در حالی كه از ابتدای شكل گیری جریان موسوم به انحرافی و طرح مطالب غلط در زمینه مفاهیم دینی، زیر سوال بردن برخی احكام و... مراجع معظم تقلید صراحتا خواستار جلوگیری از این اقدامات شدند، صداهای بلند برخی سیاسیون تازه به قدرت رسیده با مصلحتسنجیهای سیاسی باعث شد صدای عالی ترین چهره های دینی و شیعی به گوش نرسد و درخواستهای مكرر آنان در خصوص بركناری سران این جریان مورد بی اعتنایی قرار گیرد، اما نتیجه آن شد كه امروز كه هنوز این جریان بخش زیادی از قدرت را در دست دارد و تازه برخی نتایج عملكرد و كارنامه آن مورد بررسی قرار گرفته، ابعاد گستردهای از تخلف و قانونشكنی و دیگر اخبار ناراحتكننده در رسانه های اصولگرا بازتاب یابد.
به گزارش سرویس فرهنگی «آینده»؛ روز گذشته آیت الله العظمی صافی گلپایگانی كه از مراجع هوشیار، تیزبین و مستقل به شمار میرود، با تعبیر دردناك "روزهای سخت" به آن ایام اشاره كرد و با اشاره به فتنهها و مطالب انحرافی كه در جامعه مطرح میشود، گفت: «ما خط انحراف را از اول گوشزد كردیم و گفتیم كه لازم نیست صبر كنیم تا آنها خودشان را بیشتر نشان دهند؛ همان روزهای سخت كه به احكام و دستورات مقدس شرع و به قرآن توهین نمودند باید جلوی آنها گرفته میشد.»
با این حال اكنون باید پرسید چه شد كه آن روزهای سخت رقم خورد و هشدارهای ناشی از احساس خطر این بزرگان در تنها حكومت شیعه جهان شنیده نشد؟
چرا زمانی كه آیت الله العظمی مكارم شیرازی خواستار بركناری مطرحكننده دوستی با مردم اسرائیل شد و در بخشی از پاسخ به استفتائی درباره اظهارات مشایی نوشت: «...چه لزومی دارد كسانی كه اینگونه فكر می كنند جزء همكاران رئیس جمهوری باشند...هنگامی كه 200 نماینده به چنین كاری اعتراض می كنند، مفهومش این است كه بیش از دوسوم مردم این كشور با چنین شخصی و چنین افكاری مخالفند...»، توصیه های ایشان با بی اعتنایی مواجه شد و در عوض برخی سیاسیون خواستار عدم تضعیف دولت شدند؟
چرا زمانی كه مراجع تقلید حداقل با راه ندادن برخی مسوولین، ناراحتی خود از روند امور را به نمایش گذاشتند، نه تنها به این دغدغه ها توجه نشد، بلكه برخی شیفتگان سابق و مغضوبین فعلی دولت، نامناسب بودن رابطه دولت با مراجع را به شدت تكذیب كرده و شایعه و سیاه نمایی خواندند؟
چرا زمانی كه آیتالله العظمی وحید خراسانی تسلیم تعیین تكلیف و القای برخی موارد سیاسی نشدند، عدهای تندرو مقابل بیت این مرجع تقلید كه نزدیك بیوت دیگر مراجع عظام ساكن در قم است، فریاد "مرجع تقلید ما، بصیرت، بصیرت" سر دادند؟
چرا زمانی كه بزرگانی چون آیات جوادی آملی و ابراهیم امینی و استادی زیر بار برخی القائات نرفتند و آیتالله جوادی آملی نقدهای خود را به اقدامات انحرافی و از جمله اقدامات غیرشرعی یكی از كاندیداها در مناظره تلویزیونی در نماز جمعه پایتخت علمی تشیع بیان كردند، عده ای علیه این مرجع عالیقدر تقلید و مفسر و عارف بزرگ هم شعار دادند و فضای نمازجمعه این شهر را آلوده كردند، تا جایی كه ایشان با امامت نماز جمعه وداع كردند؟
پاسخ همه اینها یك چیز بیشتر نیست و آن صداهای بلند عدهای است كه میداندار شدند و ضمن استفاده از بلندگوهای رسمی، تنها حرف خود را صحیح دانستند تا فقط صدای بلند آنان شنیده شود و البته به حساب دین هم گذاشته شود و مردم از بی تقوایی برخی اشخاص نسبت به بسیاری از مسائل بدبین شوند! اشخاصی كه روحانیون بزرگی كه به اندازه و حتی در برخی موارد بیش از دو برابر این اشخاص تنها سابقه تدریس و تحقیق دارند و عمق نگاهشان بلندتر از آن سطحی است كه این بلندگو به دستان حتی توان دركش را داشته باشند.
جالب اینجاست كه این روزها كه گرد و غبار فضای سیاسی كشور تا اندازه ای زدوده شده و فضا شفاف تر شده، مراجع تقلید با سعه صدر و بلندنظری با این افراد برخورد میكنند؛ اما آنان كه با صدای بلند خود چنین فضایی ساختند، چه پاسخی دارند؟
آنهایی كه امروز پی برده اند تا چه عمقی اشتباه كرده اند و در قبال بسیاری از مسائل خلاف شرع و قانون و اخلاق عمل كرده اند، حال چگونه ظلم هایی كه در حق مراجع و مردم شد را جبران خواهند كرد؟