عصرایران ؛ احسان محمدی
- این مملکت تا هزار سال دیگه درست بشو نیست!
- ای آقا! ما کجا غرب کجا! اونا دویست سال از ما جلو هستن!
- مملکت رو بر باد دادن، نابود کردن!
- کار دشمنه، نمی خواد ما پیشرفت کنیم، یعنی چشم ندارند پیشرفت ما رو ببینن!
- تا فرهنگمون درست نشه این کشور دست نمی شه!
- زمان کورش و داریوش همه چیز سرجاش بود.. اگه برگردیم به اون دوران...
- حالا بذار یارانه ها رو قطع کنن اونوقت ببین چی به روزگارمون میاد!
با
این جملات بیگانه نیستید، فرقی نمی کند که توی تاکسی باشید ، مهمانی یاحتی
یک جلسه اداری در سطح کارشناسی و احیاناً بالاتر، این دیالوگ ها رد و بدل
می شود؛ مربوط به امروز و دیروز و این دولت و آن دولت نیست، جملات کلیشه ای
و تهوع آوری که بهترین بهانه برای توجیه کار نکردن و قانون گریز و قانون
ستیز بودن است.
اگر از صراحت این نوشتار به تنگ می آیید لطفاً صفحات
دیگر را بخوانید، در این نوشتار تلاش شده است " آینه ای در برابر آینه"
خودمان بگذاریم، چه معجزه ها که نمی بینیم!
گله کردن و شاکی بودن از
روزگار و پیشرفت دیگران را با حیرت و حسرت نگاه کردن و افسوس خوردن و به
معجزه امیدوار بودن یکی از بخش های لاینفک زندگی ایرانی است، به رفتار خود و
اطرافیان تان به دقت خیره شوید:
- فلان کارمند به جای آنکه کارش را
انجام بدهد ساعت ها در مورد اینکه مردم ژاپن پشتکار دارند و آلمانی ها
دقیق هستند و وجدان کاری دارند حرف می زند و مثال و آیه می آورد! اما کار
خودش را انجام نمی دهد و ارباب رجوع بیچاره را به فردا حواله می دهد.
-
راننده تاکسی در حالیکه کمربند ایمنی را نبسته و احتمالا! سیگاری هم لای
انگشتانش است و برای رفاه حال مسافرین خیلی گرامی! آن را از شیشه بیرون
گرفته است، وقتی کسی از او سبقت می گیرد شروع می کند که ای بابا! توی این
ممکلت فرهنگ نمانده، از رانندگی مان معلوم است، ببین چطور سبقت می گیرند،
چطور رانندگی می کنند! بعد چند متر جلوتر خودش بدون آنکه راهنما بزند توی
خیابان فرعی می پیچد، اگر کسی اعتراض کند هم با استفاده از ادبیات غنی
پارسی به او می گوید کوری؟مگه نمی بینی دارم می پیچم! هر جا هوس کند توقف
می کند، کرایه را دولا پهنا حساب می کند و اگر در را کمی محکم ببندی حتماً
از واژگان بالای هیجده سال در حقت استفاده می کند، خواه اینکه بلند بگوید و
خواه وقتی کمی دور شدی یا حتی دلش! اما قطعاً می گوید!
- حتی قبل
از اینکه دولت با کوروش صمیمی شود هم شور و شوق ملی گرایی و دوست داشتن بوم
و بر و مام میهن یک علاقه عمیق در میان ایرانیان بوده است، جوانی خوش قد و
بالا در حالیکه گردنبدی از فروهر را به گردن انداخته و قطعاً حس عمیق
ایران دوستی دارد باقی مانده بستنی اش را پرت می کند گوشه خیابان و اصلاً
عین خیالش نیست که این گوشه خیابان نیز بخشی از ایرانی است که او سربلندی و
آبادی و آزادی اش را دوست دارد!
بخشی از همان خاک آریایی که او ساعت ها در مورد اینکه چطور هخامنشی ها آن را حفظ کرده اند یا گسترده اند کتاب خوانده است!
-
فلان مدیر پشت تریبون ساعت ها در مورد تاریخ و فرهنگ پر شکوه و پر عظمت
ایران سخنرانی می کند و بعد که از جلسه بیرون می آید و گوشی اش زنگ می خورد
و خبر از پروژه می دهند و اینکه ممکن است بخشی از یک جنگل را تخریب کند،
با اعتماد به نفس دستور می دهد: عیبی ندارد! این همه نابود کردند چیزی نشد
حالا واسه دو تا دار و درخت پروژه بخوابه؟!
- خانم خانه با آنکه
به اندازه کافی پول در اختیار داشته ولی هیچوقت مدیریت مالی درستی ندارد
اما به خودش اجازه می دهد تمام سیاست های اقتصادی بانک جهانی، صندوق پول،
وال استریت، بازار بورس دبی و ... را زیر سوال ببرد و ناقص و ناکارآمد لقب
بدهد و چه بسا ته دلش هم بگوید که اگر من مدیر آنجا بودم می دانستم چطور
عمل کنم!
- آقای حجره دار در حالیکه مست و سرخوش از آبگوشت و دوغ سر
شب پایش را دراز کرده است و از معامله امروزش کیفور است و احتکار رندانه
برخی از کالاهای مورد نیاز مردم را نشانه هوشمندی و بازار شناسی خود می
داند، وقتی تلویزیون خبر می دهد که در دارفور جنوبی دو قبیله به جان هم
افتاده اند، می گوید: کار همین صهیونیست هاست، همین یهودی ها مال پرست که
کارشان زجر دادن مردم است و سر سوزنی انصادف ندارند!
هر کدام از شما می تواند با مثال های نغز و خاطرات شیرین تر بر بلندای این سیاهه بیفزاید.
بعید می دانم در تاریخ هیچ کشوری اندازه ایران ناله و نفرین وجود داشته
باشد، هر روز از مهد کودک گرفته تا مسجد و مدرسه شعار "مرگ بر" به آسمان
بلند است، دعایمان سرنگونی این و آن است اما برای آبادانی چه می کنیم؟ از
کنفوسیوس نقل می کنند به جای نفرین کردن تاریکی بلند شو و شمعی روشن کن!
کار بسیاری از ما نفرین کردن است، چون به انرژی چندانی نیاز ندارد، از
خودگذشتگی و ایثار نمی طلبد و از همه مهمتر اینکه قرار نیست چیزی از جیب
مان برود!
روح کار و شوقمندی برای تاثیر گذاری در سطح نازلی قرار
دارد، بسیار از تصمیم های دولتی ( فارغ از نوع دولت اش) با مقاومت جانانه
هموطنان روبرو می شود، مدیران برای افزودن بر منافع خود می جنگند و مردم
برای از دست ندادن داشته هایشان به ترفند های دفاعی مختلف تجهیز می شوند و
مثل نرم افزارهای مختلف هر روز هم این اطلاعات منفی خود را به روز می کنند!
در
مطلبی خواندنی که دست به دست چرخید آمده بود یادمان باشد که تفاوت کشورهای
ثروتمند و فقیر، تفاوت قدمت آنها نیست. زیرا برای مثال کشور مصر بیش از
3000 سال تاریخ مکتوب دارد و فقیر است! اما کشورهای جدیدی مانند کانادا،
نیوزیلند، استرالیا که 150 سال پیش وضعیت قابل توجهی نداشتند اکنون
کشورهایی توسعهیافته و ثروتمند هستند.
یادمان باشد که تفاوت
کشورهای فقیر و ثروتمند در میزان منابع طبیعی قابل استحصال آنها هم نیست.
ژاپن کشوری است که سرزمین بسیار محدودی دارد که 80 درصد آن کوههایی است که
مناسب کشاورزی و دامداری نیست اما دومین اقتصاد قدرتمند جهان پس از آمریکا
را دارد.
این کشور مانند یک کارخانه پهناور و شناوری میباشد که مواد خام را از همه جهان وارد کرده و به صورت محصولات پیشرفته صادر میکند.
مثال
بعدی سوییس است.کشوری که اصلاً کاکائو در آن به عمل نمیآید اما بهترین
شکلاتهای جهان را تولید و صادر میکند! در سرزمین کوچک و سرد سوییس که
تنها در چهار ماه سال میتوان کشاورزی و دامداری انجام داد، بهترین لبنیات
(پنیر) دنیا تولید میشود.
افراد عالیرتبهای که از کشورهای
ثروتمند با همپایان خود در کشورهای فقیر برخورد دارند برای ما مشخص میکنند
که سطح هوش و فهم نیز تفاوت قابل توجهی در این میان ندارد. نژاد و رنگ
پوست نیز مهم نیستند زیرا مهاجرانی که در کشور خود برچسب تنبلی میگیرند در
کشورهای اروپایی به نیروهای مولد تبدیل میشوند.
پس تفاوت در چیست؟ تفاوت در رفتارهای است که در طول سالها فرهنگ و دانش نام گرفته است.
وقتی
که رفتارهای مردم کشورهای پیشرفته و ثروتمند را تحلیل میکنیم متوجه
میشویم که اکثریت غالب آنها از اصول زیر در زندگی خود پیروی میکنند:
1- اعتقاد به اخلاق
2- ایجاد وحدت برای رسیدن به اهداف ملی
3- مسئولیت و نظم پذیری
4- احترام به قانون وحقوق سایر شهروندان
5- عشق به کار برای تولید بیشتر
6- میل به ارائه کارهای بهتر و برتر
7- تحمل سختی ها به منظور سرمایه گذاری برای آینده و رسیدن به اهداف بلند مدت
تا
زمانی که هر ایرانی فارغ از اینکه مدیر باشد یا راننده تاکسی، نانوا باشد
یا دانشجو، کارمند باشد یا کارگر، روزنامه نگار باشد یا سرباز، به وظیفه و
تعهد شغلی خود وفادار نباشد، حساسیت و پیگیری نداشته باشد، تلاش برای بهتر
کردن و به سامان رساندن کارش نداشته باشد این کشور و این شرایط به همین شکل
باقی خواهد ماند، تا زمانی که هر ایرانی مانند یک رئیس جمهور دلسوز منافع
ملی کشورش نباشد، از کنار چکه کردن یک شیر آب در گوشه خیابان یا روشن ماندن
لامپ اتاق محل کارش بی تفاوت بگذرد در بر همین پاشنه خواهد چرخید.
قطعاً
اینکه قدرت در دست چه کسی باشد و با چه ایده ای بر مسند بنشیند بر زندگی
مردم تاثیر دارد اما خود ما در این میانه هیچ نقش و وظیفه ای نداریم؟ به
کام دوستان اصلاح طلب تلخ می آید اما بعد از دو رای بالای 20 میلیون به سید
محمد خاتمی برخی گمان بردند که وظیفه خود را به بهترین نحو انجام دادند و
به جای آنکه بکوشند، متوقعانه به گوشه ای نشستند و انتظار معجزه داشتند که
نشد و هیچوقت نمی شود.
شب هنگام وقتی مسواک می زنید و رو به آینه
دندان های تان را نگاه می کنید برای لحظه ای به چشمهایتان هم خیره شوید و
از خودتان بپرسید: من به عنوان یک ایرانی که کشورم را دوست دارم امروز
شهروند خوبی بودم؟ به عنوان یک کارمند حضور یا عدم حضور من در اداره امروز
تاثیری داشت یا اگر نمی رفتم کارها بهتر انجام می شد؟
در حالیکه ادعا داریم هنر نزد ایرانیان است و بس
هر چقدر فرهنگ سازی کنند، تا خودت نخواهی فایده ندارد
باز هم بگو تقصیر فلانی است!!
1- همه مردم ابزاری که افراد رده بالا دارن و ندارن و خیلی کارای اساسی نمیشه انتظار داشت.
2- حتی کار فرهنگی کردن هم نیاز به ابزاری برای تبلیغات داره که میدونید امروزه چه جایگاهی در دنیا داره. در غیر اینصورت فقط با اطرافیان ختم میشه.
3-تاثیر محیط و مردم یک تاثیر متقابل هست و همینطور که مردم محیط رو میسازند محیط هم نقش بسزایی در تربیت افراد داره.
4- همین مردم در خارج از کشور رفتار بسیار شایسته ای دارن ولی در داخل اینطور نیست.
5- یک دلیل اصلی وجود قانون مدون برای همگان و دیگری اجرای قانون برای همه هست.
6- در کشور ما قانونگذار و مجری قانون خودشون به قانون عمل نمیکنند و فقط برای مردم عادی و کسانیکه روابط ندارن اجرا میشه.
7- مثال زیاد از این قبیل هست مثل کمربند زدن که شل کن سفت کن در میاریم.
8- رسانه های جمعی ما چقدر مسایل خوب اجتماعی رو اشاعه میدن. بر عکس سریال و برنامهای ما بیشتر جنبه بد آموزشی دارن.
9- کلی دلایل دیگه میشه آورد. که مقصر اصلی مسولین هستند.
به نظر من ریشه درخت خراب بشه سایر اعضا هر چقدر تلاش کنن دیگه نمیتونن به رشد واقعی برسن.
خواهش میکنم منتشر کنید حداقل به عنوان یه نظر شخصی.
ممنون
حال یا سرگیجه بگیریم و کاسه چه کنم چه کنم دست بگیریم
یا اینکه به فرمایش مولایمان خودمان (تک تک افراد) را اصلاح کنیم.
به نظر ما این که تک تک ما در ایجاد وضعیت فعلی مسئول هستیم تردیدی نیست . برای اینکه وضعیت فعلی فرهنگ کار و مسئولیت عوض شود باید تک تک ما عوض شویم و برای اینکه افراد 7 اصل ذکر شده در متن را پیروی کنند لازم است درست تربیت شوند .تربیت ملت مهمترین وظیفه دلت است. برای اینکه مردم درست تربیت شوند باید از کودکی این مسائل نه تنها با گفتار و تذکر و نوشتن آموخته شوند بلکه معلمان با عمل خود و صداقت خود اعتقاد و اعتماد لازم را در باور کردن اصول در بچه ها بوجود بیاورند.این کار را مسئولان هم با یکی کردن عمل و حرفشان و رعایت صداقت وجلب اعتماد مردم در باور به اصول باید انجام دهند تا مردم نیز پیروی از اصول 7 گانه بالا را بکنند. علاوه بر 7 اصل بالا برای اینکه وضعمان عوض شود لازم است اول ارزیابی درستی از خودمان داشته باشیم تا دست به تغییر روشهایمان بزنیم وقتی ما قبول نداریم که از نظر علمی عقب هستیم وباید از دیگران یاد بگیریم . اینکه مدام تبلیغ کنیم ما بهترین هستیم و دیگران در سایر نقاط غرق در فساد هستند آیا چیزی غیر از گول زدن وگمراه کردن خودمان است؟
واقعا طلا گفتی
اما نقش تربیت را درنظر نگرفتی عصری جان
وقتی خانواده ای فرزند خود اینگونه تربیت میکند که باید گرگ باشی تا زندگی کنی!!،قاعدتا خیلی میتواند تاثیرگذار باشد
متاسفانه فرهنگ كلي ما ايرانيهامصداق روشن "من آنم كه رستم بود پهلوان "ميباشد.كوروش و قانون تامين اجتماعي در 2500سال پيش،قانون مرخصي زايمان براي زنان كارگر درآن زمان و....آنقد گفته ايم كه خود نيز باورمان شده است چنين چيزي واقعا" بوده و اين درحاليست كه در 2500سال بعد از آن تامين اجتماعي به شكل واقعي نداريم و هيچكس ككش هم نميگزدو....سربازان عمركتابخانه اصفهان را با 5/1 ميليون جلد كتا آتش زدند،مغول جنين كرد و چنان و.....درحاليكه رندانه عملكردهاي مثبت ايشان را هميشه به وزير لايق و ايراني نسبت ميدهيم تمام بدبختيهاي گذشته حال و آينده اين مملكت را ناشي از حمله ايشان دانسته و سرسوزني خودرا مقصر و پاسخگو نمي بينيم.و....
به آینه نگاه کن.
چيز مهمي كه از ما ايرانيان رخت بربسته بحث اخلاق است.
متاسفانه ما در هيج جايي اخلاق را رعايت نميكنيم.
توجه كنيد كه اگر هر مهندسي، دكتري، كاسبي، شهروندي اخلاق همان كار را رعايت كنه آيا به اين صورت در ميامد.
اي كاش تمام انسانها بعد از گرفتن آخرين مدرك تحصيليشون ، زن و شوهر قبل از ازدواج، راننده قبل از گرفتن تصديق رانندگي ، دكتر قبل از قسم سقراط،، مهندس قبل از قسم و دريافت مجوز و ......مجبور بودن يكبار به كلاس اخلاق سري بزنند و چيزهايي كه حتي در كودكستانها هم يادمون دادن رو دوباره مرور ميكرديم
قومي كه گشت فاقد اخلاق مردنيست.
دست در دست هم دهیم به مهر ایران خویش دوباره کنیم آباد به امید انروز
چرا نظری را که مخالف دیدگاه شماست
پخش نمی کنید.بیایید از همین جا شروع کنید و درست رفتار کنید.پخش گزینشی نظرات در ادامه همین بحث هایی است که در این مقاله مطرح شده.به جای اینکار پاسخ نظراتی را که قبول ندارید بدهید!
متن و نوشته به موقع و مهمی را روی سایت گذاشته اید. این جمله ها مدت ها است که در ذهن من هم است و هر روز در اداره شاید ساعتها وقت صرف بحث روی این مسائل است و همیشه دیگران را مقصر می دانیم. به موقع می خواهیم نماز اخوانیم ولی کار و وظیفه خود را انجام نمی دهیم وهمین ها تیرهایی برای تخریب ایران عزیزمان است. امیدوارم همه به خود آیند و اول خودشان را اصلاح کنند وس پس به فکر اصلاح دنیا باشند.
از عصر لیران متشکرم.
اما آیا خودتون هم عمل می کنید ؟
ما ايرانيها همواره به گذشته خود افتخار مي كنيم
راستي پيشينيان ما بايد به چه چيز ما افتخار كنند؟؟
متاسفانه ما ایرانیها فرهنگ خوبی نداریم از خیلی جهات. پس در این شکی نیست.
اما متاسفانه سیستم این قدر ویران و ما آنقدر سستیم که ما نیز در سیستم و فرهنگ غلط آن حل میشویم. هر جوان پاک نهادی که بخواهد سالم باشد اولا نمیتواند ثانیا خیلی زود مورد عتاب با تجربه ترها قرار میگیرد .
بنظرم من مشکل از بالا به پایین امکان حل دارد البته با حضور یک سیستم نظارتی بسیار قوی و دیده بان. سیستم قوی هم سیستمی است که بر اساس قدرت جمعی مردم شکل بگیرد و نه از بالا. متاسفانه امکان توزیع ثروت حاصل از درآمد نفت از بالا به پایین سیستم ما را متملق و کثیف و تنبل بار آورده است. در چنین سیستمی با نبود نظارت قوی قطعا بلبل زبانی و پاچه خواریها به اندازه ی کافی موثر خواهد بود و اصلاح نخواهد شد. تا زمانی که جریان اقتصاد و نیز دیده بانهایی قوی چون مطبوعات و نمایندگان مردم به خوبی عمل نکنند وضع به همین منوال میماند
هیچ کس و هیچ دولتی کامل نیست، قبول. ولی انتقاد از آقای خاتمی بدون وارد شدن به جزئیات بسیار راحت و غیر منصفانه هست. شاید سن شما کم هست و یادتون نمیاد، یا شاید اون موقع روزنامه خوان نبودید! ولی من پیشرفت رو هر روز میدیدم. از پیشرفت ناگهانی صنعت خودرو سازی و ساخت خط تولید پیشرفته سمند، تا قدرت گرفتن بخش خصوصی و تاسیس کیش خودرو،... اجرا و اتمام فازهای مختلف پارس جنوبی و ... بله! به مزاج اصلاح طلبان خوش نمی آید چون منتقدان فقط فقط اهل کلی گویی هستند و فراموشکار. شما یادتون نمیاد که چه فضای رقابتی ایجاد شده بود و بخش خصوصی در هر زمینه ای داشت رشد میکرد. و الان شما دارید از همان مردم انتقاد میکنید که چرا رشد نمیکنند!