به نظر من از زمان مادها تا بحال فردی مانند احمدینژاد در تاریخ پیدا نشده است كه بتواند با اتهامزنی به رقبایش اعتماد برخی از مردم را بدست آورد. احمدینژاد خود از بزرگ اتهامزنندگان و افشاگران در كشور است. هنر قابل توجهی در سوار شدن بر موج شایعات دارد تا از این طریق برای وجهه خود استفاده كند. او مانند كسی است كه در طول 7 سال گذشته بر سر شاخه نشسته بوده است و برای منافع كوتاه مدت خود شاخ میبریده است و حال كه شاخه با تلاش او در حال شكستن است و اتهامات متوجه خود و یارانش شده است، داد و فریادش برآمده است كه وای به آنها كه اتهام میزنند و افشاگری ثابت نشده میكنند.
خبرآنلاين: مدیرعامل اسبق مترو در لابه لای مصاحبه خود بارها تاكید كرد كه توسعه خطوط مترو در كلان شهرها را بر همه مقامات سیاسی حتی وزارت و ریاست جمهوری ترجیح می دهد.
محسن هاشمی در بخش اول گفت و گوی مفصل خود با خبرآنلاین تصریح كرد كه نمی تواند خود را به صورت صریح و روشن اصولگرا یا اصلاح طلب بداند زیرا این گروه ها طیف بوده و یك گروه واحد محسوب نمی شود.
فرزند آیت الله هاشمی كه حضور خود در انتخابات را قطعی نمی داند اظهار امیداورای می كند كه افراد معتدل مصدر امور را در دست بگیرند تا جامعه بیش از این آسیب نبیند.
محسن هاشمی در نهایت تصریح كرد كه اگر قرار باشد در انتخابات مجلس حضور پیدا كند قطعا به صورت گروهی خواهد بود. وی به كاندیداها توصیه می كند كه برنامه داشته باشند نه اینكه با تندروی و صحبت از فتنه، ارتجاع و انحراف بخواهند رای جمع كنند و مردم نیز باید به فكر حل مشكلات كشور به صورت زیر بنائی باشند نه اینكه دنبال كسانی راه بیافتند كه این شعارها را سر می دهند.
محسن هاشمی مانند سال 88 بار دیگر احمدی نژاد را نشانه گرفت و تصریح كرد از زمان مادها تا بحال فردی مانند احمدینژاد در تاریخ پیدا نشده است كه بتواند با اتهامزنی به رقبایش اعتماد برخی از مردم را بدست آورد...
به نظر شما، محسن هاشمی را می توان در كدام دسته بندی سیاسی قرار داد، اصلاح طلبان یا اصولگرایان؟
اصلاح طلبان و اصولگرایان طیف هستند و یك گروه واحد نیستند كه بشود فوراً خود را در یكی از آنها قرار دهید. می توان با یك مثال علمی موضوع را بیشتر تببین كرد. در فیزیك صحبت از رنگ، نور، فرم (شكل) است. البته میدانید كه بدون نور رنگ نیست و دنیای ما از دو عنصر شكل یا فرم و رنگ تشكیل شده است. فیزیكدانان با تركیب نهایی رنگهای موجود در نور در نهایت به نور سفید رسیدند. رنگهای سنتی یا اصلی همان رنگهای قرمز، زرد و آبی است. كه این رنگها از تركیب هیچ رنگی بوجود نیامده است و رنگ اصلی هستند. رنگهای فرعی به رنگهایی گفته میشود كه از تركیب رنگهای اصلی یا سنتی ایجاد میشود. مثلاً قرمز و زرد كه نارنجی میدهد. رنگهای فرعی سبز، نارنجی و بنفش است.
و در نهایت رنگهای تركیبی كه از تركیب رنگهای اصلی با رنگهای فرعی مثلاً قرمز و نارنجی ایجاد میشود و از این به بعد با درجات تیرگی و روشنی در این رنگها امكان تولید همه رنگهای موجود در طبیعت فراهم می شود.
البته هر رنگ هم یك معنی و مفهوم دارد. قرمز- خون، شهادت، غرور، خشم، خودخواهی، پایداری و ... آبی- عرفان، روح، شكیبایی، فروتنی و ... ، زرد- علم، خرد، اندیشه، آخرت و ... ، سیاه- جهل، فنا، مرگ، ناآشنایی ، نادانی، سكون، سفید- پاكی، روز، روشنی، برف، سبز- امنیت، امیدواری، رشد، تولد، زندگی
دنیای سیاست هم مانند دنیای رنگهاست لذا صدها نوع رنگ، از آن با التقاط ایجاد میشود. از قبل از انقلاب بحث التقاط و انحراف در گروههای سیاسی مطرح بوده است و همیشه رنگهای اصلی بقیه را التقاطی و انحرافی نامیدند. لذا بسیار سخت است كه در وضعیت سیاسی و خانوادگی و سوابق خودم صریح و دقیق بگویم كه اصلاحطلبم یا اصولگرا. زیرا كه با گذر زمان اصلاحطلبان و اصولگراها دارای طیفهای وسیعی شدهاند كه حد مرز آن از دست بزرگان آنها نیز خارج شده است.
اصلاحطلبان هم وقتی در قدرت بودند، دارای چندین گروه بودند كه صحبت از گروههایی مانند روحانیون، مجمع مدرسین، مجاهدین انقلاب، مشاركت، سازمان مجاهدین و .. 16گانه و 18گانه بود كه وحدت آنها را خدشهدار كرد. اصولگرایان هم كه فعلا در قدرت هستند به گروههای زیاد تقسیم میشوند كه این اواخر وحدت بین آنها نیز خدشه دار شده است. همه این گروهها خود را تابع ولایت فقیه میدانستند و از ایشان مایه میگذاشتند.
- اصولگرایان روحانیت مبارز، جامعه مدرسین، مؤتلفه كه شاید رنگهای اصلیاند و بعد رهپویان جبهه پایداری، ایستادگی، ایثارگران و آبادگران، رایحه خوش خدمت وگروههای مختلف دانشجویی و حتی جریان باصطلاح انحرافی، همگی از تركیب اینها بوجود آمدهاند. جمع و جوركردن آنها برای رنگهای اصلی هم سخت شده است. زیرا كه هر یك با تركیب به رنگی دست یافته و چیزی برای مطرح كردن دارد و طرفدارانی پیدا كرده و تاثیر گذارند. نادیده گرفتن هر یك در فضای جامعه چه طیف اطلاحطلب و چه طیف اصولگرا اشتباه است.
از منظر شما باید چه لایه هایی از این جریان مصدر امور سیاسی كشور را در دست بگیرد؟
باید سعی كرد كه بخش معتدل هر طیف میاندار باشد تا كشور به سمت عقلانیت و اعتدال پیش رود. باید از تندروی پرهیز كرد وقتی به تندروها میدان داده میشود مشكلات جدی پیش میآید كه كشور ایران - اسلام و مردم ضرر میكنند. این مسئله چه در زمان اصلاحطلبان و چه هم اكنون اصولگراها كاملاً تجربه شد و مسلمین نباید از یك سوراخ چند بار گزیده شوند در هر صورت افراطیون هر دو جناح از پشت به هم میرسند. افراطیون اصلاحطلب تا مرز دینزدائی پیش رفتند و افراطیون اصولگرا تا مرز حذف روحانیت. امیدوارم شورای نگهبان به این مسئله توجه داشته باشد و منافع كوتاه مدت گروههای سیاسی را در نظر نگیرد.
می توان شما را در طیف معتدل فارغ از جریان سیاسی قرار داد؟
اجازه بدهید برای این سوال یك مثال از شعر "قطره باران" بیاورم. البته نمیدانم كه سراینده شعر كیست؟! ولی با آزادی موسیقی در جمهوری اسلامی من با صدای پویا آن را شنیدهام. البته می توانید مرا در طیف معتدل هر دو جناح ببینید ولی تفكراً دلم میخواهد خود را چنین معرفی كنم:
قطره بارانم / من یكی هستم ولی یك از هزارانم / در پی پیوستن به جمع یارانم / فكر همراهی با سیل خروشانم / فكر تشنگی گلها در گلستانم / میتوانم چشمه های خشك را از نو بجوشانم میتوانم سرزمین خشك را از نو برویانم / كوچكم اما دست دریا را همیشه پشت سر دارم / من به صبح روشن فردا امیدوارم / از تبار نورس امیدوارانم / عاشق هر ذره ای از خاك ایرانم /
آنچه بیشتر از هر چیز كشور ما به آن احتیاج دارد. همان اتحاد و همبستگی برای رسیدن به توسعه و پیشرفت در شان ملت ایران است. كه به نظر من جز با اعتدال و عملگرایی و واقع گرایی و پرهیز از افراط و تفریط بر مبنای ایدهگرایی وآرمان گرایی این همان روشی است كه كشورهای توسعه یافته را به توسعه و پیشرفت رسانده است. در هر صورت كشور احتیاج به تنشزدایی از فضای داخلی و خارجی دارد.
اگر قرار باشد كه روزی محسن هاشمی در كابینه قرار بگیرد فكر می كنید باید مصدر كدام وزارتخانه را در دست بگیرد؟
خیلی سریع به موضوع كابینه رسیدید. انگار كه تفكر ما در انتخابات رأی آورده و حال مجلس را بدست آوردهایم و بعد ریاست جمهوری سال آینده نیز تصرف و كابینه در حال شكلگیری است و تقسیم غنایم و انتخاب پست، نه هنوز تا آن مرحله راه زیادی است: شب تاریك و ره باریك و من مست / سبو از دست من افتاد و نشكست.
خوشبختانه نشكست ما در این حالتیم. حال اگر واقعاً سبو نشكسته باشد و امید باقی مانده باشد و مسیر تاریك و باریك را طی كنیم. باید گفت كه كابینه و مدیریت آن مانند یك سمفونی است. میدانید كه سمفونی از Sym كه به معنی با هم بودن است می آید. phone یعنی صدا و یعنی در نهایت صداهایی كه با هم بیرون میآید و اگر درست ننوشته شده باشد و نیز درست اجرا نشود به هر دلیل هدایت نادرست یا عدم هماهنگی هر یك از نوازندگان باعث خواهد شد كه نتیجه كار مناسب در نیاید. لذا برای موفقیت در یك كابینه باید تركیب كابینه و رئیس كابینه نیز مشخص باشد تا بتوان در آن كابینه شركت كرد و موفق بیرون آمد.
حال اگر فرض شود كه كابینهای با خصوصیات مورد نظر تشكیل شود و رئیس كابینهای كه علاوه بر برخورداری از علم و دانش، اعتماد به نفس، گوش شنوا و نوازندگان را هم خوب انتخاب كرده باشد و قبلاً با هم تمرین و اجرا نیز داشته باشند. میتوان در آن كابینه خدمتی یا صدایی در آورد. البته كار غلط هر یك از عناصر و اعضای كابینه در ارائه كار دیگران نیز موثر است.
شخصاً هنوز علاقهمند به اتمام پروژه مترو در كشور هستم. از شما و مردم چه پنهان، این بخش را یعنی برنامهریزی برای ایجاد حداقل 12 خط مترو در تهران بزرگ و شهرهای اقماری به طول 400 كیلومتر و 250 ایستگاه و 9 میلیون سفر روزانه با ریل شهری و حمایت و كمك به ایجاد خطوط متروی كلان شهرها هر یك حداقل 4 خط در شهرهای مشهد، تبریز، اصفهان، شیراز، كرج، اهواز و ... لذا حداقل 20 خط با 10 میلیون سفر روزانه در مجموعه تهران و كلان شهرها یعنی 20 میلیون سفر شهری با ریل در جهت اهداف توسعه و پیشرفت پایدار ایران كه منجر به صرفهجویی حداقل 15 میلیون لیتر سوخت در روز و 10 میلیون ساعت صرفهجویی در وقت مردم در روز میشود را در الویت كاری خود فرض مینمایم. این مسئولیت را كه در آن تجربه كسب كردم به مسئولیت نمایندگی مجلس یا وزیر بودن در كابینه و حتی رئیس جمهور بودن ترجیح میدهم. پس الویت اول اتمام حمل و نقل ریلی انبوهبر دركلان شهرهای ایران است. هم اكنون با علاقه به مدیرعامل جدید مترو آقای درویش كمك می كنم تا برنامه ها اجرا شود.
البته اگر اصرار به حضور در كابینه فرضی شما باشد با توجه به سن پنجاه سالگی، تجربیات تحصیلی در امور مهندسی و دنیادیدگی و حضور در صنایع دفاعی و موشكی، دفتر بازرسی ویژه رئیس و دفتر رئیس جمهور و اطلاعات مناسب از توانایی كشور و مردم و اجرای پروژههای سنگین و تولد و رشد در خانوادهای آراسته به علم و فقاهت و سیاست، تلاش سالم برای معاش اگر باری را همفكران به دوشم در زمینههای تجربی خود بگذارند از زیر بار رفتن آن شانه خالی نخواهم كرد؛ با تمام این فرصتها شاید بتوانم در سازندگی در بخش صنعت، راه و شهرسازی، راه آهن و نیرو مفید واقع شوم.
از نظر محسن هاشمی سیاست های اقتصادی دولت های سازندگی، اصلاحات و عدالت كدام بهتر بود و توانست رفاه بیشتری را برای مردم به ارمغان بیاورد؟
همه این دولتها در حد، وسع و توان خود كار كردهاند و در جهت توسعه و پیشرفت قدمهایی برداشتهاند. البته اجازه بدهید از نام این دولتها شروع كنیم كه بر میگردد به سوال شما؛ با توجه به اینكه شاخص من برای این نامها و دستهبندیها اعتدال و عملگرایی است، البته دولت سازندگی در این جهت از بقیه دولتها موفقتر بوده است زیرا كه در بطن خود بحث عدالت و اصلاحات را نیز در نظر داشته است. به همین دلیل كه از دولت سازندگی، دولت اصلاحات بوجود میآید ولی بعد از دولت اصلاحات امكان تداوم فراهم نمیشود و به اصطلاح دولت عدالت بیرون میآیدكه قابل قبول برای دولت اصلاحات نبوده است.
البته همانطور كه گفتم استفاده از این الفاظ مانند اصلاحات و عدالت از واقعگرایی و رئالیستی به دور است. بیشتر جنبهی ایدهالیستی یا آرمانگرایی آن قوی است و در عمل نیز دچار مشكل است و از این تیترها و القاب بیشتر برای جمعآوری رای استفاده میگردد تا رسیدن به اجرای دقیق و اهداف. دولت سازندگی هدف اجرایی و عملی را برای خود مشخص كرد كه برای اجرای آن اجبار به اصلاح و عدالت هم داشت و لذا میشود گفت كه در دولت سازندگی آن دو مورد نیز قویاً حضور داشت.
در صحبتهای اخیر رهبری با مسئولین و مدیران نظام هم بحث عدم موفقیت در حل مشكل بیكاری، كنترل تورم و فرهنگ كار گفته شد كه نظام در حل آن موفق نبوده است. لذا برای حل مشكلات احتیاج به توسعه و رشد 8 درصدی است. لازم است كه سطح تولید در همه زمینهها حداقل 2 برابر شود و لذا تنها راه شكوفائی ایران در مقایسه با كشورهای دیگر برنامهریزی واقعگرایانه در این جهت است كه گهگاه شعارهای آرمانگرایانه باعث از بین رفتن عمل به این سیاست گردیده؛ با تندروی آنچه را كه داریم نیز از دست میدهیم. گفته میشود كه از رشد 5 تا 6 درصدی سابق به زیر 3% رسیدهایم.
لذا در انتخابات علاوه بر اعتدال لازم است كه كاندیداها برنامه هم داشته باشند نه اینكه با تندروی و صحبت از فتنه، ارتجاع و انحراف رای جمع كنند و مردم نیز باید به فكر كشور به صورت زیر بنائی باشند نه در پی اینگونه شعارها.
اگر قرار باشد كه اصلاح طلبان و اصولگرایان را زیر ذره بین قرار دهید چه انتقاداتی را به آنها وارد می كنید؟
چون هر دو از یك طیف وسیع تشكیل شدهاند. بسیار مشكل است كه انتقادات متوجه هر دو را مطرح كرد زیرا كه احتیاج به بحثی طولانی دارد. مشخصاً ابتدا خروج از اعتدال هر یك مورد انتقاد من است. ورود به فاز افراط و تفریط كه مثالهای زیادی برای آن مطرح است بعنوان انتقاد به هر دو مطرح است. مسئله بعدی خروج از فاز عملگرایی و پرداختن به مسائل ایدهالیستی كه كمیت وكیفیت درست و قابل لمسی برای آن متصور نیست هم انتقاد بعدی است كه البته برای ارائه مصادیق فرصت نیست.
البته تمامیتخواهی هم آسیب اكثر گروهها و رهبران سیاسی است كه در مقابل پلورالیسم و تعددگرایی است كه متاسفانه ایران از این جهت هم آسیب دیده است و در نهایت پافشاری بر خطا و برنگشتن از روشهای غلط ثابت شده نیز آسیب زیادی به هر دوگروه زده است.
چه راهكاری می توان ارائه كرد كه بار دیگر این تندرویها تكرار نشود و مانع صدمات احتمالی در آینده شود؟
همانگونه كه می دانید ما در انتخاباتهای اخیر هم از طرف طیف تندرو اصلاحطلبها و هم طیف تندرو اصولگرایان تندرو تخریب شده ایم، ما همیشه سعی كردیم كه حلقه وصل و اتحاد و همگرائی اصولگرایان و اصلاحطلبان معتدل باشیم. در وضعیت كشور، خطرات بین الملل این راه حل است. این راه حل كه لیست معتدل هر دو طیف ارائه شود كه خوشبختانه به اندازه كافی موجود است.
فضای فعلی جامعه ما سرشار از بداخلاقی و اتهام زنی است، فكر می كنید كه در این جو آلوده بتوان انتخابات آینده را به خوبی مدیریت كرد؟
اخیراً رهبری در افطار با دانشجویان گفتهاند:به صرف اتهام نمیتوان افشاگری كرد. به نظر من از زمان مادها تا بحال فردی مانند احمدینژاد در تاریخ پیدا نشده است كه بتواند با اتهامزنی به رقبایش اعتماد برخی از مردم را بدست آورد. احمدینژاد خود از بزرگ اتهامزنندگان و افشاگران در كشور است. هنر قابل توجهی در سوار شدن بر موج شایعات دارد تا از این طریق برای وجهه خود استفاده كند. او مانند كسی است كه در طول 7 سال گذشته بر سر شاخه نشسته بوده است و برای منافع كوتاه مدت خود شاخ میبریده است و حال كه شاخه با تلاش او در حال شكستن است و اتهامات متوجه خود و یارانش شده است، داد و فریادش برآمده است كه وای به آنها كه اتهام میزنند و افشاگری ثابت نشده میكنند.
در صورتیكه خود و تیم مطبوعاتی و رسانهای و كسانی كه از سفره او متنفع میشدند، با استفاده از بودجه بیتالمال خدمتگذاران به انقلاب، ایران و اسلام را در طول این چند سال تخریب جدی كردند و اعتماد مردم را نیز از بین بردند. حال هم به دنبال تخریب دین مردم هستند كه خوشبختانه بزرگان موضوع را درست فهمیدند و به میدان آمدند... دست آنها رو شده است، اگر مصلحت كشور- انقلاب نبود. قطعاً امكان اتمام دوره را پیدا نمیكردند، ولی به همان اتصال كم شاخه به درخت كه همانا مصلحت انقلاب اسلامی است توانستهاند فعلاً خودشان را نگهدارند. جالب است كه هنوز هم براساس همان عادت قبلی حتی درحال افتادن به اتهامهای واهی خود ادامه میدهند.
آیت الله مهدویكنی و مصباح در حال مدیریت جریانهای اصولگرا هستند این بدین معنی است كسانی كه خود را بانی آمدن احمدینژاد به سركار میدانند حال تصمیم گرفتهاند كه با كنار گذاشتن او و یارانش انتخابات بعدی را خود مدیریت كرده و قدرت را مستقیماً بدست گیرند، فعلاً بحث گروهگرائی است تا اصولگرائی؛ معتدلین دو جناح باید به میدان بیایند و كشور را نجات دهند.
به نظر شما آیا این امكان پذیر است كه یك جریان سیاسی از عرصه حذف شود؟
همانطور كه در مثال كابینه و سمفونی گفتم، شاید بتوان نت یا تفكری را حذف كرد، ولی دیگر آن چه اجرا میشود، سمفونی نوشته شده و اهداف تبیین شده قبلی نیست و چیز دیگری است كه معلوم نیست مورد توجه عموم قرار بگیرد و به نتیجه مثبت برسد. ولی اگر با حذف مورد توجه قرار گرفت و نتیجه مثبت بود. در نتیجه میشود گفت كه حذف جواب داده و مشكلی ایجاد نكرده است. ولی در عالم سیاست حذف كار آیندهنگرانهای نیست و قطعاً جامعه از حذف صدمه میبیند. باید سیاست جذب حداكثری را دنبال كرد. با حذف ، نهایت نابودی پیش خواهد امد .
خبرهای زیادی در رسانه ها منتشر شده است كه شما قصد حضور در انتخابات را دارید آیا این مساله را تایید می كنید؟
در فضای فعلی تصمیمگیری برای شركت در انتخابات برای افرادی مانند ما بسیار سخت است و نمیشود با تشویق و یا تهدید و یا تكذیب افرادی كه حاصل همان تركیب رنگهای اصلی و فرعی هستند تصمیم گرفت. باید فضا توسط همان رنگهای اصلی و سنتی آماده شود و به دهان آنان نگاه كرد و تصمیم گرفت.
هنوز نشانه هایی از بزرگان برای حضور امثال ما وجود ندارد و لذا تصمیمی برای آمدن یا نیامدن نگرفتهام. باید منتظر ماند. در هر صورت شرایط داخلی بین المللی سختی برای ایران فراهم شده است. كه برای خروج از آن قطعاً حضور همه طیفهای سیاسی و استفاده از همه نظرات لازم است و قطعاً با اعتدال و عملگرایی میشود از این مرحله عبوركرد.
در صورت حضور آیا انفرادی وارد خواهید شد یا اینكه در قالب لیست یك تشكل وارد می شوید؟
در صورت تصمیم به آمدن كه هنوز چنین تصمیمی نیست قطعاً انفرادی نخواهد بود. كار سیاسی اصولاً كاری انفرادی نیست.
شما در حالی در سخنان خود بر ضرورت كار گروهی تاكید می كنید كه در ابتدای تاسیس، عضو حزب كارگزاران نشدید آیا با كار گروهی مشكل داشتید و دارید؟
ابتدا كه كارگزاران در سال 75 تشكیل شد، بنده نه جزو مؤسسین بودم و نه عضو شورای مركزی. ولی در سالهای بعد و انتخابات بعدی كه كارگزاران قصد توسعه و افزایش تعداد افراد شورای مركزی را داشت از من هم دعوت بعمل آمد كه عضو شورای مركزی شوم، چند سالی است عضو شورای مركزی هستم.
اگر شما در حال حاضر مسئولیت داشتید حاضر بودید كه هدفمند كردن یارانه ها را انجام دهید و ریسك تبعات آن از جمله تورم را بپذیرید؟
هدفمند سازی یارانه ها همان تعدیل اقتصادی است كه در همه دولت ها انجام شده است اینكه برخی اظهار نظر می كنند كه دولت های قبلی از اجرای این تعدیل ترسیدند چندان درست نیست. حداقل در دولت سازندگی كه من مدتی رئیس سازمان بازرسی ویژه و رئیس دفتر رییس جمهور بودم ،سیاست های تعدیل اقتصادی به اجرا گذاشته شد. به طور مثال، قیمت ارز دولتی 7 تومان و قیمت ارز آزاد حدود صد تومان بود و با روشهای مناسب مانند ارز ترجیحی و ارز صادراتی كه اتخاذ شد بدون ایجاد تنش این امكان فراهم شد كه دولت بتواند از پس واقعی كردن نرخ ارز برآیند یا در مورد قیمت سوخت و نان تدابیری در نظر گرفته شده بود كه هر ساله این قیمت ها با شیب ملایمی واقعی تر می شد اما در همان زمان در مجلس اصولگرایان قانون تثبیت قیمت ها اجرا شد در نتیجه بعد از مدتی این مشكل ایجاد شد كه با وجود افزایش هرساله تورم قیمت برخی از كالاها مانند سوخت پایین مانده بود. بنابراین اگر در حال حاضر جهش زیادی رخ داده به خاطر قانونی می باشد كه در آن سالها اجرا شده است. به عبارت بهتر خود اصولگرایان در آن زمان با ثابت نگهداشتن قیمت ها دچار اشتباه شدند و در حال حاضر در صدد اصلاح برآمدند. به نظرمن نگهداشتن قیمت ها در یك وضعیت به صورت ثابت و دستوری امكان پذیر نیست. زیرا نحوه اصلاح قیمت ها به صورت دستوری اقتصاد كشور را ویران می كند. سیاست هدفمند كردن یارانه ها سیاست درستی بوده كه البته باید با شیب ملایم تری دنبال می شد. اشتباهی كه رخ داد این بود كه فكر می كردند با این شیب می توانند یك درآمد خوب كسب كنند و با این درآمد می توانند پولی به مردم پرداخت كنند اما اتفاقی كه رخ داده این است كه آن درآمد كسب نشده اما مجبور هستند كه آن پول را به مردم پرداخت كنند. بنابراین می توان گفت كه در حال حاضر یك سیاست ضد توسعه ای رخ داده است. برای رفع مشكلات ناشی از اجرای نادرست هدفمندی یارانه ها باید كارشناسان در اتاق فكر در صدد چاره برآیند كه باید چه تدابیری را به كار گرفت تا توسعه محقق شود زیرا اگر درآمد مناسبی از هدفمند كردن یارانه ها حاصل نشود و ما دو برابر آن را به مردم بدهیم در نتیجه افزایش تورم و بیكاری را بدنبال خواهد داشت كه مورد توجه رهبری هم قرار گرفت زیرا ایشان تصریح كردند كه كشور در سه چیز یعنی بیكاری، كنترل تورم و فرهنگ كار موفقیت كسب نكرده است و در اجرای نادرست این طرح هرسه مورد دچار مشكل شده است.
در این زمینه دولت را مقصر می دانید یا مجلس؟
به نظر من دولت آن چیزی را كه مجلس تصویب كرده بود را دقیقا اجرا نكرد. مجلس سیاست تدریجی 5 ساله را در نظر گرفته بود كه دولت آن را اجرا نكرد و در برابر یك سیاست تهاجمی را در پیش گرفت. این نحوه مدیریت دولت موجب شد كه توسع و تولید دچار مشكل شود و در نهایت به همان سه پارامتری كه مورد تاكید مقام رهبری قرار گرفت، آسیب وارد شود.
به خاطر دارم در دروره ای بعد از اینكه آقای احمدی نژاد مرتب دولت های پیشین را زیر سوال می بردند كه چرا این كار را انجام ندادند آقای هاشمی در دیداری به این مساله اشاره كردند كه دولت من هم می خواست این كار را انجام داد اما فشارهای وارد شده مانع انجام این كار شد.
نه این درست نیست كه آقای هاشمی می خواستند این كار را انجام بدهند اما فشارها مانع شد، بلكه آقای هاشمی خواستند این كار را انجام بدهند و اتفاقا انجام هم دادند. ولی در یك زمان مجلس اصولگرا تصویب كرد كه دولت نباید این افزایش قیمت ها را ادامه بدهند چون ایشان قانونمند بودند و مانند دولت فعلی برخلاف قانون عمل نمی كردند. نظرات مجلس برای ایشان از اهمیت ویژه ای برخوردار بود چون قرار شده بود كه دولت را تحویل بدهند بنابراین سیاست ها را اندكی كند كردند. سیاست تعدیل اقتصادی كه در واقع نام دیگر هدفمند كردن یارانه ها است در آن زمان دنبال شد. این سیاست باعث افزایش تولید و رشد 6 درصدی در كشور شد . در صورتیكه هم اكنون 3% است .
آقای هاشمی چگونه جامعه را برای تعدیل اقتصادی آماده كرد؟
ما باید به سخنان آقای هاشمی در خطبه های نمازجمعه توجه كنیم. ایشان زمانی كه خطبه های عدالت اجتماعی را می خواندند در آن خطبه ها تاكید داشتند كه عده ای كه چندتا خودرو در خانه دارند بنزین 10 تومانی استفاده می كنند ولی یك روستایی كه یك خودرو هم ندارد باید همان هزینه ای را پرداخت كند كه پولدارها میپردازند. به عبارت بهترپولدارها از امكانات یارانه ای كشور سود بیشتری می برند تا افراد عادی. شما می توانید خطبه های ایشان در نمازجمعه را مورد مطالعه قرار بدهید . هدف از این خطبه ها این بود كه جامعه برای تعدیل ودر نهایت توسعه مناسب آماده شود زیرا تعدیل اقتصادی یا هدفمندی یارانه ها بدون افزایش تولید و توسعه بی معناست چراكه ارزش افزوده ای برای كشور به همراه ندارد. هدف اساسی این است كه قیمت ها واقعی شود تا شما بتوانید به سمت تولید و توسعه بیشتر گام بردارید .حال اگر قیمت ها واقعی شود اما تولید رشد پیدا نكند تنها دستاوردی را كه برای جامعه به همراه خواهد داشت این است كه تورم ركودی دامن جامعه را می گیرد كه همه قیمتها مجددا دو نرخی می شود.
هدفمند كردن یارانه ها در چه صورت موفق می شود؟
پولی كه می خواهد به مردم تزریق شود باید از هدفمند كردن یارانه ها بدست آمده باشد . آقای احمدی نژاد در تبیین ابعاد هدفمند سازی یارانه ها بارها تاكید كردند كه باهدفمند سازی توسعه چند برابر میشود با این درامد چندین خط مترو ور اه آهن و كارخانه و اتوبان و سد و نیروگاه و ...می سازیم اما متاسفانه این وعده ها محقق نشد . پول به بدنه جامعه تزریق شده اما در آمد حاصله محقق نمی شود و نتجه این معادله یك مجهولی نشان می دهد كه تولید و رشد كشور دچار بحران می شود . باید هرچه سریعتر دولت و مجلس به این مساله پرداخته تا دغدغه های مقام معظم رهبری هم برطرف شود . لذا اینده خطرناكی میتواند در انتظار باشد .
خاطرات آقای هاشمی تا سال 67 چاپ شد كی قرار است این گپ 20 ساله چاپ شود؟
هم اكنون سال 68 را درحال آماده سازی داریم كه توسط آقای علی لاهوتی فرزند فاطمه پیگیری میشود. سال مهمی است. عزل آیت الله منتظری و فوت امام، رهبری آیت الله خامنهای و ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی و ... .
از ابتدا كه خاطرات را شروع به آمادهسازی و چاپ كردیم قرار بود كه این فاصله حدود 20 سال حفظ شود زیرا كه اگر حفظ نشود، امكان چاپ فراهم نمیگردد و احتیاج به سانسورهای زیادی پیدا خواهد كرد. در دنیا هم رسم نیست كه سیاستمداران اگر بخواهند روزنگار یا خاطرات روزانه خود را همانطور كه نوشتند چاپ كنند. به روز اینكار را انجام دهند. قطعاً امكان پذیرنیست. ما هم چنین برنامهای نداریم به روز چاپ كنیم و همین سیاست را ادامه میدهیم تا امكان چاپ و اطلاعرسانی همیشه فراهم باشد.حتی اكنون با اختلاف چاپ 20 سال با توجه به بعضی خطوط قرمز گهگاه مجبور به سانسور می شویم.