وقتي «واژگان كليدي» در جاي خود به كار نروند، معناي واژگونه اي به خود مي گيرند و تا مقطعي باعث انحراف مخاطب از «مسئله اصلي» مي شوند ما در تجربه سه دهه خود شاهد بوديم كه عده اي مخالفت خود با اسلام، انقلاب و روحانيت را زير عنوان مخالفت با «ارتجاع» مخفي مي كردند مدتي طول كشيد تا مردم دريابند منظور اين عده از ارتجاع، «اسلام انقلابي» است. يكي ديگر از واژگان «استبداد» بود، طيف بني صدر مخالفت با اسلام، انقلاب و امام را زير عنوان مخالفت با استبداد مخفي مي كردند مدتي طول كشيد تا مردم فهميدند منظور از واژه استبداد، چماقدار و... اسلام انقلابي و هواداران آن مي باشد پس از آنكه ماجرا لو رفت طولي نكشيد كه مخالفان استبداد! با چماق و چاقو و بمب درصدد رسيدن به مقصود خود برآمدند وكشتار دها نفر از مردم و مسئولان را شكل دادند.
يكي ديگر از جديدترين نمونه ها به كار بردن واژه «اقتدارطلب» براي نيروهاي اصيل انقلاب بود، عده اي خود را مردمي و نيروهاي انقلاب و اسلام و پيروان واقعي حضرت امام خميني(ره) و رهبر معظم انقلاب را «اقتدارطلب» مي ناميدند. مدتي طول كشيد تا مردم دريابند منظور آنان از مخالفت با اقتدارطلبي مخالفت با حضور فعال انقلاب و اسلام در حيات سياسي ايرانيان است، پس از آنكه ماجرا- در حدود سالهاي 81 تا 83- لو رفت، طولي نكشيد كه اينها همان «اقتدارطلب ها»! را پوپوليست- كه نقطه مقابل تعريف خاص از اقتدارطلبي است- ناميدند و هر روز در مذمت آن داد سخن دادند جالب اين است كه اين عده در مقطعي شعار «ايران براي همه ايرانيان» سر مي دادند و در ظاهر اينگونه وانمود مي كردند كه براي هر ايراني در هر سطح از تفكر و وضعيت اجتماعي كرامت و حرمت و حقوق قائلند، امروز وقتي احمدي نژاد در دور دست ترين شهرستان هاي كشور سراغ «قشر محذوف» جامعه- در تفكر و سيره تكنوكرات ها و اصلاح طلبان- مي رود، با آنان مي نشيند، برمي خيزد، چون آنان لباس مي پوشد و مثل آنان در مواجهه با دنياي استكباري و در دفاع از حقوق مسلم ايران محكم مي ايستد او را به «پوپوليسم» متهم مي كنند، عجبا يك روز احمدي نژادها مرتجع، يك روز طرفدار استبداد، يك روز اقتدارطلب و يك روز پوپوليست است! و مخالفان احمدي نژادها يك روز از حق همه مردم حرف مي زنند و روز ديگر توده هاي محروم جامعه را از ليست ايرانيت حذف مي كنند! ترديدي وجود ندارد كه آن موقع هم كه از «ايران براي همه ايرانيان» دم مي زدند، منظور برخي از آنها- افراطيون دوم خرداد- تحويل دادن مقدرات مردم مظلوم و توده هاي محروم ايران به يك مشت وطن فروش وابسته به قدرت هاي استكباري بوده است.
پوپوليسمي كه اين روزها نيز برخي از مدعيان اصلاحات به آن مي تازند در واقع همان انقلاب اسلامي، همان راه و خط امام و همان اسلام واقعي است. پوپوليسم (Peoplism) البته يك وجه منفي دارد ولي اين وجه از الزامات نيست بلكه از عوارض است. اگر مردم گرايي به معناي بي برنامگي و رها كردن كارهاي سيستمي و برنامه ريزي باشد- كه به هيچ وجه لازمه مردم گرايي نيست- مذموم است.
با بررسي ماهيت و نوع هجمه هايي كه در ذيل واژه پوپوليسم عليه نيروهايي كه تا به حال اقتدارطلب خوانده و بريده از مردم معرفي مي گرديدند، صورت مي پذيرد درمي يابيم كه باندهاي مخالف نه با يك عارضه بلكه با يك روند كه بخش اساسي ماهيت انقلاب اسلامي است مخالفت مي كنند. بعضي از گروه هاي سياسي غيرمذهبي عمل مي كنند و حتي در اكثر موارد ضدمذهبي عمل مي كنند ولي اگر يك نويسنده اي در يك روزنامه اي با استدلال آنان را «نيمه مذهبي» خطاب كند، چنان برمي آشوبند كه با همه نيروها و امكانات خود به صحنه مي آيند و اين عنوان گذاري را يك توطئه قلمداد مي كنند، چطور شما در دوره اي كه گمان- باطل- مي كرديد كه توده هاي مردم از انقلاب و اسلام فاصله گرفته اند، قرآن را ضدعقل و غيرقابل قبول، حق حكومت را براي پيامبر انكار، سيدالشهدا عليه السلام را مستوجب قتل، امام خميني را مستوجب بايگاني، حجاب را غيرضروري، احكام شرعي را مخالف حقوق بشر معرفي مي كرديد و اين ها همه ضديت با اسلام است، حالا كسي حق ندارد به شما بگويد «نيمه مذهبي»!
چه كساني امروزه مراجعه احمدي نژاد به توده هاي محروم جامعه را با واژه پوپوليسم رد مي كنند؟ كساني كه وقتي حجت الاسلام سيدمحمد خاتمي در انتخابات خرداد 76 به پيروزي رسيد به او گفتند «به اقتصاد و بهبود آن كاري نداشته باش، دولت شما هر چقدر هم وقت بگذارد، سرنوشتي بهتر از دولت هاشمي پيدا نمي كند، هاشمي شكست خورد چون اقتصادي بود، شما بهتر است روي جنبه هاي سياسي كار كنيد» اينگونه بود كه در دولت اول خاتمي 20 ميليون ايراني كه به قصد اصلاح امور اقتصادي شان به او رهي داده بودند، كنار گذاشته شدند. مخالفان امروزي پوپوليسم وقتي خواستند كار سياسي كنند آن را در نفي دين معنا كرده و از رضاخان و آتاتورك هم جلو زدند. يكي از سران اين طيف در اواخر سال 76 در جلسه اي كوچك- كه سبب اعتراض شديد ميرحسين موسوي شد- خطاب به رئيس جمهور وقت گفته بود: «مردمي كه به شما رهي داده اند از دين و انقلاب خسته شده اند، مشكل آنان معيشت نيست، آنان آزادي مي خواهند.»
مخالفان امروزي پوپوليسم، ديروز با اقتدار سياسي نظام و اصلاح اقتصادي ايران مخالفت مي كردند، امروز بطور كلي سراغ گرفتن از مردم را يك جرم معرفي مي كنند! اگر گروهي يك روز به نام خواسته هاي مردم بگويند به اسلام و انقلاب كاري نداشته باشيد و روزي ديگر به نام كار اصولي و برنامه اي بگويند به مردم كاري نداشته باشيد، طبعاً دل در گرو ايران و ارزش هاي انقلاب ندارند آنان يا در بند منافع بيگانه اند و يا در بند منافع شخصي و حزبي خود، بسياري از آنان را نبايد به صفت اول ديد ولي بدون ترديد اكثريت آنان به صفت دوم ديده مي شوند.
تغيير شعارها و تاكتيك هاي اين جماعت به گونه اي است كه نزديك ترين و ارجح ترين لقب براي آنان فرصت طلبي (oportonisme) است.فرصت طلبان هنري جز «نعل وارونه» زدن ندارند. آنان گمان مي كنند با نعل وارونه ردشان گم مي شود و معايبشان ديده نمي شود. آنان بر حسب ادعاهايي كه مطرح مي كنند، از عقل و درايت و فرزانگي برخوردارند و طرف مقابلشان از هيچكدام از اين ها بهره مند نيست! ما يك لحظه چشم خود را بر نيات آنان مي بنديم و فرض مي كنيم كشور در طول سال هاي گذشته-فقط- براساس تئوري آنان اداره شده است، امروز مي خواهيم آخر و عاقبت اين مملكت را مشاهده كنيم. چه مي بينيم؟ به موارد زير- كه تنها مشتي از خروارها داعيه آنان است- توجه كنيد:
1-روزي كه آمريكا- در سال 1370- به عراق حمله كرد، مخالفان امروزي پوپوليسم با اصرار از مسئولان كشور مي خواستند در كنار صدام قرار گرفته و وارد جنگ با آمريكا شوند.
2-روزي كه طالبان در افغانستان گام به گام به سوي تسخير كابل پيش مي رفت، آنان طالبان را يك نيروي مردمي معرفي مي كردند و از ايران مي خواستند به هيچ وجه مانع كار آنان نشود.
3- روزي كه طالبان به قدرت رسيد، اين ها در بيانيه رسمي از ايران خواستند كه حكومت طالبان را به رسميت بشناسد. 2 ماه بعد حكومت طالبان سرنگون شد!
4- روزي كه آمريكا به عراق حمله كرد، مخالفان امروزي پوپوليسم- در قالب نامه 127 نماينده و...- ذليلانه ترين نامه تاريخ را خطاب به رهبر انقلاب نوشته و از وي خواستند بطور مسالمت آميز همه خواسته هاي آمريكا از ايران را عملي كند. دو سال بعد مشخص شد كه آمريكا وارد باتلاق شده و راهي جز پذيرش شكست ندارد.
5-در جنگ 33 روزه رژيم صهيونيستي با لبنان، كار حزب الله را تمام شده ارزيابي كرده و خواهان فاصله گرفتن ايران از حزب الله و حماس شدند. اما يك هفته بعد از آن بيانيه ها، نامه ها و سخنراني ها، پيروزي حزب الله و شكست حتمي اسرائيل نمودار شد .
فرصت طلب هاي مخالف پوپوليسم كه هر روز ادعايي دارند و ديگران را به ناداني و ناتواني متهم مي كنند، در تجربه تاريخي جز مشتي از ادعاهاي باطل شده ندارند. آنان واقعاً آدم هاي ناتواني هستند كه نمي توانند شاهد فعاليت آدم هاي توانا باشند. امام صادق-عليه السلام- در حديث شريفي فرموده اند: ذوالعيوب يحبون اشاعه معايب الناس ليتسع لهم لعذر في معايبهم. صاحبان عيب، مردم را به همان عيوب متهم مي كنند تا با وسعت فضاي اتهام، عيوبشان ديده نشود.