۱۶ آذر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۶ آذر ۱۴۰۴ - ۱۶:۱۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۵۵۸۳۰
تعداد نظرات: ۴ نظر
تاریخ انتشار: ۱۴:۵۷ - ۲۰-۱۱-۱۳۸۹
کد ۱۵۵۸۳۰
انتشار: ۱۴:۵۷ - ۲۰-۱۱-۱۳۸۹

پای درد دل زنی که برای مسافرکشان مسافر جور می‌کند! (+ عکس)

وقتی می پرسم چه آرزویی داری بلند میخندد: «آرزو؟ به نظرت دیگه از این بدبخت تر میشه، اما خوب دوست داشتم توی یک شرکت پیک موتوری وای میستادم اگر نشد آبدارچی. چاره ای ندارم دخترم.»

اگر تا به حال به خیابان وصال رفته باشید حتما با تعجب نظاره گر کار زنی بودید که با تیپ و لحنی مردانه مسافران خط وصال - حجاب را سوار خطی ها می کند و با صدای بلند با تاکسی هایی که خارج از نوبت مسافر سوار می کنند بحث می کند؛ شاید اگر روسری اش نبود خیلی ها به زن بودنش شک می کردند اما زن است آن هم زنی که چهار سال است در این شغل مردانه دوام آورده.



به گزارش دادنا، یکی از صبح های زمستان به سراغش رفتم تا قصه زندگی اش را بشنوم، انتظار نداشتم این قدر راحت راضی به صحبت شود اما آنقدر دوستانه شروع به صحبت کرد و با جنب و جوش برای عکاس ژست گرفت که خودم هم تعجب کردم چه برسد به مردمی که با تعجب نگاهم می کردند.

خانم کاظمی با بیان اینکه چند سال است که کار می کند در رابطه با شغل قبلی اش می گوید: «اول پیک موتوری یک شرکت بودم، پول، نامه و حتی چک می بردم این ور و اون ور، شرکت که ورشکست شد رئیسش به من گفت که دیگه کار ندارم و باید بری بیرون، شکایت هم کردم اما نتونستم کاری کنم. بعد از 10 سال که اونجا کار کردم هیچی دستم رو نگرفت. اون شرکت ماهی 70 هزار تومان حقوق می داد، همه جا هم می رفتم، کرج، قم، شاه عبدالعظیم، بالا شهر؛ راههای نزدیک رو با دوچرخه می رفتم، راههای دور رو هم با موتور. لباس زنانه تنم بود کلاه هم می گذاشتم پلیس خیلی بهم گیر می داد موتور مال شرکت بود وقتی بیرونم کردن اگه می خواستم نامردی کنم همون موتور رو هم بر می داشتم می رفتم اما این کارها توی مرام من نیست. اون کار بهتر بود بیمه هم بودم تازه توی تمام اون مدت هم نه با موتور و نه با دوچرخه تصادف نکردم.»



زنی که عاشق شغل مردانه اش نیست

دستش رو به دستام میزنه و میگه ببین دستام چه قدر یخه و واقعا هم چه قدر سرد بود، حس کردم حتی استخوانهایش هم یخ زده اند. داستان این شغل از وقتی برایش شروع شد که کارش را به عنوان پیک موتوری از دست داد می گوید «بیکار که شدم بچه های این خط، من رو می شناختند گفتند میای اینجا کار کنی من هم چاره ای نداشتم قبول کردم و اومدم اینجا، الان هم 4 ساله که اینجا کار می کنم. هر روز ساعت 4 صبح از اکبر آباد توی جاده ساوه میام اینجا و تا ساعت 3 و 10 دقیقه کار می کنم وقتی هم به خانه می رسم دیگر شب شده چون جاده ساوه خیلی دوره.»

در رابطه با درآمدش از این شغل می گوید: «معمولی روزی 6 هزار تومان درمیارم اما روزایی که مسافرا کمک می کنن روزی ممکنه 10 هزار تومان هم درآمد داشته باشم اما به هر حال روزی هزار تومن برای رفتن و هزار تومن هم برای برگشتن کرایه می دهم. البته پنج شنبه و جمعه ها و تعطیلات عید که سر کار نمی آید هم از حقوق و و درآمد خبری نیست.»



وقتی سنش را می پرسم می گوید «چهل و خورده ای»؛ پیش خودم حساب می کنم حتی اگر این خورده ای 9 سال هم باشد باز هم خیلی بیشتر از سنش شکسته شده است، سه پسر و یک دختر دارد، شوهرش چند سال است که فلج شده و گوشه خانه افتاده و خود سرپرست خانواده است؛ می گوید دوست داشته لااقل بچه هایش درس بخوانند تا کاره ای شوند اما حتی آنها هم آرزویش را برآورده نکرده اند.

آقا سوار نکن

گمان می کردم حتما کارش را دوست دارد وگرنه نمی شود این قدر برای این کار انرژی گذاشت اما در جوابم صادقانه می گوید: «راستش رو بخوای این کار رو دوست ندارم اما خوب چاره ندارم. شما فکر کنید من تمام مدت توی سرما و گرما سرپا ایستادم، پام رو عمل کردم الان توش پر آبه، نمی دونید چه قدر اذیت میشم، بعضی از مردها هم خیلی بی ادبن وقتی ازشون میخوام که مسافر سوار نکنن حتی یقه منو می گیرند، از این کار خاطره خیلی دارم بیشترش هم مربوط به دعواست که میگم آقا سوار نکن و جواب میشنوم به تو چه. تا حال خیلی ها هم از طرف نیروی انتظامی یا شهرداری اومدن و گفتن نباید اینجا کار کنم و حتی با راننده ها هم دعوا کردند، اونها هم گفتند که اگر داشت که نمی یومد اینجا کار کنه.»



وقتی می پرسم چه آرزویی داری بلند میخندد: «آرزو؟ به نظرت دیگه از این بدبخت تر میشه، اما خوب دوست داشتم توی یک شرکت پیک موتوری وایمیستادم اگر نشد آبدارچی. چاره ای ندارم دخترم.»

این حکایت پر درد زنی است که از یکسو سرپرست خانواده است و از سویی دیگر مادری که هزاران آرزو برای فرزندان خود در سر می پروراند و اگر چه‌بسا کوچکترین کمکی حداقل در راه ایجاد اشتغال به او میشد شاید داستان زندگی اش کمی شیرین تر از شرایطی بود که امروز به ناچار با آن دست و پنجه نرم می کند.











پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
جابر كاظمي
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۵۱ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۱
0
9
خدا حفظش كند كه كار شرافتمندانه مي كند.
ناشناس
Canada
۲۲:۳۶ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۱
0
5
دلم گرفت.كاش قدرت داشتم بهش كمك كنم
قیمت محصولات سایپا امروز یکشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۴/ کف قیمت سواری ۷۰۰ میلیون را رد کرد قیمت محصولات ایران‌خودرو امروز یکشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۴/ دنا پلاس ۱.۵ میلیارد شد شاهکار معماری بلژیکی؛ خانه‌ای با چشم‌انداز شیشه‌ای به کانال آبی منطقه کمپن(+عکس) سرپرست تعزیرات همدان توسط پسرش کشته شد قیمت گوشی سامسونگ، شیائومی و آیفون امروز یکشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۴ ؛ پرچمدار سامسونگ ۷۰ میلیون قیمت خورد سازمان ملل متحد: نقض حقوق بشر در سوریه ادامه دارد سرنوشت سهمیه‌های ذخیره کارت سوخت مشخص شد لبنیات در چرخه گرانی روزانه؛ سردرگمی مصرف‌کننده و فروشنده سهم دلار در بازار آسیایی کاهش یافت ؛ آیا آمریکا برتری مالی خود را از دست می‌دهد؟ فیلم های افشا شده از بشار اسد: از تمسخر پلیس تا احساس شرم (+فیلم) اعلام آخرین وضعیت پرونده پژمان جمشیدی ؛ فک قرار بازداشت و نقض رأی اولیه تجارت چین با کشورهای آسیای میانه رکورد زد تصادف زنجیره‌ای در اتوبان امام‌علی/ سه مصدوم پنتاگون از خرید سهام بوئینگ صرف‌نظر کرد افشاگری خسروپناه درباره مافیای کنکور/ میلیون‌ها پیامک تهدیدآمیز دریافت کردیم
نظرسنجی
با توجه به مشخص شدن رقبای ایران در مرحله نخست جام جهانی فوتبال، به نظر شما تیم ملی می تواند به مرحله بعدی صعود کند؟