گفت وگو با نخست وزير لوکزامبورگ

ژان کلود يونکر نخست وزير کشور کوچک لوکزامبورگ در حال حاضر قديمي ترين رئيس دولت اروپايي محسوب مي شود. علاوه بر آن يونکر يکي از پشتيبانان و طرفداران جدي اتحاديه اروپايي نيز به شمار مي آيد. او در اين مصاحبه در مورد حملات و کارشکني هاي لهستان در نشست اخير سران اتحاديه اروپايي و همين طور درباره تکروي هاي بريتانيا و پيامد هاي مخاطره آميز اتحاديه اي با 27 دولت مي گويد.

_-_-_-_

 شما گفته ايد که تا به حال چنين نشستي (نشست اخير سران اتحاديه اروپايي در بروکسل) نديده بوديد و بعد از اين هم نمي خواهيد چنين نشستي را بار ديگر شاهد باشيد. چگونه مي توان از بروز اينگونه تنش ها جلوگيري کرد؟

نمي دانم که مي توان از اين تنش ها جلوگيري کرد يا نه. اما آنچه باعث شگفتي و تاسف من شد نوع مخالفت و حمله احتجاج گونه لهستان با طرح موضوع تفکيک آرا از سوي اين کشور بود. اين طرح کاملاً ضدآلماني فرمول بندي شده است. تابه حال نديده بودم که چنين توهين ها و تهمت هاي خصمانه اي عليه يکي از بنيادگذاران تاثيرگذار اتحاديه مطرح شود. خيلي ناراحت شدم و موضع تندي گرفتم. زيرا همه ديگر اعضا هم مي دانند که آلمان هرگز به اندازه امروز همسايه خوبي نبوده است. نمي توان به يک باره بر پنجاه سال همکاري اروپايي خط بطلان کشيد.

 در آينده با کاچينسکي (رئيس جمهور لهستان) چطور برخورد مي کنيد؟

من با هر دو طرف رابطه اي نرمال دارم و البته براي آنها در مورد رابطه و مناسبات ويژه لوکزامبورگ با آلمان هم توضيح داده ام. ما هم از اشغالگري هاي آلمان به شدت صدمه ديديم اما همکاري در اتحاديه صنايع معدني و سازمان هايي که به دنبال آن تشکيل شد اين امکان را براي هر دو طرف ايجاد کرد که بار ديگر به يکديگر نزديک شوند. بايد بدانيم که اتحاديه اروپايي بر پايه اصل ببخش و فراموش نکن شکل گرفته است. اروپا نبايد به دوران انتقام جويي و دوقطبي سازي بازگردد. ما فکر مي کرديم که بر چنين تفکراتي غلبه کرده ايم. ظاهراً آنهايي که امروز بر لهستان حکومت مي کنند، آشتي و مصالحه با آلمان را درک نکرده اند.

آيا آن منازعه و در پايان آشتي، تجربه سودمندي بود يا اينکه اين مساله دوباره تکرار خواهد شد و ادامه خواهد داشت؟

اينکه اين مساله در همه نشست هاي سران تکرار مي شود يا نه، قابل پيش بيني نيست اما رهبري لهستان بايد در مورد تصوراتش از آلمان تجديدنظر کند، در غير اين صورت خيلي زود متوجه خواهد شد که ديگر اعضا به هيچ عنوان اين تصور را قبول ندارند. اين مساله در اجلاس بروکسل هم احساس مي شد.

 رومانو پرودي نخست وزير ايتاليا ضمن اظهار تاسف از آنچه در نشست بروکسل اتفاق افتاد، گفت که در آنجا اين فرياد پيروزي ناسيوناليسم اروپايي بود که به گوش مي رسيد. آيا با اين ديدگاه موافقيد؟

ما زماني مي توانيم از معاهده اروپايي (جايگزين قانون اساسي واحد اروپا) دفاع کنيم که از خواسته هاي خود بکاهيم. بايد آمادگي چشم پوشي از پرچم و سرود ملي و قانون اساسي خود را داشته باشيم. همه اعضا در اجلاس بروکسل ادعا مي کردند که خواهان حفظ جوهره اصلي قانون اساسي واحد هستند اما در همان حال بريتانيا شمشير را از رو بسته بود و ادعا مي کرد که نيازي به پيوستن به منشور حقوق اساسي ندارد چون بدون اين منشور هم اين حقوق را رعايت مي کند. اما بريتانيا بايد توضيح دهد که اگر اين ادعا صحت دارد پس چرا مردم شمال جزيره ايرلند از حقوقي که مردم جنوب اين جزيره دارند، محروم هستند؟ من در اين مورد که جوهره آن قانون واحد و معاهده فعلي در سراسر اروپا رعايت شود، کاملاً نااميد هستم...

اختلاف نظر فزاينده ميان اعضاي اتحاديه اروپايي چه تاثيري بر روند آينده گسترش اين اتحاديه خواهد داشت؟

بايد در اين مورد بيشتر انديشه کنيم که چطور مي توان در آينده عضويت هايي با جايگاه هاي متفاوت ايجاد کرد. کشوري که خواهان عضويت در اتحاديه اروپايي است لزوماً نبايد همه سياست هاي اتحاديه را قبول داشته باشد. بايد به سمتي برويم که حتي اعضاي فعلي نيز بتوانند با حفظ جايگاه خود، در همه امور اتحاديه مشارکت داشته باشند و در عوض همکاري در جهت جوهره اصلي اتحاديه شکل بگيرد. البته من موافق نظريه درجه بندي اعضا نيستم اما با ايجاد جايگاه هاي متفاوت عضويت موافقم.

سارکوزي رئيس جمهور فرانسه به عنوان آلترناتيوي براي عضويت ترکيه در اتحاديه اروپايي، پيشنهاد تشکيل يک اتحاديه مديترانه اي را داده است.

من اين پروژه را پروژه آينده داري نمي بينم. ترکيه بايد بداند که اگر به سرعت دست به ايجاد مناسبات معمول اروپايي نزند، از پيشرفت بازمي ايستد. من نمي توانم اين مساله را بپذيرم که مثلاً يک جوان آلماني تحت شرايط دشواري که هيچ شباهتي به ديگر کشورهاي اروپايي ندارد در زندان هاي ترکيه اسير باشد. اين رفتار تاثيري مخرب بر افکار عمومي ما مي گذارد.

 سارکوزي در جريان نشست سران در بروکسل حمايت فوق العاده اي از مواضع مرکل به عمل آورد. آيا اين به معني روشن شدن دوباره آن موتور آلماني- فرانسوي است؟

آنچه باعث نجات نشست اخير شد عقلانيت برخي از اعضا بود. اينکه فرانسه بار ديگر به اين جمع وارد شد به نظر من از جمله دستاوردهاي فرعي اما مثبت اين نشست بود.

از «گوردون براون» نخست وزير جديد بريتانيا چه انتظاري داريد؟

من گوردون براون را از سال 1997 مي شناسم. در آن زمان ما دو نفر به عنوان وزراي اقتصاد با هم همکاري داشتيم. من از وي انتظار دارم که آن نگاه منفي به اتحاديه اروپايي را کنار بگذارد و بداند که بريتانيا مي تواند جايگاهي بس رفيع در اين اتحاديه داشته باشد.

 اتحاديه اروپايي ايده آل شما کدام است؟

همان که در قانون اساسي اروپايي آمده بود.

 آيا امکان بازگشت آن قانون وجود دارد؟

نه به آن فرم سابق. اما من آرزو دارم زماني برسد که جسارت پايان دادن به مشکلات اروپايي بار ديگر بروز کند. اين به معني آن نيست که از اتحاديه يک ابردولت بسازيم، هدف از قانون اساسي واحد هم اين نبود. بلکه به اين معني است که نوعي همکاري تنگاتنگ و هماهنگ و پايدار ميان دولت هاي ملي شکل بگيرد. اتحاديه اروپايي مجموعه اي از کشورهاي کوچک است. اين را کشور بسيار کوچک من يعني لوکزامبورگ هم مي داند و ديگر کشورهاي اروپايي نيز در بيست سال آينده اين واقعيت را خواهند پذيرفت.

منبع؛ مرکور

راننده جوان در آتش سوخت

تماشاخانه

اینجا مخوف‌ترین جای ایران است: زیر پا «باتلاق اسید»، بالای سر «ابر سمّی»! (فیلم)

دو دقیقه سینمای ناب از بهرام بیضایی (تماشا کنید)

فیلم های دیگر