۳۱ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۲۲:۵۷
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۹۸۴۱
تاریخ انتشار: ۱۳:۲۶ - ۰۵-۰۹-۱۳۸۶
کد ۲۹۸۴۱
انتشار: ۱۳:۲۶ - ۰۵-۰۹-۱۳۸۶

کروبی: خاتمی گفت ما را بی آبرو می کنند

من حتی به گروه های خودسر پیغام دادم که اگر جایی آقای خاتمی باشد و شما شلوغ کنید، خانواده شهدا را می فرستم به سراغتان که ندانید چه باید بکنید. شما فکر کردید با محسن نوربخش و محمد هاشمی طرف هستید؟ نه با من طرف هستید.

 
عصرایران- حجت الاسلام والمسلمین کروبی گفت: تهدیدات ما مثل برخی نبود که قرار بود از حکومت خارج بشوند اما دو دستی آنرا چسبیده بودند و تلاش داشتند بیشتر وارد حکومت شوند.

به گزارش عصرایران (asriran.com)، کروبی در گفت و گو با هفته نامه "شهروند امروز" که تحت عنوان "خاطرات منتشر نشده آیت الله مهدی کروبی" به چاپ رسیده آورده است: پس از فوت امام (ره)، کفه راست کشور سنگین شد. اینها در زمان امام، مقابل امام مقاومت هایی کردند اما عظمت امام آنگونه بود که اینها میدانی برای عرض اندام نداشتند. پس از فوت امام، آنها احساس کردند که حالا می توانند کارهای خود را انجام بدهند ضمن آنکه آیت الله خامنه ای نیز با آنها اختلاف داشت اما آنها کار خود را می کردند.

وی با اشاره به روزنامه "سلام" گفت:در مجمع [روحانیون] تصویب کردیم که باید یک روزنامه داشته باشیم و من گفتم که سلام را بدهیم به آقای موسوی خوئینی ها و با مسوولیت ایشان منتشر کنیم.

کروبی ضمن بیان خاطراتی از رد صلاحیت نمایندگان در مجلس چهارم و کمک گرفتن از حاج احمد آقا خمینی آورده است: اواخر مجلس سوم بود. خبر داشتیم که احمد آقا به برخی از جلسات شورای نگهبان رفته بود تا حداقل آقای خلخالی را تایید کنند اما شورای نگهبان حرف ایشان را هم گوش نمی کرد و اهمیتی نمی داد.

حجت الاسلام کروبی ضمن مرور خاطرات انتخاب شدن خاتمی به عنوان رییس جمهور آورده است: یواش یواش بحث آقای مهندس موسوی مطرح شد که نپذیرفت و نام آقای خاتمی مطرح شد. در آن زمان اسامی افراد مختلفی برای ریاست جمهوری مطرح بود بعضی از اعضای مجمع روحانیون مبارز و علمای دیگر حتی اصرار داشتند که ما از آقای دکتر حسن حبیبی حمایت کنیم از جمله آیت الله نورمفیدی به وسیله مرحوم عبایی پیام داده بودند که سراغ آقای حبیبی بروید.

بعضی از اعضای مجمع هم می گفتند که اگر نتوانستیم آقای مهندس موسوی را قانع کنیم سراغ آقای ری شهری برویم حتی خود آقای کرباسچی هم می گفت در صورت نیامدن آقای موسوی و نداشتن کاندیدای دیگر سراغ آقای ری شهری برویم که این حرف در حضور آیت الله طاهری اصفهانی بود و ایشان هم حرف آقای کرباسچی را تایید کردند. البته قبل از آن آقای نوری و آقای کرباسچی با خود من صحبت کرده بودند و گفته بودند حالا که مهندس موسوی نمی آید خود شما بیایید اما من و مجمع روحانیون مبارز و بعدا کارگزاران سازندگی و از جمله آقای کرباسچی از نامزدی آقای خاتمی دفاع کردیم.

 در این زمان تمام تلاش ما فقط رایزنی بود. سیاست همه بر این بود که حرف تند نزنیم. مراقب باشیم. به من می گفتند که رابطه را با تشکیلات رهبری حفظ کنیم. دیدارهایی با ایشان داشته باشیم. چرا که جناح راست در فضای سیاسی کشور علیه جناح خط امام ذهنیت درست می کرد و اگر درگیری شود، جنگ مغلوبه می شود و از آنجایی که ما زوری نداریم، ناکام می مانیم. من خیلی مراقب بودم تا اینکه آقای مهدوی کنی وارد صحنه انتخابات شد. اولین مساله تند ما اینجا بود. علت آن نیز این بود که به آقای خاتمی حمله شد.

 در آخرین جلسه ای که در مجمع داشتیم تا آقای خاتمی انتخاب شود، ایشان مخالفت می کرد و می گفت که ما را بی آبرو می کنند، از حیز انتفاع هم می افتیم و وسط میدان تنها می مانیم. به او گفتیم که ما تا آخر می ایستیم. نتیجه جلسه این بود که من بروم پیش آیت الله خامنه ای. آقای خاتمی گفت که نگو خاتمی می آید. بگو یکی از مجمع می آید یا خاتمی یا من (کروبی) یا آقای موسوی خویینی ها. ما رفتیم پیش آیت الله خامنه ای. ایشان بسیار مثبت برخورد کردند.

جلسه بعد نیز آقای خاتمی پیش ایشان رفت تا اینکه آقای خاتمی رفت در مشهد، آیت الله مهدوی کنی به دلیل سابقه خود در میان جامعه احترام خاصی داشتند. بالاخره سابقه ای داشتند و همه نیز به ایشان احترام می گذاشتند اما وضعیت به گونه ای شده بود که هر چه می گفت باید انجام می شد. مثلا در خصوص نشریه مبین، من از قول آقای نظام زاده که آن موقع عضو هیات نظارت بر مطبوعات بود شنیدم که آقای اشعری معاون وقت مطبوعاتی وزارت ارشاد به اعضای هیات نظارت بر مطبوعات گفته است: آیت الله مهدوی کنی نسبت به هفته نامه مبین که آن موقع آقای غریبانی منتشر می کرد گله دارند و نظر به متوقف کردن آن دارند که البته این مساله در هیات نظارت رسیدگی شد و توقیف مبین رای نیاورد.

این مساله به گوش ما می رسید. یک موضوع دیگر مربوط به سریال امام علی (ع) بود که پخش می شد. در یکی از قسمت ها که ابن ملجم قصد می کند که امیرالمومنین را به شهادت برساند پیش قطام می رود ما دیدیم که قطام در مقابل ابن ملجم جلوه گری می کند. تکرار این قسمت را که دیدیم آن جلوه گری نبود. از بچه های صدا و سیما (فکر می کنم آقای پورنجاتی بود) پرسیدم چرا این صحنه را حذف کردید. مردم  که این را دیده اند. با این کار باعث می شوید که مردم بگویند قسمت های دیگر را سانسور کرده اند. ایشان گفت که آقای مهدوی کنی تلفن کردند و تذکر دادند که حذف کنید.

این مسایل در ذهن ما تلمبار می شد. من دیدم ایشان جوری حرف می زند که گویی مرجع تقلید است یا رهبر. منتظر فرصت بودم تا جوابی به ایشان بدهم. ما شنیدیم که آقای مهدوی قصد کرده به شهرهای مختلف سفر کند و خودش مستقیم وارد انتخابات شود. از طرفی آقای خاتمی را نیز می شناختیم که اگر حمله ای به ایشان شود ممکن است انصراف دهد. پشت سر هم به من مراجعه می شد که پاسخ بدهم . در این میان آقای مهدوی کنی نیز به خانم فائزه هاشمی به خاطر بحث دوچرخه سواری خانم ها حمله کرده بود.

آقای خاتمی برای سخنرانی رفت مشهد. آنجا در مسجدی یک سید کلاه سبز معمولی میان سخنرانی ایشان جنجال کرد. می خواست به خاتمی بگوید که تو با نهضت آزادی رابطه داری. گفت تو با نهضت سواد آموزی رابطه داری. جلسه به هم ریخت. آقای خاتمی تلفن زد و به کیان ارثی گفت پس کروبی کجاست. چرا حرفی نمی زند؟ ما دیدیم که دیگر نمی شود سکوت کرد. آقای مهدوی هم گفته بود برای سخنرانی ها می خواهد به شهرستان ها برود.

مصاحبه ای با روزنامه همشهری انجام دادیم و گفتیم که آقای مهدوی کنی شما نه رهبر هستید و نه مرجع تقلید که به مقلدین خود دستور می دهید. آقای مهدوی کنی در خاطرات خودش نوشته که من (کروبی) گفتم "به تو چه". من نگفتم. اینجوری گفتم. گفته بودند که ما طرفدار بنی صدر بودیم. گفتم شما خودتان طرفدار بنی صدر بودید. عضو شما در ستاد بنی صدر بود. منظورم فرد دیگری بود. آقای مهدوی رفت مازندران که جواب بدهد. ما خبردار شدیم. به چند تا از بچه ها گفتیم که چند سوال از این ایشان بکنید. چون آن موقع فضا چنین بود که وقتی آقای مهدوی حرفی می زد، سخنرانی می کرد، هیچ کس هیچ سوالی نمی پرسید. ایشان رفت و سخنرانی کرد. تا حرف های ایشان تمام شد و خواست برود شیخی بلند شد و میکروفون را دستش گرفت و گفت حاج آقا لطفا به حرف های ما هم گوش بدهید. ما هم سوال داریم. یک مرتبه فضا شکست.

کروبی در ادامه آورده است: من با آقای هاشمی هم تلفنی در ارتباط بودم. آقای کرباسچی به ما خبر داد که فردی از حزب کارگزاران علاقمند است کاندیدای ریاست جمهوری شود. در حالی که ما یعنی حزب کارگزاران علاقمندیم از آقای خاتمی حمایت کنیم. از ما خواست به آقای هاشمی تلفن کنیم، موضوع را به ایشان بگوئیم و یادآور شویم که کاندیدای ما آقای خاتمی است و بد نیست کارگزاران نیز از ما حمایت کنند. به آقای هاشمی تلفن زدم. گفتم می خواهم دو تا مطلب بگویم.

اول اینکه آقای خاتمی وارد شده است و آقای مهدوی شروع کرده است. شما رئیس جمهور و رئیس دولت هستید. بدانید ما این سید را آورده ایم و می خواهیم از ایشان محکم حمایت کنیم. اگر آقایان کاری بکنند ما سفت می ایستیم. دوم موضوعی که به آقای هاشمی گفتم این بود که شما هم به حزب کارگزاران علامتی بدهید تا آنها از آقای خاتمی حمایت کنند.

کرباسچی به من گفت ما وقتی رفتیم پیش آقای هاشمی ایشان به ما گفت که مجمع وارد انتخابات شده است . همان بلایی که سر شما در انتخابات مجلس پنجم آوردند، بدتر را سر اینها می آورند. اما آقای کروبی حرف هایی که به من زد دیدم که خیلی محکم وارد میدان شده اند. قبل از این من و آقای توسلی از مجمع روحانیون مبارز نزد آقای هاشمی رفته بودیم و گفته بودیم می خواهیم از آقای خاتمی برای انتخابات ریاست جمهوری حمایت کنیم که ایشان هم از کار ما استقبال کردند و به همین دلیل من آن شب با آقای هاشمی صحبت کردم.

در عین حال از طریق آقای حجازی به مقام معظم رهبری اطلاع دادم و بیان کردم که ما احساس می کنیم تخریب ها علیه آقای خاتمی شروع شده است. اگر آنها تخریب کنند بدانید که ما محکم جواب می دهیم. بعد از این موضوع دست شیخ قدرت علی خانی را گرفتم و رفتیم پیش آقای انواری. ما با آقای انواری رفیق بودیم. به ایشان هم گفتیم که آقای انواری ما احساس می کنیم تخریب ها علیه آقای خاتمی شروع شده . این مسائل از جانب آقای ناطق نیست. چون ایشان کاندیدا هستند و این کار را نمی کنند اما آقای مهدوی کنی شروع کرده است. ما اتمام حجت کردیم.

حجت الاسلام کروبی افزود: ما برای انتخابات 76 یک لحظه آرام و قرار نداشتیم. اینها فقط گوشه ای از آن ماجراها بود. من حتی به گروه های خودسر پیغام می دادم که اگر جایی آقای خاتمی باشد و شما شلوغ کنید، خانواده شهدا را می فرستم به سراغتان که ندانید چه باید بکنید. شما فکر کردید با محسن نوربخش و محمد هاشمی طرف هستید؟ نه با من طرف هستید.

بعد از انتخابات و پیروزی خاتمی بازداشت ها شروع شد. ما از قضیه آقای کرباسچی نامه ها را شروع کردیم . اتهامی که به ایشان و شهردارها زدند و سپس آنها را بازداشت کردند. من نامه ای به دیوان عالی کشور نوشتم بعدا به ما خبر رسید که متهمان شهرداری را شکنجه می کنند. یادم می آید آیت الله یزدی آمد و گفت: که بیخود می گویند اینها شکنجه شده اند. نه خیر اینها اصلا شکنجه نشده اند. من یک نامه کوتاه به ایشان نوشتم و گفتم که اینها را بخوان و ببین چه بلاهایی را سر ایشان آورده اند.

 یک نامه خصوصی درباره شکنجه ها پس از آزادی شهرداران دستگیر شده به مقام معظم رهبری نوشتم. اما روزنامه رسالت مقاله خیلی بدی نوشت و به من فحش داد. سر موضوع آقای کرباسچی و حمایت های ما از ایشان خیلی فحش خوردیم. روزنامه رسالت خیلی بد عمل کرد. حالا در روزنامه کیهان آقای هرندی مقداری رعایت می کرد که چرا من خودم را برای کرباسچی هزینه می کنم. در آن زمان یکی دو نامه نیز جمعی امضا کردیم. جلساتی داشتیم که مهندس موسوی هم در آنها شرکت می کرد. نامه ها را برای آقای هاشمی که هنوز رئیس جمهور بود می فرستادیم.

کروبی با اشاره به اقدامات صورت گرفته در مورد تخریب حسینیه دراویش در بروجرد گفت: در این داستان اخیر در بروجرد حسینیه را خراب کردند. عده ای از جانبازان و بچه های جنگ مجروح شدند. زن و بچه مردم رفته بودند جلوی فرمانداری. خوب من احساس می کنم نامه ای که می نویسم موثر است. اساس اصلی این نظام با روحانیت است. گاهی بوده که من تنها عمل نکردم. زنگ زدم به آقای ناطق که شما هم کمک کنید. خوب خیلی از مسائل هم حل شده و برخی هم روی زمین مانده است. عادت من این است که کارها را پیگیری کنم. وقتی خانواده زندانیان مانند خانم کمالی (همسر باقی)، خانم نرگس محمدی (همسر رحمانی) یا خانم صابر یا دیگران پیش من می آیند، وظیفه خودم می دانم به آنها کمک کنم. دو سه بار تلفن می کنم تا مسائل حل شود. ما باید کشور را به سمت قانونمندی ببریم. کشور باید قانونمند شود. خودسری نباید باشد. شورای نگهبان نظارت دارد . خوب این نظارت باید قانونی باشد.

وی افزود: الان من می گویم متصوفه یک گروه مسلمان است. اینها نه حزب هستند نه درگیری با جایی دارند. نه کاری به کسی دارند. امام جماعت بروجرد نوشته که حسینیه آنها خانه تیمی بود. اینها با نظام هم موافقند شما چرا اتهام می زنید. اصلا تصوف وقتی به وجود آمد که گوشه گیری در اسلام شروع شده بود. اینها که فقط کنج خانه هایشان هستند. به هر حال شما می گوئید اینها خطر هستند؟ اگر کار غیر قانونی کرده اند باید قانونی با آنها برخورد کنید. نباید همه چیز بر محور زور باشد. اگر اینگونه باشد فردا یک عده زورشان بیشتر می شود و چادر را از سر زن ها می کشند. اینکه نمی شود. متاسفانه همه قانون گریز هستند. قانون گریزی چپ و راست هم نمی شناسد. همه ما مطلق گراییم.

 

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۴۰ - ۱۳۸۶/۰۹/۰۸
0
0
آقای کروبی که ادعای قانون مداری دارن بفرمایندبراساس کدام قانون تلفن به مقامات می کنند ودرخواست آزادی زندانیان رامی کردند، آنطوریکه خودشان گفته اند . اگرمجرم بوده اندکه باید مجازات می شدندواگر مجرم نبودنکه بایدازطریق قانونی اقدام می شد نه براساس رابطه وتلفن
وبگردی