۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۸:۱۷
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۶۶۴۱۰
تاریخ انتشار: ۱۵:۳۶ - ۲۲-۰۱-۱۳۹۲
کد ۲۶۶۴۱۰
انتشار: ۱۵:۳۶ - ۲۲-۰۱-۱۳۹۲

یادداشت مایلی‌کهن از دیدار استقلال: می‌خواستم از برادران عربم پوزش بطلبم/ مگر شما مامور سازمان حج و زیارت بودید؟

مرد سرد و گرم چشیده فوتبال ایران که یکی از تماشاگران دیدار استقلال برابر الهلال عربستان بود در یادداشتی متفاوت نسبت به اتفاقاتی که در حاشیه این دیدار رخ داد مطالب جالبی را مطرح کرد. او که از رفتار برخی تماشاگران استقلال دلگیر است، عنوان می‌کند قصد داشته از برادران عربش به خاطر الفاظی که به کار برده شد پوزش بخواهد.

به گزارش خبرنگار مهر، محمد مایلی‌كهن یكی از تماشاگران مسابقه سه‌شنبه شب استقلال - الهلال بود و در كنار مهدی مهدوی‌كیا دیگر پرسپولیسی حاضر در ورزشگاه حوادث درون و بیرون زمین مسابقه را رصد كرد. این مربی كه اوایل هفته‌ جاری درباره اتفاقات تیم فوتبال گهر دورود بیانیه‌ای را صادر كرده بود، این بار نیز پیرامون شكست استقلال و حوادث داخل ورزشگاه یادداشتی را تنظیم كرد و در اختیار گروه ورزشی مهر قرار داد كه متن آن را در زیر می‌خوانید:

« نمی‌دانم چرا این روزها دست به قلم شدن و به قول رسانه‌ها بیانیه نویسی من گل كرده است. دیروز به اتفاق همكارم آقای محمود جادری تصمیم گرفتیم به ورزشگاه آزادی برویم. واقعیت امر این بود كه از این حضور سه هدف را دنبال می‌كردیم؛ یكی اینكه ایرانی هستیم و به ایرانی بودن‌مان می‌بایستی ببالیم و افتخار كنیم و دیگری اینكه یكی از تیم‌های باشگاهی كشورم یعنی استقلال بازی داشت، ضمن اینكه روز جمعه در لیگ برتر می‌بایستی بعنوان سرمربی باشگاه گهر دورود برابر همین استقلال قرار بگیرم.

تقریبا در ساعت 20:10 از منزل خود كه تقریبا در شرایط عادی فاصله‌اش تا  استادیوم آزادی بیش از  هفت - هشت دقیقه نیست به سمت ورزشگاه رفتیم. ترافیك نسبتا سنگین اما روانی در اتوبان منتهی به ورزشگاه وجود داشت كه هر چه نزدیك‌تر می‌شدیم كاملا مشهود بود كه این ترافیك ناشی از كمبود پاركینگ است. به همكارم گفتم می‌دانی دلیل این ترافیك چیست؟ سپس گفتم كه این ورزشگاه تقریبا متعلق به  سی و نه سال پیش بوده و در سال پنجاه و سه افتتاح شده است؛ در سال‌هایی كه فكر می‌كنم در كل تهران بیش از پانصد هزار خودرو وجود نداشته پاركینگ‌های متعددی برای تماشاگران تعبیه شده بود اما طی سال‌های پس از انقلاب هر مسئولی كه آمد یكی از پاركینگ‌ها را واگذار كرد یكی را به اتومبیلرانی دیگری را به موتورسواری، یكی را به سواركاری و یكی دیگر را به شركت واحد، یكی  را به كارتینگ دیگری را به فدراسیون تیروكمان، یكی را به اسكیت و دیگری را به فدراسیون ووشو و...

آیا با این وجود چنین ترافیكی عجیب است؟ به نظرم حتی باید تعداد این پاركینگ‌ها با توجه به افزایش  خودروها بیشتر می‌شد لذا پیرامون این مساله فكر می‌كنم در آن سال‌ها تمهیداتی اندیشیده شده بود اما دوستان آمدند و براساس تفکرات خود در ضلع شمال غربی ورزشگاه یكصد هزار نفری به ساختن ورزشگاه چهل هزار نفری پرداختند و حداقل چندین میلیارد صرف خاكبرداری، تجهیز كارگاهی و ... کردند و ضمنا در حال حاضر برخی از تجهیزات كارگاهی به دلیل عدم استفاده رو به نابودی است و عجبا كه هیچ رسانه‌ای تا  امروز به این مهم نپرداخته‌ است آنهم در قلب پایتخت. و حداقل این پرسش را از رئیس وقت سازمان تربیت بدنی نپرسیده‌ كه به استناد كدام طرح و نظركارشناسی ورزشگاه چهل هزار نفری در كنار ورزشگاه صد هزار نفری می‌بایستی ساخته شود؟

بگذریم، تقریبا ساعت نه و پنج دقیقه توانستیم با محبت عزیزان وزارت ورزش و جوانان وارد ورزشگاه شویم تا بعد از مدتها چهره‌های دوست داشتنی آقایان فرهاد مجیدی، فرزاد مجیدی، علیرضا منصوریان، مهدی مهدوی‌كیا و... را ببینیم و در كنار آنها با اشتیاق بیشتری مسابقه را به تماشا بنشینیم. جمعیت بسیار خوبی از مسابقه استقبال كرده بود. به فرهاد كه كنارم بود گفتم فكر كنم امروز بازی سختی داشته باشیم. هر چه زمان بازی می‌گذشت سختی آن بیشتر خودنمایی می‌كرد اما هدف من از این نوشته‌ها، اصلا پرداختن به خود مسابقه نیست بلكه در طول مسابقه اتفاقاتی رخ داد كه هر چه رو به جلو می‌رفت، كاملا مشخص بود استرس و فشار را نه تنها روی حریف زیاد نمی‌كند بلكه این تیم ماست كه تحت فشار قرار می‌گیرد.

واقعا نمی‌دانم چرا ما تصور می‌كنیم هر مسابقه‌ای اگر به شكست‌مان منجر شود دنیا به آخر رسیده است! راستی ما چگونه خود را پیشگو فرض می‌كنیم و در اواسط یا  اواخر بازی اگر عقب هستیم می گوییم حتما بازی را واگذار خواهیم كرد. مگر همین دیشب تیم دورتموند در كمتر از دو دقیقه  آنهم از دقیقه نود به بعد از شكست پیروزی نساخت؟ اگر به دورتر برگردیم و مسابقه معروف منچستر- بایرن مونیخ در فینال باشگاه‌های اروپا، مگر همین اتفاق  نیفتاد؟

بگذریم، در طول بازی از خیلی از مسائل خجالت كشیدم؛ از اینكه می‌دیدم چه شعارهایی علیه تیم حریف داده می‌شود، در كنار آن مواد منفجره‌ای كه هم خطرناك بود و هم وحشتناك. حتما عده‌ای بلافاصله مرا متهم خواهند كرد كه چون فلانی پرسپولیسی است بزرگ نمایی می‌كند. اما بنده خودم را در وهله اول ایرانی می‌دانم و بیشتر جانب انصاف را در نظر می‌گیرم. هیچگاه نمی‌گویم تماشاگران پرسپولیس بهتر از استقلال هستند یا برعكس. اصلا مانده‌ام كه در این زمینه كاپ را به كدامیك از این باشگاه‌ها باید داد!

متاسفانه این حركات در باشگاه‌های بزرگ بصورت الگو به سایر ورزشگاه‌ها رسیده است. عمل زشت از ناحیه هر باشگاهی كه باشد، باید همه آن را تقبیح كنند. واقعا از این جریان متاسف شدم و تصمیم داشتم بلند شوم و فریاد بزنم و از برادران مسلمان عرب خود پوزش بطلبم چرا كه ما با این عزیزان هم دین هستیم و مسلمانیم. حتی اگر هم دین نباشیم آیا باید چنین رفتاری صورت بگیرد؟ بابا چه زود یادمان رفته كه امام راحل‌مان طی سال‌های نه چندان دور فتوایی صادر فرمودند كه به نظر من یكی از بزرگ‌ترین انقلاب‌ها بود و آنهم اینكه مسلمانان شیعه می‌توانند به امام جماعت اهل سنت اقتدا كنند، این یعنی وحدت بیشتر مسلمانان، آیا غیر از این است كه ما به دنبال وحدت هستیم؟

بگذریم، آمدم منزل، هم از باخت نماینده كشورم ناراحت بودم و هم از نحوه برخورد تماشاگران با حریف، هر چند ممکن بود آنها معنای شعارها را متوجه نشده باشند. خلاصه مشغول تماشای بازی رئال و گالاتاسرای شدم و  در خلال آن بازی دورتموند و مالاگا، چه بازی‌های زیبایی... لذت بردم و در دلم آرزو كردم ای كاش روزی ما در كشورمان شاهد چنین مسابقات زیبایی باشیم. به خدا ما می‌توانیم هم از نقطه نظر فنی و هم از نقطه نظر برگزاری مسابقات و هم از نظر تجهیزات ورزشی به آنها برسیم.

بگذریم، صبح كه سری به سایت‌ها زدم و مصاحبه‌ها را خواندم. دیدم «مجتبی جباری» این بازیكن ارزنده و ملی چه زیبا صحبت كرده بود كه صحبت‌هایش مثل همیشه چون فوتبالش به دل می‌نشست. وی عنوان كرده بود كه مگر میدان مسابقه میدان سیاست اسـت؟ تماشاگر چرا حوصله و صبر ندارد؟ و... از طرفی برای اولین بار طی یك هفته اخیر عنوان شد كه رفتار الهلالی‌ها و پذیرایی آنها بسیار خوب بوده است.

اصلا حرف اصلی من همین است: سخن اول من با شما تماشاگران عزیز است، برادر عزیز یكبار شده از خودت بپرسی برای چه به ورزشگاه می‌روم؟ من و تو كه مشكلات عدیده‌ای در زندگیمان داریم حالا هر كدام از ما مشكلات‌مان متفاوت است. اصلا ممكن است در این دنیا آدمی پیدا شود كه مشكل نداشته باشد؟ من كه فكر نمی‌كنم، به جای آنكه در استادیوم مشكلات بیرونی را فراموش كنیم تا خستگی از تنمان خارج شود -مثل همه كشورهای مترقی در زمینه فوتبال- آنوقت می‌آییم بر مشكلات‌مان می‌‌افزاییم. باخت كه آخر دنیا نیست. واقعا از این همه اهانت خوشحال هستید؟

اما باز هم بگذریم، آیا مدیر عزیز، سرمربی محترم، بازیكن محبوب، رسانه محترم، وضعیت فعلی فوتبال ما و جو حاكم بر ورزشگاه ناشی از عملكرد ما نیست؟ همین مسابقه را مثال می‌زنم، آیا در بازی رفت عنوان نكردیم میزبانی حریف خوب نبوده است؟ ما را سه ساعت در فرودگاه نگه‌داشتند یك ساعت از فرودگاه تا هتل ما مسافت بود و ..

می‌خواهم ببینم فاصله فرودگاه ما تا محل اقامت الهلالی‌ها در شرایط عادی كمتر از یك ساعت است؟ بعد هم آنها گفتند كاروان شما هشتاد نفره بوده و دلیل معطلی‌تان نیز این مساله است و خود ما هفتاد نفر را تایید كردیم. از طرفی عنوان شد كه چون ما باشگاه فرهنگی – ورزشی هستیم و این هم یك سفر معنوی بود از این فرصت استفاده کردیم و این تعداد همراه را بردیم. از لیدر محترم گرفته تا اعضای محترم هیات مدیره باشگاه، آیا به نظر شما این خود آغاز جنگ روانی برای بازی برگشت نبود؟ آیا صحبت‌های ما اثر منفی بر جو ورزشگاه نداشت؟ اصلا مگر سفر ما زیارتی و تفریحی بود؟ یقینا این كار را می‌توانستیم با ارتباط خوبی كه با الهلالی‌ها برقرارمی‌كردیم بعدها بصورت مجزا انجام دهیم. ضمن اینكه اعضای محترم هیات مدیره باشگاه الحمدالله از بین نمایندگان محترم و صاحب مناصب بالای كشور هستند.

ای كاش این عزیزان به جای رفتن به زیارت یك سری به كمپ باشگاه استقلال می‌زدند و حداقل سكوهای این كمپ كه به آثار باستانی شبیه شدند، را تكمیل می‌كردند. حقیر كه مسئولیتی در این زمینه ندارم تا به حال چندین بار در ساعات و روزهای مختلف به آنجا رفتم وغصه خوردم كه چرا چنین محل مناسبی كه با كمترین بودجه می شد، آن را تجهیز كرد اینگونه رها شده است. باید بپذیریم همه ما در عصبانی كردن تماشاگران بازی سه شنبه شب سهیم بوده‌ایم، البته حرف من این نیست كه این كار تعمدی بوده است.

اجازه بدهید یك خاطره تعریف كنم؛ در مسابقات مقدماتی جام جهانی 1998 فرانسه كه افتخار سرمربیگری تیم ملی ایران را داشتم، هنگام سفر به عربستان آقای مهندس فائقی كه معاون وقت سازمان تربیت بدنی بود و خداوند حافظ ایشان و خانواده‌اش باشد و انسان شریفی هست، به بنده پیشنهاد كرد كه ملی‌پوشان اول به زیارت خانه خدا بروند و بعد برای مسابقه اعزام شوند. بنده به ایشان گفتم در این كه زیارت خانه آرزوی هر مسلمانی هست، جای شكی وجود ندارد اما مگر ما نماینده زیارتی مردم هستیم؟ گیرم كه این كار را انجام دادیم اما فردای آن برابر عربستان شكست خوردیم آیا مردم نخواهند گفت مگر شما مامور سازمان حج و زیارت بوده‌اید؟!

به هر حال باید یادمان باشد فوتبال موهبتی است الهی (البته به نظر بنده) كه می‌تواند روح همكاری، احترام به حریف، احترام به قانون، احترام به نماینده قانون(داور) – حتی درصورت اشتباه وی – را در ما ایجاد کند و قلب ها را بهم نزدیک نماید. فوتبال می تواند به تبادل فرهنگی و نزدیک کردن تمدن ها بیانجامد نه دعوا و آلودگی و تخلف و ...

ما می‌توانیم و از همین امروز دست در دست هم و با دوری از منیت‌ها ما شویم و به آن قله با ارزش برسیم.

برادر کوچک شما محمد مایلی‌کهن»

برچسب ها: مایلی‌کهن ، استقلال
ارسال به دوستان
وبگردی