۱۰ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۷:۴۶
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۹۶۲۱۵
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۴ - ۲۷-۰۶-۱۳۹۲
کد ۲۹۶۲۱۵
انتشار: ۰۹:۲۴ - ۲۷-۰۶-۱۳۹۲

فارس: سخنگوی سابق حزب کارگزاران ضمن بیان توصیه‌هایی به دولت روحانی و علت عدم حضورش در دولت یازدهم گفت: 2سال و نیم دیگر و همزمان با اتمام دوران تعلیقم پس از بازگشت به کارگزاران «دبیرکل» را تغییر می‌دهم.
 
اشاره:‌ از ماه رمضان در تلاش بودیم با توجه به روی کار آمدن دولت یازدهم با حسین مرعشی گفت‌وگو کنیم؛ بالاخره برای این گفت‌وگو، فرصت 45 دقیقه‌ای تعیین شد و به دفتر وی در خیابان ستارخان رفتیم.
 
گفت‌وگویی که از ساعت 10 آغاز و به دلیل مطرح شدن مسائل مختلف ، از زمان تعیین شده بیشتر شد و ساعت 12 از ساختمان شرکت مهندسی عمران رفسنجان خارج شدیم.
 
با این وجود، همین زمان هم برای گفت‌وگو با شخصی که بیش از 25 سال در عرصه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بود. کافی نبود و این روند، منجر به گزیده‌گویی و منقطع شدن مباحث گردید.
 
مرعشی با گشاده رویی ما را به اتاق کارش برد، اتاقی که علیرغم سادگی، مثل خودش و خودرویش شیک بود. اتاق او با دو قاب عکس امام و رهبری تزئین شده بود و برخلاف انتظار، تا جایی که چشم چرخاندیم تصویری از هاشمی رفسنجانی نبود.
 
انتظاری که شاید به دلیل نسبت فامیلی او با خانواده هاشمی برایمان ایجاد شده بود.
 
نخستین رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری که به جرأت می‌توان گفت پای ثابت هواداری از آقای هاشمی در عرصه سیاست است در این گفت‌وگو در پاسخ به برخی مسائل مربوط به رئیس دولت سازندگی، تصریح کرد که من سخنگوی آقای هاشمی نیستم.
 
در طول این مصاحبه، حسین مرعشی که همیشه از وی چهره‌ای خندان و شوخ طبع در ذهنمان وجود داشت، گه‌گاهی عصبانی می‌شد و ابروان خود را گره می‌کرد ولی سعی داشت تا با آرامش به سوالاتمان پاسخ دهد.
 
سخنگوی تعلیق شده حزب کارگزاران که در زمان تصدی پست استانداری کرمان 27 سال سن داشت و دانشجوی رشته شیمی بود متولد کشکوئیه رفسنجان است.
 
پسر عموی خانم عفت مرعشی، از اول انقلاب تا شروع دولت احمدی‌نژاد مسئولیت‌های مختلفی داشت تا جایی که خودش این موضوع را علت تاخیر 24 ساله در گرفتن لیسانس اقتصاد پس از چندبار تغییر رشته عنوان می‌کنند.
 
وی که در جریان انتخابات مجلس هشتم به عنوان قائم مقام ائتلاف اصلاح طلبان انتخاب شده بود و در جریان انتخابات دهم ریاست جمهوری با شال سبز به نفع میرحسین موسوی مناظره و گفت‌وگو می‌کرد بعد از برگزاری انتخابات و وقوع فتنه 88 به حکم دادگاه برای اجرای حکم یک‌ساله زندان روانه اوین شد که در این حین پس از تحمل دو شب حبس، به مرخصی 14 روزه تعطیلات نوروزی رفت.
 
وی در این گفت‌وگو به پرسش‌های مختلف ما درباره مسائلی از قبیل اعمال نفوذ حزبی کارگزاران، خیانت اصلاح‌طلبان به هاشمی، خاستگاه سیاسی حسن روحانی، فتنه 88 ، نقاط منفی و مثبت دولت‌های کارگزاران و اصلاحات، عبور اصلاح‌طلبان از هاشمی و ... پاسخ داد. پاسخ‌هایی که گاه به مجادله نیز کشیده شد.

ماحصل این گفت‌وگوی فشرده ما با حسین مرعشی در ادامه از نظرتان می‌گذرد.

فارس: آقای مرعشی! در ابتدای سئوالات کمی به سال‌های قبل برمی‌گردیم. زمانی که شما در سن 22 سالگی و با مدرک دیپلم به سمت استانداری کرمان منصوب شدید...

مرعشی: من 27 ساله بودم و مدرک دیپلم نداشتم. آن زمان، خیلی از دانشجویان درس خود را نیمه کاره رها می‌کردند تا به کشور خود خدمت کنند.

دانشجو بودید ... یعنی مدرک دانشگاهی نداشتید دیگر؛ رشته تحصیلی شما چه بود؟

ورودی سال 55 دانشگاه کرمان بودم قبل از انقلاب وارد دانشگاه شدم و شیمی می‌خواندم ؛ زمان دانشجویی بنده مصادف با انقلاب فرهنگی شد و درس‌ها تعطیل؛ آن زمان مثل امروز مدرک خیلی مهم نبود و همه از مسئولیت فرار می‌کردند و مثل حالا نبود که پست و مقام ارزش ذاتی پیدا کرده باشد و افراد دنبال آن بروند. فضای آن زمان از این لحاظ که باید به زور به آنها مسئولیت می‌دادید، مطبوع بود.

مبنای انتخاب شما برای استانداری کرمان براساس چه شایستگی‌هایی بود؟

خیلی طبیعی بود، ما جمع دانشجویی بودیم که در کرمان کارهای انقلاب را انجام می‌دادیم و زمانی که انقلاب به پیروزی رسید به سراغ خدمات رسانی به روستاها رفتیم و در ماه‌های اول انقلاب به عنوان یک هدف انقلابی و انسانی سراغ خدمت به روستاها رفتیم و این مجموعه تلاش‌های دانشجویان در سراسر کشور منجر به تشکیل جهاد سازندگی و پیام امام (ره) در خرداد 58 شد. من در سال 58 جهاد استان کرمان را تشکیل دادم ولی خودم مسئولیت آن را نپذیرفتم. جهاد بم را نیز راه‌اندازی کردم و بعد از 9 ماه که در جهاد بم بودم، جهاد کرمان در خود مرکز استان و در پاره‌ای از شهرستان‌ها دچار یک انحراف اساسی شد و به جنبش منافقین گرایش پیدا کرده بود.

در آنجا آقای ناطق نوری که نماینده امام در جهاد بودند هیئتی را فرستاده و جهاد را تغییر وضعیت دادند و من عضو شورای جهاد استان شدم و وقتی آقای میرزاده استاندار شد مرا از جهاد دعوت کرده و معاون سیاسی استاندار شدم.

این دعوت بر مبنای آشنایی با شما بود یا شایسته‌سالاری؟

این حرفها که امروز برای شما اهمیت پیدا کرده، آن وقت‌ها مهم نبود و آن زمان مهم این بود که به افراد باید به اصرار مسئولیت می‌دادند؛ وی (میرزاده) نیز دوستان جهاد را قانع کرد تا من معاون استاندار شوم. 4 سال و 8 ماه معاون استاندار بودم، تا زمانی که آقای میرزاده معاون نخست وزیر شد و آقای محتشمی بنده را به عنوان استاندار کرمان پیشنهاد کرد و زمانی که به این سمت رسیدم هیچ کس در کرمان تردید نداشت که من باید استاندار کرمان باشم. زمانی که من در سن 27 سالگی استاندار شدم مرحوم حاج احمد کامیابی که رئیس اتاق بازرگانی بود در روز معارفه من به آقای محتشمی به خاطر انتخاب من تبریک گفت. ما از جوان‌هایی مسئولیت‌پذیر بودیم که حداقل دو شیفت کار می‌کردیم و این روند یک سیر طبیعی داشت و روابط قوم و خویشی در استاندار شدن من مطرح نبود.

آقای مرعشی !شما از بنیانگذاران حزب کارگزاران به شمار می‌آیید.حزبی که از آن به عنوان یک حزب رانتی یاد می‌شود. چه مبنایی برای تشکیل حزب کارگزار وجود داشت؟

چه رانتی؟

گفته می‌شود آن زمان برای راه‌اندازی این حزب از مناصب دولتی استفاده شد و کسانی که در دولت بودند برای سهم‌خواهی و قدرت طلبی و گرفتن قدرت در مجلس، این حزب را تشکیل دادند.

کارگزاران در مقطعی به وجود آمد که کسانی علاقمند بودند حکومت را یکپارچه کنند و پیام کارگزاران سازندگی در جهت عکس بود. به همین دلیل جریانی که جمعی از وزرا و نزدیکان رئیس جمهور بودند و برای حضور مردم در انتخابات و رای دادن به یک لیست، پیام دادند. تمام جریانات روشنفکری آن روز از این پیام استقبال کردند. برخلاف برداشتی که خبرگزاری محترم فارس می‌خواهد القا کند، کارگزاران سازندگی برای شکستن انحصاری که احتمال می‌رفت در نظام به وجود آید این حزب را تشکیل داد.

یعنی کارگزاران حزب رانتی نبود؟

خیر کارگزار رانتی نبود بلکه یک حزب انحصار شکن بود.

انحصار را چه کسی می‌خواست ایجاد کند؟

اصولگرایان حاکم و مجلس چهارم.

یعنی جناح راست؟

بله.

خوب، شما که خودتان معتقد بودید که راست مدرن هستید.

بحث راست و چپ نیست، چرا که راست مدرن هیچگاه به انحصار فکر نمی‌کند اما راست سنتی به انحصار فکر می‌کند. البته بعدها آنها نیز از انحصار فاصله گرفتند. اما به هرحال، پیام تشکیل کارگزاران این بود که نباید کشور یک قطبی شود و باید قطب‌های سیاسی متفاوتی در کشور حضور داشته باشند و مردم بتوانند از حق انتخاب برخودار باشند. این پیام را جامعه آن روز گرفت و به همین خاطر، خانم فائزه هاشمی که در راس لیست کارگزاران در تهران بود به اندازه رئیس مجلس وقت آقای ناطق رای آورد و سایه به سایه یکدیگر، یک کاندیدای جوان در مقابل یکی از شخصیت‌های معتبر سیاسی که هنوز هم معتبر هستند، رای آورد.

اما بخش عمده‌ای از حزب کارگزاران در دولت مسئولیت داشتند و به همین دلیل مقام معظم رهبری دستوری مبنی بر عدم حضور وزیران در این گروه صادر کردند  تا غائله دخالت قوه مجریه در قوه مقننه فروکش کند؟

نظر ایشان این بود که وزرا نباشند چراکه حاشیه‌ای داشت لذا ایشان تحفظی داشتند که کسانی که منتخب مجلس هستند (وزرا) در شکل‌گیری مجلس مداخله نکنند.

پس همانطور که خودتان هم به مداخله اشاره دارید به نوعی تصمیم داشتید که در انتخابات مجلس پنجم دخالت کنید؟

دخالت به معنای جا بجا کردن رای،‌ مدنظر نبود و آن روز دخالت‌های مدنی مطرح بود. یعنی ما یک لیست بدهیم و اگر مردم آن را انتخاب می‌کردند، رای می‌آورد.

آیا این انحصار طلبی نبود؟

این انحصار شکنی بود، اگر مردم انتخاب می‌کردند، رای می‌آورد و اگر نه، رای نمی‌آورد. انحصار در این بود که مجلس چهارم که با شعار «اطاعت از رهبری، حمایت از هاشمی» روی کار آمده بود، نصف شعار خود را زمین گذاشت و به مخالفت با دولت روی آورد. ما هم که نزدیک به آقای هاشمی بودیم، پیامی برای شکستن انحصاری که فکر می‌کردیم دارد به وجود می‌آید مطرح کردیم که خدا را شکر این انحصار شکست و مجلس پنجم با یک اقلیت و اکثریت نیرومند نزدیک به هم تشکیل شد.

شما می‌گویید می‌خواستیم که فضا دوقطبی باشد و از سوی دیگر می‌گویید ما به خاطر انتقاداتی که به دولت بود  این حزب را راه اندازی کردیم؛ آیا این تلاش برای ایجاد یک‌صدایی، انحصار طلبی نبود؟

من گفتم که می‌خواستیم چند صدایی ایجاد شود و اجازه ندهیم که انحصار جناح راست مسلط شود و موفق نیز شدیم.

با وجود این مسائل شما باز رانتی بودن کارگزاران را رد می‌کنید؟

رانت ما یک رانت منفی بود چراکه در همان زمان تعدادی از وزرا عضو موتلفه بودند ولی براساس سیاستی که حاکم شد، وزرا مجبور شدند کارگزاران را ترک کنند و همان زمان آقای آل اسحاق که عضو دولت هاشمی هم بود، عضو موتلفه هم بود یا آقای میرسلیم هم عضو موتلفه محسوب می‌شد.

آنها از قبل در موتلفه بودند.

فرقی نمی‌کند و اگر وزیری بتواند عضو حزب باشد، می‌تواند عضو کارگزاران هم باشد.

رانت، رانت است و در هر صورت مطلوب نیست؛ رانت دولتی کارگزاران که شما می‌گویید یک رانت منفی بود؛ وقتی احمدی نژاد در انتخابات می‌خواست از این رانت استفاده کند، همه به او انتقاد کردند؛ بنابراین رانت دولتی در هر صورت زیر سوال است.

به هر حال ببینید، یعنی کسانی که در دولت هستند حق فعالیت انتخاباتی ندارند؟

رانت دولتی به معنای استفاده از جایگاه خود خیر، چنین حقی ندارند.

آن زمان شورای نگهبان از ما نبود و اگر کوچکترین تخلفی کارگزاران مرتکب می‌شد، شورای نگهبان انتخابات را نگه می‌داشت.

اما شورای نگهبان تذکر داد و حزب «کارگزاران سازندگی» مجبور شد فعالیت انتخاباتی  خود را به عنوان «جمعی از کارگزاران سازندگی » تغییر دهد؟

گفتند کارگزاران نگویید چون هنوز حزب تشکیل نشده است و ما هم تابع قوانین و مقررات بودیم؛ هیچ رانتی در کار نبود؛ شما تاریخ را نمی‌توانید عوض کنید. کارگزاران برای شکستن انحصار آمد و به همین دلیل از شکل گیری یک انحصار که به نفع انقلاب نبود، جلوگیری کرد.

آقای مرعشی! یکی از شبهات مهمی که از ابتدای تاسیس درباره حزب کارگزاران مطرح می‌شد، رانت‌های مالی است. اینکه از کجا تامین می‌شد؟

به طور طبیعی هر حزبی حوزه نفوذی دارد و یک عده ممکن است حوزه نفوذشان بازار و برخی نیز حوزه نفوذشان صاحبان صنایع باشد. حوزه نفوذ کارگزاران، فن‌‌گراهای کشور هستند و صاحبان فنون همیشه ما را پشتیبانی می‌کردند.

همانطور که اشاره داشتید تاریخ را نمی‌توان عوض کرد. آنچه مشخص است این است که اعضای حزب کارگزاران تخصص نداشتند. شاید در دولت آقای هاشمی آشنایی با حوزه‌های تخصصی پیدا کردند اما اینکه این افراد از قبل تخصص خاصی داشته باشند؛ اینگونه نبود...

مرحوم آقای نوربخش دکتری اقتصاد و سال‌ها رئیس کل بانک مرکزی و آقای مهندس نعمت زاده مهندس صنایع بودند، زنگنه قبل از انقلاب دانش آموخته دانشکده فنی دانشگاه تهران بود. کارگزاران از توسعه صنعتی ایران حمایت می‌کند و طبیعی است صنعتگران نیز از این حزب حمایت ‌کند. وقتی موتلفه از بازار حمایت می‌کند، آنها نیز این حمایت را از موتلفه دارند. هر حزبی سیاست‌ها و جهت‌گیری‌هایی دارد که باعث می‌شود در جامعه حوزه نفوذ پیدا کند، مثلا روحانیت در مذهبی‌های سنتی حوزه نفوذ دارد و هیچ‌گاه نشده روحانیت از کسانی که به آنها وجوه می‌دهند، حمایت نکند. کارگزاران توسعه صنعتی ایران را جز سیاست‌ها و آرمان‌های خود قرار داده و طبیعی است کسانی که صاحبان صنایع هستند، این پیام را دریافت می‌کنند.

حزب کارگزاران ، مبنای «توسعه‌» ای که به آن اشاره کردید را از کجا اخذ کرد؟

بر مبنای توسعه و سازندگی خاص ایران بود. چراکه معتقدیم تنها از راه سازندگی ایران مشکلات کشور قابل حل است و عزت ایران اسلامی که حامل یک الگوی خاص و معرفی از اسلام است سازندگی است؛ تنها راه دفاع از اسلام و ایران.

از چه زمانی به بحث «توسعه» رسیدید؟

این شعار قدیمی ما بود و ما با دوستانی که بودیم از بعد از پیروزی انقلاب به دنبال این مسئله بودیم تا دوران جنگ پیش آمد و طبیعتاً سیاست‌های سازندگی در این دوره ضعیف می‌شد.

امام (ره) بعد ازجنگ بر «بازسازی» تکیه داشتند، در حالی که شما به دنبال «توسعه» رفتید؟

بازسازی با توسعه تفاوت دارد؟

توسعه مبانی غربی داشت بر خلاف پیشرفت اسلامی که متضمن بحث عدالت هم هست.

اینها حرف‌های یک مشت افراد بی‌هنر است که یقه افراد باهنر را می‌گیرند.

اینکه توسعه با پیشرفت تفاوت دارد؟!

دقیقا همین طور است؛ توسعه تجربه بشر است اینکه شما دارید خبرگزاری فارس را با سیستم‌های الکترونیک اداره می‌کنید که همه آن غربی است، آیا این به معنای آن است که شما غربی هستید؟

جناب مرعشی! «توسعه» مبنای خاص خود را دارد و پیشرفت لزوماً با توسعه محقق نمی‌شود و توسعه لزوما با عدالت همراه نیست.

من فکر می‌کنم که شما باید تشریف ببرید و چند فرد متخصص در توسعه را بیاورید که با یکدیگر بحث کنیم. من با شما که توسعه را غربی می‌دانید، نمی‌توانم بحث کنم.

این تفاوت‌ها مبانی کاملا روشن دارد؛ قبول دارید بدون دانش کافی  به این سمت رفتید؟

اینها مباحث افراد بی‌هنر است که چون هیچ هنری برای خدمت به مردم ندارند یقه یک مشت افراد با هنر را می‌گیرند و می‌گویند چرا شما توسعه را جدی گرفتید.

توسعه کارگزاران توسعه‌ای بر اساس مدل خاص ایرانی است

مقام معظم رهبری سال 87 در استان فارس و سال 89 در جلسه نشست راهبردی، بحث تفاوت پیشرفت و توسعه را مطرح کردند و تاکید داشتند آنچه که مدنظر ماست، پیشرفت براساس الگوی اسلامی و ایرانی است و حتی بر روی لفظ پیشرفت به جای توسعه هم تاکید داشتند.

بله حتما همین طور است. توسعه‌ای که کارگزاران سازندگی از آن حمایت می‌کند یک توسعه کاملاً بر اساس مدل خاص ایرانی است. هر کشوری یک شرایط اجتماعی و فرهنگی خاص جغرافیایی و اقتصادی دارد و هیچ الگوی توسعه‌ای که در یک کشور پیاده می‌شود در کشور دیگر قابل اجرا شدن نیست. اما توسعه یک اصولی دارد و شما باید رشد همه جانبه شاخص‌ها را پیگیری کنید و نباید در یک بعد اقتصاد تکیه کنید و باید در کنار توسعه زیرساخت‌های اقتصادی توسعه دانش، شاخص‌های سلامت و توزیع ثروت در آن رعایت شود.

نسبت این توسعه مدنظر کارگزارانی با عدالت چطور است؟

عدالت یک مفهوم کاملاً انتزاعی و تعریف نشده‌ای است؛ علمای شیعه و علمای اجتماعی در مورد عدالت مفاهیم جداگانه‌ای دارند. علمای اجتماعی می‌گویند ما باید به سمتی حرکت کنیم که فاصله طبقاتی به تدریج کاهش یابد و ضریب جینی اصلاح شود، علمای شیعه می‌گویند که عدالت یعنی هر شی در موضع خود قرار گیرد و ما به دنبال این بودیم که تا آنجایی که می‌توانیم از فاصله طبقاتی بکاهیم.

اما این کاهش فاصله طبقاتی در دولت سازندگی محقق نشد.

در فاصله محدودی محقق نشد که شاخص‌های ضریب جینی در ابتدا و انتهای دوران سازندگی نشان می‌دهد که شاخص‌های ضریب جینی در ایران بهبود پیدا کرده است. در دورانی که دهه اول انقلاب بود و همه ابزارها برای تعدیل ثروت در ایران به کار گرفته شد، ضریب جینی فاصله طبقاتی بیشتری را در ایران نشان داد.الان همه پذیرفته‌اند اما فارس عقب افتاده‌تر از بقیه است که هنوز نپذیرفته‌اید که توسعه مکمل عدالت است و در مقابل عدالت نیست.

عدالت، اولویت توسعه نیست.

بدون عدالت، توسعه مفهوم پیدا نمی‌کند.

اما شما التقاطی عمل کردید و به دنبال عدالت نبودید.

اشتباهی که کردیم اجازه ندادیم که کشور فقیر بماند. شما دنبال فقر هستید.

کسی دنبال فقر نیست، بحث اولویت‌گذاری عدالت مطرح است، این توسعه باید توأم با عدالت باشد اما این اصل در دوران سازندگی واقعاً محقق نشد.

شما باید با آمار و ارقام این را بگویید. ضریب جینی در دوران سازندگی بهبود پیدا کرد. چون شما با آقای هاشمی مخالف هستید نمی‌توانید واقعیت را کتمان کنید.

در بحث اعداد و آمار، آقای محتشمی‌پور ـ که الان از هم پیمانان سیاسی شماست ـ گفته بود دولت آقای هاشمی 60 میلیارد دلار بدهی خارجی به جا گذاشته است.

شما این حرف را قبول کردید؟ آقای محتشمی‌پور مثل شما از مخالفان آقای هاشمی بودند، شما و آقای محتشمی‌پور از یک جنس هستید؛ بدهی دولت هاشمی 60 میلیارد دلار نبوده است، وسط دعوا نرخ تعیین نکنید. دولت سازندگی مجاز بوده در برنامه اول توسعه 30 میلیارد دلار برای ساختن ایران از منابع خارجی استفاده کند که ما کلاً 22 میلیارد دلار از منابع خارجی بیشتر استفاده نکردیم و جمع بدهی‌های خارجی ایران در پایان دوران سازندگی کمتر از 15 میلیارد دلار بوده است.

یعنی صحبت‌های آقای محتشمی‌پور را رد می‌کنید؟

بله.

چرا همان زمان این اظهارنظر محتشمی‌پور را رد نکردید؟

من ندیده بودم این حرف را؛ جنابعالی مطرح کردید.

در بحث توسعه ما برخلاف دیدگاهی که شما دارید دوست داریم یک بحث منطقی باشد.

شما کارشناس نیستید اگر دوست داشتید چند کارشناس دعوت کنید تا ما با کارشناسی بحث آمار و ارقام کنیم.

شما هم کارشناس نیستید؛ سؤال خیلی مشخص است، مبنای علمی شما برای توسعه چه بود؟ شما می‌توانید بگویید فلان الگو و هدف را داشتیم.

آنچه در واقعیت اتفاق افتاده در اقتصاد ایران، این است که ما در سال 1367 و قبل دوران سازندگی نرخ تولید سرانه هر ایرانی 50 درصد تولید هر ایرانی در سال 1356 شد و این واقعیتی بود که در کشور اتفاق افتاد و تحت تأثیر تغییر در سیاست‌ها و تحمیل جنگ‌ صورت گرفت؛ یعنی بر اساس آنها کشور در نقطه‌ای قرار گرفته بود که نقطه بسیار نامطلوبی بود و در تمام شاخص‌ها دولت‌ها سهیم بودند و کسی را نمی‌خواهیم مبرّا کنیم اما شرایط انقلابی و جنگی کشور را به نقطه‌ای رسانده بود که مثلاً در بحث بودجه دولت، 8 درصد بودجه دولت متکی به استقراض از بانک مرکزی بود در تولید نفت به عنوان یک عامل مهم در اقتصاد ملی، تولید نفت ایران به کمتر از 2 میلیون بشکه در روز رسیده بود در موازنه تجارت خارجی ما با کسری موازانه حدود 5 میلیارد دلار در سال مواجه بودیم.

در اشتغال، کشور وضعیت اسفناکی داشت. برای چنین کشوری، سیاست‌های بازسازی تدوین شد و این سیاست بازسازی که مبنای برنامه توسعه کشور شد و دوران سازندگی شکل گرفت، این سیاست‌ها در کمیسیونی مرکب از آقای خامنه‌ای که آن زمان رئیس جمهور بودند، هاشمی به عنوان رئیس مجلس و آقای موسوی اردبیلی رئیس دیوان عالی کشور و موسوی نخست‌وزیر و حاج احمد آقا از طرف امام (ره) شورایی بودند که سیاست بازسازی را تدوین کردند و مجلس و دولت برای کار کارشناسی کمک کردند و سیاست‌های بازسازی ایران تدوین شد و آن کمیسیون تصویب و حضرت امام تأیید کردند و آن سیاست‌ها ابلاغ شد و برنامه اول برمبنای این سیاست‌ها تدوین شد و آقای هاشمی در مجلس این برنامه را تصویب کرد و در دولت که آمدند آن برنامه را اجرا کردند.

یعنی شما بر اساس این برنامه الگوی توسعه را انتخاب کردید؟

بله، همه آنچه اتفاق افتاد برمبنای آن برنامه است. در واقع اولین سیاست کلی نظام تدوین و ابلاغ شد و بر مبنای آن کار بازسازی کشور آغاز شد؛ این بازسازی ابعاد که تعیین نرخ ارز یکی از بحث‌های آن بود طبیعی بود که با نرخ ارز دلار 7 تومانی نمی‌توان کشور را ساخت، آزادسازی نسبی قیمت‌ها از مصادیق دیگر بازسازی بود. مثلاً در مخابرات، قیمت تمام شده تلفن 50 هزار تومان بود و قیمت که مصوب داشتیم از مردم بگیریم 5 هزار تومان بود. 45 هزار تومان باقی مانده را باید دولتی می‌داد که 50 درصد بودجه‌اش کسری بود. از این سیاست آمد که تلفن را به نرخ تمام شده به مردم بدهیم. سؤال این جاست که تلفن پنج هزار تومان بدهیم با نوبت 10 ساله یا اینکه تلفن 50 هزار تومان با نوبت صفر بدهیم؛  مثل الان که 2 یا 3 روز طول کشید تلفن را نصب کنند. این می‌شود توسعه؛ آیا این توسعه غربی است؛ در صنعت برق هم همینطور بود اما برخی می‌گویند شما به مردم فشار می‌آوردید در حالی که ما می‌گفتیم سرویس می‌دهیم و پولش را می‌گیریم و این بهتر از سرویس ندادن و پول نگرفتن است

سوال ما این است که...

ما سالی حدود یک میلیارد دلار پنیر با دلار 7 تومانی وارد و از طریق کوپن بین مردم توزیع می‌کردیم. همان زمان صنایع شیر و گاوداری‌های کشور قادر نبودند با این پنیر و شیر خشک وارداتی رقابت کنند و نمونه‌اش کارخانه شیر کرمان بود که روزی 70 تن ظرفیت داشت و روزی 5 تا 6 تن شیر با شیر خشک وارداتی تولید می‌کرد و ارزان هم دست مردم می‌داد و ظاهر آن خوب بود ولی گاودار کرمانی نمی‌توانست شیر را کیلویی 3 تا یک تومنی و 5 تومان ضرر بفروشد. لذا آقای هاشمی آمد نرخ شیر را واقعی کرد و با حدود 100 میلیون دلار سرمایه‌گذاری صنایع شیر و پنیر راه افتاد و ما خودکفا شدیم و در حال حاضر سرانه‌های ما با سرانه‌های جهانی هماهنگ است.

شما در حالی از بهبود وضع معیشتی،‌ خودکفایی و کاهش فاصله طبقاتی بین مردم در دوران سازندگی سخن می‌گویید که ما می‌بینیم در سال 76 آقای خاتمی با فاصله زیادی پیروز انتخابات می‌شود و مردم با رأی ندادن به ناطق «نه» بزرگی به آقای هاشمی می‌گویند.

جسارت نباشد اما شما دارید با کمال پررویی و دروغ تاریخ را عوض می‌کنید؛‌ آقای خاتمی مورد حمایت کارگزاران سازندگی بود. من به عنوان حامی و از نزدیکان هاشمی در 10 شهر ایران برای ایشان سخنرانی کردم. دختر هاشمی در 50 شهر ایران سخنرانی کرد.

شما برای ماندن در قدرت ائتلاف سیاسی کردید، اما در افکار عمومی، ناطق نماد سیاست‌های موجود بود.

آقای ناطق نماد منتقد سیاست‌های دوران سازندگی بودند؛ یادداشت‌هایی که جواد لاریجانی چاپ کرد را ببینید.

پس علت گریه‌های آقای هاشمی در نماز جمعه چه بود؟مواضع ناطق یا طیف چپ؟

من برای خبرگزاری فارس متأسفم که برای چیزی که خودتان نمی‌پسندید تاریخ را تحریف می‌کنید.

شما هم قرائت خود را از تاریخ می‌گویید؛ البته ما الان اینجا هستیم که حقیقت را از شما بشنویم.

خیر. خلاف نگویید چون مردم به خاتمی رأی دادند، یعنی نه به دوران سازندگی گفتند؟

قطعاً

دروغ می‌گویید دیگر.

کسی دروغ نمی‌گوید. سؤال می‌پرسیم شما هم می‌توانید با خونسردی بگوئید قبول دارید یا نه.

شما یا مسلمان هستید یا نیستید. اگر مسلمانید اینقدر دروغ ننویسید. وقتی انتخابات مجلس پنجم بود و کارگزاران ظهور کرد با اقبال جریان چپ آن روز و مخالفت جریان راست مواجه شد. وقتی کارگزاران آمد به لحاظ شکستن انحصار مجلس چهارم بود و آقای ناطق رئیس مجلس چهارم بود. در مجلس چهارم 3 روز بعد از اولین بیانیه کارگزاران 150 نماینده آن علیه کارگزاران بیانیه داد. پس معلوم است دعوا چه بوده است تا اینکه به انتخابات ریاست جمهوری هشتم در سال 76 رسیدیم. در ‌آن انتخابات 3 جناح در کشور بود؛ یک جناح راست به رهبری ناطق نوری یک جناح میانه به رهبری کارگزاران و یک جناح چپ به رهبری روحانیون مبارز بود. بالاخره بعد از بحث‌های زیاد کارگزاران با روحانیون مبارز ائتلاف کردند.

چه اتفاقی افتاد که کارگزاران با نبوی،محتشمی و روحانیون مبارز و امثالهم ائتلاف کرد؟

برای اینکه آنها حاضر شدند با ما همراهی کنند. در سیاست، ائتلاف همیشه ممکن است. ما بار روحانیون مبارز ائتلاف کردیم.

پیروزی خاتمی در سال 76 هیچگاه «نه» به هاشمی نبوده است

بر چه مبنایی؟

ما بر روی شخص به توافق رسیدیم. آنها خاتمی و ما حبیبی را پیشنهاد کردیم و آنها با یکدیگر بحث کردند و قرار شد که یک نفر بماند و نهایتاً دکتر حبیبی ـ که خدا رحمتش کند ـ به نفع خاتمی کناره‌گیری کرد و کاندیدای اصلی نشد و با هم ائتلاف کردیم و انتخابات را بردیم. پیروزی خاتمی در سال 76 هیچگاه «نه» به هاشمی نبوده است اتفاقاً در جهت تأیید وی بود.

پس چرا این ائتلاف پایدار نبود؟

بعد از استقرار دولت هشتم ممکن است گروه‌هایی از طرفداران خاتمی به این ائتلاف پایبند نمانده باشند و اختلاف به وجود آوردند که  منجر به حوادث بعدی شد.

و تا عالیجناب سرخپوش خطاب کردن هاشمی هم پیش رفتند.

نه، ببینید در سیاست هیچ چیز ثابت نیست و سیاست یک امر پویاست. ما الان داریم بحث می‌کنیم و ممکن است در شورا با هم ائتلاف کنیم. اینکه برخی نزدیکان خاتمی بعدها «ائتلاف 76» را محترم نشمردند یک واقعیت تاریخی است.

خب این به این خاطر نبود که ائتلاف شما با طیف خاتمی و روحانیون مبارز یک ائتلاف سیاسی بود نه یک ائتلاف بر اساس مبانی فکری.

اصلاً ائتلاف سیاسی و فکری قابل تفکیک نیست. ائتلاف در واقع گاهی حداقلی و گاهی اکثری است.

علت اختلاف دائمی موسوی خوئینی‌ها با هاشمی چه بود.

نمی‌دانم! از خودشان بپرسید من سخنگوی آنها نیستم.

وقتی می‌گویید ما بر یک اصولی با روحانیون مبارز ائتلاف کردیم، دلیل این را نمی‌دانید؟

به هرحال، ائتلاف برقرار بود. ما در مورد مسائل مختلف از جلسه سیاست‌های توسعه اقتصادی و سیاست‌‌های فرهنگی و اجتماعی تا آخر با دوستان دولت خاتمی در ائتلاف بودیم.

روایت مرعشی از اختلاف سلیقه کارگزاران و مشارکت

گفته می‌شود علت این اختلاف‌ها سهم خواهی بود؛ در دولت اول خاتمی سهم «کارگزاران» زیاد بود و گلوگاه‌های اقتصادی و صنعت نفت را به دست گرفته بود اما در دوره دوم، سهم «مشارکت» بیشتر شد و اختلافات از همان جا شروع شد.

به هرحال اختلاف سلیقه است و ممکن است در هر جمعی وجود داشته باشد.

پس قبول دارید وقتی ائتلاف بر اساس یک مبنای فکری نباشد، به اختلاف سلیقه می‌رسد؟

بالاخره انسان‌ها که ماشین‌های کوکی و اجسام ثابتی نیستند و اختلاف سلیقه یک مقدار همیشه پیش می‌آید.

خب چرا شما خودتان بر مبنای فکری‌تان نایستادید؟

ما همیشه روی مبنای فکری خود ایستادیم.

خب مثلاً وقتی کتاب عالیجناب سرخپوش منتشر شد شما چه کاری کردید؟

ما تحمل کردیم تا خود و دوستانمان که این کار را کردند به اشتباهشان پی بردند!

چرا در برابر اتهامات تندی که به آقای هاشمی از طرق مختلف از جمله انتشار کتاب عالیجناب سرخ پوش و توزیع و انتشار آن به دستور وزیر ارشاد وقت زده شد، موضع محکمی نگرفتید؟

ما تحمل کردیم.

یعنی در مورد هرچه فکر کنید اشتباه است،‌ تحمل می‌کنید؟ ضمن اینکه آنها امروز نمی‌گویند اشتباه کرد‌ه‌اند، بلکه معتقدند آقای هاشمی تغییر کرده است.

همه انسان‌ها در حال تغییر هستند. آنها تغییر کردند ما هم تغییر کردیم.

اصلاح‌طلبان هیچگاه نگفتند که ما درباره هاشمی اشتباه کردیم.

چرا می‌گویند اشتباه کردیم.

می‌گویند هاشمی تغییر کرده است.

نه، من خودم با آنها صحبت کردم می‌گویند ما اشتباه کردیم.

با چه کسانی صحبت کردید؟

با همه دوستان صحبت کردم و قبول دارند نسبت به هاشمی قضاوت عجولانه و اشتباه داشته‌اند.

چرا پس هیچگاه این موضع خود را رسانه‌ای نکرده‌اند؟

الان از آنها بپرسید به شما می‌گویند.

آقای مرعشی چرا دولت آقای هاشمی انتقادپذیر نبود؟

ما انتقادپذیر بودیم.

آقای عبدی مقالاتی در نقد دولت در روزنامه سلام نوشت و بازداشت شد.

قوه قضاییه در اختیار جناح راست بود در اختیار ما قرار نداشت.

در مورد 90 نفری که در خصوص مسائل اقتصادی نامه نوشتند و با همه آنها به دستور هاشمی برخورد شد، چه می‌گوئید؟

آقای هاشمی چنین دستوری نداد.

یک سرچ ساده در محیط اینترنت انجام دهید مشخص می‌شود.

آن برخورد اشتباه بود ولی آقای هاشمی دستور نداده بود.

همان زمان مطرح شد که برخی اعضای کمیسیون برنامه و بودجه مجلس که عزت‌الله سحابی را می‌شناختند در دیدار با آقای هاشمی نسبت به بازداشت وی اعتراض کردند و آقای هاشمی در جواب گفته بود «روش زیاد شده بود دادم رویش را کم کنند»، همین موضوع تیتر روزنامه‌های اصلاح‌طلب در دوران دوم خرداد شد.

دروغ بود.

چرا همان موقع تکذیب نکردید؟

تکذیب شد همان موقع.

کجا تکذیب شد؟

من که مسئول تکذیب آن نبودم به هرحال آن برخورد وزارت اطلاعات درست نبود اما به دستور هاشمی هم صورت گرفت.

آن وزارت اطلاعات زیر مجموعه کدام دولت بود؟

از این خودسری‌ها همیشه در وزارت اطلاعات بوده است.

پس شما معتقد هستید خودسری‌های وزارت اطلاعات دولت آقای هاشمی علت اصلی آن برخوردها بود؟

همیشه در کشورهایی که انقلاب می‌کنند،‌ این اتفاقات طبیعی می‌افتد.

شما که می‌گویید، روی کار آمدن خاتمی «نه » به آقای هاشمی نبود، قبول دارید که بعد از آن فضای بسته سیاسی دوران سازندگی، دولت خاتمی با شعار توسعه سیاسی روی کار آمد؟

اصلاً فضای بسته نبود ما خودمان فضای سیاسی را باز کردیم آقای خاتمی را ما حمایت کردیم و رئیس جمهور شدن خاتمی نتیجه ائتلاف یاران هاشمی با روحانیون مبارز بود.

خب سؤال همین است که اگر فضای سیاسی بسته نبود چرا به توسعه سیاسی روی آوردید. مگر قبل از آن خلافش وجود داشت؟

البته در آن شرایط اولویت‌ها تغییر کرد. بعد از اینکه در دوران سازندگی شاخص‌های اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی بهبود پیدا کرد، فرصت و فراغتی حاصل شد که به توسعه سیاسی بیشتر فکر کنیم.

یعنی شعار توسعه سیاسی منوط به فضای سیاسی بسته دولت هاشمی نبود؟

نه،‌ مخالفان هاشمی در مجلس چهارم خیلی جدی بوده و انتقاد می‌کردند و آقای مرتضی نبوی در روزنامه رسالت علیه هاشمی می‌نوشتند و روزنامه سلام علیه دولت می‌نوشت البته فضا به اندازه کافی باز نبود اما بسته هم نبود.

آقای مرعشی! بلاخره مشخص نکردید که با کدام مبنای فکری در سال 76 از خاتمی دفاع کردید؟

آقای خاتمی یک برنامه‌ای داشتند که این برنامه مورد تائید کارگزاران بود؛ برنامه آقای خاتمی این بود که سیاست‌های توسعه اقتصادی دولت سازندگی را ادامه دهند و بخش فرهنگی و سیاست را نیز مورد توجه جدی‌تر قرار دهند و این برنامه‌نیز مورد تائید ما بود.

اما آقای خاتمی توسعه سیاسی را مورد توجه اصلی خود قرار دادند.

کارگزاران با توسعه سیاسی مخالف نبوده است.

اما اولویت شما که توسعه اقتصادی بود. شما که مبنای شکل‌گیری کارگزارن را توسعه اقتصادی عنوان کردید.

بخاطر شرایط آن زمان که مشکلات اقتصادی حاد بود، ما توسعه اقتصادی را مورد توجه قرار دادیم.

شما در سال 88 هم بدون هیچ مبنای خاصی از میرحسین موسوی حمایت کردید، درحالی که از منظر اقتصادی با دیدگاه‌های او در تضاد بودید. فکر نمی‌کنید در اینجا هم تداوم رانت، مبنا بوده است؟

مجموعه ائتلاف اصلاح‌طلبان در انتخابات 88 به میرحسین موسوی رسیدند.

مبنای این ائتلاف  چه بود؟

مبنایش این بود که آقای موسوی را در مقابل آقای احمدی‌نژاد انقلابی‌تر، اصیل‌تر و مفید‌تر می‌دانستیم.

آقای موسوی مگر چه برنامه‌ای داشت؟

برنامه‌اش این بود که کشور را از اینکه به دست نااهلان بیفتد جلوگیری کند. همین بحث‌های جریان انحرافی که شما بعداً خودتان هم از آن رنجیدید.

برنامه توسعه اقتصادی و برنامه کاربردی آقای موسوی برای پیشرفت اقتصادی کشور چه بود؟

شما ممکن است موسوی زمان جنگ را در ذهن خود تصویر کنید.

خیر، منظور ما موسوی سال 88 است.

موسوی 88 با موسوی زمان جنگ که مجبور بود اقتصاد را با کوپن اداره کند تا کشور را سرپا نگه دارد طبیعتاً با یکدیگر متفاوت است؛ آقای موسوی هم مثل بقیه دوستان ما به توسعه جامع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی می‌اندیشید.

اما برخلاف اصلاح‌طلبان، دبیرکل کارگزاران از آقای کروبی حمایت کرد. یعنی فرد بهتری از موسوی نبود؟

بالاخره این یک تصمیم شخصی بود و آقای کرباسچی قبل از آنکه کاندیداتوری آقای موسوی قطعی شود، با آقای کروبی به توافق رسیده بود و دیگر نمی‌توانست برگردد. لذا حزب موافقت کرد که در آن انتخابات استثنائاً بتواند از فرد دیگری حمایت کند.

آقای محمد شریعتمداری گفته بود که میرحسین موسوی همان تفکرات احمدی‌نژاد را داشت و در سال 84 نیز  به احمدی‌نژاد رای داد.

من نمی‌دانم که سال 84 آقای موسوی به احمدی‌نژاد رای داد یا خیر و رای هرکس مخفی است، من مصاحبه آقای شریعتمداری را ندیدم.

پس شما در سال 88 بدون توجه به مبنای اولیه کارگزارن در بحث توسعه اقتصادی، موسوی را انتخاب کردید؟

ما کاملاً براساس یک سری مبانی که قبول داشتیم به آقای موسوی رسیدیم.

مبانیتان چه بود؟

اینکه ائتلاف خود را با اصلاح‌طلبان حفظ کنیم و سراغ نیروهایی برویم که در انقلاب اصالت داشته و مبانی نظام را قبول داشته باشند.

این ویژگی‌ها در آقای کروبی‌ وجود نداشت؟

ما بین کروبی و موسوی اولویتمان موسوی بود.

آقای مرعشی! به فضای دوران اصلاحات برگردیم و مطالب متعددی که هم پیمانشما علیه آقای هاشمی منتشر کردند.چرا امثال اکبر گنجی، کتاب عالیجناب سرخپوش را نوشتند، آن پازل گمشده چه بود که برمبنای آن چنین کتابی نوشته و منتشر شد؟

در کشورهای در حال توسعه مثل ایران مرتب ملت‌ها تجربه را می‌کنند که وقتی شرایط بسته‌است یک زحماتی وجود دارد و به محض اینکه شرایط باز می‌شود آشفتگی‌هایی به وجود می‌آید. همیشه در دوران‌هایی که یک گشایش نسبی در فضای سیاسی به وجود می‌آید از این بداخلاقی‌ها هم بروز می‌کند و این چیز جدیدی هم نیست و در تمام دوران مشروطیت نیز این را داشته‌ایم.

شما علت این اقدام را چه می‌دانید، آیا آنها هم سهم خواهی کرده بودند؟

وقتی که تندروی حاکم می‌شود و همه با هم در تندروی بیشتر رقابت می‌کنند این اتفاق می‌افتد. چرا من در مجلس ششم نسبت به مجلس پنجم سکوت کردم؟ من در مجلس پنجم خیلی فعال بودم اما در مجلس ششم گوشه‌نشین شدم. یک رقابتی در حرکت‌های رادیکال شکل گرفته بود که اگر می‌خواستم در صحنه بمانم برای زدن حرفهای تند باید از دوستان دیگر هم سبقت می‌گرفتم اما این به نفع کشور نبود لذا ساکت نشستم تا بقیه آرام شدند.

یعنی سکوت کردن روند خوبی است؟

من از زندگی اینطور فهمیدم که شما هیچگاه با هیچ کس نباید رقابت کنید و حرفی را که صحیح است باید بزنید. ما همیشه در شرایطی که پیش می‌آید نباید دوباره شروع کنیم. آقای روحانی می‌گوید اعتدال ما نباید دوباره شروع کنیم و در اعتدال از یکدیگر سبقت بگیریم و بگوییم بهتر از این کسی حرفی نمی‌زند.نباید داستان بگوییم. اعتدال و میانه‌روی همیشه خوب است و این چیز پیچیده‌ای نیست. نباید مسائل را بزرگ کنیم. نباید تحت تأثیر جو قرار گرفت، این جوزدگی‌ها کشور را گرفتار می‌کند. فرقی نمی‌کند زمانی که در دولت آقای احمدی‌نژاد او بحث هولوکاست را مطرح کرد یک عده با هم رقابت کردند و می‌خواستند تندتر بروند و کشور را از واقعیت‌ها دور کردند. مسائل ایران مسائل دیگری است. واقعیت این است که مردم بیکارند و دانشمندان ایران امکانات کافی برای استفاده از دانش خود ندارند و صنعت ایران به تکنولوژی‌های جدید نیاز دارد. منابع برای توسعه باید تجهیز شود و منابع در ایران گران است و منابع خارجی هم در دسترس نیست.

گریزی به سیاست خارجی زدید. از نظر شما نتیجه سیاست تنش‌زدایی در دولت آقای هاشمی چه بود؟

ببینید واقعیت این است که بدون کار کردن با دنیا نمی‌توانیم مسائل توسعه خود را حل و فصل کنیم؛ در سند بازسازی که به تائید امام (ره) رسیده بود همه اینها پیش بینی شده بود که اگر می‌خواست ایران از شرایط سخت بعد از جنگ خارج شود باید با دنیا از در تعامل وارد می‌شد و ما نمی‌توانستیم برای همیشه با عربستان سعودی به عنوان یک کشور تاثیر گذار در حوزه عربی و نفتی درگیر باشیم و در عین حال قیمت‌های نفت را در دنیا افزایش دهیم.

آقای هاشمی در امتداد سیاست تنش زدایی چند سفر به کشورهای اروپایی داشت؟ اسم می‌برید؟

آقای هاشمی یک مبنایی داشت بر این اساس که ما چون یک کشوری هستیم که انقلاب کرده‌ایم تا رئیس یک کشوری به ایران نیاید، آقای هاشمی به آن کشور سفر نمی‌کرد، قرار بود آقای میتران به ایران بیاید و آقای هاشمی سپس به فرانسه برود اما حوادثی در آنجا اتفاق افتاد که این سفر صورت نگرفت.

فکر می‌کنید نتیجه تلاش دولت سازندگی برای تنش‌زدایی موفق بود؟

در مقطعی موفقیتش کاملاً ظاهر شد اما غربی‌ها اینکه آقای هاشمی کسی است که می‌تواند ایران اسلامی را مستقل از سیاست‌های غربی بسازد و به عنوان یک الگو معرفی کند، خوشایندشان نبود. از این رو از اواسط دولت سازندگی، غرب همکاری‌های خود را محدود کرد و ما از رفتار کشورهای صنعتی راضی نبودیم؛ سیاست تنش‌زدایی آثار مثبتی هم داشت اما غربی‌ها اشتباهات فاحشی کردند و همین باعث شد که روابط آنقدر که لازم بود گسترش پیدا نکند.

در نهایت چه اتفاقی افتاد که وقتی دولت خاتمی روی کار آمد، بعدها آقایان عارف و تاج‌زاده گفتند زمانی ما دولت را از هاشمی تحویل گرفتیم که «موشک‌ها به سمت ایران نشانه رفته بود».

ما تعاملی را براساس منافع خودمان جلو می‌بردیم و اعتمادی به غرب نکردیم؛ غرب در روابط با ایران منافعی را دنبال می‌کند و ما هم در رابطه با غرب منافعی داریم و الزاماً این منافع یکی نیست. اگر جهان غرب با ما کار کند این به معنای وابستگی ما به آنها نیست یا بالعکس. کمااینکه ایران و عربستان همیشه در عین روابط با یکدیگر، سیاست‌های اصولی خود را داشته‌اند لذا روابط خارجی به معنای تابع دیگری شدن نیست و همیشه دو طرف مستقل براساس منافع مشترکی با هم همکاری می‌کنند. اینکه عارف و تاجزاده گفته باشند موشک‌ها به سمت ایران نشانه رفته من چنین چیزی را ندیدم اما در دوره اصلاحات سیاست‌های تنش‌زدایی ادامه پیدا کرد و موفق هم بود. ما توانستیم با غرب و کشورهای منطقه روابط خود را بازسازی و منافعمان را تامین کنیم.

آقای مرعشی! یکی از انتقاداتی که به حزب کارگزاران می‌شود،تمایل آن به تجمل گرایی است، شما یکی از مبناهای خود را تولید و توسعه می‌دانید چرا به سمت تجمل‌گرایی حرکت کردید؟ این موارد با یکدیگر متضاد بود.

ما به سمت تجمل‌گرایی نرفتیم.

آقای هاشمی در خطبه‌های نماز جمعه به «مانور تجمل» اشاره کردند.

خیر، یک افراطی بر جامعه حاکم شده بود که اساساً همه مظاهر زندگی تحت تاثیر شرایط ضروری جنگ قرار گرفته بود، ما در زمان جنگ مجبور بودیم که مصرف را کاهش دهیم اما طبیعی است که باید بعد از جنگ مصرف را افزایش می‌دادیم تا کارخانجات بچرخد و مردم رفاه داشته باشند و به دنبال کسب درآمد و بهبود زندگی بروند. در یک دوره طولانی انقلاب و جنگ، شعارهای سوسیالیستی و چپ آنقدر در کشور سر داده شده بود که این ملکه ذهن جوانان شده بود و مردم فکر می‌کردند اگر غذا و لباس خوبی برای خانواده‌اش تدارک ببیند کار ضد ارزش انجام داده است و این هیچ ربطی هم به اسلام نداشت.

یعنی مصرف‌گرایی را تائید می‌کنید؟

مصرف‌گرایی معقول را نه مصرف‌گرایی به طوریکه همه زندگی را رها کرده و به دنبال این برویم؛ سرپناه، اتومبیل، غذا و لباس مناسب در این زمینه است.

و نسبت این مصرف‌گرایی با تجمل‌گرایی چیست؟

تجمل‌گرایی را مخالفان دولت برای متهم کردن آن به کار می‌بردند و این واقعی نبود، آقای هاشمی هم گفت بروید زندگی خود را درست کنید.

پس بحث «مانور تجمل» چه بود؟

خیر، این بحث نبود. آقای هاشمی چنین چیزی را نگفت و اگر شما آن را پیدا کنید من قبول می‌کنم.

در دولت سازندگی واژه مستضعفین بعنوان یک واژه ارزشی چرا به طبقه محروم و آسیب‌پذیر تبدیل شد؟

من چنین چیزی را به یاد ندارم؛ چه فرقی می‌کند مستضعف با طبقه محروم؟ مهم این است که به آنها رسیدگی شود.

چقدر دولت سازندگی به آنها رسیدگی کرد؟

خیلی. توسعه کشاورزی، آبادانی روستاها و برق‌رسانی و آب‌رسانی در دولت سازندگی فوق‌العاده بود.

آقای مرعشی! آیا شما به صورت غیر رسمی در جلسات کارگزاران شرکت می‌کنید؟

عضویت من در حزب کارگزاران تعلیق است.

بخاطر همین می‌پرسیم غیر رسمی حضور دارید یا خیر؟

نه بنده هیچ جلسه‌ای از حزب کارگزاران را شرکت نمی‌کنم؛ تعلیق من 6 سال بود و 2 سال و نیم دیگر بیشتر باقی نمانده است. خیلی نگران نباشید من دو سال و نیم دیگر باز می‌گردم.

به سخنگویی باز می‌گردید یا دبیرکلی ؟

آنوقت باید ببینیم که شرایط چیست.

چرا کارگزاران در حالیکه منعی برای فعالیت ندارد تا این حد منفعل عمل می‌کند؟

برخی می‌گویند منفعل است و برخی هم معتقدند زیادی فعال است.

به نظر شما کدام درست است؟

من اطلاعی ندارم از آقای کرباسچی بپرسید. من چون به حکم دادگاه خیلی احترام می‌گذارم این دو سال و نیم را تحمل می‌کنم. من خیلی قانون‌مدار هستم.

چرا آقای هاشمی در آستانه انتخابات مجلس ششم بحث اعتدال را مطرح ‌کردند؟

یادم نمی‌آید. آقای هاشمی همیشه بعنوان یک شخصیت میانه‌رو در دوران انقلاب و جنگ مطرح بوده است.

بحث اعتدال را چرا آن زمان مطرح کردند؟

آقای هاشمی بعنوان یک روحانی مسلمان که تمام وجودش را اسلام پر کرده درکش از اسلام این است که اسلام یک دین میانه است و در تمام دوران بعد از انقلاب‌هم با تند روی و کندروی مخالف است.

آیا به کار بردن واژه اعتدال از سوی هاشمی در دهه هفتاد در مقابل تندروی‌های دوم خردادی‌ها نبود؟

می‌تواند آن هم باشد اما این چیز جدیدی نبود.

چرا حزب کارگزاران آن زمان از شعار اعتدال حمایت نکرد تا جائیکه آقای هاشمی حزب اعتدال و توسعه را راه‌اندازی کرد؟

آقای هاشمی دوستان اصلاح‌طلب و اصول‌گرایی دارند، حزب اعتدال و توسعه، طیف اصولگرایان حامی آقای هاشمی و کارگزاران شاخه اصلاح طلبان حامی هاشمی است و از این رو در مقابل یکدیگر نیستند.

درخصوص عملکرد مجلس ششم که شما نیز حضور داشتید، آیا آن اقدامات را تندروی می‌دانستید؟

من با آن اقدامات همراهی نکردم.

شما از نمایندگی مجلس استعفا دادید.

خیر.

مگر شما و چند نماینده دیگر  از جمله خانم حقیقت‌جو استعفا ندادید که در نهایت استعفای شما پذیرفته نشد؟

من استعفا ندادم.

هیچ موقع استعفا ندادید؟

من 10 روز آخر،بخاطر اینکه قرار بود معاون رئیس جمهور شوم استعفا دادم و استعفایم نیز سیاسی نبود. آن استعفاها 4 ماه قبل از پایان مجلس و این 10 روز قبل از پایان مجلس بود، من شخصاً استعفا داده بودم تا به معاونت گردشگری بروم.

بالاخره نظرتان درخصوص اقدامات مجلس ششم چه بود؟ آیا آن‌را تندروی می‌دانستید؟

به‌ هرحال من با آن‌ها همراهی نکردم و آن اقدامات را نمی‌پسندیدم.

درباره بحث انتخابات 88 چرا تاکید داشتید که تقلب صورت گرفته ؟

من آن اعتراض را یک حیات می‌دانستم نه یک فتنه، اعتراض مردم به نتیجه انتخابات خیلی طبیعی بود و می‌توانست جدی‌تر گرفته شود.

بر چه مبنایی می‌توانست جدی‌تر گرفته شود؟

بر این مبنا که دولت بیشترین استفاده را از بیت‌المال برای تاثیرگزاری در انتخابات انجام داد و شورای نگهبان نیز کاملاً سکوت کرد.

اینکه می‌گویید اعتراض‌ها جدی‌گرفته نشد با این موضوع که نامزدهای مطرح در آن زمان حاضر نشدند بازشماری را بپذیرند تناقض دارد.

آنچه که در خاطر من است، این بود که بازشماری را قبول نکردند و گفتند که اول انتخابات را تائید کنید بعد بازشماری کنیم که این دیگر فایده نداشت.

بازشماری کردن قبل از تائید نهایی صورت می‌گرفت نه بعد از آن.

این پذیرفته نشد ولی به‌هر حال اختلاف نظر بود و شورای نگهبان هیچگاه به بازشماری راضی نشد.

یعنی شما معتقدید تقلب نشد و تخلف رخ داد؟

من به تقلب و تخلف معتقدم اما چون رهبری فرمودند تمام کنید ما دیگر ادامه ندادیم.

اما شورای نگهبان که گفته بود اگر مدرکی دارید ارائه کنید.

مسئله خیلی پیچیده نبود و وزارت کشور که اعلام کرده بود 40 میلیون شرکت کننده داشته آنها باید ثابت می‌کردند که انتخابات درست بوده است.

اصل بر برائت است، شما که  ادعای تقلب را مطرح کرده ‌بودید باید آن را ثابت می‌کردید.

اصل بر برائت نیست وقتی که از ساعت 10 صبح دیگر کارت‌های ملی کنترل نشد.

کارت‌های ملی که در این انتخابات هم به آن شکل کنترل نشد.

به هرحال! ولی این دفعه تعداد شرکت‌کنندگان 40 میلیون نشد؛ وقتی تعداد صندوق‌های سیار از 4 هزار به 12 هزار رسید و پیامک‌ها نیز قطع شد و به ناظرها اجازه داده نشد که بر سر صندوق‌ها باشند...

به کدام ناظران اجازه داده نشد؟ آقای موسوی که 20هزار ناظر سر صندوق‌ها داشت.

45 هزار صندوق بود.

اگر هر کدام از همین 20 هزار ناظر یک صفحه از تقلب‌ها و تخلف‌ها صورت‌برداری می‌کردند، 20 هزار صفحه مستند می‌شد.

به هرحال نکته پیچیده‌ای نیست اگر قرار است بحث انتخابات 88 را باز کنیم شما باید اجازه آن را از رهبری بگیرید و در این باره میزگرد بگذارید، اما وقتی رهبری گفتند تمام؛ شما نمی‌توانید باز حرف بزنید و من بسته صحبت کنم.

البته در حال حاضر رهبری مطرح‌کرده‌اند که کسانی که در مقطع سال 88 مدعی دروغ بزرگ تقلب بودند و برای کشور هزینه‌سازی کردند باید از ملت عذرخواهی کنند.

خب عذرخواهی کنند؛ هرکس که می‌خواهد عذرخواهی کند به خبرگزاری فارس بیاید.

نیازی نیست به خبرگزاری فارس بیاید، حقیقت را بگوید.

من که مخالف نیستم کسی بخواهد عذرخواهی کند.

شما عذرخواهی می‌کنید؟

رهبری حکم کرده که آن انتخابات درست بوده و هر کسی که خلاف این را می‌گوید بیاید و عذرخواهی کند.

شما قبول دارید انتخابات درست بود؟

اصلاً وقتی رهبری گفتند که هرکس حرفی زده بیاید عذرخواهی کند ما چرا بحث می‌کنیم.

چون خادمین فتنه باید بیایند و از اقدامات هزینه‌زای خود اعلام برائت کنند.

من اگر تصمیم گرفتم عذرخواهی کنم میایم به شما اعلام می‌کنم.

چرا آقای حجاریان، زنگنه، آخوندی، نجفی و موسوی لاری و ... گفتند که تقلب نشده است؟

از خودشان بپرسید مگر آنها قبلا گفته بودند تقلب شده است.

در آن دوره با جریان فتنه هم‌نوایی داشتند.

چون رهبری در این باره نظر داده و بحثش بسته شده اجازه دهید که اگر رهبری صلاح دانستند باز شود ما حرف‌مان را می‌زنیم.

خیلی از مواردی که سال 88 مورد انتقاد بود در سال 92 نیز تکرار شد اما چون نتیجه انتخابات به نفع اصلاح‌طلبان بود آنها دیگر اعتراضی نکردند.

نتیجه انتخابات 92 را همه پذیرفته‌ایم.

بحث همین است شما وقتی نتیجه به نفع‌تان باشد آن را می‌پذیرید و اگر غیر از آن باشد به شیوه دیگر عمل می‌کنید.

همه ناظر به آینده که رای مردم تعیین کننده باشد صحبت کنیم. انشاءالله سلامت انتخابات همیشه اصل بوده و انشاءالله اصل خواهد بود.

شما در سال 84 نیز به رای مردم تمکین نکردید و آقای هاشمی نیز گفتند به خدا واگذار می‌کنم.

اشکال دارد که به خدا واگذار کنیم؟

اگر بخواهیم با سفسطه پاسخ دهیم یک بحث دیگری است.

واگذار کردن به خدا که اشکال ندارد.

شما یک جمله تاریخی داشتید و گفتید قیافه احمدی‌نژاد به ریاست جمهوری نمی‌خورد؟

اگر شما یک جا توانستید این را بیاورید که من گفته باشم قیافه احمدی‌نژاد به ریاست جمهوری نمی‌خورد من بابت همه چیز که بگویید عذرخواهی می‌کنم.

این نوع جواب دادن شما این مسئله را در ذهن ایجاد می‌کند که جریان شما هرگاه نتیجه انتخابات به سودش نیست به خیابان می‌ریزد و دست به اردوکشی می‌زند و بعد هم نتیجه را به خدا واگذار می‌کنند.

سال 84 مگر ما اردوکشی خیابانی کردیم؟

آن سال نتیجه را نپذیرفتید، به خدا واگذار کردید.

سال 84 و 88 متفاوت است این موضوعات گذشته و از بحث‌های روز کشور هم نیست.

به قول شما ما می‌ترسیم که خدای نکرده تاریخ تحریف شود!

خیالتان راحت، تاریخ تحریف نمی‌شود همه چیز ضبط شده است. رای مردم به روحانی بعد از رد صلاحیت به آقای هاشمی همه چیز را ثابت کرد.

یعنی پیروزی آقای روحانی، پیروزی آقای هاشمی بود؟

حتما همین طور است.

شما اظهار نظری برخلاف این داشتید و گفته بودید چنین چیزی نیست ؟

خیر، چنین چیزی نیست آقای روحانی، روحانی است. اما رای او ناشی از حمایت آقای هاشمی است.

با توجه به این موضوع که برخی از اصلاح‌طلبان در حال فشار به روحانی هستند و به نوعی تاکید دارند اگر وی با  آنها همسو نباشد وی مستاجر 4 ساله خواهد بود...

شما اگر اصلاح‌طلبان چنین چیزی بگویند ناراحت که نمی‌شوید؛ کاندیدای شما پیروز می‌شود.

بحث این است که قانون بالاخره کی و کجا ملاک عمل اصلاح‌طلبان خواهد بود؟

اصلاح طلبان با همه وجود پایبند به قانون هستند.

شما اعتقاد دارید که حمایت آقای هاشمی و خاتمی باعث پیروزی روحانی شد؟

بله آنها نقش موثری داشتند.

در سال 84 آقای خاتمی تلویحاً بسیار تلاش کرد تا آقای هاشمی پیروز شود اما چنین اتفاقی نیفتاد.

سال 84 کاندیداهای ما متفرق بودند آقای هاشمی، ‌مهرعلیزاده، کروبی و معین در انتخابات حضور داشتند که این اشتباه سیاسی بود.

بالاخره آقای خاتمی از هاشمی حمایت می‌کرد.

آقای خاتمی آن زمان رئیس جمهور بود و اصلاً نمی‌توانست از کسی حمایت کند.

آقای خاتمی تلویحاً حمایت کردند طوری که آقای کروبی مصاحبه کرد و گفت که اینها به من خیانت کرده‌اند و گفتند که دولتی‌ها به تبلیغ هاشمی رفتند و از آقای جهانگیری هم اسم برد و گفت وی در سفرهای استانی در پی ماموریت خاتمی به تبلیغ هاشمی پرداخت. چرا این حمایت‌های خاتمی از هاشمی جواب نداد؟

این نتیجه اقدامات مشعشع آقای احمدی‌نژاد بود که دوباره جامعه را متوجه آقای هاشمی و خاتمی کرد.

قبول دارید که آنها دفاع بدی از هاشمی کردند؟

هر چه بود ما باید امروز را بحث کنیم. بحث امروز این است که جامعه متوجه توانایی‌های اصولگرایان محترم و صداقت و خدمات شایسته احمدی‌نژاد شد و همه به سمت آقای هاشمی و خاتمی اقبال شد.

شما آقای روحانی را از کدام طیف می‌دانید؟

آقای روحانی یک اصولگرای میانه است که در ائتلاف با اصلاح‌طلبان قرار دارد.

یعنی شما آقای روحانی را به خاطر عضویت در جامعه روحانیت مبارز یک اصولگرایی سنتی نمی‌دانید؟

ایشان مدت‌هاست که از جامعه روحانیت مبارز اخراج شده است.

اخراج نشده است.

حالا به هرحال جلسات را شرکت نمی‌کند.

خودشان گفتند اخراج شدند یا جلسات شرکت نمی‌کنند؟

ایشان بیش از دو سال است که در جلسات جامعه روحانیت شرکت نمی‌کنند؛ نه آقای هاشمی شرکت می‌کنند و نه آقای ناطق.

بحث اخراج این آقایان منتفی است.

شوخی کردم گفتم اخراج‌شان را.

تعریف شما از بحث اعتدال چیست؟

از نظر من اعتدال موضوع جدیدی نیست آقای روحانی شخصیتی میانه‌رو است همانطور که آقای هاشمی این چنین است و من این میانه‌روی وی را می‌پسندم. خودم اصلاح طلب هستم اما میانه‌روی را می‌پسندم چون اصلاح‌طلب میانه‌رو هستم.

یک سوالی درباره نازایی سیاسی حزب کارگزاران وجود دارد؛ چرا شما چهره جدیدی را به حزب و جامعه معرفی نکردید و در این زمینه ابترید؟

باید به تدریج به رحمت خدا بروند تا جایگزین برایش درنظر گرفته شود؛تا نرفته‌اند نمی‌شود جای آنها کسی را آورد.

شما ضد انقلاب  را هم که نگاه کنید زایش سیاسی دارند.

جنس کارگزاران از جنس نظام جمهوری اسلامی است. همانطور که در جمهوری اسلامی ما با ثبات شخصیت‌ها برخوردار هستیم؛ مثلاً در مؤتلفه آقای عسگر اولادی و بادامچیان 40 سال است که حضور دارند.

آقای حبیبی اخیرا گفته ما بحث جوان‌سازی را در حزب موتلفه انجام می‌دهیم.

آنها به خاطر اینکه شکست خورده‌اند باید این کار را انجام دهند. کاندیدای آنها آقای ولایتی بود که اگر غرضی به انتخابات نیامده بود ولایتی آخر می‌شد. من هم اگر جای حبیبی بودم جوانگرایی می‌کردم.

یعنی شما منظورتان این است که کارگزاران هیچ شکستی نخورده است؟

فعلا که پیروز هستیم. البته قبلاً شکست خورده‌ایم و قبول داریم که حزب باید جوانگرایی کند. جنس کارگزاران از جنس جمهوری اسلامی است و افراد ثابتی هستند که آنقدر می‌مانند تا 90 سالشان شده و به رحمت خدا بروند ما هم در کارگزاران مثل جمهوری اسلامی هستیم. یا باید مثل آقای جنتی بماند یا مثل آقای نوربخش بمیرد تا ما یکی را جایگزین وی کنیم.

بعد از دو سال و نیم که برگردید چه کار می‌کنید؟

بعد از دو سال ونیم که برگردم حتما دبیرکل را عوض می‌کنم.

این بدهی‌هایی که آقای روحانی به هاشمی و خاتمی داشت چگونه در کابینه تسویه حساب شد؟

مگر آقای هاشمی از آقای روحانی طلبی داشت؟

بالاخره به گفته شما رای روحانی نتیجه حمایت آقای هاشمی بود.

مشکل شما این است که نه هاشمی را شناخته‌اید و نه روحانی را.

چرا ما را به صرف مخالف بودن با آقای هاشمی متهم می‌کنید که ایشان را نمی‌شناسیم؟

اگر آقای هاشمی را می‌شناختید که چقدر اهل گذشت است و هر وقت هرکس را روی کار آورد هیچ چیز از او مطالبه نکرد، این حرف را نمی‌زدید.

پس یعنی معتقدید این آقای روحانی بود می‌خواست دین خود را ادا کند؟

نه خیر، آقای روحانی هیچ دینی به آقای هاشمی نداشته است و آقای هاشمی هم هیچ طلبی از آقای روحانی ندارد. هر دو به مردم ایران احساس دین می‌کنند و به همین خاطر می‌خواهند کمک کنند که کشور خوب اداره شود.

پس حضور برخی وزرای نزدیک به آقای هاشمی و معاون اولی آقای روحانی را ادای دین نمی‌دانید؟

آقای روحانی خودش تشخیص داد که این افراد می‌توانند به وی کمک کنند و آقای هاشمی هیچ توصیه و مطالبه‌ای نداشته‌اند. همه ما مدیون ملت ایران هستیم و باید به آنها خدمت کنیم.

شما در انتخابات ریاست جمهوری 92 رای دادید؟

بله من رای دادم.

با توجه به اینکه اعتقاد داشتید که در انتخابات 88 که توسط دولت احمدی‌نژاد برگزار شد، تقلب صورت گرفته است، چگونه دوباره به دولتی که این انتخابات را برگزار کرد اعتماد کردید و رای دادید؟

بالاخره من مطمئن بودم که راه اصلاح کشور انتخابات است، سال 88 برای کشور و نظام پرهزینه بود، امیدوارم که دیگر آن حوادث در تاریخ تکرار نشود.

بالاخر نظام هزینه داده بود، وقتی هم  آقای هاشمی را رد صلاحیت می‌کند، این یعنی ایستادگی بر سر  هزینه.

یک زمانی اگر فرصت شود مفصل این موضوع را برایتان باز می‌کنم؛ این نظام متکی به نیروهای نظامی نیست بلکه متکی به مردم است چراکه انقلاب متکی به مردم است. انقلاب اسلامی ایران با کشورهای دیگر تفاوتی دارد که در این انقلاب حضرت امام (ره) مطلقا به مبارزات مسلحانه اعتقاد نداشتند لذا انقلاب ما مردمی است اما انقلاب‌های دیگر در دنیا به میلیتاریزم کشیده می‌شود و گروه‌های مسلح می‌آیند و جای گروه‌های مسلح دیگر را می‌گیرند و در واقع اسلحه در مقابل اسلحه قرار می‌گیرد.

مگر ما اسلحه آوردیم؟...

مبنای امام در انقلاب اسلامی مردم بودند و این مبنا برای جمهوری اسلامی بسیار اساسی است. این موضوع آنقدر قوی است که می‌تواند جلوی هر انحرافی را بگیرد.

اگر به این موضوع این چنین اعتقاد دارید؛ چرا در دولت آقای هاشمی شورش‌های اجتماعی در برخی استان‌ها همچون خرم آباد و مشهد ایجاد شد و یک عده نیز کشته شدند؟

طبیعی است؛ دوران انتقال همیشه با تغییر و تحولاتی همراه است، در دوران آقای هاشمی یک انتقال بزرگ از سیاست‌های بسته به سیاست‌های باز اتفاق افتاد و طبیعی بود که به صورت محدود با اعتراضاتی مواجه شود.

شما گفتید آقای روحانی تشخیص داد از افراد نزدیک به هاشمی و خاتمی استفاده کند، یعنی اعتقاد دارد که باید دولت سهامی تشکیل دهد؟

استفاده آقای روحانی از این شخصیت‌ها ارتباطی به اینکه به چه کسی نزدیک است ندارد، آقای روحانی برای اداره بهینه کشور یک سری افراد با تجربه و با سابقه را دعوت کرد و آقای روحانی براساس نیازهای دولت این کار را انجام داد.

برخی از اصلاح طلبان، اعتدال را بلوغ اصلاح طلبی می‌دانند اما اگر ما بخواهیم این این دو بحث را قبول کنیم این سوال به ذهن می‌رسد که چه کسانی برای اولین بار در دوران اصلاحات، اعتدال را به چالش کشیدند؟

اعتدال هم در اصلاح طلبی مفهوم دارد و هم در اصولگرایی می تواند مفهوم داشته باشد.

پس معتقدید که اعتدال گفتمان نیست؟

اعتدال یک روش و مشی است و به معنای میانه روی است، شما در جبهه اصلاحات هم ممکن است با افراد میانه رویی یا تند رو، کندرو مواجه شوید. در اصولگرایی هم ممکن است که این اتفاق بیافتد، بنابراین این که جهت‌گیری شما چه چیزی باشد مهم نیست، اینکه شما در آن جهتی که حرکت می‌کنید، تندرو هستید یا خیر، مهم است. مثلاً برخی از اصولگرایان خیلی تندرو هستند.

در جریان اصلاحات چطور؟

فرقی نمی‌کند در اصلاحات هم نیروهای تندرویی حضور دارد که می‌گویند چرا اصلا در انتخابات شرکت می‌کنید.

مثل مشارکتی‌ها.

حالا مشارکتی‌ها این طور نیستند و در انتخابات هم شرکت کردند.

مثل محمد رضا خاتمی.

محمدرضا خاتمی از نظر من یک شخصیت میانه‌رو است. میانه‌روی نسبت به کندروی و تندروی نسبی است و مطلق نیست. من در مجلس پنجم، لیبرال منحرف تلقی می‌شدم اما روزی که مجلس پنجم تمام شد و داشتیم خداحافظی می‌کردیم آقای یحیوی نماینده مردم تهران در جریان اصولگرایی به من گفت که مرعشی تو امامزاده مجلس ششم هستی. در مجلس ششم مراقب رهبری و نظام باش. گفتم من که لیبرال منحرف بودم! بنابراین این مباحث نسبی است و بستگی دارد شما در چه جمعی قرار بگیرید. در هر جمع و گروهی افراد می‌توانند برای تحقق اهدافشان روش‌های رادیکال یا کند و محافظه کار را انتخاب کنند.

یک بحثی که رهبری مطرح کردند عبرت گرفتن از نقاط ضعف دولت‌های گذشته بود. اگر بخواهید برای راه دولت روحانی یک خود انتقادی به دوران سازندگی داشته باشید، از چه افراطی‌گری‌هایی در دولت هاشمی باید چشم پوشی کرد؟

من به تفریط اشاره می‌کنم، اگر بخواهم توصیه‌ای به دولت آقای روحانی داشته باشم می‌گویم که از کندروی‌های دولت سازندگی و اصلاحات درس بگیرید. ما باید با سرعت بیشتری ایران را بسازیم و به مردم خدمت کنیم چرا که وقتمان کم است، حیف است این کشور خیلی بزرگ و این مردم مستحق خدمت هستند؛ باید تندتر به آنها خدمت کنیم.

یعنی در دوره سازندگی و اصلاحات گرفتار حاشیه شدند و به تفریط گرایی انجامید.

نه حاشیه، ظرفیت‌های آن دوره مربوط به خودش بوده است و ظرفیت‌های این دوره نیز متعلق به خودش است. یک روز مشکل کشور این بود که ما لاستیک نداشتیم به کامیون‌ها بدهیم که از بندر عباس کالا بیاورند و این به موضوع دولت تبدیل می‌شد اما امروز کشور در شرایط است که می‌توان با سرعت سیاست‌هایی را که لازم است اصلاح کرد و فضای کشمکش سیاسی را به فضای رقابت در ساخت نهادهای فرهنگی و سیاسی و اقتصادی تبدیل کرد ایران را زودتر ساخت تا سرعت رشد اقتصادی 10-12 درصد به راحتی بتواند در ایران محقق شود.

چه دلیلی دارد که در کشوری به این پهناوری سوال ما این باشد که در دوران سازندگی عدالت شده است یا خیر؟ ما راهی نداریم جز اینکه باید اتوبان، مسکن، دانشگاه و دانش خود را توسعه دهیم و باید همه افراد کشور احساس نشاط داشته باشند اگر بخواهم همانطور که رهبری معظم فرمودند از گذشته عبرت بگیریم، معتقدم که باید سرعت خدمت را بالا ببریم؛ امروز کشور بنیان‌های قوی انسانی دارد و دانشمند و سیاستمدار و دیپلمات زیاد دارد. یک رئیس جمهوری داریم که می‌تواند با همه بنشیند، من اگر جای آقای روحانی باشم فرصت را یک ساعت را هم برای خدمت غنیمت می‌شمارم. این مملکت یک کشور اسلامی است و حیف است ما باید در جهان اسلام هم دعواها را تمام کنیم که اینقدر انسان کشته نشود. من به عنوان یک مسلمان خیلی رنج می‌برم که می‌بینم بیش از 95 درصد ناامنی‌های دنیا در حوزه جهان اسلام اتفاق می‌افتد.

رهبران کشوران اسلامی باید با یکدیگر صحبت کرده و این دعواها را تمام کنند. وضع عراق، افغانستان و پاکستان مطلوب نیست و باید همه اینها را حل و فصل کرد.

اشاره داشتید که روند نیروی انسانی در کشور رو به رشد است با توجه به این موضوع چرا کابینه آقای روحانی مسن است؟ چرا تحرک و جوانگرایی را ملاک قرار نداده است؟

من کابینه آقای روحانی را کابینه بسیار قوی و نیرومندی می‌دانم.

از لحاظ جوانگرایی می‌گوییم.

من باید در کابینه می‌بودم و الان به من ظلم کردند که در کابینه نبردند، من به این پرتحرکی چرا نباید به کابینه بروم.

به شما پیشنهادی نشده است؟

ـ با لبخند ـ حقم را خوردند؛ اگر پیشنهادی کنند هم من نمی‌روم چون اعتقاد دیگری دارم و معتقدم افرادی مثل من که تجربه طولانی دارند باید بتوانند در بیرون باشند.

در اتاق فکر باشند؟

نه در عمل بیشتر از خود دولت می‌توانیم به دولت و کشور خدمت کنیم. با نهادسازی و کار کردن و پروژه تعریف کردن؛ مشکل اشتغال ایران با سرعت بیشتری نسبت به دنیا می‌تواند حل شود. چرا که در ایران پروژه می‌تواند تعریف شود و این کشور وسعت دارد، میلیاردها دلار پروژه می‌توان تعریف کرد و می‌توان پول‌های مردم را به کار گرفت و به آنها کمک کرد که ثروتمند شوند، چه دلیلی دارد که فقط نگاه کنیم.

من شخصا خود را بر خلاف بقیه که همه خود را در ایران طلبکار مردم می‌دانند یکی جنگیده و خود را طلبکار می‌داند، یکی در انقلاب بوده و دیگری اصلاح طلب است و طلبکار است.

یکی رای داده و طلبکار است!

بله یکی رای داده و طلبکار است و دیگری رای جمع کرده و طلبکار است. یکی سخنرانی کرده طلبکار است، دیگری زندانی سیاسی و خانواده زندانی و یکی خانواده زندانی قبل از انقلاب است و طلبکار است. اما من حسین مرعشی با تمام وجود خود را بدهکار مردم می‌دانم و دلم می‌خواهد بدون اینکه از مردم حقوق بگیرم و پست داشته باشم به کشور خدمت کنم.

در حد خودم کارم را انجام می‌دهم و امیدوارم موثر باشد.

انشاالله دو سال و نیم دیگر که به کارگزاران بازگشتید موثرتر باشید.

نه همین الان هم موثر هستم، همین که شما ما را تحویل می‌گیرد و با ما مصاحبه می‌کنید یعنی اینکه که ما موثریم.

قدری به اخبار حاشیه‌ای بپردازیم. خبری مبنی بر دیدار شما با رمال ها در خصوص مهدی هاشمی مطرح شده بود؟

دورغ محض است. هرکار به ما بیایید به ما نمی‌خورد که با رمال‌ها بنشینیم، عقل‌مان آنقدر می‌رسد.

در خصوص NGO دخترتان در فرانسه که برخی شبهات درخصوص..؟

دخترم طاهره مرعشی در تهران است. آن که گفتند خواهرزاده من است و فرانسه هم نیست. یک زنجیره‌ای در فرانسه است و او هم در ایران است، فرانسه نیست.

مریم مرعشی؟

بله زنجیره امید را اداره می‌کند که یک شبکه خدمات رسانی اجتماعی فرانسوی است که پزشکان فرانسه عضو آن شده و به کشورهای مختلف اعزام می‌شوند برای جراحی‌های پیچیده و تاکنون در ایران ظرف سه سال گذشته که تشکیل شده بیش از 2 هزار و 500 بیمار را به صورت رایگان و با کمک زنجیره فرانسه درمان کردند. کیس‌های ویژه مثل بیماری‌های قلب کودکان زیر 18 سال و بیماری‌هایی زیبایی و ستون فقرات را انجام می‌دهند.

در خصوص هواپیمایی ماهان و شفاف نبودن ریز مؤسسه مالی مولی‌الموحدین؟

ما مطلقاً مؤسسه مالی نداریم. مولی‌الموحدین دو مؤسسه است یکی متعلق به کرمان که خیریه است و یک مؤسسه مولی‌الموحدین در مشهد تعاونی اعتبار بوده که الان بانک ایران زمین شده است و اینها هیچ ربطی به یکدیگر ندارند. من خودم مؤسس خیریه کرمان بودم و مؤسسه توسعه است که توسعه را امر خیر می‌داند و هواپیمایی ماهان،‌ کرمان خودرو، شرکت‌های وابسته به این مؤسسه هستند که هیچ شخصی در آن سهامدار نیست و فقط باید توسعه صنعتی کرمان را پیگیری کنند.

بحثت موروثی بودن موسسه براساس  ماده 13 اساسنامه  چه بود؟

این اساسنامه یک اساسنامه متحدالفرمی است که نیروی انتظامی جمهوری اسلامی به همه خیریه‌ها داده است و هرکس مادام‌العمر عضو است و خودش یکی را به عنوان جانشین انتخاب می‌کند که اعضای هیأت امنا باید به وی رأی دهند. این فرم مشترک اساسنامه‌های خیریه‌هایی است که نیروی انتظامی تدوین کرده است.

اینکه می‌گویند بخشی از آن از اول دولتی بوده است.

هیچ وقت دولتی نبوده است مؤسسه‌ای که من تأسیس کردم هیأت امنای آن 6 نفر بودند که 5 نفر را از مقامات با سمت آنها گذاشته بودند یعنی امام جمعه، استاندار و سه مدیر کل بودند؛ بعداً مدیرکل‌ها و امام جمعه استعفا کردند و این حقشان بود تا اینکه 3 نفر استاندار و 2 مدیرکل و 8 نفر شخصی شد.

استاندار در این مؤسسه موروثی شد؟

خیر.بعداً نیروی انتظامی در سراسر کشور گفت که اشخاص حقوقی نمی‌توانند عضو هیأت امنای مؤسسات غیردولتی باشند و حرفش هم به لحاظ حقوقی حساب است. نیروی انتظامی گفت یک مؤسسه دائمی نمی‌تواند هیأت امنایش متزلزل باشد لذا اشخاص حقوقی نمی‌توانند مگر اینکه قانون تعیین کند و مثلاً بگوید استاندار کرمان مسئول فلان مؤسسه است. لذا در مقطعی این را اصلاح کردند و اشخاص حقوقی کنار رفتند در دوران احمدی‌نژاد گفتند که چرا اینطور شده است که ما گفتیم شما نیروی انتظامی را قانع کنید تا مجدداً استاندار رئیس هیأت امنا شود ولی هیچ وقت اینجا متعلق به استانداری و دولت نبوده است. یک عده افراد جوان و اهل ابتکاری بودند که این مؤسسات را درست کردند که دلشان نمی‌خواست خودشان مالک باشد. امروز هواپیمای ماهان افتخار صنعت هواپیمایی کشور است. آقای حمید عرب‌نژاد ماهان را با عشق درست کرده است و اگر خودش شخصی هم می‌خواست درست کند ما به او کمک می‌کردیم اما گفته بود که نمی‌خواهم مال خودم باشد.

در خصوص اعمال نفوذ حزبی در شهرداری؛‌ زمانی که آقای کرباسچی شهردار بود شما درباره شخصی به اسم آقای یوسفی درخصوص بحث تراکم و تغییر کاربری باغات وی را توصیه کرده بودید.

اصلاً‌ من چنین شخصی را نمی‌شناسم و اصلاً چنین چیزی نبوده است.

یوسفی از شرکای داریوش شایگان بود.

اصلاً‌ من چنین شخصی را نمی‌شناسم.

ممنون که بیشتر از وقت معین شده فرصت گذاشتید.

خواهش می‌کنم،موفق باشید.

ارسال به دوستان
دستمزد ۱۴۰۳ کارگران را فقیرتر و ناتوان تر کرد دی‌ ان‌ ای باستانی راز مرگ امپراتور‌ چین را فاش کرد آیا تنفس بخار آب حمام روزه را باطل می کند؟/ پاسخ آیت الله خامنه‌ای مسافران گم شده جنگل‌ تیلار مازندران پیدا شدند (+فیلم) عجیب‌ترین آپارتمان جهان چگونه ساخته شد؟ (+عکس) «ریشا» نره شیر باغ وحش مشهد تلف شد عروسی دختر شاه اینجا برگزار شد! کره شمالی هرگونه نشست با ژاپن را رد کرد/توکیو در امور ما دخالت نکند نتایج یک تحقیق: ایستادن یا خوابیدن برای سلامت قلب بهتر از نشستن است ترافیک ۳ کیلومتری در محدوده مرزن آباد جاده کندوان این میوه سرشار از پتاسیم یک تقویت‌ کننده‌ی مغز است / حافظه قوی و ذهن فعال با این میوه کوچک آیا سربازی اجباری طلبه های یهودی دولت نتانیاهو را به سقوط می کشاند؟ رکورد قیمت حواله خودروهای جانبازان در ۱۴۰۳؛ ۱۳ میلیارد بده مرسدس ۲۲ میلیاردی بگیر! دادستان دلفان: هیچ‌گونه مورد جنایی در محل کشف جسد دکتر بخشی یافت نشده‌است/ شواهدی مبنی‌بر خودکشی این پزشک وجود دارد. بایدن: کشور‌های عربی آماده هستند اسرائیل را به رسمیت بشناسند
وبگردی