برهان -دومین کنفرانس به اصطلاح «دوستان سوریه»،
13فروردین ماه، با حضور بیش از 70کشور در استانبول برگزار شد. در این
کنفرانس اعضا، حمایت خود را از طرح کوفی عنان در مورد سوریه اعلام داشتند.
اما در مقابل «هیلاری کلینتون»، وعده داد تا تجهیزات ارتباطی برای مخالفان
ارسال کند و بعضی از کشورها تصمیم خود را مبنی بر ارسال کمکهای مالی به
مخالفان اعلام کردند. طرحی که به نظر میرسد با آنچه «بشار اسد» و «کوفی
عنان» با هم به توافق رسیدند، در تضاد است. برای بررسی نتایج این نشست و
تحلیل آن با «دکتر جعفر حقپناه»، استادیار پژوهشکدهی مطالعات راهبردی، گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید.
دومین کنفرانس به اصطلاح «دوستان سوریه»، با شرکت بیش از 70 کشور جهان در استانبول برگزار شد. تحلیل کلی شما از این کنفرانس چیست؟
این
کنفرانس دومین نشست از سلسله کنفرانسهایی است که میخواهد به نوعی
کشورهای بیشتری را در مدیریت بحران سوریه درگیر کند. نشست قبلی در بهمن
ماه بود که در تونس برگزار شد و این نشست دوم است که به موازات نشستهایی
که در سازمانهای بینالمللی مثل شورای امنیت یا در شورای حقوق بشر سازمان
ملل برگزار میشود که تعداد کمتری از کشورها درگیر آن هستند اما این نشست
به دنبال آن است که موضوع را گسترهی بیشتری ببخشد. ضمن اینکه صرفاً به
مسأله از بُعد سیاسی و امنیتی نگاه شده و جنبههای انسانی و حقوقی بشری آن
هم لحاظ میشود.
میتوان گفت به نوعی برگزاری این نشستها،
نشان دهندهی تلاش برای تعمیق بحران و در برگیری آن است به گونهای که
زمینهی درگیر شدن کشورهای بیشتری را فراهم میکند؛ کشورهایی که نه لزوماً
جزو قدرتهای بزرگ هستند و نه حتی جزو همسایگان یا حتی کشورهای عربی محسوب
میشوند. گفته میشود 70 کشور از اقصی نقاط جهان در این نشست حضور
داشتهاند.
یکی از مصوبات کنفرانس، کمک مالی به
مخالفین دولت سوریه و تأمین تجهیزات ارتباطی برای مخالفین است در حالی که
هیچ نهادی برای نظارت بر نحوهی ارسال و حتی هزینهی این کمکها و غیرنظامی
بودن آن در نظر گرفته نشده است، آیا این مسأله به منزلهی دور زدن کشورهای
مخالف گزینهی نظامی علیه سوریه نیست؟
چنانچه این
کمکها محقق شود این گزینه به ذهن متبادر میشود؛ اما به نظر میآید که در
واقع، طرح این مسأله بیشتر جنبهی «سمبلیک» و «نمادین» دارد تا به
مشروعیت بخشی فرآیندی که در سؤال نخست ترسیم شد کمک کند. چرا که در حال
حاضر نیز فرآیند کمکرسانی به مخالفان، اعم از کمکهای نظامی، تجهیزات
ارتباطی و کمکهای مالی، انجام میشود؛ اما توسط کشورهای معدودی که انگیزه و
توانمندی بیشتری دارد.
از سوی دیگر، پیشنهاد دهندگان این
طرح میخواهند به چهرههای اصلی مخالفین داخلی سوریه، وجههی بینالمللی
بدهند؛ وگرنه شاید بسیاری از کشورهای حاضر توان یا انگیزهی کمکرسانی
نداشته باشند، یا حتی مجموع کمکهای همهی این کشورها، شاید به اندازهی
کمکها و حمایتهای عربستان سعودی نشود اما به لحاظ نقشی که در مشروعیت
دادن به این فرآیند دارند،بسیار حایز اهمیت و درخور توجه است.
در
کنفرانس استانبول هیلاری کلینتون اعلام کرده بود که آمریکا متعهد میشود
تجهیزات ارتباطی را برای مخالفین اسد ارسال کند. نظر شما در این مورد چیست؟
باید
پرسید آیا آمریکا تا حالا این کار را نمیکرده است و یا در صدد انجام آن
نبوده است؟ پاسخ به احتمال قریب به یقین منفی است. اما طرح این مسأله نیز
برای این است که به نوعی پشتوانه و دلگرمی برای گروه اپوزیسیون فراهم شود
به گونهای که بتوانند در جهت شناخته شدن از سوی جامعهی بینالمللی به شکل
مؤثرتری گام بردارند. مشابه کاری که ابتدا در لیبی و سپس در تونس انجام شد
که حتی دفاتر اپوزیسیون ابتدا به رسمیت شناخته شدند. این روال به تدریج و
بر اساس این مصوبهها و تکرار آن استمرار بیشتری پیدا خواهد کرد و طبیعتاً
جنبهی مهمتری دارد. چرا که حلقهی اصلی کمککنندگان به اپوزیسیون سوریه،
حلقه خاصی است که باید تمهیدات لازم برای کمکرسانی را داشته باشند که خود
نیازمند داشتن قابلیتهای مضاعفی است که طی این مدت فراهم شده است و
کشورهایی مثل ترکیه، لبنان، اردن، عربستان سعودی در میان کشورهای منطقه به
همراه قطر در رأس آنها قرار دارند.
به نظر شما این کمکهای نظامی به مخالفین دولت سوریه، برخلاف مبانی حقوق بشر، به خودی خود موجب خونریزیهای بیشتر نمیشود؟
طبیعتاً
دامنهی درگیریها در سوریه ممکن است گسترش بیشتری پیدا کند؛ اما از این
جهت هم باید در نظر گرفت که چنانچه نوعی موازنهی ترس یا موازنهی هراس
برقرار شود؛ ممکن است که به یافتن راهحلهای میانجی کمک کند. چرا که توان
خونریزی و کشتار و تأثیرگذاریاش محدودی است؛ بنابراین دو طرف، نمیتوانند
از قاعدهای بیشتر بروند؛ یعنی فرسایش جنگ برای طرفین، «حد یقفی» دارد و
بیش از آن نمیتوانند خودشان را مستهلک کنند و شاید در عین حال که به تشدید
منازعه میانجامد اما همزمان بتواند امکان سازش را فراهم کند.
این
کمکها به منزلهی بر هم زدن طرح 6 مادهای کوفی عنان نیست؟ یعنی از یک
طرف از طرح کوفی عنان حمایت، و از طرفی دیگر در جهت بر هم زدن این طرح حرکت
میشود؟
بله؛ در یک نگاه به این صورت است که
میتواند به استمرار تنش بینجامد در عین حال استدلال مخالفان این است که
چون رژیم بشار اسد تمکین و پایبندی خودش را به این توافق اعلام نکرده،
بنابراین اگر این کار هم انجام شود نقیض آن توافق، نخواهد شد. ضمن اینکه
در متن پیشنهادی هم توقف کامل درگیریها پیشبینی نشده است. به هرحال اگر
واقعبینانه نگاه کنیم دو طرف همچنان انگیزه و توان استمرار درگیری را
دارند؛ یعنی هنوز به نقطهای نرسیدهایم که موازنه برقرار بشود یا اینکه
در سطح بینالمللی به یک راهحل میانجی برسند.
احتمال
میرود این اقدام در راستای تلاش برای ایجاد موازنهای است که الان صورت
گرفته؛ یعنی قطببندی دوران جنگ سرد، در سوریه به گونهای احیاء شده است و
هر دو قطب (آمریکا و روسیه) از هر ابزاری برای پیشبرد منفعت خودشان
استفاده میکنند.
دولت سوریه اعلام کرده که مهمترین
خواستهاش برای اجرای توافقات، قطع کمکهای مالی به مخالفان مسلح در این
کشور است، اگر واقعاً به دنبال حل مسأله سوریه هستند این کمکها چه معنایی
میتواند داشته باشد؟
به نظر من دولت بشار اسد باید
این پیش شرط را داشته باشد به جهت این که در این صورت میتواند به سرعت
به اوضاع داخلی کشور خود سامان بدهد و طرف دیگر هم طبیعتاً نخواهد پذیرفت؛
اما نکتهی دیگر این است که دولت بشار، علیرغم اینکه در خیلی از عرصهها
امتیازات قابل توجهی را واگذار کرده، مثل رفراندوم و بازنگری در قانون
اساسی، لغو حالت فوقالعاده و پذیرش نظام چند حزبی، اما در عملیاتی شدن این
مطالبات، خیلی پیش نرفته است.
مهم این است که بتواند آن چه
که الان روی کاغذ اعلام شده، به سرعت عملیاتی کند و به نوعی اگر بخواهد
خلع سلاحی از مخالفان خودش داشته باشد فقط این خلع سلاح، نباید نظامی باشد
چون دستاویز عمدهی مخالفان فقط این نیست که بشار سرکوب میکند و سلاح دارد
مهم این است که به قولهایی که داده عمل نمیکند. این مسأله در دراز مدت
بیشتر میتواند به زیان بشار اسد باشد و در این صورت حتی اگر بتواند با
مسألهی مخالفان داخلی خودش به هر شکلی و از طریق نظامی پیش برود انزوای
بینالمللی خودش را همچنان خواهد داشت.
تحلیل شما از دستاوردهای این اجلاس چیست؟ آیا میتواند غرب را در هدف نهایی خود یاری کند؟
تمام
کشورها، اعم از طرفداران بشار اسد یا مخالفان آن برای دستیابی به اهداف
خود نیازمند انجام سلسلهای از اقدامات هستند و آنچه در این اجلاس بحث شده
و به تصویب رسید تنها یک گام است که به خودی خود تأثیر چندانی ندارد. اما
اگر با اقدامات دیگری همراه شود و طرفداران بشار اسد با انفعال و ضعف نیز
ظاهر شوند، میتواند مؤثر باشد. در واقع آزمونی برای سنجش مقاومت در حکومت
کمابیش یک پارچهی بشار اسد است زیرا تا کنون اقدامات صورت گرفته به مضمحل
شدن، بیانگیزگی و فشل کردن سیستم حکومتی دمشق نینجامیده است.
به
هرحال در پیشنویسهایی که تا کنون دو بار شورای امنیت برده شده است، غرب
خواستار حذف بشار اسد بوده و چون این مسأله، به وضوح امروز مطرح نمیشود،
خود به نوعی عقبنشینی غرب در مواضع تندش علیه سوریه است؛ اما به این معنا
هم نیست که غرب از مطالبهی خود دست کشیده باشد چنان چه مشروعیتزدایی از
رژیم بشار اسد را بتوانند بدین طریق به سامان برسند؛ راه را برای رسیدن به
هدف اولیه خود را تسهیل کردهاند.
مشخص است که در حال حاضر
اروپا و آمریکا در موضع قدرت نیستند که بتواند به خواست خود برسند ولی
لزوماً به این معنا نیست که از خواستهی اصلی خود دست بکشند. دقت شود که
هدف اولیهی فشار و عملیات روانیهای ابتدایی، بالابردن سطح توقعات بوده تا
بتوانند امتیاز بیشتری از رژیم بشار اسد بگیرند.
در پایان اگر نکتهی خاصی دارید بفرمایید.
تحولات
سوریه را باید در زنجیرهای از رخدادهایی که در منطقهی خاورمیانه در حال
وقوع است تحلیل کرد. محورهای سهگانهی اضلاع قدرت در خاورمیانه، یعنی محور
سازش، محور مقاومت و محور تعادل، در حال تغییر است. چنانکه کشورهای محور
تعادل سابق، مثل قطر و ترکیه دیگر محور تعادل نیستند؛ این امر به موقعیت
سوریه و نقش آن در معادلات منطقه، اهمیت خاصی میبخشد و از این روست که
برای برقراری تعادل مدنظر خود در منطقهی غرب فشار مضاعفی را بر سوریه
اعمال میکند. لذا نیاز است باز تعریف دیگری از منطقه داشته باشیم.