۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۳:۱۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۵۵۷۸۵
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۰ - ۲۰-۱۱-۱۳۸۹
کد ۱۵۵۷۸۵
انتشار: ۱۰:۱۰ - ۲۰-۱۱-۱۳۸۹

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد.

كيهان:گردباد نجيب

«گردباد نجيب» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن مي‌خوانيد؛ تمامي خبرها و گزارش هاي مستند از پيدايش گردباد پرقدرتي حكايت مي كند كه ملت هاي مسلمان منطقه به راه انداخته اند. اين گردباد برخلاف آنچه تاكنون درباره گردبادها خوانده و شنيده و يا ديده ايم، نه فقط ويرانگر و وحشت آفرين نيست، بلكه آباد كننده و دلنشين نيز هست. از اين روي بايد آن را «گردباد نجيب» ناميد، چرا كه تنها با ديكتاتورها سر ستيز دارد و چون از قدرت فوق العاده اي برخوردار است، بساط حاكميت ديكتاتورها را، از ريشه برمي كند و به هوا برده و برزمين مي زند. دقيقاً مثل گردبادهاي پرقدرت ديگر كه درخت هاي تنومند را از ريشه بيرون مي كشد و تنها به شكستن شاخ و برگ ها بسنده نمي كند تا ريشه و تنه باقيمانده آن فرصت حيات دوباره داشته و بعد از چندي، بار ديگر ريشه بدواند و شاخ و برگ بپراكند.

به پرچم رژيم جعلي و اشغالگر قدس نگاه كنيد! دو نوار آبي رنگ در زمينه اي سفيد به موازات هم ديده مي شوند. صهيونيست ها انكار نمي كنند كه اين دو نوار آبي رنگ نماد و سمبل دو رود «نيل» و «فرات» است و نشان دهنده پهناي ايده آلي كه به زعم آنان قرار است گستره سرزمين اشغالي صهيونيست ها و كشور جعلي اسرائيل باشد. امروز اما، مقامات رژيم صهيونيستي اعلام كرده اند در منطقه «رفح» و مرزهاي اسرائيل با مصر ديواري بلند و غيرقابل نفوذ كه تا چند متر در عمق زمين نيز ادامه داشته باشد، خواهند ساخت و تأكيد كرده اند كه ساخت اين ديوار بلند آميخته از آهن و سيمان را بدون فوت وقت آغاز مي كنند.

پيش از اين نيز صهيونيست ها درپي شكل گيري انتفاضه فلسطين، ساخت ديوار حايل در اطراف بيت المقدس را طراحي كرده بودند كه امروزه اين پروژه به پايان خود نزديك است. اين همان اسرائيلي است كه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي و در آن هنگام كه هنوز الگوي انقلاب به عرصه نيامده بود، در ميانه ميدان عليه ملت هاي مسلمان رجز مي خواند و با گردن كلفتي! از «سرزمين موعود» به پهناي «نيل تا فرات» ياد مي كرد. و چرا نبايد رجز مي خواند؟ سرزمين فلسطين را اشغال كرده بود، بيش از 10 ميليون مسلمان ساكن اين سرزمين مقدس را از خانه و كاشانه و وطن خويش آواره ساخته، دهها هزار فلسطيني را شهيد و يا مجروح و زمين گير كرده بود. در جنگ ژوئن 1967 با سه كشور قدرتمند مسلمان، مصر، اردن و سوريه جنگيده بود و به فاصله 6 روز با اشغال صحراي سينا از مصر، بلندي هاي جولان از سوريه و كرانه باختري رود اردن از اردن به جنگ خاتمه داده بود. سران كشورهاي مسلمان دست نشانده آمريكا و انگليس- يعني حاميان رژيم صهيونيستي- بودند و «به فرموده»! عليه اسرائيل نفس نمي كشيدند.

8 سال بعد- 1974 ميلادي- ياسر عرفات رهبر ساف كه ظاهرا ادامه مقاومت در برابر صهيونيست ها را بي فايده ديده بود و يا به هر علت ديگر! در مجمع عمومي سازمان ملل متحد حاضر شد و در حالي كه تفنگي به نشانه مقاومت و شاخه زيتوني به نشانه صلح طلبي در دست داشت به سخنراني پرداخت. بعد از سخنان ياسر عرفات، يكي از سناتورهاي آمريكايي با لحني تحقيرآميز گفت؛ وقتي شاخه زيتون را در دست ابوعمار ديدم، متوجه شدم كه تفنگش هم فشنگ ندارد! ... و متاسفانه راست مي گفت.

در ايران خودمان، بيش از 40 هزار مستشار نظامي آمريكا حضور داشتند. تصويري از يك گروهبان آمريكايي در دست است كه پاي خود را با پوتين روي ميز يك افسر عالي رتبه ايراني قرار داده و در حالي كه سيگاري گوشه لب دارد با وي سخن مي گويد. روزانه 6 ميليون بشكه نفت ايران با بهاي اندك به آمريكا، انگليس و اسرائيل مي رفت. صهيونيست ها نه مخفيانه بلكه آشكارا بر اكثر كانون هاي اقتصادي كشور حاكم بودند. هواپيماهاي «130C» نيروي هوايي زيرنظر مستقيم ارتش اسرائيل براي كمك رساني به شورشيان يمن آن روز، اسلحه و مهمات مي بردند. بعدها «ابا ابان» در حالي كه از سال هاي قبل از انقلاب اسلامي در ايران به عنوان سال هاي طلايي «GOLDEN YEARS» براي اسرائيل ياد مي كرد؛ به اشپيگل گفته بود؛ استفاده از هواپيماها و خلبانان ايراني با هدف حفظ جان اتباع اسرائيل!! بوده است و البته، افزوده بود؛ در عوض ما به نيروهاي اطلاعاتي شاه براي حفظ ثبات ايران آموزش هاي حرفه اي!! مي داديم. نخست وزير، وزرا و نمايندگان مجلس مطابق اسناد موجود با صلاحديد! و در بسياري از موارد، با دستور سفراي آمريكا و انگليس منصوب مي شدند. سربازان و نظاميان ايراني را به جبهه ظفار مي فرستادند و...

روز 17 بهمن ماه سال 1357، موشه دايان، نخست وزير وقت رژيم صهيونيستي در يك كنفرانس مطبوعاتي گفت؛ آنچه در ايران مي گذرد، پيش لرزه هاي يك زلزله است كه پس لرزه هاي آن ابتدا اسرائيل و سپس ساير حكومت هاي عربي هم پيمان غرب در منطقه را به شدت خواهد لرزاند و...

32 سال پيش ملت مسلمان ايران «گردبادي» باز هم نجيب در اين مرز و بوم به راه انداختند. گردبادي كه نه فقط رژيم آمريكايي شاه، بلكه هيچيك از حاميان بيروني آن ياراي مقاومت در برابر آن را نداشتند و خيلي زودتر از آنچه در محاسبه، حسابگران به حساب آمده بود، ريشه كن شده و بر باد رفتند.

امروزه باز هم همان گردباد نجيب است كه در خاورميانه شكل گرفته، به پاخاسته، مي چرخد و مي پيچد و حاكمان ديكتاتور منطقه را به هوا برده و بر زمين مي كوبد. اوباما، در چرخش اين گردباد، سرگيجه گرفته است، يك روز از پذيرش «تغيير» در حاكميت مصر سخن مي گويد، روز ديگر بر ضرورت باقي ماندن مبارك در قدرت تاكيد مي كند و در همان حال هيلاري كلينتون وزير امور خارجه او، ايستادگي در برابر خواسته مردم مصر و تن ندادن به جابه جايي قدرت در اين كشور را توصيه مي كند. اسرائيل، اما، بي پرده تر سخن مي گويد؛ نتانياهو با وحشت اعلام مي كند؛ «خميني و خامنه اي را مي بينم كه اسرائيل را محاصره كرده اند و خاورميانه را به تسخير درآورده اند».

«جاناتان اسپاير» كارشناس مركز مطالعات جهاني در هرتزلياي اسرائيل با استناد به آنچه اين روزها در تونس و مصر و ساير كشورهاي منطقه مي گذرد، نتيجه مي گيرد كه «ايران هسته تحولات حساس خاورميانه است». فريد ذكريا - سردبير مجله آمريكايي و معروف نيوزويك- كه يكي از برجسته ترين اعضاي شوراي روابط خارجي آمريكاست حركت مردم مصر را يك انقلاب تمام عيار از نوع اسلامي معرفي كرده و هشدار مي دهد كه «80 درصد مردم مصر خواهان اجراي احكام اسلامي در كشورشان هستند».

«آويگدور ليبرمن» وزير خارجه رژيم صهيونيستي در نشست با ديپلمات هاي اروپايي در قدس اشغالي، با خشم مي پرسد «آيا كسي نيست كه جلوي ايران را بگيرد»؟! در همين نشست، نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي نيز با نگراني و اضطراب محسوس مي گويد «محتمل ترين گزينه درباره آينده مصر آن است كه اين كشور به راه ايران مي رود.» و شرح وحشت و اضطراب دشمنان از حركت اين گردباد مثنوي هفتاد من كاغذ است و حتي فهرست آن نيز به درازا مي كشد. و همه شواهد و قرائن حكايت از آن دارد كه آمريكا و متحدانش مي دانند، اين گردباد نجيب بعد از پايان كار خود در برخي كشورهاي خاورميانه و شايد نيز، همزمان با تحولات خاورميانه، به سرزمين اشغال شده فلسطين مي رود و گريبان صهيونيست هاي نانجيب را گرفته و به هوا برده و بر زمين مي زند و قدرت خدا را چه ديده ايد؟ شايد آنگونه كه امام راحل ما(ره) پيش بيني كرده بود- و تاكنون همه پيش بيني هاي آن بزرگوار به حقيقت پيوسته است- آمريكا و انگليس و فرانسه و ساير قدرت هاي استكباري نيز در نوبت باشند. راستي فراموش نكرده ايم كه همين نتانياهو در جريان فتنه 88 موسوي و كروبي و خاتمي و ساير مدعيان اصلاحات را «بزرگترين سرمايه اسرائيل در ايران» مي ناميد و...

جمهوري اسلامي:انقلاب اسلامي و كرامت انساني

«انقلاب اسلامي و كرامت انساني»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛در آستانه يوم الله 22 بهمن، سالروز پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، نگاهي به جايگاه كرامت انساني در زادگاه اين انقلاب بزرگ، يك ضرورت است. اين نگاه از آن جهت بيشتر اهميت پيدا مي‌كند كه اين روزها شاهد تحولات بزرگي در جهان عرب هستيم، تحولاتي كه نشان مي‌دهد تكيه امام خميني بر مردم و پيشبرد اهداف انقلابي با پشتوانه نيروي مردمي يك تجربه موفق بوده و آنچه اكنون در مصر و تونس و يمن و اردن و حتي بعضي شيخ نشين‌هاي جنوب خليج فارس جريان دارد و تاج و تخت ديكتاتورها را به لرزه در آورده همين حركت‌هاي پرخروش مردمي است كه امام خميني مبتكر آن بود.

هدف اصلي انقلاب‌هائي از جنس انقلاب اسلامي ايران، كه محور تحركات آن‌ها را مردم تشكيل مي‌دهند، خارج ساختن قدرت از دست ديكتاتورها و زورگويان داخلي و خارجي و سپردن سرنوشت هر جامعه به دست مردم آن جامعه است. طبعاً محتوا و درون مايه نظام‌هاي حكومتي برخاسته از چنين انقلاب‌هائي اعتقادات و باورهاي ديني اكثريت مردم خواهد بود و به همين جهت در ايران نظام "جمهوري اسلامي" تأسيس شد كه بر دو پايه "جمهور مردم" و "اسلام" استوار است.

مردم،صاحب رأي و نظر هستند و ساختارها را مشخص مي‌كنند و مجريان را انتخاب مي‌نمايند و اسلام نيز تعيين سمت و سوي نظام حكومتي و محتواي آنرا برعهده دارد.

در چنين نظام حكومتي حساب شده و دقيقي، فرهنگ و ارزش‌ها حرف اول را مي‌زنند و به همين دليل است كه در همان روزهاي آغازين انقلاب، امام خميني و ياران ايشان در توصيف انقلاب اسلامي آنرا با عناويني كه همگي حكايت از غلبه جنبه معنوي آن بر جنبه مادي دارد تعريف كردند. امام خميني گفتند: انقلاب ما انفجار نور بود، آيت‌الله بهشتي گفتند: انقلاب اسلامي، انقلاب ارزش هاست و بزرگان ديگري نيز گفتند اين انقلاب داراي زيربناي فرهنگي است.

در چنين انقلابي، طبعاً جايگاه انسان بايد نقش اول را داشته باشد و توجه به كرامت انساني بايد در سرلوحه برنامه‌ها قرار داشته باشد. درست است كه انقلاب اسلامي در زمينه پيشبرد اهداف مادي و رساندن جامعه به قله‌هاي صنعت و علم پيشرفته نيز وظايف حتمي و تعطيل ناپذير دارد و براي تأمين رفاه مردم نيز مسئول است، لكن در مجموعه مسئوليت‌هاي اين انقلاب و نظام برخاسته از آن، كرامت انساني حرف اول را مي‌زند. ما به عنوان ملتي كه صاحب انقلاب اسلامي هستيم و كشورمان زادگاه و پايگاه اين انقلاب است، اگر در بخش‌هاي مادي از جمله علوم و صنايع و رفاه به پيشرفت‌هاي بزرگ دست يابيم بسيار خوب است ولي اگر اين پيشرفت‌ها با پيشرفت اخلاقي و حفظ كرامت انساني همراه نباشد، ما حرف تازه‌اي براي مردم جهان نخواهيم داشت. در آنصورت حداكثر حرف ما همان خواهد بود كه بسياري از ملت‌ها و حكومت‌ها به ويژه غربي‌ها كه ما عليه سلطه طلبي‌هاي آنها قيام و انقلاب كرده‌ايم نيز دارند. ما اگر بخواهيم ثابت كنيم كه با ديگران متفاوت هستيم و حرف تازه‌اي براي انسان امروز جهان داريم بايد در بخش كرامت انساني و احترام به جايگاه انسان‌ها حرف تازه‌اي داشته باشيم و آنرا به جهانيان عرضه كنيم.

در جهان امروز، آنچه كوچك شمرده مي‌شود انسانيت است. انسان‌ها در كشورهاي مختلف ارزان‌ترين موجود و آبروي آنها كم بهاترين كالاست. در مصر و تونس و يمن و اردن و الجزاير حتي انگليس و ايتاليا و فرانسه و ساير كشورهائي كه خون مردم به جوش آمده و از خانه‌ها بيرون زده‌اند و با مشت‌هاي گره كرده خواستار احقاق حقوق خود و حذف حاكمانشان هستند، عامل اصلي اين حركت‌هاي خودجوش مردمي اينست كه آنها توسط حاكمانشان و توسط قدرت‌هاي خارجي سلطه‌گر تحقير شده‌اند. اين تحقير كه شامل خود مردم، افكار و عقايد آنها، دين و سنت‌هاي آنها و حقوق فردي و اجتماعي آنها مي‌شود، براي هيچ ملتي قابل تحمل نيست و در نهايت به آتشفشاني تبديل مي‌شود كه همه‌ي عوامل تحقير را از جا مي‌كند و با خود مي‌برد...

مردم ايران، با انقلاب اسلامي خود و تأسيس يك نظام مردمي و ديني، راه نفوذ قدرت‌هاي سلطه گر را بستند و زمينه را براي رشد و تعالي در همه‌ي زمينه‌هاي مادي و معنوي مساعد ساختند. خوشبختانه اين مردم توانستند در طول سه دهه‌ي گذشته در برابر انواع توطئه‌هاي داخلي و خارجي از جمله جنگ و تحريم‌هاي اقتصادي و فشارهاي سياسي و تهاجم‌هاي تبليغاتي و فرهنگي بايستند.

اينها پيروزي‌هاي بزرگي است كه ملت ايران به دست آورده و اگر آنها را به پيشرفت‌هاي علمي و صنعتي ضميمه نمائيم به اين نتيجه خواهيم رسيد كه نظام جمهوري اسلامي كارنامه درخشاني از خود برجاي گذاشته است. اين كارنامه مربوط به همه‌ي دولت‌ها و همه‌ي مديران و كارگران و كارمندان و آحاد مردم است و هيچكس و هيچ جمعي حق مصادره آنرا ندارد و نظام جمهوري اسلامي نيز متعلق به آحاد مردم است و همه‌ي افتخارات آن بايد به نام اسلام و مردم ايران ثبت شود.

درخشندگي اين كارنامه هنگامي كامل خواهد شد كه در بخش كرامت انساني نيز عملكرد قابل قبولي داشته باشيم. با تأسف شديد بايد اعتراف كنيم كه در اين زمينه عملكرد قابل قبولي نداريم. دستور صريح اسلام، تكريم بزرگان و سابقون و رعايت حرمت مؤمن و حفظ حقوق مردم عادي حتي متهمان و مجرمان است. در جامعه ما نه تنها اين امور رعايت نمي‌شود بلكه افراد خدوم، سابقون در انقلاب و حتي كساني كه عهده‌دار مسئوليت‌هاي خطير هستند توسط قلم‌ها و زبان‌هاي بي مهار آماج تهمت ها، دروغ ها، افتراها و حملات شديد عناصري قرار مي‌گيرند كه نه سابقه آنها معلوم است ونه اصل و ريشه معلوم و مشخصي دارند. بزرگاني كه آماج اين حملات قرار مي‌گيرند به دليل سعه صدر و تجربه‌اي كه در تحمل چنين سختي‌هائي دارند در برابر اين موج‌هاي منفي سكوت مي‌كنند و با پيروي از قرآن كريم، از خود كرامت و خويشتن‌داري نشان مي‌دهند، ولي اين شيوه خلاف اسلام اگر ادامه يابد به يك فرهنگ تبديل مي‌شود و تأسف بارتر اينكه اين قبيل اقدامات ضد فرهنگي چون در جامعه‌اي انقلابي و اسلامي جريان دارند و نه تنها با آنها برخورد نمي‌شود بلكه مورد حمايت هم قرار مي‌گيرند، به نام اسلام و انقلاب و نظام جمهوري اسلامي ثبت مي‌شوند. ما موظف هستيم براي نسل‌هاي حاضر و آينده فرهنگ سازي كنيم و آنچه بايد در رأس برنامه‌هاي فرهنگي و فرهنگ سازي يك جامعه اسلامي و انقلابي قرار گيرد، حفظ حرمت انسان ها، توجه به كرامت انساني و تأمين حقوق فردي و اجتماعي آحاد مردم است. اين، كالاي با ارزشي است كه انقلاب اسلامي به عنوان حرف اول و پرخريدار مي‌تواند آنرا به دنياي امروز عرضه نمايد بشرط آنكه خود با تمام وجود به آن پاي بندي نشان دهد.

سي و دومين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي وسي و سومين دهه فجر مي‌تواند زمينه‌اي باشد براي توجه عميق به وظيفه بزرگ اخلاقي حفظ كرامت انساني و پديد آمدن عزمي راسخ در مسئولان نظام جمهوري اسلامي براي برنامه ريزي در جهت حذف بداخلاقي‌ها از اين جامعه اسلامي و انقلابي، جامعه‌اي كه مردم آن 32 سال پس از پيروزي انقلاب در روز 22 بهمن در سرتاسر ايران به صحنه مي‌آيند و با شعار "الله اكبر" و مرگ بر آمريكا و مرگ بر اسرائيل، اين رويداد بزرگ تاريخ را گرامي ميدارند.

رسالت:انقلاب اسلامي وانگيزه هاي چالش آمريکا با ايران

«انقلاب اسلامي وانگيزه هاي چالش آمريکا با ايران»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم دکتر امير محبيان است كه در آن مي‌خوانيد؛شوک بروزانقلاب اسلامي ايران نه تنها فضاي سياسي منطقه را دگرگون ساخت بلکه اثرات انکار ناپذيري را در فضاي جهاني ايجاد کرد و در مجموعه سلسله علل تحولات جهاني در سه دهه هزاره ميلادي پيشين جايگاه ويژه اي را به خود اختصاص داد.از همان زمان ايالات متحده و قدرت هاي اروپايي با اتخاذ سياست هاي خصمانه تلاش کردند نظام حاکم در ايران را تضعيف و سرنگون نمايند و در اين راستا از هيچ اقدامي فروگذاري نکردند.در سال هاي اخير به دليل ناتواني در اثرگذاري مستقيم و فيزيکي به رويکردهاي نرم روي آورده و کوشيده اند با مديريت تحولات فرهنگي بويژه در نسل جوان،شکاف هاي ارزشي را ميان نسل نو و ارزش هاي مقبول حکومت ايجاد و فعال نمايند.

متاسفانه در مواردي هر چند محدود به دليل ضعف پاره اي از
برنامه ريزي هاي فرهنگي و اجتماعي موفقيت هايي هم نصيب آنان گشت که البته با بزرگ نمايي در مراحل بعد دريافتند که در مورد ميزان اثر بخشي روش هايشان دچار مبالغه شده بودند.

در هر حال هر چند دريافت اينکه چرا ايالات متحده به نبرد آشکار و پنهان با نظام اسلامي روي آورده است چندان دشوار نيست ولي ذکر آن مي تواند بويژه براي نسل جديد مفيد باشد .پاره اي از اين دلايل به ايران و موقعيت ويژه آن برمي گردد؛اين دلايل عبارتند از

1.قطع منافع ايالات متحده  آمريکا و قدرت هاي غربي به دليل بروزانقلاب اسلامي
2.خصلت و رفتاراستقلال طلبي ايرانيان
3.گرايش ژرف ايرانيان به اسلام وتلاش براي تحقق عيني آرمان هاي
اسلامي در عرصه عمل
4.توان ايران براي به حرکت درآوردن امواج فکري در جهان اسلام و توان الهام بخشي براي ساير ملل
5.سازش ناپذيري ايران با اسرائيل( به مثابه خط نفوذ استکباردر منطقه)

دلايل منطقه اي که آمريکا را به دشمني با ايران برمي انگيزاند عبارتند از:
1.اهميت ايران در منطقه خاورميانه ( موقعيت ژئوپليتيک ايران )
2.اهميت خاورميانه در جريان انرژي و سرمايه
3.موقعيت سست اسرائيل در منطقه و همپيماني استراتژيک آمريکا با آن
4.اهميت خاورميانه در افزايش اسلام گرايي
دلايل ايدئولوژيک ايالات متحده براي معارضه با نظام ديني حاکم بر ايران:
1.ميل به سلطه گري آمريکا و ايفاي نقش مديريت جهان
2.احساس خطر نسبت به اسلام و حرکت آن کشور در راستاي تزجنگ تمدنها
و نهايتا نگراني هاي داخلي آمريکا و کشورهاي متحدش که به حساسيت شديد آنها در قبال ايران انجاميده است.

1. تغيير نظام دو قطبي در جهان و قدرت گرفتن اسلام و عملکرد ايران به عنوان موتور کوچک به حرکت درآورنده موتور بزرگ امت اسلامي
2.وضعيت نامطلوب اقتصادي آمريکا و تاثير آن بر موقعيت هژمونيک آن کشور
3.نگراني کشورهاي اروپايي از تغيير ترکيب جمعيتي و افزايش حضور و قدرت مسلمانان و تلاش آمريکا براي رفع نگراني آنها عوامل فوق بخشي از عواملي است که مي توان به عنوان انگيزه هاي تلاش مستمر آمريکا در معارضه با نظام انقلابي حاکم بر ايران برشمرد.عواملي که همگي دال بر ارتقاي غير قابل انکار نقش ايران پس از انقلاب اسلامي در مديريت منطقه اي و جهاني است.

سياست روز:بصيرت راه مقابله با اختلاف و تفرقه

«بصيرت راه مقابله با اختلاف و تفرقه»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي سياست روز به قلم محمد صفري است كه در آن مي‌خوانيد؛اختلاف و تفرقه، دو واژه‌اي كه بار معنايي منفي و ناخوشايندي دارد. در نظام‌هاي انقلابي، اختلاف و تفرقه را مي‌توان يكي از ابزار‌هاي جنگ نرم براي مقابله با اهداف انقلاب دانست.

به خاطر همين بود كه حضرت امام خميني (ره) همواره بر ايجاد و وجود وحدت تاكيد داشتند و تا آخرين لحظه عمر خود نيز از اين امر مهم غافل نبودند.

به همين خاطر است كه هنگام ورود به كشور و در فرودگاه مهرآباد در 12 بهمن 1357 مي‌فرمايند: « ... اين پيروزي تا اينجا به واسطه وحدت كلمه بوده است. وحدت كلمه مسلمين – همه، وحدت كلمه اقليت‌هاي مذهبي با مسلمين- وحدت دانشگاه و مدرسه علمي،‌ طبقه روحاني و جناح سياسي، بايد همه اين رمز را بفهميم كه وحدت كلمه رمز پيروزي است و اين رمز پيروزي را از دست ندهيم ...»

از اين دست توصيه‌ها از سوي رهبر كبير انقلاب بسيار ديده مي‌شود و همين امر اهميت بسيار بالاي وحدت را ميان مردم و مسئولين نشان مي‌دهد.

اما هر از گاهي ديده مي‌شود در بين مسئولين به خاطر برخي اختلاف سليقه‌ها در زمينه چگونگي اجراي قانوني يا مصوبه‌اي در مجلس يا مجمع تشخيص مصلحت نظام و دولت اختلاف مي‌افتد. همواره توصيه‌ها در اين زمينه بر اين اساس بوده است كه اينگونه اختلافات رونمايي نشود و در داخل نهادها و ارگان‌ها طرح و بررسي شود.

به عنوان نمونه اختلاف دولت با مجلس و مجمع دربارة برنامه پنجم توسعه به ويژه بر سر عزل و نصب رئيس بانك مركزي، نامه‌نگاري‌هاي زيادي صورت گرفت و اظهار نظرات گوناگوني نيز از سوي دو طرف در رسانه‌ها مطرح شد كه مي‌توانست در درون آن نهادهاي نظام حل و فصل شود و به رسانه‌ها و مطبوعات كشيده نشود. اما اين تنها نكتة اين موضوع نيست، چون همين اختلافات در رسانه‌هاي خارجي كه دشمني ديرينه‌ با نظام اسلامي دارند به گونه‌اي ديگر جلوه مي‌كند.

اكنون نيز رهبر فرزانة انقلاب كه سكاندار مقتدر نظام اسلامي هستند همواره بر موضوع وحدت و دوري از اختلاف تاكيد داشته‌اند.

بروز اختلاف‌ها در ميان مسئولين باعث بروز اختلاف در ميان مردم نيز خواهد شد. كشيده شدن اختلافات برخي مسئولين به صحنة رسانه‌اي عوارض و عواقبي دارد كه در كوتاه مدت و درازمدت نمود خواهد يافت و همين مي‌شود كه حضرت آيت الله خامنه‌اي پس از نمايش اين اختلافات پيش پا افتاده كه در همة دولت‌ها ديده مي‌شود، سخن به گلايه مي‌گشايند و ايجاد شكاف و تزلزل در صفوف منسجم ملت ايران و مسئولين را از موانع حركت در مسير پيشرفت و از جمله اهداف اصلي دشمن در جنگ نرم برمي‌شمارند و مي‌فرمايند: «اختلاف نظر در ميان آحاد مردم، ميان مسئولان و بخش‌هاي گوناگون نظام و ميان نظام و مردم، اهداف اصلي دشمن براي بر هم زدن انسجام موجود در كشور است كه بايد با همه اشكال آن مقابله كرد، كه تنها راه مقابله نيز حفظ و تقويت بصيرت و در نظر گرفتن اهميت و حساسيت جايگاه كنوني ملت ايران است ...»

حال كه شاهد تحولات شگرفي در دنيا از جمله در شمال آفريقا و خاورميانه هستيم و مشاهده مي‌كنيم كه منطقه و جهان آبستن تحولات مهم و تاثيرگذار در آينده جهان است، دوري از تفرقه و اختلاف تاكيد بر وحدت و انسجام در نظام اسلامي بهترين الگويي است كه مي‌توان ارائه داد.

هنگامي كه مردم كشورهايي از جمله تونس و مصر با الگوپذيري از مردم انقلابي ايران اقدام به قيام و انقلاب عليه ديكتاتورهاي خود مي‌كنند وظيفة ما سنگين‌تر مي‌شود.

اميد است، اين توصيه رهبر فرزانة انقلاب فصل الخطاب همة آنهايي باشد كه ايشان به آنها اشاره داشتند.

ابتكار:سقوط شود سبب ادغام، اگر خدا خواهد!

«سقوط شود سبب ادغام، اگر خدا خواهد!» عنوان سرمقاله‌ روزنامه‌ ابتكار به قلم سيد علي محقق است كه در آن مي‌خوانيد؛کمتر کسي فکر مي‌کرد که سقوط تلخ و مرگبار هواپيماها در يکي دو سال گذشته و بخصوص سقوط اخير هواپيماي بوئينگ خطوط هوايي ايران اير در اروميه، منجر به تغييرات ساختاري در وزارت راه و ترابري و حتي گسترده تر از آن در ساختار کلان دستگاه‌هاي اجرايي متولي امورعمراني و زيربنايي کشور گردد. اما اينجا ايران است و هم اکنون آخرين روزهاي دهه هشتاد هجري شمسي. ظاهرا در اين نقطه از دنيا و در اين مقطع خاص به مدد ريسک پذيري بالاي دولتي‌ها و مجلس نشينان هيچ چيز غير ممکن نيست.

طي روزهاي گذشته رئيس جمهور که به شدت از استيضاح وزير راه و ترابري عصباني بود به يکباره از کليد خوردن ادغام وزارتخانه‌ها از وزارت راه و طبيعتا عدم معرفي گزينه پيشنهاديش براي اين وزارت قبل از ادغام آن با يکي از دستگاه‌هاي عمراني خبر داد. هرچند نمي‌توان سلب اعتماد مجلس از بهبهاني که از قضا استاد رئيس جمهور در سالهاي متمادي تحصيل از ليسانس تا دکتري در دانشگاه علم و صنعت بود را دليل قطعي اين تصميم دانست اما بي راه نيست اگر بگوييم سقوط هواپيما‌ها و استيضاح بهبهاني پروسه کوچک سازي دولت را تسريع بخشيد.

رييس‌جمهور در اولين اظهار نظرش درباره استيضاح بهبهاني، آن را اقدامي غيرقانوني ناميد و گفت: «قصد داشتم موضوع استيضاح را جدي پي‌گيري کنم، چراکه کار غيرقانوني انجام شد. اما چون در قانون برنامه آمده که دولت بايد تعداد وزارتخانه‌ها را کم کند و به 17 وزارتخانه برساند، بنابراين تعدادي از وزارتخانه‌ها در هم ادغام مي‌شود و ما هم رسيديم به اين موضوع که وزارت راه در وزارتخانه‌هاي زيربنايي ادغام شود...»

طرح کوچک سازي دولت، ادغام دستگاه‌هاي اجرايي و کاهش تعداد وزارتخانه‌ها چند سالي بود که به صورت کجدار و مريز از سوي روساي دولت و متوليان امور حاکميتي کشوردر دستور کار قرار داشت. قانون مديريت خدمات کشوري، سياست‌هاي کلي اصل 44 و برنامه‌هاي توسعه کشور از جمله قوانين بالادستي هستند که به انحاء مختلف کوچک سازي دولت، پرداختن به امور حاکميتي و دست کشيدن دولت از تصدي گري‌ها را مورد تاکيد قرار داده اند. اين موضوع اما سرانجام درقالب يکي از مواد برنامه پنجم توسعه در مجلس شوراي اسلامي طي ماههاي گذشته شکل قانون به خود گرفت تا زمزمه‌هاي حذف و ادغام برخي از سازمان‌ها و وزارتخانه‌ها به جدي ترين اخبار رسمي و غير رسمي رسانه‌ها و مردم مبدل شود.

ساختار تشکيلاتي دولت جمهوري اسلامي ايران در حال حاضر شامل 21 وزارتخانه مستقر، يک وزارتخانه در دست تاسيس( وزارت ورزش و جوانان) و چندين معاونت و سازمان زير مجموعه نهاد رياست جمهوري است. اما نمايندگان عضو کميسيون تلفيق برنامه پنجم با الحاق بندي به ماده 55 لايحه برنامه پنجم، دولت را مکلف به ادغام يک يا چند وزارتخانه با حفظ اختيارات قانوني ‏کرده، به گونه‎اي که تا پايان برنامه پنجم تعداد وزارتخانه‎ها به 17 مورد کاهش يابد. اگرچه اين بند عليرغم ميل دولت به لايحه اصلي اضافه گرديد،اما همانطور که گفته شد ناگهان دولت بيش از مجلس براي اجرايي کردن آن از مجلس پيشي گرفت.

چرا که مجلسي‌ها کمتر از يک ماه بعد با تصويب طرح تشکيل وزارت ورزش و جوانان تعداد وزارتخانه‌ها را از 21 به 22 رساندند اما با استيضاح اخير، موضوع ادغام وزازتخانه‌ها با تصميم رئيس جمهور و انتصاب نيکزاد به عنوان سرپرست وزارت راه و ترابري درعين حفظ کرسي وزارت مسکن سمت و سوي اجرايي يافت.

اجرايي شدن کوچک سازي دولت و ادغام وزارتخانه‌ها در حالي کليد خورده است که همانند ساير برنامه‌هاي کلان و تحولي دولت در آغاز راه چند و چون مشخصي از کانديداهاي ادغام و نحوه تحقق 17 وزارتخانه جديد در دست نيست.
بدينصورت که نه نمايندگان مجلس براي چگونگي کاهش وزارتخانه‌ها در ماده 55 تکليفي مصداقي تعيين کرده اند و نه از دولت خبري مبني بر چگونگي سناريوي کلي ادغام‌ها به گوش مي‌رسد. کما اينکه تا پيش از انتصاب نيکزاد هيچکدام ازصاحبنظران، نمايندگان مجلس و حتي مديران ارشد دولتي کمترين ذهنيتي از وزارتخانه اي که قرار است بر اساس اظهارات رئيس جمهور با وزارت راه ادغام شود اطلاعي نداشتند.

مطابق قانون، ادغام وزارت خانه‌ها از اختيارات رييس‌جمهور است، اما وي بايد پيشنهاد خود را به مجلس ارائه دهد تا در مورد آن در مجلس تصميم گيري شود. کارشناسان بر اين عقيده‌اند که عوارض تصميم‌هاي ناگهاني در امورکلان کشوري به همان ميزان مي‌تواند کلان باشد و بر اين اساس بايد براي آنها برنامه‌ريزي و کار مطالعاتي وسيع صورت گرفته و وظايف ذاتي هر وزارتخانه تحت تاثير ساير مسائل قرار نگيرد. با فرض قطعيت ادغام قريب الوقوع وزارت مسکن و شهرسازي با وزارت راه و ترابري در اولين گام از پروژه بزرگ کوچک سازي، بايد ديد برنامه‌ها براي ادغام نخست چگونه خواهد بود که طرح‌هاي عظيم ملي چون مسکن مهر، توسعه حمل و نقل ريلي، احداث آزاد‌راه‌ها و بزرگراه‌ها، توسعه ناوگان هوايي و تجهيز و بهسازي و نوسازي آن تحت تاثير هم مختل نشوند و هر کدام بتوانند به سرانجام برسند.

علاوه بر اين ادغام، اگر تشکيل وزارت ورزش و جوانان را نيز قطعي فرض کنيم، دولت مي‌بايد مطالعات آتي خود را بر حذف 4 وزارتخانه از طريق ادغام حدود 8 وزارت در هم متمرکز نمايد.از جمله جدي ترين کانديداهاي حذف و ادغام در شرايط کنوني وزارتخانه‌هاي تعاون، كار و امور اجتماعي و رفاه و تامين اجتماعي از يک سو و وزارتخانه‌هاي بازرگاني و صنايع و معادن از سوي ديگر هستند. علاوه براين زمزمه‌هايي مبني بر ادغام بخش‌هايي از وزارتخانه‌هاي نيرو، جهاد کشاورزي و نفت و تشکيل دو وزارتخانه جديد ازدل اين سه وزارتخانه نيز به گوش مي‌رسد.

طرح کوچک سازي دولت و سناريوهاي احتمالي پيش رو درحالي مطرح مي‌شود که به تجربه ثابت شده که مطالعه تطبيقي ساختار دولت‌ها در کشورهاي مختلف جهان الگوي مناسبي براي باز تعريف ساختار دولت به دست مي‌دهد. بررسي‌ها نشان مي‌دهد تعداد وزارتخانه‌ها در 178 كشور جهان از 7 تا 39 وزارتخانه در تغيير است. اين تعداد در 73 درصد كشورها بين 7 تا 20 قرار دارد و تنها 27 درصد داراي بيشتراز 20 وزارتخانه هستند. 4 كشوراز جمله سوئيس با 7 وزارتخانه داراي كمترين تعداد هستند و هند با 39 وزارتخانه فربه ترين دولت جهان است. مصر و اندونزي نيز با 32 و 31 وزارتخانه بزرگترين دولت‌هاي جهان پس از هند هستند.

درميان 17 كشور توسعه يافته کشورفرانسه با 28 وزارتخانه داراي بيشترين و ژاپن با 12 وزارتخانه داراي كمترين وزارتخانه مي‌باشند. بر اساس اين بررسي‌ها بيشتر كشورهاي جهان بين 15 الي 19 وزارتخانه دارند و ميانگين تعداد وزارتخانه‌هاي کل كشورها 17.4 وزارتخانه است كه اين رقم نزديک به رقمي است که در قانون برنامه پنجم به عنوان ساختار ايده آل دولت در ايران در نظر گرفته شده است.

با همه اين تفاسير ظواهر امر نشان مي‌دهد يک اتفاق ناگوار (سقوط هوپيما در اروميه) به مثابه يک کاتاليزور، اصلاح ساختار دولتي در کشور و حرکت به سمت توسعه يافتگي را سرعت بخشيده است. امري که با جديت و کار کارشناسي مي‌تواند يکبار براي هميشه حجم تصدي گري‌ها و موازي کاري‌ها در دولت را کاهش داده و شعار معروف «کوچک زيباست» را دراينجا هم عينيت بخشد.

هرچند برخي بدبينانه اين بند از ماده 55 قانون برنامه پنجم و کاهش وزارتخانه‌ها را فرصتي براي کاهش نظارت مجلس بر دولت و فربه شدن زير مجموعه‌هاي نهاد رياست جمهوري تلقي مي‌کنند.

آفرينش: هرمي ها در ايران و سرانجام آنها

«هرمي ها در ايران و سرانجام آنها»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن مي‌خوانيد؛شرکت هاي هرمي اعم از گلدکوئست و... حدود يک دهه است با زندگي ايرانيان آميخته شده است و حضورو بروز جدي اي در زند گي ايراني يافته است.

در اين راستا از زماني که شرکت‌هاي هرمي براي اولين بار در ايران اقدام به‌عضو گيري کردند درواقع دامنه فعاليت آنان بلا فاصله و به سرعت به‌بسياري از مناطق کشور کشيده شد ودر کشور رشد ونمو يافتند و در تارو پود زندگي ايرانيان رخنه کردند و با استفاده از محيط مناسب اجتماعي و اقتصادي وضعف هاي مختلف دستگاه هاي اجرايي با وجود اعلام فتاواي مراجع ديني مبني بر حرام بودن فعاليت‌هاي آنان روز به روز بر قدرت و حضور خود در جامعه مي افزودند به طوري که در پناه پيشرفت گسترده و سريع و خاموش انها به طور مثال شرکت هرمي گلدكوئست در داخل کشور ايران به‌بيش از دو ميليون نفر را به عضويت خود در آورد و ميليارد ها دلار پول دريافت کرد که جالب تر از آن اين تعداد افراد جذب شده بيش از 39 درصد جايگاه‌هاي شرکت هرمي گلدكوئست در جهان بود رقمي که قابل تامل بسيار بود.

در اين بين تنها اين کوئستي ها نبود ند بلکه بهشت ايران براي اين گونه شرکت ها موجب شدتا فعاليت هاي بسياري توسط شرکت هاي گوناگون هرمي گسترش يابد وبيش از دو هزار دفتر شرکت‌هاي هرمي در کشور گشايش پيدا كردند به طوري که براساس گزارش‌ها ايران داراي بالاترين نرخ جذب افراد به‌شرکت‌هاي هرمي در دنيا بود.در اين حال در يک سال گذشته با توجه جدي تر وهر چند دير مسئولان و مقامات شمار بسياري از اين شرکتها در ايران بسته و اقدامات بسياري در راستاي ريشه کني انها انجام شد و حتي مسئولان سخن از ريشه کني شرکت گلدكوئست تا پايان سال گفته اند.

در اين بين آنچه مشخص است اين شرکت ها در يک دهه گذشته در پي علل مختلفي از ايران به عنوان بهشت فعاليت هاي خود استفاده مي کردند در اين ميان از يک سو قشر بزرگي از اعضاي اين شرکت ها در کشور را جامعه بيکاران و نسل جوان کشور را تشکيل مي دهند که بنا به عدم وجود بسترهاي مناسب اقتصادي ،نا اميدي از آينده وبيکاري و... به ناچار از اينگونه شرکت ها سر در مي آورند و با تصورسراب ها و وعده هايي بر رشد و گسترش دامنه ي خروج ميلياردها دلار سرمايه اقتصادي از کشور مي افزودند که خود ريشه در نابساماني ها و ضعف هاي ساختاري اقتصادي جامعه داشت .

در اين حال از يک سو هرچند نهادهاي مختلفي از جمله مجلس تلاش کردند تا با وضع و اجراي برخي اقدامات لازم تا حدودي از رشد فعاليت اين شرکت ها بکاهند اما آنچه در عمل در حال اتفاق افتاد عدم مقابله جدي و گاهي عدم سياست گذاري مناسب از سوي نهادهاي دولتي و نبود اتفاق نظر کلي براي مقابله جدي با اين شرکت ها بود.

در اين ميان اکنون که به گفته مسئولان بخش زيادي از اين شرکت ها در ايران متلاشي شده و يا متوقف شده اند بايد به يادداشت که هر چند اين اقدام ها در مقابله با فعاليت هرمي ها تاحد زيادي فعاليت اين شرکت ها را تحت الشعاع خود قرار داده است اما امري که نبايد از ياد برد آسيب شناسي جدي اين روند و انجام اقدامات بنيادين در جلوگيري از بروز پديده هايي نظير ان در کشور و خرو ج ميليارد ها دلار از سرمايه هاي کشور به خارج است .

در اين بين بايد گفت به راستي چرا کشور ما بالاترين نرخ جذب توسط شرکتهاي هرمي داشته است و اين امر تا چه حدي به مشکلات بسيار بيکاري در ميان قشر جوان کشور بر مي گرددو آيا در کنار اقداماتي براي ريشه کني اين شرکت ها در ايران به فکر از بين بردن زمينه هاي گرايش مردم به اين شرکت ها بوده ايم؟

حمايت:خاورميانه اسلامي وخاورميانه آمريکايي

«خاورميانه اسلامي وخاورميانه آمريکايي»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي حمايت به قلم کريم افتخاري است كه در آن مي‌خوانيد؛ با نگاهي به تحولات وحوادث تاريخي منطقه خاورميانه  وبررسي آنها مي بينيم اين منطقه هميشه  محل رقابت ونزاع هاي مختلف فرهنگي - مذهبي -سياسي و اقتصادي بوده است .

مردم اين منطقه هيچ گاه روح آرامش وامنيت چه در بعد سخت ونرم به خود نديده اند .مي توان دليل اصلي اين رقابتها وجنگها را در دوعامل مذهب ومنابع عظيم نفت وگاز در اين منطقه دانست . اين منطقه چنان براي حيات دنيا مهم است که آلفرد مکيندر از آن به عنوان "هارتلند " يا قلب جهان نام مي برد .ظهور سه دين بزرگ جهان از جمله اسلام -مسيحيت ويهود بر اهميت اين منطقه افزوده است . اين منطقه بيش از نيم قرن است که رقابت ميان دنياي غرب به رهبري آمريکا و نهضتهاي مختلف اسلامي جهت به دست گرفتن قدرت بوده است ..اما وقوع انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني (ره) در 32 سال پيش مقدمه اي جهت پايان روياهاي دنياي غرب بود .زيرا اين انقلاب باعث آگاهي وبصيرت ملتهاي آزادي خواه واسلامي گرديد . وقوع انقلاب اسلامي يعني احياء مجدد تفکر اسلامي که در ذيل به ويژگيهاي خاورميانه اسلامي وآمريکايي مي پردازيم.

ويژگيهاي خاورميانه آمريکايي
‏{يکم}مهار جمهوري اسلامي ايران به هر شکل ممکن .زيرا جمهوري اسلامي مرکز ثقل بيداري اسلامي وام القراي جهان اسلام مي باشد .بنابراين مهار ايران يعني آرامش غده سرطاني اسرائيل .‏

‏{دوم} خاورميانه قلب جها ن مي باشد .آمريکا جهت حفظ حيات خود به اين قلب نياز دارد . وجود غده سرطاني اسرائيل جهت شارژ باطري آمريکا در اين منطقه مهمترين استراتژي کاخ سفيد جهت رسيدن به اهداف اصلي خود است .‏

‏{سوم} وجود نظامهاي ديکتاتور ومقدس مآب پادشاهي وسکولار ولائيک جهت مبارزه با بيداري اسلامي ودر محاق قراردادن نهضتهاي اسلامي از ديگر ويژگيهاي خاورميانه آمريکايي است . در اين راهبرد چنانچه مردم خواستار ساقط نمودن حکومتي باشند ابتدا بايد از آمريکاييها اجازه بگيرند .در عين حال بايد انتخاب حاکمان جديد با مشورت ورضايت آمريکاييها باشد .اگر مردم با راي قاطع شخصي را به قدرت رساندند. آن فرد بايد عليه اسرائيل و آمريکا سخن نگويد ؟! ديگر هر چه بگويد آزاد است ؟! اگر عليه آمريکا سخن بگويد آن حکومت مردمي نيست ؟! ديکتاتور وياغي است ؟! نمونه آن را مي توان به اظهار نظرهاي مقامات آمريکا واسرائيل در رابطه با انقلاب مصر اشاره نمود که مي گفتند حفظ ديکتاتوري حسني مبارک بهتر از دموکراسي ومردمسالاري است ؟!‏

‏{چهارم} يکي ديگر از ويژگيهاي خاورميانه آمريکايي سياست تفرقه بيانداز وحکومت کن که از استعمار پير انگليس به ارث برده اند .وارد نمودن فرقه ها ومذاهب خلق الساعه در درون اين کشورها ،همچنين انتخاب طرح جديد اسلام هراسي ومساوي نمودن اسلام با تروريسم توسط آمريکاييها ودر نهايت طرح شيعه هراسي واسلام هراسي وراه انداختن پروژه ناسيوناليسم عربي وسوسياليسم عربي در مقابل ايران جهت پر کردن خلاء روشنفکري جهان عرب شکل گرفت .

خاورميانه اسلامي همانطوريکه از اسمش پيداست خاورميانه اي که هدفش ايجاد ساختارهاي لازم جهت اجراي قوانين اسلامي بر اساس دستورات اسلام است .خاورميانه اسلامي در تلاش براي بازگشت به هويت ديني -اسلامي و وحدت همه ملتهاي اسلامي در سايه تعاليم اسلامي - است تا بتوان به قله پيشرفت وتوسعه دست پيدا کرد . خاورميانه اسلامي يعني حاکم شدن اسلام ناب محمدي واسلام مستضعفين بر اسلام مرفهان بي درد ومستکبرين و اسلام آمريکايي. خاورميانه اسلامي يعني اقتدار واوج دوباره تمدن اسلامي وحاکميت مردم سالاري ديني وخارج نمودن حاکميت از دست حاکمان مستبد وزورگو که خود را سايه خدا در روي زمين مي دانند . خاورميانه اسلامي يگانه راه نجات ملتها را قيام عليه حاکمان مستبد است .‏
نقطه شروع خاورميانه اسلامي يروزي انقلاب اسلامي در ايران مي باشد.

همانطوريکه اشاره شد ؛ مهمترين مانع آمريکا در جهت رسيدن به اهداف خود ايران است. امام خميني (ره ) بارها اشاره فرمودند که آمريکا نمي خواهد به اين باور برسد که چنين قدرتي کم کم مرزها را در نورديده ونمي توان با آن مبارزه کرد ؟! زيرا با نگاهي به تحولات اخير تونس و مصر ونوع رفتار وشعار مردم مي بينيم که مردم با بصيرت وآگاهي و بيداري اسلامي ،پروژه هاي مختلف آمريکاييها جهت مهار ايران از جمله طرح ايران هراسي در محاق کامل فرو رفت وشعار دروغين حقوق بشر ودموکراسي آمريکا وغرب توهمي بيش نبود . در هر حال نکته مهمتر اينکه نقطه قوت ورهبري خاورميانه اسلامي در ام القراي جهان اسلام يعني ايران است .    
 
جهان صنعت:صلاحيت آمارها

«خاورميانه اسلامي وخاورميانه آمريکايي»،«صلاحيت آمارها»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جهان صنعت به قلم مهدي حسين‌پور است كه در آن مي‌خوانيد؛ چرا هيچ نهاد و دستگاهي آمار ارايه نمي‌کند؟ اين سوالي است که شايد بارها خبرنگاران از مسوولان پرسيده‌اند و هر بار يا دستگاه‌ها پاسخ را به ديگري پاس مي‌دهند يا عنوان مي‌شود که فعلا صلاح نيست که اعلام شود. اما برخي آمارها در شرايط کنوني براي محققان ضروري است تا مبناي تحقيق آنها قرار بگيرد. يکي از اين آمارها نرخ بيکاري است که به نظر مي‌رسد اين نرخ هم به جدول صلاح نيست منتشر شود، پيوسته است.   

پس از آنکه مرکز آمار اعلام کرد بايد تمام آمارهاي کشور از جمله نرخ تورم و بيکاري به اين مرکز سپرده شود، مخالفت شديد بانک مرکزي و وزارت کار با طرح اين موضوع سبب شد تا همان آمار فصلي نرخ بيکاري هم به کما برود، علت هم که مثل هميشه اعلام نمي‌شود درحالي که اگر گاهي نرخي در اين ميانه-درست يا غلط- از شاخص‌هاي اقتصادي مطرح مي‌شود به سرعت تکذيب مي‌شود.

اگر استدلال اين است که اعلام نکردن آمار شاخص‌هاي اقتصادي به نفع اقتصاد است که اعلام نکردن آنها به همان اندازه با شايعات همراه است و بي‌گمان ضرر ‌و زيان شايعات بيش از واقيعت است، در چنين شرايطي مردم به شايعات بيشتر بها مي‌دهند. اگر اين وضعيت ادامه يابد شايد کارشناسان هم ناچار باشند براي تحليل‌هاي خود به آمارهاي مردد بسنده کنند البته اين مشکل کارشناسان به تنهايي نيست، نمايندگان مجلس هم نمي‌توانند به آمار استناد کنند و در سوال از وزرا و پيگيري اهداف و برنامه‌ها ملاکي براي استناد ندارند. واقعا چرا هيچ نهاد و دستگاهي آمار ارايه نمي‌کند؟

دنياي اقتصاد:كاهش نرخ سود بانكي و رشد بخش خصوصي

«كاهش نرخ سود بانكي و رشد بخش خصوصي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم مهران دبير سپهري است كه در آن مي‌خوانيد؛چندي پيش برنامه‌اي از تلويزيون پخش شد كه حيات وحش ايران را به تصوير كشيد.

اين برنامه سعي داشت نشان دهد چه خطراتي محيط زيست طبيعي ايران را تهديد مي‌كند و براي مقابله با آن چه بايد كرد. زنجيره غذايي در حيات وحش شامل سه حلقه اصلي است. ابتدا گياهان به عنوان اولين حلقه زنجير شناخته مي‌شوند. سپس چرندگاني نظير خرگوش و آهو، حلقه دوم زنجير را تشكيل مي‌دهند كه مصرف كننده حلقه اول هستند و بالاخره درندگاني نظير روباه و يوزپلنگ به عنوان حلقه سوم و مصرف‌كننده حلقه دوم شناخته مي‌شوند.

بنابراين حيات وحش ايران وابسته به استمرار وجود يك پهنه طبيعي از پوشش گياهي مي‌باشد. حال اگر تصميم گرفته شود اين پوشش گياهي به جاي استفاده در حيات وحش، براي پرورش و چراي دام مورد استفاده قرار گيرد، طبيعي است كه بقاي حيوانات وحشي در معرض خطر قرار گيرد. بنابراين متخصصان بايد مشخص نمايند كه كدام يك از دو هدف 1- توليد مواد پروتئيني از پوشش گياهي اين مناطق يا 2- حفظ حيات وحش، مهم‌تر است؟

ما در اينجا به دنبال پاسخ اين سوال نيستيم. بلكه تنها شباهت بسيار عجيب اين موضوع زيست محيطي و موضوع جايگزيني (crowding out) در علم اقتصاد، نگارنده را واداشت تا به مقايسه آنها بپردازد. در پديده جايگزيني نيز منابع بانكي مانند پوشش گياهي حيات وحش عمل مي‌كند. يعني همان‌طور كه بايد تصميم گرفت پوشش گياهي مزبور به چه مصرف‌كننده‌اي تعلق گيرد، همين‌طور بايد تصميم گرفت كه منابع بانكي به مصرف دولت برسد يا به مصرف بخش خصوصي.

چنانچه اين منابع به بخش دولتي اختصاص يابد، معلوم است كه تنها اين بخش رشد خواهد كرد و جايگزين بخش خصوصي خواهد شد يا اصولا جلوي رشد بخش خصوصي را خواهد گرفت. زماني كه منابع بانكي با دستورات مختلف در اختيار متقاضيان(شركت‌هاي دولتي يا حتي افراد بيكار) قرار مي‌گيرد، موجب كمبود و كميابي اين منابع مي‌شود. نشانه اين كمبود هم بالارفتن نرخ بهره بازار آزاد است. البته اگر بانك‌ها به درستي عمل نمايند آنها نيز بايد در اين شرايط، نرخ سود تسهيلات خود را افزايش دهند.

اما در هر صورت بالا رفتن نرخ واقعي بهره، موجب بي‌نصيب ماندن بخش خصوصي (كارآفرين‌هاي واقعي) از نقدينگي مي‌شود و طبيعتا اين بخش، رشدي ناچيز خواهد داشت. البته به نظر مي‌رسد دولت نيز ناخودآگاه به اين نكته پي برده كه بالا بودن نرخ بهره، بزرگ‌ترين مشكل توليد است. اما راه كاهش آن را (روش دستوري) به اشتباه رفته است. معني بالا بودن نرخ بهره، كمبود تسهيلات است و اين كمبود با دستور كاهش نرخ بهره، نه‌تنها مرتفع نمي‌شود، بلكه حتي به دليل افزايش تقاضا، كمبود تسهيلات را تشديد هم مي‌كند.

اينكه تسهيلات بانكي بايد به دست چه كسي برسد را تنها كارشناسان بانك‌ها با تحليل هزينه فايده و در يك محيط رقابتي سالم و آزاد مي‌توانند تعيين كنند نه آنكه هركس به صرف داشتن يك معرفي نامه دستوري براي خود در بانك حقي قائل شود. نكته ديگر آن است كه دريافت‌كننده تسهيلات حتما بايد بخش مهمي از دارايي خود را به عنوان آورده، در كنار تسهيلات دريافتي به مصرف پروژه خود برساند. بنابراين بانك‌ها به هيچ وجه نبايد صد در صد ارزش يك پروژه را به صورت وام در اختيار متقاضيان قرار دهند. همان‌گونه كه در وام‌هاي ساخت مسكن اين‌گونه عمل مي‌شود. عامل ديگري كه كمبود منابع بانكي را تشديد مي‌كند، تسهيلات تكليفي است كه اين نوع تسهيلات نيز موجب تضعيف رقابت عادلانه مي‌شود.

بنابراين اگر دولت، رشد بخش خصوصي را مي‌خواهد، لازم است پديده جايگزيني را ريشه‌كن كند؛ يعني حداكثر تلاش خود را در عدم استفاده از منابع بانكي به خرج دهد. در اين صورت نرخ بهره را مي‌توان تا مقدار قابل ملاحظه‌اي كاهش داد.

همان‌طور كه گفته شد شرط لازم كاهش نرخ بهره، حذف پديده جايگزيني از اقتصاد است. اما اين شرط به تنهايي كافي نيست، بلكه بانك مركزي نيز بايد از عرضه بيش از حد پول، خودداري نمايد تا با مهار كامل تورم، نرخ بهره بانكي به حداقل ممكن كاهش يابد؛ زيرا تورم نيز كمبود نقدينگي را تشديد مي‌كند. دنياي اقتصاد، سال گذشته چگونگي تاثير تورم بر تشديد كمبود نقدينگي را تشريح كرد (سرمقاله 8/10/88). با مهار تورم، ميل به مصرف افسارگسيخته در جامعه كم شده و نسبت پس‌انداز ملي به توليد ناخالص داخلي افزايش خواهد يافت.


ارسال به دوستان
استعفای دیپلمات آمریکایی در اعتراض به جنگ غزه رئیسی: عملیات وعده صادق برای دوستان انقلاب اسلامی پیام همبستگی و برای دشمنان پیام مقاومت داشت فوتبال سری آ ایتالیا؛ برتری رم در یک دیدار عجیب دستگیری بیش از ۱۰۰ دانشجوی دانشگاه امرسون؛ حذف تصاویر حمله پلیس آمریکا به دانشجویان منابع عبری: اسرائیل با آتش بس چند هفته ای موافقت خواهد کرد آزادی ۶ مرزبان ایرانی بازداشت شده توسط طالبان «پوتین» ماه می به چین سفر می کند کاخ سفید و سازمان ملل خواستار تحقیقات درباره گورهای دسته جمعی در غزه شدند آتش سوزی حوالی بیمارستان هفت تیر مربوط به انبار کارتن بود سازمان ملل: نگران چرخه خطرناک و در حال افزایش خشونت در خاورمیانه هستیم دانشمندان تنها در ۱۵۰ دقیقه الماس ساختند به بهانه کاهش نرخ زاد و ولد در ایران/ چرا زنان ایرانی میلی به فرزندآوری ندارند؟ آتش سوزی در انبار کالا در جنوب تهران حمله پهپادی به خودروی تروریست ها اطراف زاهدان/ ۲ تروریست کشته شدند پاکبان زنجانی با کیف پر از دلار و مدارک چه کرد؟
وبگردی