آنچه كه اين روزها با عنوان حزب توده دوباره مطرح شده است ارتباطي با آنچه كه ما به عنوان حزب توده مي شناسيم ندارد و حزب توده اصلي پس از سال 1367 به طور كامل از عرصه سياست خارج شد و حزب توده جديد در حد يك اسم است.
به گزارش فارس، نشست "بازشناسي حزب توده ايران " با سخنراني مسعود رضائي قائم مقام "دفتر مطالعات و تدوين تاريخ معاصر ايران" عصر ديروز به همت شوراي جوانان و دانشجويي جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي برگزار شد.
مسعود رضائي در ابتداي سخنان خود گفت: فعاليت سياسي حزب توده در فضاي سياسي ايران از مهر ماه 1320 رسما آغاز شد و در حدود پنج دهه حضور پر فراز و نشيب آن به سمتي رفت كه در بخش اعظم عمر خود عملا به عنوان ابزار كار سياستهاي شوروي به برادر بزرگ خود در ايران كمك ميكرد.
وي در ادامه افزود: ريشههاي شكل گيري حزب توده را بايد در قفقاز و آلمان پي بگيريم. پس از پايان جنگهاي ايران و روس در دوره قاجار كشور دچار بحران اقتصادي شد و به همين دليل بخش زيادي از مردم مناطق شمالي ايران براي دسترسي به درآمد و تامين زندگي خود به قفقاز كوچ كردند. بر اساس برخي برآوردها تعداد مهاجران ايراني به باكو و قفقاز بين 40 تا 200 هزار نفر شمرده شده است.
رضايي تصريح كرد: با شكل گيري انديشه سوسياليسم در اروپا اين تفكر به قفقاز هم راه يافته و طبعاً در جامعه ايرانيان هم رواج مييابد. در اين مدت "حزب سوسيال دموكرات شوروي" به رهبري لنين و تروتسكي تشكيل ميشود. متاثراز فعاليت هاي اين حزب در سال 1904 و پيش از شكل گيري انقلاب مشروطه ايران حزب سوسيال دموكرات ايراني هم در قفقاز تشكيل مي شود و اسم "سازمان همت" بر آن مي گذارند . سازمات همت در اين زمان فعال مي شود و شروع به جذب نيرو مي كندو به تدريج و در آستانه مشروطه اسم اين سازمان به حزب "حزب اجتماعيون عاميون" تغيير مي كند. از اين گذشته در جريان مشروطه گروهي از ايرانيان قفقاز هم وارد عمل مي شود و حتي سازماندهي نظامي هم پيدا مي كنند و با عنوان مجاهدين قفقاز وارد ايران مي شوند.
مسعود رضائي در ادامه تشريح روند شكل گيري جريانان سوسياليسي در ايران ، گفت : تا حدود سال 1917 و بعد از انقلاب اكتبر روسيه حزبي با عنوان "حزب عدالت" در ايران تشكيل مي شود كه گرايشات چپ و سوسياليستي دارد و برخي از رهبران آن همان اعضاي حزب سوسيال دموكرات قفقاز و سازمان همت بودند.
اين كارشناس تاريخ در ادامه افزود : در سال 1299 هجري ارتش سرخ شوروي وارد شهر انزلي مي شود و به بهانه تعقيب نيروهاي ضد انقلاب بلشويكي خطه شمالي ايران را اشغال مي كنند.با تسلط شوروي ها برانزلي حزب عدالت نخستين كنگره خود را در اين شهر برگزار مي كند و اسم آن به "حزب كمونيست ايران" تغييرمي كندو آوانس ميكائيليان (مشهور به سلطان) به عنوان نخستين دبير كل حزب انتخاب مي شود. با قدرت گرفتن حزب كمونيست و تداوم حضور شوروي ها در انزلي اين حركت به نهضت جنگل نزديك مي شود و با حمايت شوروي ها نخستين جمهوري شورايي ايران در اين منطقه شكل مي گيرد و تا سال 1300 هم تداوم مي يابد.با عقد قرارداد 1922 ميان دولت ايران و شوروي ارتش اين كشور خاك ايران را ترك مي كند و قواي قزاق وارد انزلي مي شود و با نيروهاي جمهوري و نهضت جنگل درگير مي شوند كه در نهايت منجر به منحل شدن اين جمهوري و شهادت ميرزا در گردنه تالش مي شود. به اين ترتيب حزب كمونيست سابقه بدي از خود در خالي كردن پشت نهضت هاي ملي برجاي مي گذارد.كنگره دوم حزب كمونيست ايران هم در شهرز اروميه برگزار مي شود و مقرر مي شود مركزيت حزب در تهران قرار بگيرد.
معاون "موسسه مطالعات و تدوين تاريخ معاصر ايران" در ادامه به بررسي اين حركت بعد از به قدرت رسيدن رضا شاه پرداخت و افزود: رضا شاه در سال 1304 در ايران تاجگذاري مي كند و در همين زمان حزب كمونيست هاي ايران هم به فعاليت هاي خود ادامه مي داد اما تا سال 1307 و 1308 هيچ برخوردي از سوي رضا شاه با اين حزب صورت نمي گيرداما نشانه هاي برخورد با اين حركت آشكار مي شود و در نهايت در سال 1310 هرگونه فعاليت اشتراكي در ايران ممنوع اعلام مي شود و اعضاي اين حزب دستگير و زنداني مي شوند.
پژوهشگر تاريخ حزب توده در ادامه يادآور شد : همزمان با اين حركت ها در ايران در آلمان حركت ديگري با محوريت دكتر اراني آغاز مي شودو نشريه اي تحت عنوان "پيكار"در سال 1308 به راه مي اندازند و در آن به نشرمطالبي بر ضد رضا شاه اقدام مي كنند كه موجب اعتراض رضا شاه مي شود.با قدرت رسيدن هيلتر در آلمان اين گروه از آلمان اخراج مي شوند. اراني در سال 1312 وارد ايران مي شود و مجله دنيا را راه اندازي مي كند . اگرچه روش دنيا نشرمطالب علمي و تخصصي بود اما اراني تحت پوشش اين نشريه به كادر سازي مي پردازد و در نهايت با لو رفتن حركت دكتر اراني رضا خان آنها را دستگير و زنداني مي كند. البته همزمان با آنها حركت ديگري هم از سوي عبدالصمد كامبخش آغاز مي شود كه ان هم لو مي رودو همه آنها دستگير مي شوند و تعداد اين دستگير شده ها به 53 نفر مي رسد.
مسعود رضايي در ادامه يادآور شد : اين گروه تازماني كه رضا خان بر سركار بود در زندان به سر مي برند و با اشغال ايران در سال 1320 گروه 53 نفراز زندان آزاد مي شوند و به محوريت سليمان ميرزا اسكندري كه از شخصيت هاي موجه سياسي و مسلمان كشور بود پايه هاي اصلي حزب توده را مي گذارند. در مبدا تاسيس حزب توده ايران افراد غيركمونيست هم در آن حضور داشتنداما به مرور اين گروه از حزب كناره مي گيرند و گرايش هاي سوسياليستي و كمونيستي حزب توده قوت مي گيرد و نخستين نشانه هاي وابستگي حزب توده به شوروي به زودي با طرح بحث واگذاري نفت شمال به شوروي ها آشكار مي شود كه با موضع گيري آشكار حزب توده به نفع شوروي ها در حمايت از اين كار مشخص مي شود كه آبشخور اين حزب كجاست.با طرح دكتر مصدق براي ممنوعيت مذاكره با دولت هاي خارجي در مورد نفت در زمان اشغال ايران اين طرح حزب توده به شكست مي انجامد .
اين پژوهشگر تاريخ در ادامه با اشاره به شكل گيري فرقه دموكرات آذربايجان به بررسي وابستگي توده اي هابه شوروي پرداخت وتصريح كرد:زماني كه پيشه وري در خطه آذربايجان اعلام جمهوري آذربايجان سازمان هاي محلي حزب توده كه پيش از اين با فرقه دموكرات مرزبندي داشت يكباره از اين حركت اعلام حمايت مي كند و اعلام انحلال مي كنند. اين اقدام به اشاره و دستور شوروي ها صورت مي گيرد و روشن است كه چرا يكباره توده اي ها كه خود را مستقل از فرقه دموكرات مي دانستند به فرقه دموكرات مي پيوندند.با پايان يافتن غائله آذربايجان و فرار پيشه وري به شوروي ضربه اي به جزب توده هم وارد مي شود و حيثيت آنها در نگاه مردم از بين مي رود و برخي از اعضاي آن از ايران خارج مي شوند.با سوء قصد به محمد رضا پهلوي در دانشگاه تهران رهبران حزب توده دستگير و اين حزب غيرقانوني اعلام مي شود تا به نخست وزيري رسيدن دكتر مصدق در سال 1329 تحركات توده اي ها آغاز مي شود و آنها هم عرصه اي براي فعاليت پيدا مي كنند كه در نهايت در جريان كودتاي 28 مرداد 1332 حزب توده هم سركوب مي شود و در سه سال آينده با لو رفتن سازمان افسري حزب ضربه جبران ناپذيري به آنها وارد مي شود. برخي از اعضاي موثر از ايران خارج مي شوند و ديگران هم دستگير و زنداني مي شوند.
وي با اشاره به فعاليت هاي حزب توده در تبعيد بعد در دهه 30 خاطر نشان كرد : بعد از دستگيري سران حزب توده در سالهاي بعد به دليل اشتباه هاي مكرر دبير كل حزب توده در آلمان شرقي بسياري از افراد اين حزب همكاري گسترده اي با ساواك مي كنند و بسياري از ارتباطات اعضاي خارجي و كادرهاي داخلي از سوي ماموران ساواك لو مي رود و اين اتفاقات در نهايت منجر به بركناري دبير اول حزب توده در سال 1349 از سمت خود مي شود. از اين تاريخ تا زمان پيروزي انقلاب به دليل تسلط كامل ساواك بر حزب توده هيچ حركتي موثري را ازسوي اين حزب شاهد نيستيم .
مسعود رضايي در مورد حضور حزب توده در جريان انقلاب اسلامي گفت : بعد از پيروزي انقلاب كيانوري در اسفند 1357 وارد ايران مي شود و قبل ازورود به تهران به مسكو مي رود و قرار مي شود هر ماهه گزارش هايي را به رابط نظامي شوروي ها در ايران تحويل دهد. توده اي ها خود را همراه انقلاب و امام نشان مي دادند و بعضا اطلاعات مهمي را هم به مسئولان نظام منتقل مي كننداما در پوشش سازمان هاي مختلف مشغول جاسوسي براي شوروي ها بودند. نيروهاي انقلاب كه تحركات توده اي هارا زير نظرداشتند و با لو رفتن روابط آنها در پي پناهنده شدن يكي از كارمندان سفارت شوروي به انگليس اقدامات شوروي ها و حزب توده از طريق پاكستان به ايران اطلاع داده مي شود و در سال 1361 برخي از نيروهاي توده اي دستگير مي شوند و در ارديبهشت 1362 كيانوري دبير كل حزب توده و ديگر اعضاي آن دستگير مي شوند و به اين ترتيب پرونده اين حزب براي هميشه بسته مي شود.
وي در پايان به بررسي وضعيت اعضاي اين حزب در خارج از كشور پرداخت و گفت : با دستگيري كيانوري در ايران نيروهاي اين حزب در سراسر اروپا پراكنده شدند و برخي از نيروهاي اين حزب به شوروي مي روند و برخي نيز در جريان اشغال افغانستان از سوي شوروي به اين كشور مي روند.ايرج اسكندري از اعضاي قديمي و باسابقه حزب نيز در اروپا گروهي را با عنوان حزب دموكراتيك مردم ايران راه اندازي مي كند كه اين حركت بعد از مرگ وي نا تمام مي ماند و در نهايت تا سال 1367 و 1368 پرونده اين حزب در خارج از كشور هم بسته مي شود و نيروهاي باقي مانده به دليل كهولت سن ديگر فعاليت سياسي را كنار مي گذارند. اما آنچه كه اين روزها با عنوان حزب توده مطرح شده است هيچگونه ارتباطي با اين حزب تاريخي ندارد؛ الان گروهي سعي دارندبه اسم حزب توده حركتي را آغاز كنند كه اين گروه نه سابقه عضويت در حزب توده دارند و نه اين حزب توده در ادامه حركت آن حزب توده است و حزب توده جديد فقط در حد يك اسم است.