![]() |
يكي از برادران تيم حفاظت مقام معظم رهبري نقل ميكرد:
در جريان آخرين سفري كه حضرت آقا به استان هرمزگان، يك تيم از بچههاي مذهبي كهنهكار، فيلمبرداري سفر را به عهده داشتند. در يكي از روزها تيم فيلمبرداري از فرصت استفاده كردند و براي شنيدن حرفهاي مردم بندرعباس با تجهيزات كامل فيلمبرداري به داخل شهر رفتند.
حضرت آقا كه از اين جريان با خبر شدهبودند، پيشنهاد فرمودند كه، به عنوان تيم فيلمبردار و با سر و صورتي پوشيده در برنامه شركت نمايند.
يكي از برنامه هاي آن روز ديدار از خانه شهيدي از شهداي بندر عباس بود. البته خانهاي در كار نبود، بلكه سرپناهي بود كه با نيهاي خشكشده ساخته شدهبود و به آن كپري ميگفتند.
از مادر شهيد كه پيرزني تكيده و آفتابسوخته بود، سؤال شد: «مادر جان آيا خبر داري كه حضرت آقا به استان شما آمده اند؟» پيرزن گفت: «بله، خبر دارم». ديشب فرزند شهيدم به خوابم آمد و گفت: «آقا كه به بندر عباس تشريف ميآورند، حتماً به خانه ما خواهند آمد، ولي به ايشان بگوئيد كه اينقدر از خدا طلب شهادت نكند، چون ايشان خيلي كارها دارد كه بايد انجام بدهد». و ادامه داد: «من مطمئنم كه امروز در جمع شما كه به خانهام آمده ايد، حتماً حضرت آقا نيز حضور دارند».
خلاصه اينكه آن روز يكي از ماندگارترين روزهاي مأموريتيمان شد و هيچگاه از خاطر بچه هاي حفاظت آقا نخواهد رفت.
منبع:سوزنبان