۱۷ آذر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۷ آذر ۱۴۰۴ - ۱۵:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۹۴۳۳۷
تاریخ انتشار: ۰۳:۱۷ - ۰۲-۱۰-۱۳۹۰
کد ۱۹۴۳۳۷
انتشار: ۰۳:۱۷ - ۰۲-۱۰-۱۳۹۰

اظهارات مادر یکی از ساکنین قرارگاه اشرف

مادر یکی از افرادی که فرزندش از 10 سال قبل در اردوگاه اشرف در عراق به سر می​برد، در گفت​وگویی با یک رادیوی اپوزیسیون از نگرانی شدید خود و دوسال آورارگی برای دیدنش خبر داد.

به گزارش  خبر آنلاین،گزیده سخنان وی از این قرار است:

* از دو سال پیش به قصد دیدن فرزندم  در اطراف اردوگاه ساکن شده ام، اما سازمان مجاهدین[منافقین] از دیدار با او ممانعت به عمل می‌آورد.

* من بهمن ماه سال 1388 خورشیدی به اینجا آمدم و متأسفانه تا به امروز اصلاً نتوانسته‌اند بچه‌ام را ببینم. او را دوبار به تلویزیون  آورده‌اند. بچه‌ام به حالت خیلی عصبی شروع به فحاشی کردن؛ تهدید کردن و بسیجی خواندن من کرد.

* من 20 سال زحمت بچه‌ام را کشیده‌ام. می‌دانست که من با چه شرایطی او را بزرگ کرده‌ام. نمی‌دانم چه بر سر او گذشت و چه تهدیداتی شد؟ اصلاً چرا تهدیدش کردند و چرا به این صورت به تلویزیون آورده بودندش؟ چرا او را بر علیه مادرش، مادری که جوانی‌اش را برای فرزندانش گذاشته، تحریک کرده بودند و چرا باید این جور صحبت کند؟
* من الان دو سال است اینجا هستم. از طریق کسانی که از سازمان فرار کرده‌اند، چه کسانی که در سال‌های گذشته فرار کرده‌اند و چه کسانی که در طول این دو سال گذشته که ما اینجا بوده‌ایم فرار کرده‌اند، من فهمیدم که بچه من زیر فشار جسمی و روحی خیلی شدیدی قرار دارد.

نه تنها فرزند من؛ بلکه بچه‌هایی که خانواده‌هاشان اینجا هستند، و نمی‌گذارند که به هیچ عنوان ما فرزندانمان را ببینیم.

*اول که من به اینجا آمدم حدود سه یا چهار خانواده بیشتر نبودیم. ما فکر می‌کردیم می‌آییم و بچه‌هایمان را می‌بینیم و برمی‌گردیم. به همین دلیل هم برای ما یک [محل] اسکان جلوی درب اشرف قرار دادند و بعد از آن بود که اسکان‌هایمان زیاد‌تر شد و از حدود 10 نفر به 100 نفر رسید.

الان که حدود دو سال از این ماجرا می‌گذرد، چیزی حدود 400 یا 500 نفر در اینجا مستقر هستند.

*فرزند من سال 1381 قرار بود به آلمان برود، اما متأسفانه هر کاری کردیم ویزای آلمان را به او ندادند. دوستی داشت که می‌خواست او را از طریق ترکیه به آلمان ببرد، من هم موافقت کردم و او به ترکیه رفت و در هتل آنکارا ساکن بود.از هتل آنکارا با من تماس گرفت و گفت مردی به اسم علی آنکارایی پیدا شده که حدود 600 یا 700 نفر را می‌خواهد به آلمان ببرد ولی برای این کار مقداری پول می‌خواهد.بچه من در این میان حدود سه سال و نیم یا نزدیک به چهار سال بعد از این اتفاق گم شد. از طریق شخصی که از سازمان فرار کرده بود و من و پسرم را می‌شناخت، و آمد مرا پیدا کرد از طرف فرزندم بعد از چهار سال خبر آورد. من پرسیدم شما کجا هستید که این جور گم شده‌اید؟ او هم گفت ما در کمپ اشراف هستیم.

* پسر من نه تنها عضو این تشکیلات نبود بلکه ما این سازمان و این نام‌ها و عنوان‌ها را هم نمی‌شناختیم.

*بار‌ها و بار‌ها من از سازمان ملل و حقوق بشر و از کمیساریای عالی پناهندگان و دولت عراق درخواست کمک کرده‌ام که من شرایط خاصی دارم و هر جور شده می‌خواهم این فرزندم را حداقل دو سه دقیقه ببینم و شرایط زندگی خودم را برایش بگویم. و شرایط بیرون از کمپ اشرف را هم برایش روشن کنم.اما متأسفانه کسانی که در درون سازمان هستند، هیچ اطلاعی از بیرون سازمان ندارند. هیچ رسانه‌ای در اختیارشان نیست و هیچ نمی‌دانند. فقط یک کانال تلویزیونی آنهم به صورت کاملا سانسور شده در اختیار آنهاست. نه رادیو، نه تلویزیون و نه روزنامه در اختیارشان نیست. و از هیچ چیزی خبر ندارند.

*مقامات سازمان می‌گویند که افرادی که در کمپ اشرف هستند، به میل خودشان آنجا زندگی می‌کنند، هیچ محدودیتی ندارند و با میل خودشان در آنجا مانده‌اند.اگر واقعاً این ادعایشان درست است پس تمام سیم خاردار‌ها را بردارند. تمام کانکس‌های نگهبانی را جمع کنند. هر صد متری یک کانکس گذاشته‌اند و بچه‌های آنجا چهار نفر، چهار نفر دارند نگهبانی می‌دهند، این‌ها را جمع کنند.دوربین‌های مدار بسته را جمع کنند. دوربین‌های دید در شب را جمع کنند. به طور کامل تمام درهای مقر‌ها را باز کنند.سیم خاردار‌ها به طور چهار لایه، چهار لایه به طرف سازمان چیده شده است.

*آن کسانی که از درون سازمان فرار کرده‌اند، می‌گویند که قرص‌های سیانور در اختیار اکثر اعضای این سازمان قرار داده شده است و هر کس بخواهد به زور از اینجا برود باید حتماً قرص سیانورش را بخورد.

*نه تنها من بلکه خانواده تمام این 600 یا 700 نفری که به کمپ اشرف رفته‌اند، خواسته‌مان این است که این افراد اول باید از کمپ بیایند بیرون. در مرحله نخست باید روشن سازی بشوند. در جریان تمام مسائل روز و اخبار روز قرار بگیرند. چون این افراد چیزی بین 30 یا 20 یا 10 سال در محیطی کاملا بسته و ایزوله زندگی کرده‌اند.به همین دلیل من مادر در کنار سایر خانواده‌ها این انتظار و درخواست را دارم که اول از همه ذهن این‌ها را روشن کنند. پیش از ملاقات با خانواده‌ها آن‌ها را در جریان مسائل واقعی روز قرار بدهند، آن وقت اجازه ملاقات این اشخاص با خانواده‌ها را بدهند.
برچسب ها: قرارگاه اشرف
ارسال به دوستان
چطور وعده خودرو ارزان اعتماد مردم را شکار می‌کند؟ بشار اسد با چه ماشینی در خیابان های دمشق دور دور می کرد؟ (عکس و فیلم) حرکت بانک صادرات ایران به سمت بانک جامع با تکیه بر اصلاحات حقوقی و مالی «یک نبرد پس از نبرد دیگر» رای منتقدان لس‌آنجلس را هم گرفت تپه‌های شنی آوازخوان و دریاچه‌های مرموز! ۷ نکته درباره بلای جان ایران؛ پدیده Polycrises حرف‌های درخشنده، نعمت‌الله، داودی و امینی از یک منتقد قدیمی سینما جریمه‌های این رانندگان در طرح زوج و فرد لغو شد ( +جزئیات) ۹۰ سال پیش محوطه تئاتر شهر این شکلی بود (+عکس‌) مازاد عرضه فولاد هند؛ آیا بازار جهانی آماده شوک بعدی است؟ هشدار نماینده یهودی مجلس به جامعه کلیمیان ایران: از رسانه‌های اجتماعی اسرائیلی دوری کنید بیمه تکمیلی بازنشستگان کشوری تا اردیبهشت 1405 تمدید شد جزئیات پرداخت کالابرگ ویژه عید و ماه رمضان مطالبه دانشجویان علیه تبعیض؛ آیا پرونده «سیمکارت‌های سفید» شفاف می‌شود؟ رشد چشمگیر صادرات نفت ایران به چین
نظرسنجی
با توجه به مشخص شدن رقبای ایران در مرحله نخست جام جهانی فوتبال، به نظر شما تیم ملی می تواند به مرحله بعدی صعود کند؟