشتري قرار مي‌گيرند.

پيروزي جنبش ضدصهيونيستي حماس در انتخابات گذشته فلسطيني اشغالي مويد ا ين واقعيت است كه مردم فلسطين به سازش با رژيم صهيونيستي اعتقادي ندارند وسازش طلبان را طرد مي‌كنند. اين واقعيت در مورد ساير كشورهاي منطقه نيز وجود دارد. مردم اين كشورها از رهبران خود كه به رفتار و سياست خفت بار سازش طلبي روي آورده‌اند خشمگين هستند هر چند به دليل فضاي بسته سياسي حاكم بر اكثر اين كشور مجال ابراز نظر ندارند.

اكنون روز به روز تفكر معتقد بر مبارزه با رژيم صهيونيستي در درون فلسطين اشغالي و در ميان ساير مسلمانان قوت مي‌گيرد و اين تفكر رو به رشد، محاسبات صهيونيستها را به هم ريخته است و طولي نخواهد كشيد كه با تبديل شدن به يك طوفان، تومار رژيم اشغالگر قدس را در هم خواهد پيچيد. در آن هنگام، براي اين سردمداران عرب سازشكار، تنها ننگ و رسوايي باقي خواهد ماند.
 
تهران امروز: كجاست داوري؟

«كجاست داوري؟» عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم دكتر اميد ملكي است كه در آن مي‌خوانيد؛ بعد از انتصاب نمايندگان ويژه‌اي از سوي رئيس‌جمهور در حوزه سياست خارجي، موضع گيري‌هاي اين روزهاي مسئولان دستگاه ديپلماسي كشور نشان از نوعي نارضايتي، اگر نگوييم عصبانيت، از اين اقدام دارد. سلسله‌اي از انتقادات كه از كارشناسان فعلي و سابق وزارت خارجه شروع و پس از سخنگو به وزير خارجه هم رسيده است تا جايي كه ايشان را به اين نتيجه رسانده است كه عده‌اي بر سر شاخ سياست خارجي نشسته‌اند و بن مي‌برند.

عمده استدلال بدنه ديپلماسي كشور اين است كه اينگونه تغييرات در ساختار تصميم‌گيري سياست خارجي، به واسطه اختلالات كاركردي كه در راه حفظ منافع ملي، بوجود مي‌آورد ديپلماسي ايراني را با سرگرداني زايد الوصفي مواجه مي‌كند و از اين طريق زمينه را براي سوء‌استفاده ساير دولت ها، با توجه به سطح قدرت و تاثيرگذاري آنها، فراهم مي‌كند.

استدلالي كه از مباني نظري غني نيز در مطالعات روابط بين‌الملل برخوردار است. اصول اوليه سياست‌گذاري عمومي در حوزه سياست خارجي نشان مي‌دهد كه « انسجام كاركردي» تنها در سايه يك «بوروكراسي ديپلماتيك» آهنين در دستگاه سياست خارجي است كه ممكن مي‌شود چرا كه در غير اين صورت الگوي «هم افزاي» امكانات موجود در سياست خارجي به عنوان مقوم عملكرد مجموعه ديپلمات‌ها، جاي خود را به الگوي « خنثي‌ساز» امكانات خواهد داد و ارمغان اين تغيير بر زمين افتادن نعش نيمه جان منافع ملي است، چارچوب نظري عمومي كه مختص هيچ كشوري به‌طور اخص نيست چه كه نتيجه آن عملكرد اين رويكرد است و تجربه نشان مي‌دهد كه در چنين شرايطي به واسطه عملكردهاي نا هماهنگ ساختاري راه احتجاجات فردي هموارتر شده و رفته رفته با جايگزيني «آراي افراد» به جاي «راهبردهاي ساختاري»، دستگاه سياست خارجي به مجمع الجزايري از تصميم گيري‌ها بدل مي‌شود ...

كه در آن به‌واسطه بروز درهم ريختگي‌ها، «غيرپاسخگوشدن» وجه غالب زيست ديپلماتيك كساني خواهد بود كه نام مسئول را با خود يدك مي‌كشند و در اين ميانه فرقي ميان آناني كه تازه از گرد راه رسيده‌اند با آناني كه خاك اين حوزه را خورده‌اند وجود نخواهد داشت.

اما با همه اين تفاسير اين سكه روي ديگري نيز دارد و آن در پاسخ به اين سوال نهفته است كه به فرض وجود هرگونه اختلاف ميان فرآيندهاي تصميم و اجرا در عرصه ديپلماسي، آيا لازم است اين اختلاف نظرها به «فاش‌گويي» از جانب مسئولان امر آن هم در حوزه مهمي نظير سياست خارجي برسد؟ آيا دستگاه سياست خارجي بايد در موضع گيري رسمي اعلام كند كه در عرصه تصميم‌گيري سياست خارجي،ايران دچار اعوجاج ساختاري شده است؟ آيا به اين انديشيده ايم كه از منظر منافع ملي انتشار اين نوع موضع گيري‌ها به سراسر جهان چه تاثيري بر نحوه برخورد ساير دولت‌ها با جمهوري اسلامي خواهد داشت؟ طولي نخواهد كشيد كه در نشست‌هاي غير رسمي،كه ميان ديپلماتها رسم هم هست، سايرين از همتايان ايراني شان بپرسند راستي چه كسي دستگاه سياست خارجي شما را مديريت مي‌كند؟ يا هيات شما كدام يك از وزراي امور خارجه را نمايندگي مي‌كند؟ و همه اينها يعني دستگاه ديپلماسي كشور با اين عرض و طول مُلكي است با چندين مَلِك. ملكاني كه هر يك عمارتي نو مي‌سازند و جامه خود مي‌برند.

سياست مدرن بايد به سياستمداران آموخته باشد كه هر نهادي بايد كارويژه خود را در دنياي سياست ايفا كند: نهاد داوري اختلافات ميان مسئولان دستگاه سياست خارجي، مطبوعات نيست همان طور كه نهاد نقد عملكرد سياست خارجي، حكومت نيست. تنها اجازه دهيد ما نقدمان را كنيم و شما داوريتان را نزد داوران ببريد، مردم چشم انتظار توسعه منافع ملي شان هستند و براي زايل شدن آن به نظر نمي‌رسد توجيهي را پذيرا باشند.

قدس:فلسطين قابل مذاکره نيست

«فلسطين قابل مذاکره نيست»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي قدس به ققلم سيامک باقري است كه در آن مي‌خوانيد؛دور جديد مذاکرات در واشنگتن بين طرفهاي اسرائيلي و فلسطيني در حالي برگزار مي شود که حتي مذاکره کنندگان هم به دريافت نتيجه مناسب از اين مذاکرات اميدي ندارند.

محمود عباس هم اگر چه خود را نماينده فلسطينيان در مذاکرات به اصطلاح صلح مي خواند، اما به خوبي مي داند حمايت فلسطينيان را پشت سر خود ندارد و هر گونه تصميم گيري از سوي او ممکن است با واکنش شديد فلسطينيان مستقر در سرزمينهاي اشغالي و خارج از آن مواجه شود.

به باور کارشناسان و آگاهان مسائل منطقه، شرايط آمريکا هم از طرفين مذاکره بهتر نيست، زيرا به روشني پيداست اين نوزاد مرده تنها به علت اصرار اوباما و آن هم به دليل شرايط بد سياسي وي و حزب دموکرات در حال تولد است.

در واقع، اوباما نيز به خوبي مي داند که اين نوزاد زنده به دنيا نخواهد آمد، اما براي حفظ وجهه چاره اي جز خوشحال نشان دادن خود در برابر جهانيان ندارد.

از سوي ديگر، کاهش شديد مهاجرت يهوديان به سرزمينهاي اشغالي، بحراني شدن وضعيت امنيتي صهيونيستها، تشديد درگيريهاي درون گروهي در ميان اسرائيلي ها، افزايش ترس شديد از زندگي در فلسطين اشغالي، بحران اقتصادي، نگاه منفي جهانيان به صهيونيستها و ساکنان سرزمينهاي اشغالي و... همه از خستگي و دلمردگي مردم اسرائيل خبر مي دهد. در اين شرايط صهيونيستها نتانياهو را برگزيدند تا بلکه آنها را از فشار فلسطينيها - که به يک جنگ فرسايشي تبديل شده است- رهايي بخشد و شايد انتظار آنها از جنگ 22 روزه نيز پيروزي مطلق بر حماس بود، اما اين اتفاق روي نداد و جنگ 22 روزه نه تنها به يک پيروزي بدل نشد، بلکه روزهاي سخت تري را براي آنها به ارمغان آورد. اوج اين سختي و شکست در صحنه بين المللي حمله به کشتي صلح بود که بي آبرويي صهيونيستها را آشکار ساخت.

اکنون نتانياهو که جزو صهيونيستهاي تندرو به شمار مي آيد، براي رهايي از فشار افکار عمومي چاره اي جز مذاکره نديده است. او تلاش مي کند بدين وسيله اما تا حدي از زمان استفاده کند و قواي تحليل رفته اسرائيل را در ابعاد مختلف اجتماعي و نظامي بازسازي نمايد. او به نشان دادن يک چهره صلح طلب از خود و اسرائيل نيازمند است، اما نکته اساسي اين است که دور جديد مذاکرات کاملاً با دفعات پيش تفاوت دارد.

جنگ 22 روزه، جنگ 33 روزه؛ بحرانهاي داخلي اسرائيل و نفرت عمومي از اين رژيم شرايط بسيار دشواري را براي کنيست رژيم اشغالگر قدس به وجود آورده است که به نظر نمي رسد، دست بالايي را در مذاکرات داشته باشند. ضمن اينکه تجربيات گذشته نشان داده است اسرائيلي ها به محض پايان يافتن مذاکرات دست به اقدامهاي خشونت آميز عليه مردم بي پناه فلسطين مي زنند، مانند آنکه پس از توافق اسلو صورت گرفت و اسرائيل نشان داد به هيچ کدام از تعهدهاي خود پايبند نيست. نمونه بارز آن هم ساخت ديوار حايل و محاصره شديد مردم فلسطين بود.

از سوي ديگر، بايد براي محمود عباس متأسف بود که با وجود قتل عام کودکان و فرزندان مردم سرزمينش دست در دست جلاد صهيونيست در برابر کلينتون نشسته و قصد دارد بر سر کشور و شرف ملت مسلمان فلسطين معامله کند!

براستي او مي خواهد بر چه اساسي مذاکره کند؟ محور مذاکره او چيست؟ آيا وجدان انساني مي پذيرد بر سر خون ملت خود وارد مذاکره شود، آن هم در حالي که محاصره مردم غزه همچنان به قوت خود باقي است و حدود 4 ميليون فلسطيني از سرزمين مادري خود آواره هستند؟

هدف اسرائيل از مذاکره و لبخند در واشنگتن، بازسازي حيثيت از دست رفته است و گويا محمود عباس اينها را نمي بيند و يا اگر مي بيند خود را کنار مي کشد. محمود عباس هيچ همراهي در فلسطين ندارد که اگر داشت انتخابات گذشته را با ضعف کامل به حماس واگذار نمي کرد. او بايد به اين نکته بسيار مهم توجه کند که قبله اول مسلمانان قابل مذاکره نيست و روي خون به ناحق ريخته کودکان فلسطيني نمي توان لبخند زد و گفتگو کرد.

آرمان:گمانه هايي درباره پيشنهاد ايران به همسايگان عرب

«گمانه هايي درباره پيشنهاد ايران به همسايگان عرب»عنوان سرمقالهِ‌ روزنامه‌ي آرمان به قلم حسن لاسجردي است كه در آن مي‌خوانيد؛اصل سفر امير قطر به عربستان در قالب ديدارهاي دوجانبه سران است و معمولا سران کشورهاي عربي بين خود يکسري مسايل دارند که در اين ديدار ها حل وفصل مي کنند.در خصوص ديدار ديروز - دوشنبه- امير قطر با ملک عبدالله نکته مهمي که مطرح شده است بحث طرح پيشنهاد ايران است که مورد توجه منابع خبري قرار گرفته است. با توجه به سفر اخير آقاي احمدي نژاد

به قطر برخي منابع اعلام کردند که رئيس جمهور ايران در اين ديدار پيشنهادي در جهت گسترش روابط تهران با کشورهاي حاشيه خليج فارس مطرح کرده است.جمهوري اسلامي ايران به ويژه دولت نهم و دهم تلاش کرده است تا ارتباط هاي منطقه اي به ويژه ارتباط با کشورهاي حوزه خيلج فارس و کشورهاي مسلمان را در اولويت قرار دهد و سياست تنش زدايي دوران گذشته نسبت به کشورهاي اين منطقه را تداوم بخشد.

در همين راستا محمود احمدي نژاد رئيس جمهور سفرهاي متعددي به کشورهاي حاشيه خليج فارس به ويژه شوراي همکاري خليج فارس داشته که اصل اين سفر نشان مي دهد که اين فرايند قابل توجه است.اما آنچه از منظر ما شايد شرايط فعلي را ويژه کرده اين است که هر چقدر بتوانيم کشورهاي منطقه را با خود هماهنگ تر کنيم ميدان مانور ما در منطقه بيشتر خواهد شد.

منظورم از مانور ابتدا در مسايل منطقه اي است و نيز يک سري مسايل خاص ايران مانند بحث نفت، مسايل امنيتي، حضور نيروهاي بيگانه و مسايل جغرافياي آبي است.در رابطه با سفر امير قطر به عربستان مهم ترين نکته روابط اين دو کشور با هم است و آنچه که قطري ها به دنبال زمينه چان زني براي پيدا کردن زمينه بهتر ميان کشورهاي عربي هستند.قطري ها به دنبال اين هستند که نسبت به گذشته از جايگاه بهتري در منطقه برخوردار شوند؛ لذا در چند سال اخير سعي کردند نقش کاتاليزور و ميانجيگر را در مسايل مختلف برعهده بگيرند.

به همين دليل در موضوع لبنان، فلسطين، گفت وگوهاي عربي و غيرعربي وارد شدند. اين تلاش براي بر عهده گرفتن يک مسئوليت و جايگاه مهم تر سبب شده است که ميانجيگري ميان ايران و ساير کشورهاي حوزه خليج فارس شکل بگيرد.ايران با کشورهاي حوزه خليج فارس چند مسئله دارد که بايد قبل از طرح موضوع تازه، شرايط حل آن ها حاصل شود. يکي از اين مسايل حافظه ذهني و شرايط تاريخي اين کشورها است که بعضا با کشور ما تعارضاتي دارند. نکته دوم مناقشات ما با جهان غرب در حوزه مسايل منطقه اي به ويژه در حوزه خليج فارس است. بخشي عظيمي از اين سياست ها مانع اثر بخشي نگاه ما در منطقه مي شود.

نکته بعدي شامل اختلاف ما با کشورهاي عربي در پرداختن به مسايل جهان عربي مانند مسئله لبنان و فلسطين است.در ديدارهاي مقامات کشور ما با کشورهاي عربي به برخي از اين مسايل و حل اختلافات پرداخته مي شود. به نظر مي رسد بخشي از موفقيت بسته پيشنهادي ايران براي تسهيل روابط ايران با شوراي همکاري خليج فارس که در ديدار امير قطر با پادشاه عربستان مطرح شد به پس زمينه هاي ذهني کشورهاي عربي با ايران باز مي گردد که بايد آن پس زمينه ها و سوء تفاهم ها حل مي شد.

اگر اين پس زمينه ها حل نشود به نظر مي رسد اين پيشنهاد ما با مخالفت کشورهاي حاشيه خليج فارس و عدم همراهي مواجه خواهد شد.با توجه به حساسيت فن آوري‌ها نويني که جمهوري اسلامي ايران از آن برخوردار است و نوع رويکردي که کشورهاي عربي تا کنون داشته اند، سفر رئيس جمهور کشورمان مي تواند اين فضا را در اختيار کشورهاي حاشيه خليج فارس قرار دهد تا آنها با رويکردهاي نوين جمهوري اسلامي ايران مطلع شوند.اگر بخواهيم آن ها در اين زمينه از فعاليت هاي ما حمايت کنند، اين حمايت بايد در جايگاه هاي بين المللي مانند شوراي امنيت و غيره صورت بگيرد.

به نظر مي آيد رويکرد کلي کشورهاي عربي نسبت به بحث هسته اي کشور ما مثبت ولي سازنده نيست. لذا شايد موضوع حمايت اين کشورها از فعاليت هاي هسته اي صلح آميز ما مطرح شده باشد ولي به نظر نمي رسد کشورهاي عربي در اين فضا آمادگي اين کار را داشته باشند.

با توجه به اينکه در جريان سفر رئيس جمهور کشورمان به قطر آقاي احمدي نژاد به امير قطر يک هديه علمي و يک نانوسکوپ داده بود و يا ترکيب هيات همراه رئيس جمهور در اين سفر که معاون فن آوري وي را مشايعت مي کرد، شايد بحث تبادل علمي و پايه هاي فن آوري در پيشنهاد ايران مطرح شده باشد که به نظر مي رسد اين موضوع از بحث حمايت کشورهاي حاشيه خليج فارس داراي زمينه مساعد تري است.
 
آفرينش: افزايش واردات گاز از ترکمنستان وآذربايجان

«افزايش واردات گاز از ترکمنستان وآذر بايجان»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن مي‌خوانيد؛با اعلام بهره برداري از فاز دوم خط انتقال گاز وارداتي ايران-ترکمنستان تا پيش از زمستان امسال در کنار افزايش واردات گاز از اين کشور علاوه بر آن  تفاهمنامه ايران و آذربايجان در افزايش واردات گاز از اين کشور از يک ميليون متر مکعب کنوني به 2/5 ميليون در واقع کشور مان  واردات گازي خود را از اين دو صادرکننده گازي افزايش داده است افزايشي که ميتوان آن را از دو زاويه مورد بررسي قرار داد.

از يک سو با افزايش واردات گاز از دو همسايه شمال يعني ترکمنستان وآذربايجان وبويژه اينکه حجم بالايي از گاز توسط ترکمنستان به کشور وارد مي شود بالتبع سهم برخي از مناطق شمالي( بويژه  شمال شرقي )کشور به گاز وارداتي افزايش خواهد يافت در اين بين نبايد از ياد برد که چنين امري به نوع خود مي تواند حوادثي همانند قطعي گاز در زمستان 1386 را  ياد آوري کند مشکلي که با قطع گاز توسط ترکمنستان باعث  مشکلات بي شماري براي کشور شد .در اين بين بايد به ياد داشت که بي شک چنانچه تنها استراتژي واردات فزاينده گازي مد نظر مقامات کشور باشد بي شک امر چندان مقبولي براي کشوري که صاحب دومين ذخيره گازي جهان است نمي باشد چه اينکه  اينک بيش از هر زماني  ديپلماسي  گازي کشور بايد  مبتني بر صادرات فزاينده باشد .

از زاويه ديگر چنانچه به دو روند افزايش واردات گاز از دو همسايه شمالي نگاه کنيم بي شک اين امر مي تواند در کنار تهديدات کوچک ناشي از واردات فزاينده مي توان از آن به عنوان فرصت هاي بي شماري در جهت افزايش نقش کشور در تجارت جهاني گاز، افزايش صادرات کشور به مشتريان جديد، افزايش سواپ گازي، گسترش پتانسيل بازي ايران در سازمان "اوجک" و رقابت بيشتر با کشور هايي همانند قطر و روسيه اشاره کرد در اين بين بايد به ياد داشت که از آنجا که ترکمنستان وآذربا يجان با سرمايه گذاري گسترده توليد گازي خود را به سرعت افزايش  داده اند واردات بيشتر از اين دو کشور مي تواند  به سواپ گاز بيشتر توسط کشور بيانجامد در اين بين  صادران بيشتر گاز به نخجوان و تر کيه  و ارمنستان در کنار توجه به بازار هايي همانند عمان  پاکستان  و عراق مي تواند مورد توجه کشور قرار بگيرد در اين بين از آنجا که کشور ما با توجه به مصرف گسترده داخلي و عدم سرمايه گذاري متناسب  توان زيادي براي صادرات ندارد در واقع مي تواند از  واردات از دو کشور ترکمنستان وآذربايجان در کوتاه مدت به عنوان سواپ گاز به کشورهاي همسايه و خريداراستفاده کند  اين در حالي است که در صورت ناتواني کشور رقيبان منطقه اي بازارهاي گازي را به تصرف کامل خود در مي آورند  در اين بين در بلند مدت با افزايش سرمايه گذاري وتوليد داخلي مي توان از يک سو به حفظ سواپ و استفاده از اين اهرم در روابط گازي با رقيبان انديشيد واز سوي ديگر  بازارهاي حفظ شده را گسترش داده و منافع حاصل از صادرات گاز را افزايش داد.امري که بي شک به تقويت جايگاه ايران در معادلات انرژي جهان خواهد انجاميد.
  
دنياي اقتصاد:حلقه مفقوده در اقتصاد توسعه

«حلقه مفقوده در اقتصاد توسعه»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم مهران دبيرسپهري است كه در آن مي‌خوانيد؛توسعه اقتصادي يكي از اهداف همه كشورهاي جهان بوده و هست؛ زيرا پيامد توسعه براي كشورها كاهش فقر و در نتيجه افزايش قدرت، خواهد بود؛ اما چرا توسعه اقتصادي در كشورهاي جهان سوم تا اين حد مشكل است؟

اقتصاددانان توسعه، بيشتر سعي‌شان در توصيف فرآيند توسعه و همين طور پاسخ به سوال فوق صرف شده است. به نظر مي‌رسد يكي از دلايل ناكامي بسياري از كشورهاي در حال توسعه، عدم‌توجه به تدريجي بودن اين فرآيند بوده است و ريشه در يك تفكر دارد كه در ادامه به آن پرداخته خواهد شد. مثلا چين به عنوان يك كشور موفق و با يك رشد سالانه و مداوم بيشتر از 9 درصد در 30 سال گذشته، هنوز درآمد سرانه اين كشور كمتر از درآمد سرانه ايران است. در صورتي كه اگر چيني‌ها در امر توسعه اقتصادي گرفتار عجله و شتاب مي‌شدند، قطعا حتي به نيمي از اين رشد هم دست نمي‌يافتند. براي اجتناب از عجله، لازم است ميزان توان يك كشور در سرمايه‌گذاري مشخص شود و اين ميزان، حدي است كه نرخ تورم در آن از حدود صفر بيشتر نشود. پس از تعيين سهم دولت از اين ميزان، مابه‌التفاوت آن متعلق به بخش غير‌دولتي خواهد بود.

البته نه تعلق دستوري، زيرا نتيجه آن همانند طرح بنگاه‌هاي زودبازده، به دليل خالي كردن خزانه بانك‌ها چيزي جز ركود نخواهد بود. ممكن است گفته شود اگر بخش غير‌دولتي نياز بيشتري داشته باشد راه‌حل چيست؟ در پاسخ بايد گفت مكانيسم بازار به راحتي اين مشكل را حل مي‌كند و در صورت عدم‌مداخله دولت و استقلال بانك‌ها، نظام بازار در شرايط غير‌تورمي به بهترين وضع، نقدينگي موجود را به طور بهينه براي سرمايه‌گذاري بخش خصوصي تخصيص خواهد داد و همين موضوع باعث كاهش شديد نرخ بهره نيز خواهد شد. البته راه‌هايي براي افزايش توان سرمايه‌گذاري در يك كشور وجود دارد.

مثلا يكي از اين راه‌ها، افزايش پس‌انداز كل از طريق كاهش مصرف مي‌باشد و براي اين هدف، راه‌هاي متعددي وجود دارد كه اقتصاددانان به خوبي آن را شرح داده‌اند. راه ديگر، آن است كه سرمايه‌گذاري غير‌ريالي در مناطق آزاد (مانند كيش) انجام شود، زيرا به دليل عدم‌تبديل ارز به ريال، محدوديتي براي سقف سرمايه‌گذاري در اين نوع پروژه‌ها وجود نخواهد داشت.

اما چگونه مي‌توان سرمايه‌گذاري‌هاي دستوري را محدود كرد؟ به عنوان اولين قدم، اين معنا بايد در كشور از طريق قانون، نهادينه شود تا همه پروژه‌هاي عمراني در صورت انجام مراحل توجيه مقدماتي و نهايي (مطالعات پيش از اجرا)، براي شروع اجرا، تاييد يك مركز مستقل را اخذ نمايند تا در صورت پر شدن سقف سهم بخش دولتي از سرمايه‌گذاري، در پروسه نوبت‌بندي قرار گرفته و پس از تعيين اولويت‌ها در وقت مقتضي به مورد اجرا گذاشته شود.

بديهي است كه در اين صورت يك دستگاه اجرايي يا يك نماينده مجلس نمي‌تواند راسا و از طريق بودجه سالانه، اقدام به كليدزني يك پروژه عمراني نمايد. پروژه‌هايي كه بعضا نه تنها پولي براي اجراي آنها وجود ندارد (اگر چه از نظر عجله‌كنندگان، مي‌توان مثلا با تزريق مينياتوري پول و به بهاي افزايش زمان اجراي پروژه‌ها، تعداد پروژه‌هاي عمراني را تا چند برابر افزايش داد) بلكه حتي در صورت انجام مطالعات توجيهي لازم، توسط مهندسين مشاور، ممكن است اجراي آنها به دلايل مختلف لازم نباشد يا حتي مضر تشخيص داده شود.

البته نيت همه كساني كه خواهان اجراي پروژه‌هاي عمراني هستند خير است و مثلا بخشي از اكثر دستگاه‌هاي اجرايي، فلسفه وجودي‌شان اجراي پروژه‌هاي عمراني است؛ بنابراين طبيعي است اين دستگاه‌ها هميشه به دنبال جذب حداكثر منابع مالي باشند؛ اما از طرفي منابع محدود است. همانگونه كه سرپرست يك خانواده با نيازهاي متعدد فرزندان خود مواجه مي‌شود ولي مجبور است بر اساس اولويت‌ها مهم‌ترين نيازها را انتخاب كرده و منابع محدود مالي خانواده خود را به آن اختصاص دهد.

سوالي كه مطرح مي‌شود اين است كه چرا مطالب بسيار بديهي گفته شده كه تحقيقا همه مردم با آن موافق هستند، هنوز در كشور آنچنان كه بايد و شايد در اجرا، مورد توجه درخور قرار نگرفته است. به نظر مي‌رسد دليل آن را بايد در نكته‌اي جست‌وجو كرد كه حتي اقتصاددان معروف توسعه، مايكل تودارو نيز از آن غفلت كرده‌است و آن حاكميت نوعي تفكر كينزي بر اقتصاد كشورها به ويژه كشورهاي در حال توسعه مي‌باشد، زيرا در اين نوع تفكر، قبح تورم از بين مي‌رود و مثلا تورم تا پنج درصد يا ده درصد جايز شمرده مي‌شود.

حاكميت اين نوع تفكر كه اولين و مهم‌ترين نشانه آن وجود وضعيت تورمي در كشور است را مي‌توان با اين مثال توضيح داد كه اگر توسعه اقتصادي به منزله يك اتومبيل باشد و همه اجزاي اين اتومبيل درست كار كند، ولي ترمز دستي آن قفل شده باشد، طبيعي است كه اتومبيل حركت نكند يا اينكه با انرژي بسيار زياد، ولي سرعت كم حركت خواهد كرد. پس براي آزاد كردن اين ترمز در توسعه اقتصادي، لازم است كشورهاي دنيا به ويژه كشورهاي در حال توسعه، خود را از شر تفكر كينز رها كرده باشند.

البته ترمز كينزي در عمل همان عجله اجرايي است. در اين خصوص، نگارنده به زودي شرح مبسوطي را در صفحات مياني همين روزنامه ارائه خواهد كرد. بنابراين حلقه مفقوده در بايدها و نبايدهاي اقتصاد توسعه، چيزي نيست جز كينززدايي از اقتصاد كشورها كه بايد به عنوان شرط لازم توسعه اقتصادي شناخته شود و بهترين عقربه سنجش براي اين معنا، نرخ تورم است.

همانگونه كه ميانگين نرخ تورم سالانه در كشور چين در 12 سال گذشته 3/1 درصد بوده‌است. شاخص قيمت مصرف‌كننده از عدد 101,830 در سال 1997 به عدد 119,598 در سال 2009 رسيده است، يعني افزايش 18 واحد براي 12 سال. (ماخذ: IMF). اين در حالي است كه رشد نقدينگي اين كشور در سال 2008 كمتر از 18 درصد بوده است كه اگر در كنار رشد بالاي اقتصادي چين ديده شود، اهميت آن بيشتر معلوم خواهد شد.

ارسال به دوستان
رگبار شدید باران از فردا شروع می شود اطلاعیه مرزبانی درباره مشکل پیش آمده برای ۶ مرزبان در مرز افغانستان کاخ سفید: هنوز در خصوص دیدار بایدن و اردوغان برنامه‌ریزی نشده است انگلیس درصدد راه اندازی گنبد آهنین روسیه: هر سلاح اتمی‌ای وارد لهستان شود، آن را هدف مشروع تلقی می کنیم تسلیت سید محمد خاتمی به سید حسین خمینی در پی درگذشت همسر شهید آیت‌الله سیدمصطفی خمینی دیدار مردم جنوب غرب تهران با رییسی (عکس) استعفای دیپلمات آمریکایی در اعتراض به جنگ غزه رئیسی: عملیات وعده صادق برای دوستان انقلاب اسلامی پیام همبستگی و برای دشمنان پیام مقاومت داشت فوتبال سری آ ایتالیا؛ برتری رم در یک دیدار عجیب دستگیری بیش از ۱۰۰ دانشجوی دانشگاه امرسون؛ حذف تصاویر حمله پلیس آمریکا به دانشجویان منابع عبری: اسرائیل با آتش بس چند هفته ای موافقت خواهد کرد آزادی ۶ مرزبان ایرانی بازداشت شده توسط طالبان «پوتین» ماه می به چین سفر می کند کاخ سفید و سازمان ملل خواستار تحقیقات درباره گورهای دسته جمعی در غزه شدند
وبگردی