۲۰ آذر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۰ آذر ۱۴۰۴ - ۰۸:۴۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۰۹۱۴۰
تاریخ انتشار: ۱۳:۱۷ - ۲۴-۰۱-۱۳۹۱
کد ۲۰۹۱۴۰
انتشار: ۱۳:۱۷ - ۲۴-۰۱-۱۳۹۱

رهایی ...

مرثیه ای برای ماهی قرمز
حیوانات جاندارهای مورد علاقه ی من نیستند برایم ترسناک و چندش آورند . فرقی نمی کند با یک سگ عظیم الجثه طرف باشم یا یک پرنده ی زشت سخنگو ... در هر دو گزینه جیغ بنفشی سرخواهم داد و با صدای بلند اعلام خواهم کرد : هی بی ریخت , من از تو می ترسم !

ماهی های قرمز هفت سین , تنها گونه ای از حیوانات هستند که ترس و نفرت من شامل حالشان نمی شود . شاید چون  زیاد عمر نمی کنند , جیغ نمی زنند , توی دست و پای آدم نمی پلکند و گاز نمی گیرند ... فقط ساعتها کرال سینه می روند و صدایشان هم در نمی آید ! موجودات مظلوم و بی دفاعی هستند که مخل آسایش نمی شوند ! در واقع بود و نبودشان فرقی چندانی با هم نمی کند فقط می توان هر روز صبح نیم نگاهی بهشان انداخت و گفت : هورا تو هنوز زنده ای ... تحمل کن ... چند روز دیگر برایت نقش یک سوپرمن واقعی را بازی خواهم کرد و نجاتت خواهم داد ...

گاهی زیادی سرگرم زندگی و بازی هایش می شوم , وعده وعیدهایی که می دهم یادم می رود , یادم می رود این ماهی های قرمز بی نوا تقویم کوچکی دارند که هر روز صبح ضربدر بزرگی را برای خلاصی تجربه می کند ... یادم می رود این ماهی ها نمی دانند عمرشان تا همان لحظه ی آغاز سال نمی دانم فلان هجری شمسی ست یا تا روز سیزدهم دوام می آوردند ... یادم می رود که سین ندارند اما آمده اند که سیزده روز کنار سین های هفت سین من باشند , دلبری کنند و بروند پی کارشان ! 

هشت روز به ماهی هایم بدقولی کردم ... سوپرمنی که بدقولی کند آن هم به دو تا ماهی قرمز کوچولو که سیزده روز تمام نقش خود را قبراق و سرحال بازی کرده اند و ادای ماهی های مردنی و فکستنی دیگر را در نیاورده اند و مدام خود را غش و ضعف نزده اند , قابل بخشش نیست که نیست !

خداحافظی سوزناکی با ماهی هایم انجام ندادم ... از اشک و آه خبری نبود ... سرازیرشان کردم توی استخری پر از لجن که قبلا آدم های دیگر هم ماهی هایشان را سرازیر کرده بودند ...  شاید آدم های خوش قول تری که کمتر ادای آدم های بیزی و گرفتار را برای ماهی هایشان بازی کرده بودند و کمتر وعده سر خرمن داده بودند , از آن آدمهایی  که کمتر نوشابه انرژی زا می خورند اما برای زندگی پر انرژی ترند و مثل بت من در یک چشم برهم زدن , دنیای یک ماهی بیچاره را که جز دُم تکان دادن کاری دیگری ازش بر نمی آید دگرگون می کنند .

ماهی هایم روزی آمده بودند و حالا باید می رفتند ... همه ی ماهی های قرمز سرنوشتی دارند مثل همه ی آدمها ! 

منبع: وبلاگ نقش و نگار
ارسال به دوستان
فیلم کره‌ای "مادر" ؛ جهانی ترین چهرۀ عشق و جنون بازداشت رئیس‌جمهور سابق بولیوی به اتهام اختلاس مصریان باستان هم تریاکی بودند؟ دانشگاه‌های افغانستان دیگر محیطی برای علم نیستند وزیر آموزش و پرورش: 11 تا 17 دی‌ماه امتحانی برگزار نشود دانشمندان راز بارورسازی ابرها با یدید نقره را کشف کردند کیهان: اعتراض سران قوا به کوچک شدن سفره مردم کافی نیست؛ به مقابله با مافیای گرانی بروید نوشیدن مکمل کلاژن مایع واقعا چقدر موثر است؟ روزنامه هم میهن: دعوت رئیس جمهور از متخصصان شامل کاوه مدنی و خانم ایرانی مقیم انگلیس هم می شود؟ یا باید گزینش شوند؟ واکنش ونزوئلا به توقیف یک نفتکش در کارائیب: آمریکا نفت ما را غارت می کند بشقاب‌پرنده در قطب جنوب / اسناد محرمانه لو رفته چه می‌گوید؟ ادعای واشنگتن: نفتکش توقیف‌شده برای انتقال نفت تحریمی ایران و ونزوئلا به‌کار می‌رفت چرا در هوای سرد می‌لرزیم؟ کولاک و بهمن و خطر سرمازدگی در مناطق کوهستانی شماعی‌زاده در کلانتری ونک از چه کسانی شکایت کرد؟ +عکس و جزئیات