عصر ایران؛ سعید شمس - «فرهاد مجیدی به تیم فوتبال استقلال بازگشت.» این خبر را میتوان یکی از مهمترین خبرهایی دانست که در طول سال جاری درباره آبیهای تهران منتشر شده است.
حالا فرهاد که خود را ماندگارترین ۷ استقلال میداند قرار را بر همکاری با امیری گذاشته است که خاصترین ۸ تاریخ استقلال است؛ آن هم در شرایطی که مجیدی و قلعه نویی در زوهایی که همه چشم انتظار بازگشت کاپیتان بودند با الفاظ و ادبیاتی آنچنانی درباره هم سخن میگفتند.
مجیدی در گفتگویی که میتوان از آن به عنوان یکی از تندترین گفتگوهای دوران حرفهای یاد کرد، درباره احتمال همکاری با استقلالی که با هدایت قلعه نویی به میدان میرود گفته بود که «من شاگرد مکتب حجازیام، با آنهایی که ارزشهای اخلاقی را زیر پا میگذارند کار نمیکنم»
وی همچنین در آن زمان با طعنه به برخی رفتارها و کارهای قلعه نویی اظهار داشت: هواداران بدانند من برای آمدن به استقلال هنگامی که تیم صدر جدول است هیات نمیگیرم که نماینده مجلس را به آن دعوت کنم و قول فصل آینده را بگیرم. من زمانی به استقلال میآیم که هواداران با تمام وجودشان من را بخواهند. استقلال برای من حکم خانواده را دارد و جزیی از خانواده ماست اما انسان برای هر کاری باید به خدا توکل کند نه به بنده خدا. من چه باشم و یا نباشم برای استقلال و هواداران آن آرزوی موفقیت دارم.
همچنین امیر قلعه نویی که آشکارا با استقلالی شدن فرهاد مجیدی مخالف بود در شرایطی که سکوها را حامی او میدید، بعد از پیروزی در یکی از دیدارها با اشاره به ترک استقلال توسط این بازیکن در لیگ گذشته گفت: مجیدی در استقلال زحمت کشیده و ۷ سال در استقلال بوده و ۳ جام گرفته است. من خودم امسال از بزرگترین قرارداد پیشنهادی گذشتم و شاهد هم دارم. اگر کسانی باید طلبکار باشند آقایانی مثل حاجیلو و پورحیدری هستند. در یک سال ۵ بازیکن خوبمان مثل بابازاده، زرینچه، ورمزیار و بیانی از تیم ما رفتند اما آنقدر مردانه بازی کردیم که فقط به سایپا باختیم و نایب قهرمان شدیم. حاجیلو ته نازی آباد رفته و کار میکند. اولین چک را پورحیدری به من داد. در آن زمان از جیبش هم برای تیم خرج میکرد اما هیچ وقت پیراهن استقلال را مثل برخی بخاطر پول نفروختیم. متاسفانه برخی که این کار را کردند اکنون الگوی هواداران شدهاند که مایه تاسف است.
این حرف و حدیث و بگو مگوها کافی بود تا هوادارن به این نتیجه برسند که باید قید دیدن فرهاد با پیراهن آبی را بزنند و نامه خداحافظی او با این مضمون که «با عنایت خداوند متعال، حمایت هواداران و لطف نام بزرگ و پیراهن آبی» استقلال «به آرزوهای مادی و معنوی خویش رسیدهام و مانند آقایانی که با خودخواهی، همواره استقلال را مدیون خود میدانند یا در نبود خود ذلت استقلال را آرزو میکنند، فکر نمیکنم. هر چه دارم از استقلال و هوادارانش است و هر کجا که باشم برای سربلندی استقلال تلاش خواهم کرد اما امروز، پس از تحمل و سپری کردن روزهای سخت و فرا رسیدن روزهای آبی رنگ زندگی ورزشیام، میخواهم سختترین تصمیم زندگیام را برای هواداران بازگو کنم، خداحافظ فوتبال» هم همه چیز را مختومه اعلام کرد تا امیر قلعه نویی خیالش بابت تشویق مجیدی راحت شود.
اما انگار باید همیشه در فوتبال، مخصوصا فوتبال ایران انتظار داشت که اتفاقهایی بیفتد که هیچ کس فکر را هم نمیکند.
در شرایطی که باشگاه استقلال با رایزنیهای فراوان مهاجمانی چون فرزاد حاتمی و عباس محمد رضایی را به خدمت گرفته است، تلاشهای فتح اللهزاده برای همنشینی ۸ و ۷ به ثمر نشست و فرهاد مجیدی با شرط و شروطهایی نه چندان جدی به استقلال بازگشت تا هم خداحافظیاش را منتفی کند و هم به عنوان یکی از شاگردان مکتب حجازی در کلاس قلعه نویی حاضر شود.
باید دید این همکاری خواسته یا شاید هم ناخواسته از جانب قلعه نویی چه سرانجامی خواهد داشت.
یک روی سکه این است که کاپیتان روزهای درخشانش را دوباره تجربه کند و به عنوان چهره ویژه در مستطیل سبز خودنمایی کند و روی دیگر سکه هم این است که قلعه نویی رفتار لیگ هشتم با مجیدی را تکرار کند و او را نیمکت نشین ثابت کند و فرصتهایگاه و بیگاهی برای بازی کردنش بدهد.
باید به انتظار فرجام همکاری قلعه نویی و مجیدی ماند. نکته مهم اما چیزی نیست جزء آشتی ۸ و ۷ آبی و حضور دو پادشاه در یک اقلیم.