گفت: يكي از افراطيون مدعي اصلاحات گفته است دولت نهم هر وقت كم مي آورد پاي مافيا را به ميان مي كشد.
گفتم: اگر دولت بدون دليل از مافياي اقتصادي سخن مي گويد، چرا به جاي آسمان و ريسمان كردن، مچ دولت را نمي گيرند؟!
گفت: دولت «مچ» ندارد كه بگيرند، اگر داشت تا حالا هزار بار گرفته بودند.
گفتم: همين كه شاه بيت مخالفت آنها، مسائلي نظير تغيير ساعت و كاهش ساعت كار و تعطيلي عيد فطر و چند شغله بودن سخنگوي دولت و تغيير وزراي كابينه و اينجور چيزهاست، معلوم مي شود كه گزك مهمي از دولت در دست ندارند.
گفت: همين ايرادها را كه شايد بعضي از آنها برحق هم باشد آنقدر بزرگ مي كنند كه انگار آسمان و زمين به هم چسبيده ولي خطاهاي بزرگ خود را كوچك جلوه مي دهند.
گفتم: كريمخان زند مردي را ديد كه لباس كثيف و سر و روي ژوليده اي داشت، از او پرسيد؛ چند وقت به چند وقت حمام مي روي؟ يارو پرسيد حمام چيست؟ و كريمخان گفت؛ منظورم شست و شوست، يارو جواب داد سالي يك بار وقتي از رودخانه عبور مي كنم و بعد از كريمخان پرسيد، شما چطور؟ كريمخان گفت؛ هفته اي يك بار و يارو با تعجب گفت؛ شما رئيس مملكت هستي يا مرغابي!!