۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۴:۲۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۸۱۶۵۱
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۳ - ۲۷-۰۶-۱۳۹۰
کد ۱۸۱۶۵۱
انتشار: ۱۰:۰۳ - ۲۷-۰۶-۱۳۹۰

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اندكه برخي از انها درزير مي‌آيد.

كيهان:موج دوم انقلاب درخاورميانه

«موج دوم انقلاب درخاورميانه»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم مهدي محمدي است كه در آن مي‌خوانيد؛از يك منظر راهبردي موقعيت فعلي بهترين وضعيت براي استدلال در اين باره است كه موج دوم انقلاب هاي اسلامي منطقه خاورميانه آغاز شده است. موج دوم به معناي پايان موج اول نيست. در واقع چنين گسستي اساسا در هيچيك از حركت هاي اجتماعي «بزرگ مقياس»، واقع نمي شود و هميشه نوعي حالت در هم تنيدگي ميان موج هاي چندگانه آنها وجود دارد. موج دوم، مرحله متكامل تر و پيشرفته تر از موج اول است كه در آن با زدوده شدن پيرايه ها و اضافات، هسته اصلي و ماهيت واقعي حركت هر چه بيشتر خود را آشكار كرده است.

بازيگران مختلف اكنون صريح تر شده اند، به لحاظ تاكتيكي و استراتژيك تا حدودي تكليف خود را با زواياي مختلف موضوع روشن كرده اند و هر كدام به نوبه خود يك برنامه عمل براي بيشينه كردن منافع و كمينه كردن تهديدهايشان در اين صحنه پيچيده طراحي نموده اند. موج دوم، محصول تركيب اين پديده هاست كه امكان بازي هاي مبهم و در پيش گرفتن استراتژي «زندگي در سايه» را از بسياري از طرف هاي دخيل در موضوع ستانده است.

به يك معنا مي توان گفت كه موج دوم انقلاب هاي منطقه با سقوط قذافي آغاز شده است اما نقش پديده ليبي در ايجاد آن چيزي بيش از پر كردن يكي از خانه هاي خالي پازل بزرگ بازي استراتژيك در منطقه نيست. خانه بزرگتر زماني پر شد كه بيش از 600 انديشمند موثر جهان اسلام به تهران آمدند و پاي صحبت مردي نشستند كه دقت ارزيابي هاي او از منشا، روند و هدف تحولات منطقه همچنان يگانه و بي نظير باقي مانده است. با اين حال ليبي الگويي است كه به ما كمك مي كند سرشت تحولات منطقه و نوع راهبردي را كه غرب براي مواجهه با آن اتخاذ كرده بهتر بشناسيم به اين شرط كه الگوي ليبي با الگوهاي مصر و سوريه تلفيق شود. اشتباه بزرگي خواهد بود اگر تصور كنيم كه غرب اكنون يك راهبرد منسجم، انديشيده و داراي نقشه راه درباره تحولات منطقه است. از ابتدا چنين چيزي وجود نداشته و هنوز هم وجود ندارد. آنچه هست صرفا اين است كه اكنون غربي ها تا حدودي تكليف خود را با پديده اي كه با آن مواجهند روشن كرده اند و به همين دليل مي بينيم كه با كم كردن از لفاظي هاي اوليه درباره حمايت از دموكراسي و شوخي هايي از اين دست، بر غلظت عنصر عملگرايي در سياست منطقه اي آنها افزوده شده است.

بر اين مبنا، اين يادداشت تلاش مي كند يك تصوير از موج دوم انقلاب هاي اسلامي منطقه ترسيم كند. اين يك تصوير ابتدايي است كه بايد آن را از طريق سنجش متناوب نسبت به آنچه رخ مي دهد و آنچه بازيگران مختلف مي خواهند رخ بدهد، دقيق تر كرد.

به طور بسيار خلاصه مي توان گفت كه موج دوم انقلاب هاي اسلامي در منطقه خاورميانه داراي ويژگي هاي زير است.

1- قبل از هر چيز، انچه باعث مي شود بتوان تحولات جاري را آغاز يك موج جديد خواند اين است كه مردم دوباره به صحنه بازگشته اند پس از آنكه آمريكايي ها همه تلاششان را براي فرو كردن اين پيام در سر آنها كردند كه: همه چيز تمام شد، به خانه برگرديد! مردم منطقه مي خواهند بگويند نه فقط داستان تمام نشده بلكه تازه آغاز شده است. اگر انقلاب هاي منطقه خاورميانه فقط يك نتيجه راهبردي داشته باشد آن نتيجه اين است كه مردم دريافته اند وقتي تصميم بگيرند كه ديده شوند كسي نمي تواند آنها را ناديده بگيرد و به هر ميزان كه در اين تصميم خود پافشاري بيشتر بكنند حكومت ها صرف نظر از اينكه چقدر سركوبگر هستند، ناچار به افزايش سهم و نقش آنها در تصميم گيري هاي بزرگ تن مي دهند. به نظر مي رسد بازگشت دوباره مردم به كف خيابان هاي منطقه لااقل به 5 دليل زير رخ داده است.

اول- مهم ترين هدف اين بازگشت جلوگيري از رجعت دوباره ديكتاتورها در پوشش ها و چهره هاي جديد است. مردم مصر اكنون مي فهمند كه آمريكا در صدد بازسازي سيستم مبارك در پوشش ارتش است بنابراين اهميتي نمي دهند كه ارتشي ها مثلا در دادگاه عليه مبارك شهادت مي دهند يا نه.

دوم- هدف بعدي جلوگيري از تحريف اهداف انقلاب توسط نيروهاي خارجي با مرتبطان داخلي آنهاست. رهبري فرمودند كه انحراف در انقلاب ها از انحراف در شعارها آغاز مي شود و اين هشداري است كه به نظر مي رسد مردم منطقه خوب دريافته اند.
سوم- سومين هدف سرعت دادن به روند تحقق اهداف انقلاب است كه برخي تيپ هاي محافظه كار سعي مي كردند آنها را بلند مدت و پرهزينه جلوه بدهند. مصري ها اكنون نشان مي دهند كه گوشمالي دادن اسراييل را تكليفي براي همين امروز مي دانند نه آينده اي كه معلوم نيست كي فراخواهد رسيد.

چهارم- هدف بعدي جلوگيري از مسلط شدن استعمارگران خارجي است كه مدت هاي طولاني شريك ديكتاتورهاي منطقه بوده اند و هنوز هم تا جايي كه بتوانند هستند. اين موضوع را به خوبي مي توان در ليبي ديد. ناتو اكنون به روي خود نمي آورد اما به خوبي دريافته اند كه نبردي بسيار سخت تر از آنچه با قذافي انجام داد، با مردمي كه خواهان تشكيل نخستين حكومت اسلامي در غرب جهان اسلام هستند، در پيش خواهد داشت.

پنجم- و نهايتا مردم بازگشته اند چون مي بينند كه فرايند اسقاط نظام هاي ديكتاتوري به سرانجام رسيده و فرايندي مهم تر به نام نظام سازي آغاز شده است. باور عمومي در منطقه خاورميانه كه خود را در تخمين هاي اخير غربي ها نشان داده اين است كه همانطور كه تا وقتي آنها به خيابان نيامده بودند ديكتاتورها بساط خود را جمع نكردند، حالا هم اگر از «حضور در ميدان» كم بگذارند، معلوم نيست به نام دموكراسي چه سيستم حكومتي به آنها تحميل خواهد شد.

2- ويژگي دوم، موج جديد تحولات منطقه شفاف شدن ايدئولوژي نظم جايگزيني است كه مردم منطقه در پي آن هستند. غربي ها از روز اول در مقابل پذيرش اين ايده كه اين انقلاب ها نهايتا رنگ و بوي ديني و اسلامي خواهد داشت سخت مقاومت كردند و به اصرار تمام گفتند كه با پديده اي سكولار مواجهند. حقيقت ديني انقلاب هاي منطقه اكنون در حال تحميل خود به همه كساني است كه وجودش را انكار مي كردند و اين امر دليل روشني هم دارد و آن هم اين است كه پذيرش يا عدم پذيرش غرب تغييري در اين حقيقت ايجاد نمي كند كه انقلابيون منطقه مسلمانند پس لاجرم ايدئولوژي انقلاب آنها اسلام خواهد بود چرا كه اساسا اكنون در جهان هيچ ايدئولوژي انقلابي ديگري به جز اسلام كه برانگيزاننده توده ها باشد، وجود ندارد.

3- ويژگي سوم موج دوم انقلاب هاي منطقه شكست پروژه مدل سازي لائيك براي اين انقلاب هاست. ترك ها كه نيامده مي خواستند بروند، تصور مي كردند با چند مانور رسانه اي مي توانند سرنخ تحولات منطقه را به دست بگيرند و به دوستان آمريكايي خود هم ظاهرا اطمينان داده بودند كه از دل مدل تركيه جز «لائيسيته» چيز ديگري بيرون نخواهد آمد. يكي از مهم ترين ويژگي هاي موج دوم اين است كه اين پروژه رهبرسازي قلابي را افشا مي كند و كنار مي گذارد. ترك ها در چند هفته گذشته ميزباني سپر دفاع موشكي ناتو را پذيرفته اند، به صراحت گفته اند كه يك الگوي لائيك را به كشورهاي منطقه توصيه مي كنند و حتي در موضوع چالش با اسراييل نشان داده اند كه هدف آنها بيشتر نوعي غرور ملي است تا نزاع ايدئولوژيك، بنابراين ساده ترين نتيجه اين است كه تركيه نمي تواند رهبر قيام هاي منطقه باشد.

4- ويژگي بعدي موج دوم تحولات منطقه سرعت گرفتن تغييرات ژئوپلتيكي است. اكنون مسئله فلسطين در وضعيتي مرزي قرار گرفته است (و آمريكا از ترس تحولات منطقه قادر به حمايت صريح از اسراييل و وتوي ايده فلسطيني ها نيست) ، آمريكا قادر به نهايي كردن راهبرد خود در افغانستان و پاكستان نبوده است، عراقي ها تحت تاثير تحولات منطقه به تمديد حضور اشغالگران در خاك خود روي خوش نشان نمي دهند، معاهده كمپ ديويد و ثبات مئنظر آنها در صحراي سينا كاملا متزلزل شده است، سوريه خود را براي دور جديد از نقش آفريني در محور مقاومت آماده مي كند، سرنوشت يمن دير يا زود ثبات در عربستان را تحت تاثير قرار خواهد داد و نهايتا هيچ راهي براي سد كردن آنچه به طور سنتي نفوذ ايران خوانده شده، پيدا نشده است.
5- پنجمين ويژگي دور شدن انقلابيون منطقه از گرايش هاي ناسيوناليستي و قومي و توجه بيشتر به الگوي ايران و درخواست براي شريك شدن در تجربه آن است.

6- ويژگي ششم موج دوم انقلاب هاي اسلامي منطقه، صريح شدن ماهيت ضد آمريكايي و ضد اسراييلي آنهاست، گويي مردم منطقه تصميم گرفته اند حالا كه از نوچه ها فارغ شدند سراغ اربابان بروند. ترديدي نيست كه حمله به جاسوس خانه هاي آمريكا و اسراييل در منطقه رونق خواهد گرفت و از اين به بعد اين مكان ها به جاي اينكه خانه امن باشند يك «هدف» خواهند بود. كار اسراييل به جايي رسيده است كه سفيرانش چفيه بر سر مي كنند و شبانه از كشورهاي منطقه مي گريزند و همه اينها در حالي است كه تيم نتانياهو در اسراييل اساسا خردمندي لازم براي مواجهه با اين صحنه پيچيده را ندارد و آمريكايي ها هم روز به روز بيشتر در گرفتاري هاي داخلي فرو مي روند.

7- هفتمين ويژگي اين موج جديد شكست واضح راهبردي است كه آمريكايي ها براي مديريت موج اول در پيش گرفتند. آمريكايي ها در موج نخست، اولا سعي كردند به تعبير زيباي رهبر معظم انقلاب سرها را نگهدارند و بدن ها را تغيير بدهند. اكنون مردم منطقه دريافته اند كه اين بدن هاي جديد اگر مراقبت نشود مي تواند همان سرهاي منحوس قبلي را بازتوليد كند. ثانيا آمريكا نتوانست پروژه حمله به ليبي را آنگونه كه مي خواست به ايجاد ثبات ختم كند. ثالثا محور مقاومت كه تضعيف آن يكي از مهم ترين هدف هاي آمريكا در موج اول بود، اكنون شركايي جديد پيدا كرده و سوريه نيز براي مشاركت جدي تر در آن انگيزه هايي تازه يافته است. رابعا آمريكايي ها برخلاف آنچه تا چند ماه پيش تصور مي كردند قادر به ارتباط گيري موثر با گروه هايي مانند اخوان المسلمين در جهان اسلام نبودند و خامسا شكاف ميان آمريكا و متحدان سنتي اش مانند عربستان هر روز به دليلي جديد سر باز مي كند.

آنچه در اينجا ارائه شد فقط يك تصوير ابتدايي است كه مهم ترين نتيجه آن انفعال هر چه بيشتر آمريكايي ها و افزايش روز افزون هراس اسراييل درباره تبعات نظم جديد منطقه خواهد بود. در اين باره بيشتر بحث خواهيم كرد.

خراسان:هدف؛ساخت تمدن جديد اسلامي

«هدف؛ساخت تمدن جديد اسلامي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي خراسان به قلم کورش شجاعي است كه در آن مي‌خوانيد؛برگزاري نخستين اجلاس بين المللي بيداري اسلامي در کشورمان از ابعاد گوناگون قابل بررسي و تحليل است و بي گمان چنين نشستي در اين سطح و در شرايط حساس و سرنوشت ساز کنوني مي تواند دست آوردهاي مثبت و موثري بر تداوم، هدف گيري و آينده خيزش هاي مردمي کشورهاي اسلامي منطقه، شمال آفريقا و حتي معادلات منطقه اي و بين المللي داشته باشد.

بنابراين اولا بررسي و تحليل دقيق برگزاري اين اجلاس بين المللي و ثانيا جمع بندي وتحليل مسائل و مباحث طرح شده در اين اجلاس و انتشار به موقع و صحيح نظرات کارشناسي و نتايج اين اجلاس در بين نخبگان و افکار عمومي، خصوصا کشورهاي قيام کرده عليه استبداد داخلي و استعمار خارجي ضروري به نظر مي رسد ثالثا پي گيري براي ادامه چنين اجلاسيه هايي در کشورهاي مختلف اسلامي نيز مي تواند از جمله مسائل مورد توجه پس از برگزاري اجلاسيه بزرگ تهران باشد.

بر اين اساس در اين مقال به صورت اجمالي، نکاتي چند مورد اشاره قرار مي گيرد.

۱ - برگزاري نخستين اجلاسيه بين المللي بيداري اسلامي به ميزباني کشورمان آن هم در شرايط  حساس کنوني منطقه و کشورهاي اسلامي بيش از هر چيز از ابتکار، دورانديشي و همه جانبه نگري نظام اسلامي ايران خصوصا رهبري انقلاب حکايت مي کند چراکه اين اجلاس در شرايطي برگزار مي شود که برخي قدرت هاي فرامنطقه اي که تا ديروز و قبل از پيروزي خيزش هاي مردمي به صورت آشکارا از ديکتاتورها و نظام هاي استبدادي حمايت مي کردند، امروز به شدت و با استفاده از شيوه هاي گوناگون در صدد مديريت خيزش هاي مردمي و مصادره اين انقلاب ها در جهت حفظ منافع خود هستند و متاسفانه حتي برخي از سران کشورهاي به ظاهر اسلامي منطقه نيز هنوز نمي خواهند از خواب غفلت بيدار شوند و همانند برخي کشورهاي فرامنطقه اي از هيچ تلاشي براي سرکوب و يا منحرف کردن خيزش هاي مردمي و بر سرکار نگاه داشتن حکومت هاي غيرمردمي و تني چند از ديکتاتورهاي باقيمانده فروگذار نمي کنند.

بر اين اساس در چنين شرايطي که خيزش هاي مردمي در کشورهاي مهمي مانند مصر و ليبي به مراحل بسيار حساس خود رسيده است، برگزاري نشست بين المللي بيداري اسلامي براي صحه گذاشتن و تاکيد مجدد تعداد زيادي از چهره ها و شخصيت هاي اسلامي بر اين اصل بنيادين و زيربنايي که عامل اساسي و اصلي اين خيزش چيزي جز بيداري اسلامي و خواست توده هاي مردم نيست، بي گمان مي تواند تاثير به سزايي در افکار عمومي کشورهاي منطقه و حتي کشورهاي فرامنطقه اي داشته باشد و اين واقعيت را که خيزش هاي مردمي در بيداري اسلامي مردم ريشه دارد را روشن تر کند.

۲ - برگزاري اين اجلاس بين المللي در تهران و حضور ۷۱۰نفر از چهره ها و شخصيت هاي متفکر، انديشمند و مشهور جهان اسلام از ۸۰کشور جهان اعم از شيعه و سني در اين اجلاس که پيش از برگزاري حضور ۶۰۰شخصيت پيش بيني شده بود همچنين از «نفوذ معنوي» کشورمان بر افکار عمومي مردم و اذهان نخبگان و شخصيت هاي فکري، فرهنگي و سياسي کشورهاي اسلامي حکايت مي کند، استقبال گسترده شخصيت هاي فکري، فرهنگي و سياسي از اجلاسيه بين المللي تهران علاوه بر تاييد و تصديق اين واقعيت که مردم، شخصيت ها نخبگان و متفکران کشورهاي منطقه، اساس تحولات و خيزش هاي مردمي را مبتني بر بيداري اسلامي مي دانند از نکته مهم ديگري نيز حکايت مي کند و آن مهم اين که مردم و شخصيت هاي فکري، فرهنگي و نخبگان اين کشورها ، ايران و مردم ايران را به عنوان دوست قابل اعتماد و اطمينان خود مي شناسند که خواستار رهيدن از چنگ استبداد داخلي و استعمار خارجي مردم تحت ستم خصوصا مسلمانان است و اهداف انساني و متعالي همچون بازگشت عزت و کرامت مردم اين کشورها و بازيابي مجدد عظمت و عزت در کشورهاي اسلامي و تشکيل «امت واحده اسلامي» و «تمدن اسلامي جديد» را براي همه کشورهاي اسلامي دنبال مي کنند و نه مانند قدرت هاي فرامنطقه اي که صرفا براي منافع خود به اقدامات گوناگون دست مي زنند و از انجام هيچ جنايتي براي رسيدن به اهداف خود فروگذار نمي کنند.

۳ - شرکت مسئولان بلندپايه ايران در نخستين اجلاسيه بين المللي بيداري اسلامي و خصوصا حضور و سخنراني رهبر فرزانه انقلاب در اين اجلاسيه نيز از اهتمام بسيار جدي کشورمان در جهت حمايت واقعي و معنوي از خيزش ها و حرکت هاي مردمي و اسلامي کشورهاي منطقه حکايت مي کند همچنين اين حضور و آن بيانات بسيار مهم و سرنوشت ساز و خداباورانه که آشکارا و در نهايت صداقت، شفافيت، دقت، هوشمندي و جامعيت از تريبون اجلاسيه اي بين المللي مطرح شد علاوه بر ژرف انديشي و آينده نگري، از نوع دوستي، انسان دوستي، عزت خواهي، تعالي خواهي و کرامت خواهي، براي تمامي مردم خصوصا مسلمانان و از همه مهمتر تحقق اتحاد و انسجام و همدلي و هم گرايي واقعي و هميشگي مسلمان شيعه و سني و نگاه برادرانه به يکديگر و البته صف آرايي در مقابل دشمنان اسلام و مسلمين حکايت مي کند.

۴ - پرداختن به فرازهاي بسيار مهم بيانات رهبري در اجلاسيه بين المللي بيداري اسلامي مي تواند و بايد موضوع ده ها و صدها مقاله و نشست و جلسه علمي باشد چرا که ايشان با دقت و سنجيدگي هر چه تمام تر، مجموعه بيانات مهم و سرنوشت ساز خود را در اين اجلاسيه در ۳ بخش ۱ - نگاهي اجمالي به هويت قيام ها و انقلاب هاي (اخير منطقه و شمال آفريقا)۲ - خطرات و آسيب هاي بزرگي که بر سر راه آن ها قرار دارد ۳ - پيشنهادهايي براي علاج و پيشگيري از آسيب ها و خطرها دسته بندي و مطرح کردند. هريک از اين موضوعات نه تنها مي تواند موضوع چندين مقاله و گفت وگوي علمي باشد بلکه با دقت در بيانات مطرح شده حتي مي توان کتاب هايي با همين موضوعات به رشته تحرير درآورد.

اما نکاتي که در اين مقال مي گنجد و به نظر نگارنده از اهميت بيشتري براي پرداختن برخوردار است را مي توان چنين برشمرد.

تأکيد رهبري در بخش ماهيت انقلاب ها بر مردمي بودن خيزش ها و اين که مهمترين عنصر اين انقلاب ها را حضور واقعي و عمومي مردم در ميدان عمل و صحنه مبارزه و جهاد دانستند و بر اين نکته تأکيد کردند که تنها انقلاب هايي که توده هاي مردم صحنه گردان اصلي آن ها هستند قابليت و ظرفيت پيروزي واقعي و ماندگاري و رسيدن به اهداف اصلي خود را دارند چون «اين مردم هستند که شعارها را مي سازند، هدف ها را تعيين مي کنند، دشمن را شناسايي و معرفي و تعقيب مي کنند، آينده مطلوب را -گر چه به اجمال- ترسيم مي کنند و در نتيجه اجازه انحراف و سازش با دشمن و تغيير مسير را به خواص سازشکار و آلوده و به طريق اولي به عوامل نفوذي دشمن نمي دهند» اين بخش «بيانات رهبري به اضافه آن بخش مبني بر اعتماد به جوانان و دميدن روح اعتماد به نفس در جوانان، مثل هميشه از باور خامنه اي خلف صالح خميني مبني بر اعتماد به مردم و جوانان و سپردن کار و محول کردن امور به مردم و هميشه ديدن مردم در همه امور در واقع و نه در شعار حکايت مي کند و شايد اين نکته يکي از اساسي ترين نکات و مولفه هاي مردم سالاري ديني و از مميزات مردم سالاري ديني با دموکراسي مورد ادعاي ديگران باشد. تأکيد بر اين نکته علاوه بر اين که از احترام به خواست و اراده و عزم مردم حکايت مي کند از نقش اساسي و بي بديل مردم در ايجاد خيزش ها و انقلاب هاي مردمي، به ثمر رسيدن و تداوم آن ها تا تحقق ايده آل ها و نقش مردم در جلوگيري از ايجاد انحراف در شعارها و اهداف نيز حکايت مي کند، که اين نکته اي بس درس آموز و قابل تأمل است.

تأکيد رهبري بر بازخواني دائمي اصول انقلاب و تنقيح شعارها و اصول و تطبيق آن ها با مباني و محکمات اسلام و همچنين تأکيد ايشان بر اين که استقلال، آزادي، عدالت خواهي و تسليم نشدن در برابر استبداد و استعمار، نفي تبعيض هاي قومي و نژادي و مذهبي، نفي صريح صهيونيزم ارکان نهضت هاي امروز کشورهاي اسلامي و همه برگرفته از اسلام و قرآن است نيز از فرازها و توصيه هاي مهم ايشان در اين اجلاسيه بود.

تأکيد رهبري بر حفظ اصالت ها و اين که مردم کشورهاي انقلاب کرده اجازه ندهند که دشمنان اصول آينده نظام آنها را بنويسند از ديگر نکات مهم سخنان ايشان بود.

رهبري با تأکيد بر اين که نگذاريد اصول اسلامي در پاي منافع زودگذر قرباني شود به صراحت گفتند که «انحراف در انقلاب ها از انحراف در شعارها و هدف ها آغاز مي شود» و در ادامه تأکيد کردند هرگز به آمريکا، ناتو و قدرت هايي که تا ديروز کشورهاي شما را ميان خود تقسيم و غارت کردند اعتماد نکنيد و به آن ها سوءظن داشته باشيد و لبخند آن ها را باور نکنيد، پشت اين لبخندها و وعده ها، توطئه و خيانت نهفته است» و جان کلام اين که فرمودند: «راه حل خود را خود با بهره گيري از سرچشمه هاي فياض اسلام به دست آوريد و نسخه هاي بيگانه را به خودشان پس دهيد» و اين همه يعني پايبندي به شعارها و خواست ها و اهداف اسلامي و تأمين و سپردن آينده کشورها به دست مردم و اداره امور با قوانين مستحکم و نوراني اسلامي و مبتني بر آموزه هاي قرآني و لاغير.

اما يکي از جان مايه هاي اساسي سخنان رهبري در اجلاسيه بين المللي بيداري اسلامي، تأکيد ايشان بر پرهيز از اختلافات مذهبي، قومي، نژادي، قبيله اي و مرزي بود، ايشان به صراحت گفتند تفاوت ها را به رسميت بشناسيد و آن را مديريت کنيد و تأکيد کردند که آن ها که آتش تفرقه مذهبي را با تکفير اين و آن دامن مي زنند، اگر خودشان هم ندانند مزدور و عمله شيطانند و اوج کلام اين که فرمودند: «تفاهم ميان مذاهب اسلامي کليد نجات است»

تأکيد رهبر فرزانه انقلاب بر اين مهم نيز از لزوم توجه جدي مردم اين کشورها به اتحاد و همدلي و هم گرايي خصوصا بين مذاهب و قوميت هاي گوناگون حکايت مي کند آتشي که متأسفانه امروز با پشتوانه هاي غربي خصوصا آمريکايي علاوه بر اين که مي تواند آينده انقلاب هاي مردم منطقه را تهديد کند همچنان زير خاکستر نگاه داشته شده و هر از گاهي شعله هاي گدازنده آن عده اي از مسلمانان را در خود مي سوزاند و تا آن هنگام که عده اي نقاب از چهره برندارند و خود را از مزدوري و عملگي شيطان هاي جني و انسي نرهانند و با حربه تکفير اين و آن مسلمان کشي را تعطيل نکنند دود و شعله هاي اين آتش همچنان مسلمان سوز خواهد ماند و قهقهه مستانه اربابان اين مزدوران را به دنبال خواهد داشت. پس بي راه نيست که جان کلام اين بخش سخنان رهبري را در اجلاسيه اين مي دانم که «تفاهم ميان مذاهب اسلامي کليد نجات است» هم کليد نجات انقلاب مردم منطقه و شمال آفريقا از آسيب ها و هم نجات مسلمانان از دامي که دشمنان اسلام و مسلمانان براي آنان همچنان گسترده دارند.

رهبري در بخش ديگري از سخنان خود با تأکيد بر تفاوت اسلام گرايي با تحجر و افراطي گري و تأکيد بر نظام سازي و پرهيز از الگوگيري از نظام هاي لائيک، مارکسيستي، ليبراليستي و ناسيوناليسم افراطي براي نظام سازي به صراحت افزودند که هدف نهايي را بايد امت واحده اسلامي و ايجاد تمدن اسلامي جديد بر پايه دين و عقلانيت و علم و اخلاق قرار داد و اين نکته خود توصيه اي بس مهم و سرنوشت ساز و ترسيم آينده اي روشن و هدفي متعالي براي همه کشور انقلاب کرده و بلکه همه کشورهاي اسلامي در سراسر جهان است که بايد هدف نهايي خود را بازگشت دوران مجد و عظمت و عزت اسلام و مسلمانان و تشکيل تمدن جديد اسلامي بر پايه دين و عقلانيت و علم و اخلاق و آموزه هاي ناب اسلامي بدانند و مهر ابطال بر نظريه هايي مانند «پايان تاريخ» بزنند.

جمهوري اسلامي:تكرار غفلت ممنوع!

«تكرار غفلت ممنوع!»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه درآن مي‌خوانيد؛داغ‌ترين بحث سياسي منطقه خاورميانه، كه مشتاقان زيادي نيز در سطح جهان اسلام دارد، موضع قيام‌هاي مردمي در كشورهاي عربي و شمال آفريقاست، موضوعي كه اين روزها نخستين گردهمائي مربوط به آن تحت عنوان "بيداري اسلامي" در تهران جريان دارد.

مهم‌ترين نكته‌اي كه درباره قيام‌هاي مردمي در كشورهاي عربي و شمال آفريقا مورد كنكاش است اينست كه ماهيت اين قيام چيست؟

پاسخ گردهمائي تهران به اين سئوال را مي‌توان از نام و عنوان اين گردهمائي به دست آورد. عنوان "بيداري اسلامي" با صراحت و به روشني مي‌گويد ماهيت اين قيام‌ها اسلامي است.

عده‌اي در خود جهان عرب و همچنين در غرب تلاش مي‌كنند اسلامي بودن اين قيام‌ها را انكار كنند و آنها را صرفاً عربي و يا دموكراتيك بدانند. آقاي رجب طيب اردوغان، نخست‌وزير تركيه، نيز در سفر به مصر و ليبي بارها تلاش كرد با ارائه تركيبي جديد، و البته نامأنوس، اعلام كند اين قيام‌ها مي‌توانند از يك تركيب "عربي - تركي" برخوردار باشند. وي اصرار دارد برخورداري اين قيام‌ها از ماهيت ديني را انكار كند و اذهان ملت‌هاي عرب را به سابقه حكومت مشترك عثماني و كشورهاي عربي معطوف دارد، غافل از اينكه اولاً يادآوري اين سابقه در اذهان اعراب، مترادف با خلافت و حكومت ديني است و ثانياً فشارهاي طاقت‌فرساي حاكمان عثماني بر ملت‌هاي عرب كه سرانجام منجر به همكاري آنها با قدرت‌هاي استعماري غربي براي فروپاشي عثماني شد هنوز از حافظه مردم اين كشورها پاك نشده و اين مردم بطور طبيعي، بازماندگان عثماني را پس مي‌زنند و در برابر آنها واكنش نشان مي‌دهند.

با قطع نظر از تحركات رجب طيب اردوغان و دولتمردان ترك براي نفوذ در كشورهاي انقلاب كرده عربي و شمال آفريقا و سوار شدن بر موج‌هاي به راه افتاده در اين كشورها، واقعيت اينست كه اين انقلاب‌ها تركيبي از اسلام، ملي گرائي و دموكراسي خواهي هستند. هر چند نسبت‌ها و درصدهاي هر يك از اين سه عنصر در اين انقلاب‌ها را نمي‌توان با دقت و قاطعيت تعيين كرد،‌ لكن آنچه در اين ميان ترديدناپذير است تأثيري است كه ملت‌هاي عرب از آرمان‌هاي مطرح شده توسط امام خميني براي قيام عليه سلطه گران بين المللي و لحكومت‌هاي خودكامه داخلي گرفته‌اند.

شيوه بكار گرفته شده توسط ملت‌هائي كه اكنون در حال قيام و انقلاب در كشورهاي عربي و شمال آفريقا هستند نيز دقيقاً همان شيوه ايست كه امام خميني به ملت ايران آموخت، يعني قيام بدون استفاده از سلاح و در قالب راه پيمائي، تظاهرات، تجمعات و اعلام خواسته‌هاي خود در همين تجمعات. اين واقعيت قابل انكار نيست كه به نتيجه رسيدن اين شيوه كه نوع بديعي از انقلاب بود، براي ملت‌هاي منطقه به يك الگو تبديل شد و آنها نيز با استفاده از همين شيوه توانستند بر ديكتاتورها غلبه كنند و كشورهاي خود را از سلطه استعمارگران آزاد نمايند.

اين واقعيت نيز قابل انكار نيست كه در تمام كشورهاي درحال انقلاب، بخش قابل توجهي از مردم با شعارهاي اسلامي به صحنه آمدند و خواستار بازگشت به هويت اسلامي خويش شدند. اين، هويتي است كه ديكتاتورهاي دست نشانده غرب و صهيونيسم در طول چندين دهه تلاش كردند آنرا از مردم اين كشورها سلب كنند و با ترويج فرهنگ مورد نظر خود، ميان ملت‌هاي مسلمان و تعاليم اسلامي فاصله بياندازند. در همين مدت طولاني نيز مقاومت‌هاي زيادي در برابر اين توطئه صورت گرفت، لكن فشارها بقدري زياد بود كه هر مقاومتي سركوب و همه راه‌ها مسدود مي‌شد.

درست در همين شرايط سخت بود كه نهضت امام خميني باتكيه بر نيروي بي‌بديل مردمي و سياست بديع و مستقل "نه شرقي، نه غربي" در ايران به نتيجه رسيد و راه صحيح مبارزه با استعمارگران خارجي و ديكتاتورهاي داخلي را به ملت‌ها نشان داد. طبيعي بود كه استعمارگران و مهره‌هاي منطقه‌اي آنها نيز براي جلوگيري از سرايت اين نهضت به ساير كشورها همه‌ي توان خود را بكار بگيرند و با تحميل جنگ و انواع فشارها بر ملت ايران و سركوب ملت‌هاي منطقه و امنيتي كردن فضاي كشورهاي عربي و اسلامي مانع تكرار انقلاب اسلامي در ساير كشورها شوند.

آنها تصور مي‌كردند راه مقابله با نفوذ افكار امام خميني به ساير كشورها اينست. اين، همان اشتباه بزرگي بود كه ديكتاتورها و اربابان آنها مرتكب شدند و بدين ترتيب راه براي سقوط نزديك‌ترين ديكتاتور به مرزهاي ايران يعني صدام هموار شد و اين حركت با فاصله‌اي چند ساله در ساير كشورهاي منطقه ادامه يافت و قطعاً تا يكسال ديگر تركيب سياسي خاورميانه عربي چيز ديگري خواهد شد، درست نقطه مقابل خاورميانه جديدي كه مورد نظر آمريكا بود.چ

در شرايط كنوني، بحث بر سر اينكه قيام‌هاي كشورهاي عربي، اسلامي است يا عربي و يا دموكراتيك، براي محافل نظريه پردازي خوب است، اما دولتمردان و كساني كه در صحنه عملياتي و اجرائي حضور دارند نبايد وقت خودرا به اين مباحث اختصاص دهند، زيرا از قافله عقب خواهند ماند. اكنون اين قافله كه در يك سر آن آمريكا و صهيونيست‌ها و كشورهاي چپاولگر اروپائي قرار دارند و در سر ديگر آن ملي گراهاي عرب درحال طراحي براي مصادره انقلاب‌هاي مردم هستند و در همين حال، عناصري مانند اردوغان از راه مي‌رسند و الگوهائي از قبيل تركيب "تركي - عربي" مي‌دهند، به سرعت در حركت است. ايستادن و تماشا كردن اين قافله و شمردن حلقه‌هاي آن، هيچ مشكلي را حل نخواهد كرد. بايد به ملت‌هاي درحال انقلاب الگوي عملي نشان داد و آنها را در تدوين قانون اساسي و پايه ريزي نظام سياسي آينده ياري كرد. ما نبايد غفلتي را كه نسبت به همسايگان شمالي خود بعد از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي مرتكب شديم درباره همسايگان عرب خود تكرار كنيم.

وقتي جمهوري‌هاي آسياي ميانه از شوروي جدا شدند، ما حرف‌هاي زيادي زديم اما تركيه و آمريكا وارد عمل شدند و اقتصاد و سياست اين جمهوري‌ها را دردست گرفتند. مردم اين جمهوري‌ها به دليل اينكه سرزمين هايشان در گذشته بخشي از ايران بزرگ بود تعلق خاطر و گرايش زيادي به ايران داشتند و دارند ولي در هيچ زمينه‌اي ما نتوانستيم خواسته‌هاي آنها را برآورده كنيم و در نهايت، ميدان را به رقبا واگذار كرديم. اين تجربه ناموفق نبايد در مورد كشورهاي عربي تكرار شود.

جمهوري اسلامي ايران، با توجه به قانون اساسي خود كه سلطه پذيري و سلطه گري را نفي مي‌كند، در هوس تسلط بر هيچ كشوري نيست، اما نبايد از تلاش براي تأثيرگذاري فكري و فرهنگي بر ملت‌هاي منطقه و ارائه الگوي موفق انقلابي به آنها براي جلوگيري از بازگشتشان به دامن ارتجاع و استعمار و ديكتاتوري، خودداري كند. اين هدف، با شعار دادن و حرف زدن محقق نخواهد شد. امروز بايد كاري كنيم كه نگذاريم خواسته‌هاي دشمنان اسلام در نظام سياسي اين كشورها نهادينه شود. ما اجازه نداريم غفلتي كه در آسياي ميانه مرتكب شديم را تكرار كنيم.

رسالت:توصيه به انقلابيون منطقه

«توصيه به انقلابيون منطقه»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن مي‌خوانيد؛همزان با ورود انقلابيون ليبي به سرت و اعلام شمارش معكوس براي مرگ ديكتاتوري در ليبي، اين اميدواري وجود آمده كه ان شاءالله قذافي سالم به دست انقلابيون بيفتد و مردم بتوانند با محاكمه وي شاهد پيروزي را در آغوش بگيرند. نخست وزير انگليس و رئيس جمهور فرانسه در يك اقدام فرصت‌طلبانه به طرابلس رفتند و با مصطفي عبدالجليل در حالي‌كه دست او توسط اين دو بالا برده شده بود عكس يادگاري گرفتند.

غرب با بلوكه كردن 150 ميليارد دلار از دارايي‌هاي ملت ليبي در بانك‌هاي اروپايي و آمريكايي از آن به عنوان يك گروگان براي تنظيم مناسبات آتي با انقلابيون ليبي استفاده مي‌كند. ليبي با 7 ميليون نفر جمعيت و يك ميليون حافظ قرآن بيشترين همگرايي را با بيداري اسلامي درمنطقه دارد. تقريباً از هر 7 نفر در ليبي يك نفر حافظ قرآن است و اين نشان دهنده علاقه ملت ليبي به اسلام و آموزه قرآن است. رهبران جديد ليبي و انقلابيون همواره به مردم وعده داده‌اند شريعت اسلامي مبناي قانونگذاري در نظام آينده ليبي خواهد بود.

با تصرف لانه جاسوسي صهيونيستها در قاهره توسط انقلابيون مصري بيداري اسلامي در اين كشور وارد مرحله جديدي شده است. مردم بي صبرانه منتظر پاسخگويي نظاميان و دولت مصر به مطالبات آنها هستند و بزودي نظم جديدي در اين كشور شكل مي‌گيرد اوضاع در يمن، تونس، بحرين، كويت و اردن با اندك تفاوتي همين طور است. مردم در اشتياق بيداري اسلامي حكومت‌هاي جديدي را مي‌طلبند كه در آن آزادي ملت و استقلال كشور تضمين شود و نظمي اسلامي با بهره‌گيري از احكام حيات بخش اسلام مستقر شود.

مردم منطقه امروز در طرد ارتجاع و استبداد در كشورهاي خود ترديد ندارند. مردم منطقه نيك مي‌دانند استبداد در داخل توسط جريان  نيرومندي در غرب حمايت و پشتيباني مي‌شد. لذا همت خود را مصروف دو وجه اصلي مبارزات رهايي بخش نهادند. وجه مبارزه با استبداد و وجه مبارزه با استعمار خارجي.

ديروز اجلاس جهاني بيداري اسلامي در تهران با نطق شورانگيز وآگاهي بخش رهبر معظم انقلاب اسلامي آغاز شد.

بيش از 700 انديشمند جهان اسلام از 80 كشور اسلامي و با حضور 400 متفكر ايراني درتهران گرد هم آمدند تا ضمن بررسي موج بيداري اسلامي با تعامل مثبت آينده تحولات را مورد مداقه قرار دهند و يك آسيب شناسي جدي با استفاده از تجربيات انقلاب اسلامي داشته باشند.

رهبر معظم انقلاب اسلامي با استناد به حكم قرآني و لا تطع الكافرين و المنافقين از رهبران بيداري اسلامي خواستند هرگز به آمريكا، ناتو و بويژه رژيم‌هاي جنايتكار انگليس، فرانسه و ايتاليا اعتماد نكنند. رهبر انقلاب اسلامي در يك نگاه آسيب شناسانه از رهبران بيداري اسلامي در منطقه خواستند روي هويت اصلي اين قيام و انقلاب الهي‌و آسيبهايي كه بر سر راه آن قرار دارد، علاج جويي و پيشگيري از آسيب‌ها درنگ كنند.

رهبر انقلاب اسلامي روي مردمي بودن اين انقلابها تكيه كردند و فرمودند:‌ مردم شعارها را مي‌سازند، هدفها را معين مي‌كنند، دشمن را شناسايي و تعقيب مي‌كنند و آينده را ترسيم مي‌كنند. لذا اجازه انحراف و سازش و تغيير مسير را به خواص سازشكار و آلوده و نيز عوامل نفوذي دشمن نمي‌دهند.

رهبر انقلاب از ملت آگاه مصر به عنوان يك ملت بيدار كه الهام بخش حركت بيداري اسلامي در كشورهاست تجليل كردند و چند مشخصه اصلي را در حركت مردم مصر و ديگر كشورها مورد شناسايي قراردادند.

1-احياء و تجديد عزت و كرامت ملي
2- برافراشتن پرچم اسلام
3- مبارزه با رژيم غاصب صهيونيستي
4- ايستادگي در برابر نفوذ آمريكا و اروپا

با اين مقدمه، مقام معظم رهبري توصيه هايي براساس تجربيات انقلاب اسلامي خطاب به مردم و رهبران انقلاب در منطقه مطرح مي‌كنند.

الف- توكل به خدا و اعتماد و حسن ظن به وعده‌هاي الهي

ب- بازخواني دائمي اصول انقلاب و انطباق آن با مباني و محكمات اسلام

ج- لبخند كفار و منافقين را باور نكنيد به غرب و آمريكا سوء ظن داشته باشيد.

د- از اختلافات مذهبي، قومي و نژادي پرهيز داشته باشيد.

هـ- كاربزرگ و اصلي شما نظام سازي است و به اين كاربزرگ و پيچيده و دشوار همت گماريد.

و- از تحميل الگوهاي لائيك يا ليبراليسم غربي يا ناسيوناليسم افراطي يا گرايشهاي چپ ماركسيستي در امر نظام سازي جلوگيري كنيد.

ز- هدف نهايي ايجاد امت واحده اسلامي و ايجاد تمدن اسلامي است.

ح- آزادي فلسطين از چنگال صهيونيستها هدف بزرگي است. تحقق اين هدف عملي است.

ط- به نسل جوان خود اعتماد كنيد اين نسل ظرفيت اين را دارد كه كارهاي بزرگ انجام دهد.

ي- نظام مردمسالاري ديني از مطالبات اصلي مردم منطقه است. مراقبت شود اين را با دموكراسي ليبرال اشتباه نگيريد.

و آخرين توصيه هم اين بود كه اسلام گرايي با تحجر و قشري گري  و تعصبهاي جاهلانه و افراطي اشتباه نشود. مرز اين دو بايد پررنگ باشد.
اميدواريم ملت‌هاي منطقه به همراه رهبران جهان اسلام با به كارگيري اين رهنمودها و توصيه ها فصل جديدي از حيات اسلام را در منطقه تجربه كنند.

ايران:استعمار را جايگزين استبداد نكنيد

«استعمار را جايگزين استبداد نكنيد»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ايران به قلم محمد رحماني است كه در آن مي‌خوانيد؛شايد آن روز كه رسانه‌هاي منطقه‌اي و ملي از پوشش وقايع تونس سر باز مي‌زدند، هرگز پيش‌بيني وقوع يك رخداد بين‌المللي را در ذهن خود نمي‌پروراندند.

اما در سكوت مطلق، اراده مردم به پيروزي رسيد تا جهان اسلام شاهد وقوع رخدادي بزرگ در جهان باشد. دومينوي انقلاب‌هاي مردمي در كشورهاي عربي، ديكتاتورها را يكي بعد از ديگري به مرحله سقوط رساند تا تئوري پيروزي خون بر شمشير كه در پيروزي انقلاب اسلامي نمايان شد، برتري خود را بار ديگر به اثبات رساند. سرانجام بغض لگدمال شده هويت ملي و مذهبي مردم منطقه منفجر شد تا با بيداري اسلامي فصلي نو در دنياي معاصر رقم خورد.

اما آنچه پيش از هر امري نگراني انديشمندان اسلامي را برانگيخته است، تكرار وقايعي تلخ از جنس انقلاب مشروطه يا كودتاي 28 مرداد است. در نگاهي سطحي شايد حساسيت انديشمندان اسلامي از نظر مردم منطقه كمي بدبينانه به نظر برسد ليكن بايد اذعان داشت اين حساسيت و بدبيني ناشي از تجربه‌هاي تاريخي ملت ايران است.

 شايد براي مردم تونس، مصر، ليبي، يمن و بحرين حساسيت انديشمندان اسلامي از دخالت نيروهاي فرامنطقه‌اي امري عجيب به نظر رسد اما مرور برخي از تجربيات جامعه ايراني مي‌تواند منبع روشني از حقايق براي ملت‌هاي منطقه باشد. بيش از يكصد سال پيش ملت ايران عليه ديكتاتوري قيام كرد.

آن روز هم به مانند امروز بوي پلو از سفارت انگليس بلند شد. شايد اگر در آن ايام به متحصنين در سفارت انگليس مي‌گفتند كه انگليس براي شما چه خوابي ديده است، هيچ كس باور نمي‌كرد اما واقعه‌اي تلخ به وقوع پيوست. نتيجه اعتماد به غربيان ديكتاتوري پليدتر و ملعون‌تر از سلسله قاجار را به ارمغان آورد. اما اين امر براي تجربه آموختن كفايت نكرد. ديگر بار اعتماد به امريكا در حكم تمديد حكومت پهلوي بود.

اگر امروز مقام عظماي ولايت خطاب به ملت‌هاي منطقه مي‌فرمايند: «هرگز به امريكا، ناتو و رژيم‌هاي جنايتكار انگليس، فرانسه و ايتاليا اعتماد نكنيد» حاصل تجربيات تلخ يك ملت است. تجربياتي كه ملت فهيم ايران دوست ندارد تكرار آن را در كشورهاي منطقه مشاهده كند. امروز بعد از رهايي از بند استبداد خطر جدي سقوط در چاه استعمار، ملت‌هاي منطقه را تهديد مي‌كند. امروز برخي با نگاهي متكبرانه در حال نسخه‌پيچي براي منطقه هستند. قطع به يقين، مردم هوشمند منطقه هرگز حمايت نيروهاي فرامنطقه‌اي را از ديكتاتورها فراموش نمي‌كنند.

كنفرانس بيداري اسلامي در تهران تأكيدي بر اين مهم است كه مسلمانان بيدار و آگاه راه روشن اسلامگرايي و مبارزه با دشمنان اسلام را با جديت تداوم خواهند داد.

سياست روز:توطئه اسلام لائيک

«توطئه اسلام لائيک»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي سياست روز به قلم محمد صفري است كه در آن مي‌خوانيد؛دو رويکرد مقابل انقلابيون کشورهاي اسلامي قرار دارد. کشورهاي اسلامي ـ عربي که در آنها انقلاب روي داده و در برخي از آن کشورها ديکتاتور‌هاي حاکم وابسته به غرب سرنگون شده‌اند، اکنون دستخوش تحولات و تغييراتي هستند که آينده مردم اين کشورها را رقم خواهد زد.

کشورهايي همچون مصر، تونس و حتي ليبي که سران آنها سقوط کرده‌اند اسلام آمريکايي را در کشور خود پياده مي‌کردند. علت اصلي قيام‌هاي مردمي در اين کشورها هم همين نوع از اسلام بود. اسلام سکولار، اسلام ليبرالي و به تعبير دقيق‌تر و عميق‌تر حضرت امام(ره)، اسلام آمريکايي بود که در اين کشورها پياده مي‌شد.

 اسلامي که وابسته و اسير دستورات ديکته شده غرب و آمريکا بود. اسلامي که با رژيم صهيونيستي روابط برقرار مي‌کرد و به موضوع مهم جهان اسلام يعني سرزمين و کشور فلسطين خيانت مي‌کرد.

مردم کشورهاي اسلامي منطقه از وابستگي به رژيم صهيونيستي وابستگي به آمريکا و غرب به ستوه آمده بودند. آنها اسلام انقلابي را مي‌خواستند که دست به انقلاب زدند، اما اکنون همين کشورهاي انقلابي در خطر هستند. خطري که آنها را تهديد مي‌کند اسلامي است که به واسطه ترکيه و با هدايت آمريکا براي ترويج آن در اين کشورها تلاش مي‌شود.

اکنون اسلامي که در ترکيه پياده مي‌شود اسلام ليبرالي و سکولار است. غرب به دنبال اجراي اين الگو در کشورهايي همچون مصر، تونس و ليبي است.

سفر اردوغان و مطرح کردن اسلام لائيک در اين کشور تاييد کننده اين ادعاست. اردوغان سفر دوره‌اي خود را از مصر آغاز کرد و به تونس رفت و قرار است تا به ليبي نيز برود. وي در سفر به مصر طرح اسلام لائيک را مطرح کرد که البته با واکنش‌هايي روبه‌رو شد. گروه اخوان المسلمين در بيانيه‌اي تاکيد کرد که اردوغان در امور داخلي مصر دخالت نکند. واکنش مردم انقلابي مصر به روابط اين کشور با رژيم صهيونيستي نيز پاسخي است به درخواست اردوغان. حتي مردم ترکيه نيز نسبت به سياست‌هاي اعمالي توسط دولت اسلام‌گراي خود معترض هستند.

مردم اين کشور پس از تظاهرات در مقابل محل سکونت بازيکنان تيم فوتبال رژيم صهيونيستي و سردادن شعار «مرگ بر اسرائيل» در ورزشگاه محل برگزاري بازي اين تيم تجمع کرده و خواستار خروج صهيونيست‌ها از کشورشان شدند. اين اقدام مردم ترکيه نشان دهنده اعتراض و مخالفت با سياست‌هاي دولت حاکم اين کشور است.

اکنون که اردوغان با پرچم اسلام لائيک قصد دارد رهبري کشورهاي انقلابي منطقه را در دست بگيرد، تنها مردم انقلابي اين کشورها هستند که مي‌توانند از نفوذ اين جريان و تفکر جلوگيري کنند.

هر چند تحليل‌هاي تحليل‌گران غربي بر کم شدن نفوذ و تاثير انقلاب اسلامي ايران بر خيزش‌هاي اسلامي منطقه استوار است، اما بايد گفت اين جرياني است که از سوي رسانه‌هاي غربي و تحليل‌گران آنها دنبال مي‌شود و آنگونه که تصور آنهاست، وجود ندارد.

مردم مسلمان کشورهاي انقلابي، در صورت انحراف دولت‌هاي موقت خود، دوباره دست به انقلابي ديگر خواهند زد. دولت‌هاي موقت و انتقالي اين کشورها نيز بايد به خواسته‌هاي مردم خود تن دهند و راه ديگري ندارند.

به همين خاطر است که ولي امر مسلمين در سخنانشان در نخستين اجلاس بيداري اسلامي به بررسي هويت قيام‌ها و انقلاب‌هاي منطقه، مخاطرات و آسيب‌هاي پيش‌روي انقلاب‌ها و راهکارهاي علاج‌جويي و پيش‌گيري از آسيب‌ها پرداختند و خطاب به انقلابيون کشورهاي اسلامي فرمودند؛ «نظام‌سازي کار بزرگ و اصلي شماست. اين کاري پيچيده و دشوار است نگذاريد الگوهاي لائيک يا ليبراليسم غربي، يا ناسيوناليسم افراطي، يا گرايش‌هاي چپ مارکسيستي خود را بر شما تحميل کند.»

کشورهاي انقلابي منطقه بايد به اين موضوع مهم واقف باشند که خيزش اسلامي و اسلام‌خواهي واقعي در جهان اسلام، شيعه و سني نمي‌شناسد. مباحث ايجاد اختلاف بين شيعه و سني، توطئه‌اي است که سال‌ها از سوي آمريکا با روي کار آوردن دولت هاي دست نشانده پيگيري مي‌شد و اکنون با سرنگوني اين دولت‌ها بايد به اين اختلافاتي که غرب و آمريکا با دستاويزهاي گوناگون در پي آن بود پايان داد. خيزش‌هاي اسلامي، با رويکرد اسلام‌خواهي واقعي در جريان است و تفاوتي بين شيعه و سني ندارد.

حمايت:مبارزه با مفاسد اقتصادی و حقوق ملت

«مبارزه با مفاسد اقتصادی و حقوق ملت»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي حمايت است كه در آن مي‌خوانيد؛طی روزهای اخیر رویدادهای مهمی در کشور بوقوع پیوست که برخی از آنها شایسته تامل و تدبر جدی هستند.

در آغاز این هفته برگزاری اولین اجلاس بین المللی بیداری اسلامی و سخنرانی رهبر معظم انقلاب رویداد مهمی بود که در عرصه تحولات دارای اثر فراملی قابل بررسی است و قطعا رسانه های مختلف بدان می پردازند ،در میان دیگر تحولات داخلی قطعا موضوع اختلاس کلان کشف شده در سیستم بانکی کشور توجهات بالایی را برانگیخت بنحوی که سوای اظهارنظرهای مسوولین بانکی ،وزیر اقتصاد،وزیر اطلاعات ،رئیس سازمان بازرسی کل کشور،شخص رییس جمهوردر سفر استانی اخیر به استان اردبیل در این خصوص اظهارنظرداشت.

متعاقب آن در خطبه های نماز جمعه های سراسر کشور به این موضوع اشاره شد، از جمله خطیب نماز تهران در این مورد مقایسه ای کرد که وقتی جوانان مملکت برای اخذ یک وام ساده ازدواج کلی دوندگی اداری باید انجام دهند، اختلاس سه هزار میلیاردی واقعا جای بررسی همه جانبه دارد تا معلوم شود که چه علل و عواملی باعث بروز چنین پدیده وحشتناکی شده ومی شود.از مجلس شورای اسلامی نیز خبر می رسد که قرار است در جلسه غیر علنی امروز امرخود به بررسی ابعاد این موضوع بپردازند.رییس محترم قوه قضاییه نیز در
نامه ای خطاب به دادستان کل کشور به وی ماموریت دادند که نظارت جدی بر روند پیگیری ورسیدگی قضائی پرونده مطروحه اختلاس اخیر اعمال کند.

در نامه اخیر اعلام شد که پرونده رسیدگی به اختلاس مورد بحث از دادگستری خوزستان به دادسرای تهران احاله شود و لازم است که همه دستگاهها همکاری لازم را به عمل آورند تا قوه قضاییه رسیدگی دقیق منطبق با قانون داشته باشد. رسانه ها نیز طی روزهای اخیر مرتبا به کند و کاو در این خصوص پرداخته و هر یک از منظر نوع نگرش سیاسی خود تحلیلی در این خصوص عرضه داشته اند .

نظر به اهمیت این امر و ضرورتهایی که برای یادآوری برخی نکات مهم در این موضوع خودنمائی می کند، به شرح زیر تأملی در این خصوص انجام می شود.امید است برای بهبود امور مفید واقع شود.در اندیشه اسلامی و سیره اولیای دینی، بیت المال و اموال عمومی جایگاه بس برجسته و مهمی دارد بنحوی که بالاترین واکنش ها را از سوی پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین علیهم السلام برای حفاظت از اموال عمومی می توان مشاهده کرد.

نمونه های مختلفی از رویکرد امام علی (ع)در این خصوص را مخاطبان مختلف بارها شنیده اند و نیاز به تکرار نیست. همین چارچوب فکری در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز منعکس شده است به نحوی که در اصول سوم و چهل و سوم ،تعهدات کلان حاکمیت برای تامین اقتصاد مناسب و بدور از مفسده و در جهت تامین نیازهای اساسی مردم و هدف گذاری های مهم دیگر را به روشنی می توان مشاهده کرد.

همچنین در اصول45و49 قانون اساسی نوع نگرش مهمترین قانون موضوعه کشور نسبت به ثروت های عمومی خداداد و یا درآمدها و مقابله با ثروت های ناشی از مفسده اعم از ربا،غضب،رشوه،اختلاس،سرقت،قمار،
سوءاستفاده از موقوفات،سوءاستفاده از مقاطعه کاری ها و معاملات دولتی و...را براحتی می توان ملاحظه کرد و در جهت اجرای این مفاد قانونی، ضوابط و مقررات مختلفی را می توان احصاء نمود که در مجموعه قوانین عادی کشور طی سه دهه گذشته به تصویب رسیده اند تا ثروت های عمومی در جهت مصالح عامه مردم بکار گرفته شوند و مفاسد مختلف شکل نگیرند و اگر ظهور و بروز یافتند با قاطعیت مورد برخورد قانونی قرار گیرند.

اولین نکته قابل تامل این است که چه شده که از این معیارها در موارد مختلفی فاصله گرفته و امروزه شاهد برخی مفاسد هستیم که به تعبیر عامیانه سر آدم سوت می کشد. قطعا متولیان امور و کارشناسان و اهل فن این جنبه از آسیب شناسی موضوع را باید جدی مورد واکاوی قرار دهند تا مشخص شود که چه بی تدبیری ها یا سهل انگاری ها در تصمیم گیری های اقتصادی، اجتماعی،فرهنگی،سیاسی،و حتی در حوزه اعتقادات دینی و اخلاقی مردم باعث شده که در سطح کلان شکاف ها وگسست هایی نمود پیدا کند که از طریق همین مجاری، سوءاستفاده گران در سطح مختلف انواع بهره ها را از اموال عمومی و بیت المال برده یا می برند. پاسخ گویی به این پرسش اگر بیطرفانه و بدور ازحب و بغض ها و دقیقا مبتنی بر مستندات و شواهد عینی انجام نشود هیچ فایده ای ندارد بلکه فضا را آلوده تر می کند و فضای آلوده طبیعتا امکان بیشتری برای دزدان و غارتگران بیت المال فراهم می سازد.

نکته دوم که بنحوی به جمله آخر مطلب فوق الذکر مربوط می شود ولی ذکر مستقل آن لازم است اینکه متاسفانه در کشور ما به لحاظ اینکه احزاب جدی ریشه دار و شفاف ودارای پشتوانه سازمان یافته مردمی و کارکرد حرفه ای شناخته شده در سطح جهانی وجود ندارند و بیشتر محفلهای سیاسی هستند که طیف بن ی احزاب و گروه های ما را نشان می دهند،در هر مسله ای شاهد خلط ابعاد کارشناسی و فنی موضوعات با تحلیل و تفسیرهای سیاسی محافل متولی حوزه احزاب و گروه های سیاسی وعناصر آنها در ساختار قدرت یا رسانه ها هستیم .

 همین امر باعث می شود که در هر زمینه ای تا بحثی کارشناسی و علمی مطرح شود بلافاصله کافی است از سوی محافل سیاسی مورد تحلیل خاصی قرار گیرد تا جبهه بندی ها شکل گرفته و به صورت کورکورانه عناصر دلبسته هر گروه از دیدگاه محفل وابسته خود حمایت کنند و دیدگاه محافل دیگر را رد نمایند.

این عارضه در حیطه های مختلف مدیریت کشور نیز دیده می شود و آثار بسیار زیادی در پی دارد از جمله این که گاه تلاش های خوب و ارزشمند در این تحلیل های محفلی سیاسی ذبح و بد نام جلوه داده می شوند و گاه کارهای ضعیف وغیر قابل توجه، برجسته شده و به عنوان دستاورد، مهم معرفی می گردند . در این میان خیلی از افراد سست عنصر و بی دغدغه نسبت به مصالح کشور و حقوق مردم در پرتو انتساب به این طیف فکری سیاسی یا آن طیف فکری نان می خورند و به ریش همه می خندند که عجب فضایی است که می توان بیشترین برداشت را برای منافع مادی خود بعمل آورد.

در بحث حفاظت از اموال عمومی و توجه به بیت المال و پیشگیری از مفاسد اقتصادی و مبارزه همه جانبه با علل و عوامل بروز مفاسد و عناصر مباشر و معاون ارتکاب مفاسد، قطعا این آسیب را همه باید مورد توجه قرار دهند تا به تقویت آن کمک نکنند بلکه بالعکس دست به دست هم داده روز به روز این آسیب را از کشور دور کنیم تا هر یک از مسوولان یا فعالین اجتماعی نه بر مبنای وابستگی فلان فرد به طیف فکری سیاسی من یا شما بلکه بر مبنای معیارها و اصول و مستندات داوری کنند و تحلیل های خود را حول انطباق یا عدم انطباق با قوانین و مقررات کشور و معیار های ارزشی به عمل آورند. اگر این بستر کلی را فراهم سازیم (که البته بسیار سخت است)خدمت بزرگی به سالم سازی امورکرده ایم که به سرعت نتایج مطلوب خود را نشان می دهد.

نکته سوم که به واکنش مسوولان ،رسانه ها و عموم مربوط می شود اینکه همه توجه نمائیم که اعتماد عمومی به حاکمیت قانون و کارآمدی سازوکارهای قانونی ،سرمایه بسیارمهم و بی بدیلی است که اگر آسیب ببیند عملا بنیان بسیاری از امور را فرو می ریزد و نمی توان در یک فرآیند منطقی و خصوصا در شرایط امروز زیست بشری که رقابت سنگینی بین جوامع مختلف نیز حکم فرماست ،به سر منزل مقصود نائل آمد.

اگر این تلقی در جامعه ایجاد شود که اکثر مسوولان به اموال عمومی بی توجه هستند و قانون را فقط در مورد دیگران لازم الاجرا می دانند و نه خود یا مرتبطین خود و اگر این تلقی ایجاد شود که سازو کارهای قانونی اراده جدی برای رفع مشکلات و مفسده ها را ندارند یا توان آن را ندارند ،عملا نوعی هرج و مرج بر امور حکمفرما می شود که هر کس تلاش می کند نگرش ابزاری به قوانین و مقررات و ساز و کارهای متصدی امور داشته باشد و به شکل های مختلف بهره خاص خود را ببرد.

با توجه به این آثار وحشتناک، همه موظفیم ضمن روشن گری و شفاف سازی امور که خدمت بزرگی در جهت سالم سازی اداره کشور است ودر جهان امروز از جمله ضرورتهای حکمرانی شایسته تلقی می شود،مراقب باشیم که به جای اثر گذاری مثبت ریشه های اعتماد را نسوزانیم و ناامیدی را در فضای جامعه نگسترانیم .بنابراین می بایست در هر مورد نقد وارزیابی، صاحبان تریبون ها و اثرگذاری ها دقت و خویشتن داری لازم را در نقدها و ارزیابی ها بکار گیرند تا جنبه های مثبت و منفی توأمان دیده شود و دغدغه اصلی این باشد که همه نسبت به اموال عمومی و حقوق عامه حساس تر شویم و عملکرد های خود را بهبود بخشیم و بدانیم که حول قانون و مقررات است که می توان امور کشور را به مقاصد مطلوب رساند.

سخن آخر
در این تردیدی نیست که علیرغم همه دستاوردها ، هنوز اشکالات متعددی در قوانین و مقررات کشور در حوزه حفاظت از اموال عمومی و جلوگیری از بروز مفاسد اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی و سیاسی وجود دارد که لازم است با همدلی و همفکری اشکالات و نارسایی های قانونی را رفع کرد . در این حوزه، وظایف مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان برجسته می شوند. بدیهی است هر چه نمایندگان مردم سالم تر ودانا تر وعالم تر به امور کشور داری مناسب باشند طبیعتا تلاشها در حیطه قانونگذاری موثر تر خواهد بود .

در بخش دیگر، تردیدی نیست که قوه مجریه به لحاظ اینکه منابع و امکانات کشور عمدتا در اختیار این قوه است و در حوزه های مختلف در سراسر کشور هزاران نیرو و کارمند و تشکیلات دارد،لازم است دائما نظارت های درونی متنوعی را برای حفظ سلامت کاری متصدیان امور اجرائی بکار گیرد و هم چنین از نظارت های قانونی مقرر درقانون اساسی توسط مراجع دیگر از قبیل دیوان محاسبات،سازمان بازرسی کل کشور،کمیسیون اصل نود و نظارت کلی مجلس شورای اسلامی دائما استقبال و بهره برداری شایسته نماید واز هر گونه سو برداشت یا جبهه گیری های صنفی وبخشی به شدت بپرهیزد ونهایت اینکه مسوولان ومتصدیان امر قضا وظیفه سنگینی دارند که اولا بر اساس بند 5اصل156 برای پیشگیری از بروز جرایم مختلف از جمله مفاسد اقتصادی و سوءاستفاده های از بیت المال اقدام مناسب را شناسایی و اتخاذ نمایند، ثانیا پس از بروز جرایم مختلف از جمله در حیطه اموال عمومی ،نهایت قانونمندی را در گفتار و عمل بکارگیرند تا هم حقوق متهمین رعایت شود و هم جامعه از اجرای عدالت و بیطرفی واقعی وکارآمدی مراجع قضایی مطمئن گردد.

دستور اخیر رییس قوه قضاییه به دادستانی کل کشور وتاکید بر هفت نکته مهم، نوع نگرش عالی ترین مقام قضایی به پرونده اخیر مطروحه را نشان می دهد و البته اشاره پایانی نامه خطاب به مردم که قوه قضائیه در انجام وظایف خود با کارشکنی هائی از ناحیه صاحبان قدرت وثروت روبروست قابل تامل جدی است ونیازمند تحلیل بیشتر تا معلوم شود که این فشارها از ناحیه چه افراد یا نهاد هائی صورت گرفته است.

فارغ از وظایف قوای سه گانه حکومتی ودیگر نهادهای رسمی،رسانه ها نیز طبیعتا وظیفه دارند اخبار صحیح و مستند را منتشر کنند و از دامن زدن به شایعات و تحلیل های بی پشتوانه و مخل به مصالح عمومی اجتناب ورزند وعموم مردم نیز لازم است با هوشیاری وآگاهی بر امور نظارت داشته وحساسیت لازم را در قبال عملکردهای مختلف از خود نشان دهند وهمواره محرک مسئولین به بهبود فعالیتها باشند.

صادقانه باید گفت وپذیرفت که اگر این حلقه ها با هم و توام با همبستگی وبا محوریت ناخدای این کشتی که بسیار بر مبارزه با مفاسد مختلف از جمله مفاسد اقتصادی تاکید داشته ودارند ،به پیش نروند برای تامین جامعه سالم باز با مشکل روبه رو خواهیم بود و روند حصول دستاوردها به تعویق خواهد افتاد. با امید همدلی و همبستگی و التزام همه قوای سه گانه و رسانه ها به عنوان قوه چهارم در حفاظت از اموال عمومی و جلوگیری از هر گونه سوءاستفاده و مبارزه همه جانبه و ریشه ای با عوامل و عناصر موثردر مفاسد اقتصادی،اجتماعی وفرهنگی.
 
آفرينش:نگاه ديپلماسي ايران به ليبي

«نگاه ديپلماسي ايران به ليبي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفرينش به قلم حميدرضا عسگري است كه در آن مي‌خوانيد؛با شروع موج اعتراضات در ليبي و قيام مردم برعليه قذافي هريک از کشورهاي جهان با توجه به اهداف وسياست هاي کلي کشورشان مواضعي خاص نسبت به وقايع ليبي اتخاذ کردند و در حوزه عمل هم با توجه به برآوردهاي خود از آينده ليبي اقداماتي را انجام دادند.

آمريکا از همان ابتداي اعتراضات، مخالفت علني خود را با قذافي اعلام کرد و با شدت گرفتن آتش درگيري ها اعضاي شوراي امنيت را مجاب کرد طي قطعنامه اي منطقه پرواز ممنوع را در ليبي به اجرا درآورند. آمريکا و ديگر همراهان اروپاييش در قالب ناتو مسئوليت عمليات نظامي در ليبي را برعهده گرفتند. در همراهي با ناتو کشورهايي همچون قطر و امارات نيز مشارکت داشتند و نسبت به آينده ليبي اهداف و سياست هايي را در نظر گرفته بودند که با سقوط قذافي و افتادن قدرت به دست انقلابيون ميسر خواهد شد.

بايد به اين نکته توجه داشت که امروزه ديپلماسي سياسي تبديل به وسيله اي براي پيشبرد سياست هاي اقتصادي کشورها تبديل شده و آينده نگري و پيشبيني معادلات سياسي در جهان کمک بزرگي به جايگاه کشورها مي کند. نوع اتخاذ سياست هاي کشورهايي همچون ترکيه و قطر در تحولات اخير منطقه سبب شد تا هم جايگاه آنها در عرصه بين الملل ارتقا يابد و هم به لحاظ اقتصادي فرصت هاي بسياري را براي خود ايجاد کنند.

در مورد ليبي ترک ها در ابتدا با اتخاذ سياستي دوپهلو از يک سو از انقلابيون به عنوان نيروهاي مردمي که خواسته هايي از حکومت خود دارند حمايت کردند و از سوي ديگر به هيچ وجه حکومت قذافي را نامشروع نمي دانستند. اما با بالا گرفتن درگيري ها و حضور مستمر نيروها خارجي در ليبي تشخيص دادند که دير يا زود قذافي رفتني است و بايد نقش خود را در مقابل دست اندر کاران حکومت بعدي ليبي پررنگ کنند.

با سقوط طرابلس حتي خوشبينانه ترين حاميان قذافي سقوط وي را حتمي دانستند و بيش از 30 کشور از جمله چين،عراق، اردن، بحرين و ... شوراي انقلابيون ليبي را به رسميت شناختند اما هنوز ما موضعي آشکار و صريح در مورد ليبي اتخاذ نکرده و به بيانيه اي ساده بسنده کرده ايم و اخيرا کمسيون سياست خارجي مجلس از مسولان وزارت خارجه خواستند تا شوراي انتقالي را به رسميت بشناسند.

وقتي ما در برنامه ها و چشم اندازهاي تعيين شده جايگاه کشور را در رتبه اول منطقه تعريف مي کنيم بايد از حالا وبا استفاده از چنين فرصت هاي مناسبي براي ايفاي نقش به عنوان يک قدرت منطقه اي در شطرنج سياسي جهان بازي کنيم . انقلاب هاي اخير درحوزه کشورهاي اسلامي رخ داده است و ايران نيز به عنوان يک قدرت بزرگ اسلامي که داعيه ام القرايي دارد بايد به عنوان يکي از تاثيرگذار ترين بازيگران منطقه به ايفاي نقش بپردازد. منظور از شرکت در تحولات منطقه دخالت در امور کشورها نيست اما در مقايسه ديپلماسي کشورمان با کشورهاي همسايه همچون ترکيه و قطر بايد قبول کرد که سرعتمان کند بوده است.

ما هيچ نقش و تاثيري را در عرصه تحولات ليبي نداشته ايم و حتي پس از اينکه قذافي سقوط کرد و علنا شوراي انقلابيون قدرت را به دست گرفت نيز موضع مشخص و قطعي را از خود نشان نداده ايم. لذا نمي توان انتظار داشت که حکومت آينده ليبي نگاه گرم و عميقي به جايگاه کشورمان داشته باشد.

مردم سالاري:فساد و جيوواني فالکونه

«فساد و جيوواني فالکونه»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم علي ودايع است كه در آن مي‌خوانيد؛فساد در بدنه حکومت و جامعه، پديده شومي است که پس از تشکيل نخستين تمدن ها و دولت ها وجود داشته است. موضوعي که باعث اعتراضات گاه و بي گاه و حتي شورش بر حاکمان شده است. فساد پديده اي است که همچون موريانه پايه هاي استحکام هر دولتي را مي خورد و باعث عدم اجراي صحيح قوانين و اصول حاکميتي مي شود که در نهايت به قدرت رسيدن گروه هاي اليگارشي خارج از عرف دموکراسي را در پي دارد. اين گروه هاي قدرتمند تا جايي قدرتمند هستند که پارلمان يک کشور را وادار به تصويب قوانيني در راستاي اهداف خود مي کنند.

پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، گروه هاي مافيايي فساد جنسي زنان و پولشويي که تجارت مواد مخدر را به عنوان يک تفريح انجام مي دهند آنچنان کرملين را تحت سيطره خود درآورده اند که در برخي موارد تسويه حساب هاي گروه هاي گانگستري توسط حکومت انجام مي شود يا نيروهاي دولتي چشم خود را بر جنايات گروه ها عليه يکديگر مي بندند.

اما معروفترين فساد در ايتاليا وجود دارد; کشوري که امروز نخست وزير خود را به عنوان يک فاسد تمام عيار که گاه تيتر يک جرايد جهان است مي بيند. کوتوله پوپوليست رم به هيچ نوع فسادي رحم نمي کند و دستي در آتش مي برد. از پولشويي گرفته تا ماجراي واردات مواد مخدر به ايتاليا و رابطه  نامشروع با زنان و پرداخت مبالغ گزاف به آنها تا خريد راي از نمايندگان پارلمان ايتاليا که اين را با چالشي آبروبر در قاره سبز مواجه مي کند.

اما به راستي چگونه کشوري با قدرت اقتصادي بالا  و جاي داشتن در قاره اروپا اين گونه گرفتار حاشيه است تا بالا ترين آمار بيکاري و کمترين رشد اقتصادي در ميان غول هاي اقتصادي جهان را داشته باشد؟ کورلئونه نامي است که ذهن بسياري در ايران را به ياد فيلم تاريخي پدرخوانده مي اندازد; پسرکي که در سال 1925 در دهکده کورلئونه متولد شد و دوران طلا يي مافيايي سيسيل ها را رقم زد.

وي آرام پس از جنگ دوم جهاني به مرد سايه هاي خانواده مافيا تبديل شد. مردي که به طور مستقيم مسبب مرگ 500نفر شده بود. در سال 1987 جنگ خشونت آميز مافيايي سيسيل درگرفت تا 29 ماه ايتاليا شاهد خون ريزي، قتل و تسويه حساب هاي مرگبار باشد و در اين بين مسوولين حکومتي با کوچکترين مقاومتي در اين بين کشته مي شدند. ژنرال دالا کينر اهم جان خود را براي مبارزه با گروه هاي مافيا و به خصوص بريگارد سرخ از دست داد تا پس از وي جيوواني فاکلونه وارد گود شود.

 فالکونه 474 تن از رهبران مافيا را به پاي ميز دادگاه کشاند و با 8607 پرونده به همراه ميليون ها برگ حساب هاي اختلا س مالي و پولشويي که شمار آنها از عدد خارج بود بزرگترين محاکمه ضدمافيايي تاريخ را رقم زد. اين محاکمه با کارشکني دولت رم نگذاشت اهداف فاکلونه و بورسالينو به جايي برسد; درسال 1992 انتقام جويي مافيا جيوواني را در يک بمب گذاري مهيب به قتل رساند.

ايتاليا و حتي بسياري از مخالفين مافيا از فاکلونه يک قهرمان بزرگ ساختند اما متاسفانه تنها اين اعضاي رده پايين بودند که به زندان رفتند و سران مافياي ايتاليا از دادگاه و زندان گريختند. تلا ش هاي آن روز جيوواني فالکونه و همرزمانش به نتيجه نرسيد تا امروز سياستمداران ايتاليايي با حرکت هاي موزون  خاص دست خود و پشت درهاي بسته به يکديگر بگويند «بسته سفارشي که برايتان فرستاده بودم را تحويل بگيريد و خوب مراقبت کنيد تا رشد کنند». اين جمله کاربردي براي افراد وابسته است که در پست هاي حساس منصوب شوند و رشد کنند تا مقاصد مافيا در بلند مدت و کوتاه مدت تامين شود. مافيا در کشورهاي جهان اعم از فرانسه، بريتانيا، ايالا ت متحده، مکزيک، کلمبيا و آلمان حضور محسوس و نامحسوس دارند و سياست هاي پليد خود را براي انباشت ثروت به پيش مي برند.

البته در اين بين صهيونيست هاي آمريکايي پس از خاندان قديمي مافيا نقش اساسي ايفا مي کنند. در سال هاي پيش از انقلا ب اسلا مي در ايران هم گروه هاي مافيايي با نزديکي به خاندان پهلوي و سو» استفاده از رانت قدرت خاندان سلطنتي همانند همزادان خود درغرب دست به پولشويي، تجارت مواد مخدر، و حتي تسويه حساب با خلا فکاران ديگر مي زدند.

 اشرف پهلوي نمونه بارز اين سبک از مافياي حکومتي در ايران بوده است. پس از پيروزي انقلا ب اسلا مي دست بسياري  از گروه هاي مافيايي حکومتي قطع شد اما بعد از دو دهه از استقرار جمهوري اسلا مي ايران زمزمه هايي  از وجود مافياي اقتصادي شنيده شد. برخي جرايد همچون کيهان و سلا م مطالبي راعليه فساد اقتصادي منتشر کردند. در دهه هشتاد پرونده شهرام جزايري جنجالي تاريخي به پا کرد که با قاطعيت دستگاه قضا مواجه شد. اما حالا  زلزله اي به پا شده است که تاريخ نظام  بانکي ايران تا کنون طعم تلخ و گزنده آن را نچشيده بود.

3 هزار ميليارد تومان اختلا س شده است در حالي که ايران با معضل  بيکاري و فقر دست به گريبان  است. اين مبلغ بين 600   هزار تا يک ميليون  شغل مي توانست ايجاد کند و ميلياردها گره اي که مي شد با اين مبلغ از زندگي مردم گشوده شود. اين که چه کسي  يا کساني پشت پرده هستند را بايد مقامات قضايي ايران اسلا مي مستقل از هر نهاد و شخصي براي جامعه روشن کند و  با قاطعيت به پيش روند تا بذر فساد در ايران اسلا مي همان طور که خواست مقام معظم رهبري است ريشه کن شود. اما يک سوال تلخ هم در اين بين مطرح است. چرا بايد يک سرماخوردگي ساده به يک غده سرطاني تبديل شود؟

 چرا زماني که از وجود رانت جريان منتسب به آقاي  خاص صحبت به ميان آمد کسي در پي کشف جريانات مالي وي برنيامد؟ چرا صحبت برخي دلسوزان نظام براي پيگيري سرچشمه تامين منابع مالي بانک هاي خاص که با سرمايه هاي ميلياردي در عرض چند ماه رشد کردند جدي گرفته نشد؟چگونه مي شود زمزمه هاي نفوذ افراد حاشيه اي اين گروه در همه جا شنيده شود در حالي که اصلي ترين  اصول مقدس نظام جمهوري اسلا مي را به سخره مي گيرند؟ امروز آقاي محسني اژه اي مسوول رسيدگي به بزرگترين پرونده اختلا س شده است.

دادستان محترم! ايران اسلا مي اکنون نيازمند يک جيوواني فالکونه ديگر است که با حمايت مقام معظم رهبري و مردم به جنگ مفاسد اقتصادي و مافيايي برود که در حال شکل گيري  است. فساد، فساد مي آورد; خواه ايران اسلا مي ما باشد خواه کشوري ديگر. ما که داعيه دار حکومت اسلا مي هستيم  بايد  با شدت  و قدرت  بيشتري  با مغرضين و مفسدان برخورد کنيم.

مافياي  خودرو، مافياي ميوه، مافياي  موبايل  و مافياهايي با نام هاي ديگر مفهومي است که ظرف چند سال گذشته  مورد توجه معاندين  نظام  قرار گرفته است که بايد پس از بهانه تلخ اختلا س بانکي به جنگ آنها رفت که آيا وجود دارند يا ماحصل تراوشات ذهني مخالفين است; خواه براي تخريب نظام، خواه کسب  مشروعيت. در اين بين برخي گفته اند که موضوع نبايد به صورت علني پيگيري شود در حالي که اگر قوه قضائيه که مستقل ماجرا را پيگيري مي کند موضوع  را آشکارا مورد بررسي قرار دهد و آنگونه که سخنگوي قوه قضائيه وعده داده، مردم را به طور دقيق در جريان بررسي پرونده قرار دهد اطمينان مردم به نظام افزايش مي يابد.

تهران امروز:بيداري باورها و بسط ايدئولوژي توحيدي

«بيداري باورها و بسط ايدئولوژي توحيدي»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي تهران امروز به قلم سجاد نوروزي است كه در آن مي‌خوانيد؛«بيداري اسلامي» بهترين گزاره‌اي است كه مي‌توان آن را در تحليل قيام‌هاي حق‌طلبانه اخير در منطقه به كار برد. «بيداري» در برابر «خمودگي» و «غفلت» معنا مي‌يابد و بي‌شك قيام‌هايي اينچنين سهمناك و بنيان‌كن، خروشي است عليه غفلت‌زدگي مستبدانه حكام عرب و بيداري‌اي است در برابر خمودگي كه سال‌ها كوشيده مي‌شود در تحليل سبك زندگي اعراب مسلمان به كار برده شود.

اكنون خاورميانه يكسره غرق در جوش و خروش انقلابي است كه احياگري و اعاده روندهاي حق‌طلبانه را پيگيري مي‌كند. روندهايي كه عطف به ساختار هويتي كشورهاي اسلامي صرفا و تنها درچارچوب ايدئولوژيك انديشه اسلامي قابليت طرح دارد. از ليبي تا يمن و از مصر تا تونس اين «حقيقت‌گرايي اسلامي» بود كه بر «دروغ استبداد» فائق آمد و نويد بسط روندهاي توحيدي را در سپهر عقيدتي اين جوامع داد.

اكنون در مصر و تونس و ليبي، اين «حق» و «حقيقت» است كه راه آزادي و آزادگي را گشوده است. از اين‌روست كه امروز در كشورهايي كه قيام كرده‌اند صداي پرطنين اسلام‌گرايي است كه شنيده مي‌شود، نه نجواهاي سكولاريستي و منفعلانه.

از اين‌روست كه اين تحدي و مبارزه‌طلبي مستمري را كه امروز به ويژه در مصر نمو دارد، نمي‌توان در چارچوب فكري پارادايم‌هاي سكولار مورد بحث قرار داد. اين قيام‌ها تجلي «خودآگاهي ملي و ديني» ملت‌هاي تحت ستم در برابر حكام «سكولار» بود. بنابراين سخن گفتن از اينكه اين جنبش‌ها از اسلامگرايي به دورند، گزافه‌اي بيش نيست. اين جنبش‌ها براي اعاده نظم ديني در تنظيم روابط ميان «حاكم و ملت» نضج گرفتند، روابطي كه به علت «غير ديني» بودن خصلت استبدادي به خود گرفته بودند.

در چارچوب هويت يك كشور مسلمان ديانت مترادف با آزادي است و اين بي‌ديني است كه استبداد و طاغوت را در حكومت به ارمغان مي‌آورد. بنابراين اين انقلاب‌ها برعكس آنچه كه غربگرايان مي گويند جنبش‌هاي عميقا ديني و عميقا ملي محسوب مي‌شوند و افق نگاهشان معطوف به «حقيقت‌گرايي سياسي» نه «نسبي‌گرايي»‌و در چارچوب اين حقيقت‌گرايي است كه آزادي سياسي و اجتماعي حاصل مي‌شود.

در اين ميان آسيب‌هايي نيز قطعا بر سر راه اين انقلابات وجود دارد. غرب همانند انقلاب ايران، با يك خصم معرفتي در اين انقلاب‌ها مواجه است؛ «نفي بيگانه» و «تاكيد بر مباني بومي و ديني». بنابراين پرواضح است كه غرب مي‌كوشد با تاويل‌هاي آنچناني از اين رخدادها آنها را در ماهيت اصلي خود تهي كند و امري «ديگر» را به جاي آنها بنشاند. اين «ديگر» في‌الجمله در مصر به‌بست خورده است و استمرار عقلانيت انقلابي مردم مصر اجازه يكه‌تازي به اين قشر نداده است. با اين وصف بايد به انتظار نشست و در انتظار فتوحات ديگري بود، تحولات يمن، تونس و حتي مراكش و الجزاير و اردن اين روزها نويدهاي جديدي را به پيروان بيداري اسلامي مي‌دهند؛ نويد روزهايي بدون استبداد و ديكتاتوري.

ابتكار: سرقفلي آبدارچي بخشداري... واگذار مي‌شود

«سرقفلي آبدارچي بخشداري... واگذار مي‌شود»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم غلامرضا کمالي‌پناه است كه در آن مي‌خوانيد؛غلامحسين الهام، سخنگوي سابق دولت گفت: «چندي قبل کسي به يک نفر گفته بود شما ميليون تومان بدهيد تا مسئول فلان بخش شويد. اين يعني آن حوزه مديريتي آن‌قدر فساد مالي و درآمدهاي نامشروع دارد که يک نفر مي‌گويد اين‌قدر به من بدهيد تا به آن سمت برسيد.»

همين سخن آقاي الهام را در کنار گفته ديگرشان که مي‌گذاريم، مخ آدم سوت مي‌کشد و زبان و بيان از توصيف و تحليل عاجز مي‌ماند و قلم در وادي نقد سرگشته مي‌شود که چه بنويسد.

جمله شرطي آقاي الهام اين است: «اگر واقعاً فساد مالي ضد ارزش باشد، خوب است، نه الان که در جامعه ما يک نُرم فراگير شده است.»

قسمت اول گفته سخنگو به فساد گسترده در بخشي از سيستم اداري کشور اشاره مي‌کند و بخش دوم سخن ايشان ضمن صحه گذاشتن بر قسمت اول، يعني فساد فراگير در بخشي از سيستم اداري، باز به موضوع دردناک ديگري در قالب عبارت شرطي تأکيد مي‌کند. اينکه هنوز براي مسئولان مشخص نشده که «فساد مالي» «ضدارزش» است و در ترديد به‌سر مي‌برند، واقعاً نوبر است. با اين ‌همه تأکيد روي «ارزش‌ها» و افتخار به اين موضوع در نزد دولتمردان، حالا يکي از تئوري‌‌پردازان و حاميان سرسخت دولت که روزي همه‌کاره بوده، در اينکه فساد اقتصادي را ضدارزش به‌شمار آورد، ترديد به خرج مي‌دهد.

اين در حالي است که دولت با شعار مبارزه با فساد مالي و اقتصادي و ريشه‌کن کردن اين معضل بزرگ، پا در ميدان مبارزه نهاد و سوار کار شد. آيا هرچيزي که در جامعه «نُرم فراگير» شده، «ارزش» به‌حساب مي‌آيد و اصولاً چه عواملي موجب شده که اختلاس، دزدي و دست‌اندازي به اموال عمومي، مثل آب‌خوردن راحت و فراگير شود؟ از نظر عقلي که عامه مردم فساد مالي را ضدارزش مي‌دانند و تاجايي‌که اطلاع داريم، شرع مبين اسلام نه‌تنها تجاوز و ستم را مذموم دانسته، بلکه به‌شدت با آن مبارزه کرده است. مي‌ماند برخي مسئولان و صاحبان قدرت که هم‌اکنون سرچشمه قدرت و ثروت را به‌دست گرفته‌اند. رهبري هم بارها هشدار داده است که نوشيدن از اين سرچشمه‌ها و گرفتن ساغر از دست اصحاب قدرت و ثروت ممکن است بدمستي بياورد و نتيجه‌اش ناخوشايند باشد.

با تأسف آنچه تاکنون در زبان عامه رايج بوده، هم‌اکنون از لسان پرده‌دار و رازدان دولت، يعني آقاي الهام، جاري مي‌شود. کار به جايي رسيده است که مناصب و مسئوليت‌ها براساس موجودي و جيب مشتريان تقسيم مي‌شود. هرکسي پول بيشتري داشته باشد و رشوه بيشتري بتواند به کليدداران مناصب بدهد، امکان دستيابي وي به منصب و پست دلخواهش بيشتر است. پول هم پول مي‌آورد. از آن طرف شخص رشوه‌دهنده از قِبَل منصبي که خريده است، راه‌هاي درآمدزايي را به‌سمت جيب خويش هموارتر خواهد کرد. چنين شخصي هم از توبره مي‌خورد هم از آخور. هم از منابع دولتي و عمومي، هم از ارباب‌رجوع جبران مافات مي‌کند و از هر تخمي که کاشته، صد دانه برداشت مي‌نمايد.

اما عمق فاجعه آنجاست که بعضي‌ها در ارزش و ضد ارزش بودن اختلاس، فساد مالي، دروغ، تهمت و... دچار ترديد شده‌اند. دراين‌صورت عامه مردم چه حال و روزي خواهند داشت؟ يا اکنون که درصد زيادي از مردم پي برده‌اند که مي‌توان پول داد و منصب و رياست خريد، بازار دلالان «رياست‌فروشي» حسابي رونق خواهد گرفت. راستي دراين‌صورت سرقفلي آبدارچي بخشداري... چقدر خواهد بود؟

ملت ما:فاصله گيري از ادبيات سهم خواهانه

«فاصله گيري از ادبيات سهم خواهانه»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ملت ما به قلم سيد محمود علوي است كه در آن مي‌خوانيد؛جبهه ايستادگي براي دفاع از گفتمان اصولگرايي و احترام به همه اصولگرايان تشكيل شده است و بنا دارد از كرامت انساني حمايت كند. بر اين اساس اين جبهه بنا ندارد با نفي ديگران خودش را اثبات كند و براي نشان دادن مقبوليت و توانمندي به خود رجوع مي‌كند و ديگران را مورد هجمه قرار نمي‌دهد. در اين زمينه تلاش شده است تا در كنار حمايت و احترام به همه اصولگرايان نظرات و رفتارهاي سياسي آنها به نقد كشيده شود تا شاهد پايايي بيش‌تري در جبهه اصولگرايي باشيم.

زيرا بر اين باوريم كه نوع برخورد با گفتمان اخلاق محور جبهه ايستادگي در اخلاق سياسي فعالان اين عرصه اثرگذار خواهد بود و اين سوال را طرح مي‌كند كه آيا نجابت و اخلاق سياسي نيز در فضاي سياسي كشورداري موثر است يا خير؟ كه در نهايت به نتيجه رسيدن جبهه ايستادگي با گفتمان اخلاقي‌اش نشان مي‌دهد كه با اخلاق و نجابت سياسي نيز مي‌توان به نتيجه رسيد و نيازي به ادبيات تحكمي و عامرانه نخواهد بود.

از نظر اعضاي اين جبهه، ولايت‌مدار كسي است كه نظرش وقتي مغاير با نظر ولي فقيه است به نظر مقام معظم رهبري احترام مي‌گذارد و خواسته خود را رها مي‌كند. بر اين اساس هميشه اين انتظار را از 7+8 به‌ويژه دو شخصيت فرهيخته و محوري اصولگرايي يعني حضرت آيت‌الله مهدوي‌كني و آيت‌الله محمد يزدي ابراز كرده‌ايم كه براي اين جبهه حق حضور در 7+8 قائل باشند و نحوه حضور آن را در 7+8 تعريف كنند.

اما به لحاظ داشتن نماينده خاص به نام جبهه ايستادگي درخواستي نكرده‌ايم تا از ادبيات سهم خواهانه فاصله گرفته باشيم و نماينده‌اي نيز معرفي نكرده‌ايم تا براي 7+8 محذور اخلاقي ايجاد نكرده‌ باشيم. اما آنچه كه قابل اعتنا است توجه به اين نكته است كه فرآيند عدم نتيجه‌گيري جبهه ايستادگي به سود كليت نظام نيست.

زيرا در صورتي كه گفتمان اخلاقي تشكل‌هايي مانند جبهه ايستادگي به نتيجه نرسد، چنين تداعي مي‌كند كه فضاي سياسي كشور فضاي نجابت‌برداري نيست و حق گرفتني است و براي گرفتن حق بايد از دايره ارزش‌هاي اخلاقي خارج شد و اين فرآيند به سود كليت نظام و فضاي سياسي آن نخواهد بود و لذا بر اين باوريم چون7+8 با هدايت دو شخصيت اخلاقي راه خود را دنبال مي‌كند، گفتمان اخلاقي جبهه ايستادگي پاسخ مثبت خواهد داد.

استراتژي جبهه ايستادگي در آستانه انتخابات آتي مجلس شوراي اسلامي تنها حضور در اين انتخابات نيست و نبايد آن را يك تشكل و سازمان سياسي يا يك جريان فصلي براي شركت در انتخابات قلمداد كرد بلكه اين جبهه اهداف بلندمدتي را دنبال مي‌كند ضمن اين‌كه انتخابات نيز يكي از اتفاقات مهم عرصه سياسي كشور است و ما نمي‌توانيم نسبت به آن بي‌تفاوت باشيم.

سياست كلي ما براي انتخابات آتي مجلس رعايت اخلاق سياسي است و هيچ قصدي براي قدرت طلبي و سهم خواهي در جبهه ايستادگي وجود ندارد. جبهه ايستادگي در مقام سرباز ولايت فقيه است و موضع اين جبهه، ايستادگي در برابر جريان فتنه و انحرافي از نظر رهبر انقلاب است به‌طوري كه هر كس از نظر رهبري زاويه بگيرد با جبهه ايستادگي زاويه خواهد داشت.

آنچه مسلم است هدف جبهه فضا‌سازي‌ رسانه‌اي براي پيشبرد اهداف انتخاباتي نيست بلكه تلاش دارد با سعه صدر و محور قرار دادن اخلاق سياسي برنامه‌هاي خود را دنبال كند. لذا عينيت بخشيدن به اين واقعيت كه جبهه ايستادگي متشكل از 12 حزب است و برخلاف آنچه كه شايع شده است از چند نفر تشكيل نشده است يكي از مواردي است كه درخور تامل است.

دنياي اقتصاد:نظام بانکی و شرط حفظ شغل

«نظام بانکی و شرط حفظ شغل»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم دکتر سید احمد میر مطهری است كه در آن مي‌خوانيد؛صاحبنظرانی در سال‌های اخیر بحران بزرگ مالی جهانی را کالبد شکافی كرده و به این جمع‌بندی رسیده‌اند که منبع اولیه وقوع و شیوع بحران ناشی از اقدامات فعالان بازارهای پول و سرمایه است.

به‌عنوان نمونه، بسیاری از بانک‌ها که دارای مدیریت ریسک ضعیف، سرمایه‌گذاری ناکافی و غیراستاندارد بودند، زمینه ساز بروز بحران مالی شده‌اند.
با این سابقه تاریخی، نگاهی به شرایط کنونی نظام بانکی کشور کنید: شمار بانک‌هاي کشور در سال‌هاي اخیر به 33 بانک رسیده است.

بانک مرکزی پس از صدور مجوز، پذیره‌نویسی و آغاز فعالیت آنها بعد از چند سال، اخیرا بررسی صلاحیت مدیران بعضی از بانک‌ها را آغاز کرده است؛ به این ترتیب نقص‌هاي نظارتی در نظام بانکی تا آن‌جا بوده است که در هفته‌هاي اخیر بانک مرکزی از کشف اختلاس حدود 3 هزار میلیارد تومانی سخن مي‌گوید که ظاهرا 8 بانک دولتی و خصوصی در آن درگیر هستند.

از سوی دیگر، مطالبات معوق سیستم بانکی به حدود 35 هزار میلیارد تومان یا بیشتر رسیده است که وصول این مقدار منابع بانکی، سال‌ها به درازا مي‌کشد. در تصمیمی دیگر، بانک مرکزی پس از اصلاح ناگهاني نرخ ارز، یک شبه از اين اصل عدول كرده و نظام ارزی دو نرخی را در کشور ایجاد مي‌کند.

پس از آن، صحبت از تامین نیاز واقعی ارز مي‌کند، اما نمی گوید چه کسی قرار است نیاز واقعی را تشخیص دهد. از سویی، بسته پولی بانک مرکزی را بدون توجه به واقعیت‌هاي اقتصادی کشور با نرخ‌هاي دستوری به اقتصاد ملی تحمیل مي‌کند. افزون بر همه اینها، با وجود تراکم غیر عادی شعب شبکه بانکی نسبت به ارزش سپرده‌ها هر روز مجوز ایجاد شعبه‌ای جدید از بانکی در هر محله، کوچه و خیابان شهرها مي‌دهد.

حال با این توصیف، آیا این نظام بانکی مي‌خواهد موتور توسعه اقتصاد ملی شود؟ آیا با این سیستم بانکی مي‌خواهیم منابع مالی برای فعالیت‌هاي اقتصادی را تامین کنیم؟ آیا قرار است این بانک ها، پس‌انداز‌ها را تجهیز و سرمایه مورد نیاز سرمایه‌گذاران را تامین کرده و با ایجاد اشتغال،رشد اقتصادی را تضمین کنند؟ آیا وقت آن نرسیده است که مدیران بانک‌ها بدانند حفظ شغل آنها به شیوه عمل آنها بستگی دارد؟


ارسال به دوستان
ساخت ۱۰۰ هزار واحد مسکونی در سه نوع متفاوت تایفون آمریکا در راه آسیا و اقیانوسیه(+عکس) انتقاد رهبر حزب رفاه ترکیه از اردوغان: آیا شایسته ترکیه است که علیه ایران با اسرائیل همکاری کند؟ هادی چوپان برای توماج صالحی درخواست عفو کرد بازاری‌ها فروشنده شدند؛ بازگشت دلار به کانال ۶۲ هزار تومان «به‌دنبال جنگ نیستیم، اما پاسخ هر تجاوزی را کوبنده‌تر از قبل می‌دهیم» هشدار رادان به روسای پلیس: در توقیف خودروی بی‌حجاب‌ها زدوبندی برای یدک‌کشی و پارکینگ ایجاد نشود (فیلم) استوری هادی چوپان برای توماج صالحی؛ درخواست از رهبری (+عکس) عباس عبدی: ضربه ایران به اسرائیل پیروزی راهبردی بود /جذب حمایت مردم از این حمله در تعارض با برخورد با زنان در خیابان ها است دیدنی های امروز؛ از سالگرد نسل کشی ارامنه تا اعتراضات دانشجویی در آمریکا کشفی تازه و متفاوت از تصور پیشین درباره مرز میان مرگ و زندگی محروم‌ ترین و برخوردارترین استان‌ های کشور کدامند؟ جمیله علم‌الهدی، «بانوی اول ایران» در پاکستان! (+عکس) مقایسه نرخ رشد اقتصادی ایران در میان اقتصادهای بزرگ دنیا (+جدول) بازگشت آخرین پادشاه مصر پس از ۷۲ سال غیبت (+عکس)
وبگردی