۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۶
کد ۲۷۴۸۵۴

غلام پیروانی:آمده ام بازیکن بسازم

غلامحسین پیروانی بار دیگر به لیگ برتر برگشت. مربی دوست داشتنی فوتبال شیراز دوباره به فجر شهید سپاسی برگشت تیمی که در 10 سال یک دنیا برایش بازیکن ساخت.
خبرآن لاین - غلامحسین پیروانی سرمربی محبوب فجرسپاسی شیراز بعد از چند سال دوری به این تیم برگشت و باری دیگر فجر را از محمود خان یاوری تحویل گرفت. او در این باره به خبرگزاری خبرآنلاین می گوید:« یا خدا ، خدا خواسته به تیمم برگردم. البته باید اول از محمودخان یاوری رخصت بگیرم و برای زحماتش در این یکی دو ساله به او خسته نباشید بگویم.»

او درباره برنامه هایش برای اداره فجر می گوید:« به امید خدا آمده ام که با جوان ها کار کنم. مثل همون سال های قدیم. آمده ام که نسل جدیدی را بسازم اما این کار نیاز به حمایت دارد. اگر مسئولان هوای ما را داشته باشند ، به امید خدا موفق هم می شویم. آن ده سالی هم که اینجا بودم ، شرط موفقیت مان حمایت میشگی مسئولان تیم بود که از ما دریغ نمی شد.»

پیروانی که کارش را از 5 روز دیگر استارت می زند درباره دلتنگی اش برای تیم فجر می گوید:« بالاخره قسمت آدم ها را به هر طرفی می کشاند. این آقای جعفری سال ها برای فجر زحمت کشیده تا این تیم ارزشی را نگه دارد. من هم که 10 سال از عمرم روی نیمکت فجر گذشت و بخشی از خانواده فجر هستم. دیگران هم زحمات زیادی برای این تیم کشیدند. از آقای یاوری گرفته تا خیلی دیگر از بزرگان این تیم. حالا که دوباره نوبت به من رسیده امیدوارم که مسئولان لطف کنند و حمایت شان همراه مان باشد چون بدون حمایت خیلی سخت است که تیم را نگه داریم. من این تیم را دوست دارم و دلم هم برای فجر و لیگ برتر تنگ شده بود. اگر قبلا می توانستیم جوان ها را بیاوریم برای اعتماد و حمایتی بود که می شدیم. امید دارم این بار هم شرایط به همان شکل باشد تا باز بتوانیم بازیکن های جوان را بیاوریم و تیم خوبی داشته باشیم. »

از او درباره تجربه لیگ یک و حرف هایش در گلایه از فوتبال می پرسیم که می گوید:« آنجا هم کنار حرم امام رضا(ع) زندگی خوبی داشتم و مشکلی نبود اما عده ای نظر دیگری داشتند و حرف شان این نبود که من بد هستم ، می گفتند من به درد لیگ یک و آن فضای فوتبال نمی خورم. می گفتند برای موفقیت در لیگ یک باید بتوانی دم بازیکنان تیم حریف را ببینی ، به داور یا مربی یا بازیکن حریف زنگ بزنی . باید از جنس دیگری باشی. من از این جنس نبودم . آنها راست هم می گفتند من از این جنس نیستم و وقتی کار این شکلی می شود بهتر است که بروم بنشینم خانه و در باغچه ام سرم را با گل هایم گرم کنم.»




ارسال به دوستان
وبگردی