۲۰ آذر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۰ آذر ۱۴۰۴ - ۰۹:۱۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۰۲۵۸۶
تاریخ انتشار: ۱۳:۴۰ - ۱۳-۰۸-۱۳۹۲
کد ۳۰۲۵۸۶
انتشار: ۱۳:۴۰ - ۱۳-۰۸-۱۳۹۲

رابطه منافقين و آمريكايي ها چگونه شكل گرفت؟

پايگاه اطلاع رساني قربانيان ترور -  سرآغاز ارتباط گروهك رجوي با آمريكايي ها را مي توان سال 2003 و در جريان لشگركشي ايالات متحده به خاك عراق دانست، هر چند كه پيش از آن نيز رفت و آمد برخي از اعضاي سازمان به خاك آمريكا و ارتباط با برخي سياستمداران و اصحاب رسانه در اين كشور وجود داشت، اما نقطه اي كه اين ارتباط را علني كرد و به نوعي باعث شد آمريكايي ها به اين گروهك جدي تر نگاه كنند، ورود سربازان آمريكايي به پادگان اشرف بود.

با وجود اينكه در زمان حمله آمريكا و متحدانش به عراق و حتي قبل از آن، رئيس جمهور آمريكا ادعاي تشكيل يك ائتلاف جهاني براي مبارزه با تروريسم را مطرح كرده بود و اساساً ورود به پادگان اشرف نه به عنوان همدستان صدام بلكه بيشتر به عنوان برخورد و پاكسازي يك گروه تروريستي صورت گرفت، اما آمريكايي ها متوجه شدند كه مي توانند از سازمان منافقين به عنوان ظرفيتي مناسب استفاده كنند كه اتفاقاً مورد استفاده اهداف آن روزهاي آمريكا در عراق بود.

ايجاد اين ارتباط دو طرفه هم برخي نياز هاي نظاميان آمريكايي را تامين مي كرد و هم براي منافقين كه به تازگي صدام را به عنوان مهمترين حامي خود از دست داده بودند، حياتي بود. تامين منابع مالي و حمايتي منافقين از سوي آمريكا، حداقل امكاني بود كه مي توانست بعد از ايجاد اين ارتباط براي گروهك رجوي ايجاد شود و به همين خاطر سركردگان اين گروهك تروريستي بسيار مشتاق برقراري و تداوم اين ارتباط بودند.

در اين حال آمريكايي ها نيز اعضاي منافقين را براي اهدافي به كار مي گرفتند كه حضور علني نظاميان آمريكايي در اين اهداف وجود نداشت و دليل اين امر را نيز مي توان در لابه لاي سياست هاي استعماري و غير قانوني و غير انساني آمريكا در منطقه و بويژه عراق جستجو كرد. اقداماتي همچون دامن زدن به اختلافات قومي و مذهبي، بمب گذاري با اهداف خرابكارانه يا جنايتكارانه، پشتيباني اطلاعاتي ديگر گروه هاي و جريانات تروريستي در عراق و حتي آموزش عمليات هاي تروريستي و انتحاري به اعضاي گروه هاي تروريستي از قبيل القاعده كه در مشخص ترين نتيجه خودش به افزايش ناامني در عراق كمك كرده و بهانه و ادعاي آمريكا براي تداوم حضور نظاميانش در اين كشور را اثبات مي كرد.

سرانجام با پايان يافتن حضور 9ساله نظاميان آمريكايي در عراق در دسامبر سال 2011 كه با پافشاري قانوني دولت عراق و پشتوانه ملت اين كشور بدست آمد، مهمترين مسئله پيش روي دولتمردان عراقي مسئله امنيت در اين كشور بود. اولين و ساده ترين راه حل براي اين مهم خروج جريانات و گروه هاي تروريستي از خاك اين كشور بود كه به شكلي مشخص در ناآرامي هاي اين كشور نقش داشتند.

گروهك منافقين به عنوان يكي از مشخص ترين اين گروه ها كه در عراق از يك پايگاه رسمي برخوردار بود، پيش از همه براي اخراج از اين كشور از دولت عراق ضرب الاجل دريافت كرد، اما استفاده آمريكا از گروهك منافقين هنوز به پايان نرسيده بود، به عبارت دقيق تر دولتمردان آمريكاي براي اهداف خود در منطقه همواره نياز دارند تا بسياري از گروه ها و جريانات تروريستي را هدايت كنند.

بعد از عدم نتيجه گيري آمريكا در فشار به دولت عراق براي جلوگيري از اخراج منافقين از پادگان اشرف كه به عنوان اولين و البته مهمترين مرحله از اخراج اين گروهك از عراق مطرح بود، تصميمات آمريكا در قبال اين گروه در جهتي قرار گرفت كه از فروپاشي اين تشكيلات جلوگيري شود. با توجه به اين كه اخراج اين گروه تروريست از خاك عراق و سرگرداني اعضاي آن طبيعتاً منجر به پراكندگي آنها مي شد، وزارت امور خارجه آمريكا با خروج نام اين گروهك از فهرست گروهك هاي تروريستي، اولاً اين امكان را بوجود آورد كه منافقين بتوانند به شكل يك تشكيلات از عراق خارج شده و در كشوري ثالث مستقر شوند و هم اينكه خروج از فهرست تروريستي، منابع مالي اين گروه در اروپا و آمريكا را آزاد مي كرد و همچنين امكان كمك مالي به آنها را براي برخي دولت ها از جمله خود آمريكا ممكن مي ساخت.

هر چند تاكنون فقط تعداد محدودي از اعضاي منافقين به كشورهاي آلباني و آلمان منتقل شده اند، اما به نظر مي رسد روند اين انتقال ديگر متوقف نشود و تا اخراج كامل اعضاي اين گروه ادامه يابد، از اين رو آمريكايي ها نيز برنامه ريزي خود براي حمايت و در نهايت استفاده از اين ظرفيت بالقوه تروريستي را بر همين اساس قرار داده اند كه نمونه آن كمك يك ميليون دلاري آمريكا به حساب كميسارياي عالي پناهندگان براي سهولت در انتقال اعضاي اين گروهك از عراق است.

اما در اين بين چند نكته در روابط آمريكايي ها و منافقين جلب توجه مي كند كه نشان از سطح رابطه و نگاه برخي سياستمداران آمريكايي به اين گروه تروريستي است.

سياست مداران آمريكايي در خصوص بهره گيري از منافقين دو نظريه ي متفاوت ارائه مي كنند كه سبب شده است دولت اين كشور در قبال استفاده از منافقين در آينده دچار سردرگمي شود. نظريه ي اول همان سياست حمايت از گروهك منافقين است. بر اساس اين نظريه، كه لابي هاي صهيونيستي بزرگ ترين و اصلي ترين حاميان آن ها را تشكيل مي دهند، منافقين در ظاهر به عنوان جايگزيني براي نظام ايران معرفي مي شوند و دولت آمريكا با اين پوشش از آن ها حمايت مي كند و در پس پرده از ظرفيت جاسوسي، خرابكاري و تروريستي اين گروهك بهره مي گيرد. به عبارت ديگر بر اساس اين نظريه مي توان خروج منافقين از فهرست سازمان هاي تروريستي را در جهت تقويت اپوزسيون ايران و تشديد فشار بر جمهوري اسلامي دانست.


اما با اين حال نظريه ِ دومي هم در دولت آمريكا همواره مطرح بوده است و از سوي برخي نمايندگان كنگره ي اين كشور پيگيري مي شود. سياست مداران قائل به اين نظريه معتقدند كه گروهك منافقين به هيچ عنوان ظرفيت مطرح شدن به عنوان يك نظام جايگزين براي جمهوري اسلامي را ندارد. آن ها معتقدند دولت آمريكا در قبال منافقين شتاب زده و بي تدبير عمل كرده است. يكي از مقامات كنگره ي آمريكا، كه نخواست نامش فاش شود، در اين رابطه گفته است: «حذف نام منافقين از ليست سازمان هاي تروريستي به معناي از ميان رفتن ماهيت تروريستي اين گروه در افكار عمومي نيست و اين گروهك ثابت كرده كه هيچ گاه توان اجراي دمكراسي را نداشته است.»


مدافعان اين نظريه اعتقاد دارند كه وقتي يك گروه در طول حياتش هيچ گاه نتوانسته است حتي ظاهري دمكراتيك از خود نشان دهد و حتي در برخورد با اعضايش نيز برخوردي مبتني بر دمكراسي ارائه نكرده است، نمي تواند به عنوان يك جايگزين دمكراتيك مطرح شود.


بر اساس اين نظريه، حمايت و سرمايه گذاري ايالات متحده بر روي گروهك منافقين نه تنها بي نتيجه خواهد بود، بلكه چهره ي آمريكا را به عنوان يك دولت حامي تروريسم بيش از پيش مخدوش مي كند. غير از اين، با توجه به تصوير تروريستي ثبت شده از گروهك منافقين در ذهن ملت ايران، هر گونه حمايت از منافقين ضربه اي بر پيكر نحيف اپوزسيون جمهوري اسلامي وارد خواهد كرد؛ البته اين نكته را نيز بايد در نظر گرفت كه هر چند فهرست سازمان هاي تروريستي وزارت امور خارجه آمريكايي ها در مناسبات ديپلماتيك از سوي ايراني ها گاهاً مورد استناد قرار مي گيرد، اما هيچگاه در داخل ايران ملاك محسوب نشده و ايراني ها همچنان منافقين را با ياد و خاطره ترورهاي بي رحمانه دهه شصت و بعد از آن مي شناسند. به همين جهت آمريكا نيز از تبعات منفي سياست حمايت آشكار از منافقين در امان نخواهد بود، به عبارت ديگر، نفرت افكار عمومي در ايران از اين گروهك تروريستي بيش از پيش دامان ايالات متحده را نيز خواهد گرفت.

غير از اين دو نظريه نكته ديگري نيز همواره در روابط اين گروهك تروريستي با آمريكا به چشم خورده است كه باعث مي شود نام همكاري متقابل چندان مناسب ارتباط آمريكايي ها و منافقين نباشد، اولاً در دخالت آمريكا در موضوع منافقين هيچ گاه سركردگان اين گروه خطاب پيام يا درخواستي قرار نگرفته اند و ارتباطات رسمي آمريكا با سازمان ملل و دولت عراق در اين موضوع نشان مي دهد كه اساساً نگاه آمريكا به منافقين به هيچ وجه به رسميت شناختن آنها در شكل يك فرقه يا گروه نيست و البته اين موضوع در كنار استفاده هاي آمريكا از اعضاي منافقين در طول 9 سال حضور در عراق و بعد از آن نشان مي دهد كه اين رابطه فقط شكل مزدوري دارد. به عبارت ديگر آمريكا همان نگاهش به منافقين در سالهاي حضور در عراق را حفظ كرده و آنها را به عنوان گروهي تروريست و خرابكار مي شناسد كه تمايل زيادي براي خدمت به منافع آمريكا و البته دريافت حمايت در قبال آن دارند.

از همين رو در حالي كه سركردگان منافقين بارها اعلام كرده بودند كه هزينه انتقال از عراق را خودشان پرداخت خواهند كرد، اما بايد شروط مد نظر آنها محقق شود، آمريكا بي توجه به اين مواضع مبلغي را به اين كار اختصاص داده و مطابق با خواست سازمان ملل با اين انتقال همراهي كرده است.

اما بايد توجه داشت كه با وجود اين تعريف از روابط آمريكا با اين گروه تروريست، منافقين توانسته اند با صرف ميليون ها دلار و لابي با سياست مداران درجه دو و سه و عموماً بازنشسته آمريكايي و صرف هزينه در عرصه رسانه اي آمريكا تا حدي نيز آمريكايي را نسبت به توانمندي ها و ظرفيت هاي خود فريب دهند! در واقع بررسي دقيق اين گروهك در شرايط كنوني نشان مي دهد كه برخورداري از حدود 3هزار عضو نمي تواند آنها را به عنوان يك گروه تروريستي پر استعداد به لحاظ نيروي انساني معرفي نمايد. زيرا اول از همه اكثر اين نيروها ديگر به خواست و اراده خود در اين تشكيلات باقي نمانده اند و عضويت اجباري آنها به منزله عدم همراهي با خواسته هاي سركردگان اين گروهك است و دوم اينكه ميانگين سني اعضاي منافقين باعث شده اين گروه به لحاظ كيفي نيز تقريباً غير قابل استفاده باشد، چه برسد كه براي عمليات هاي مد نظر آمريكايي ها آماده شوند.

به هر حال منافقين امروز مورد حمايت آمريكايي ها هستند و اين مسئله به عنوان آخرين امكان آنها براي زنده ماندن در قالب يك تشكيلات مي باشد و اين گروه به هر عنواني كه مورد استفاده آمريكا قرار بگيرد برايش مطلوب است.
ارسال به دوستان
بزرگی سراسر به‌گفتار نیست... بازگشت جهان به «انرژی هسته‌ای»؛ چرا رآکتورهای کوچک (SMR) تنها راه عبور از بحران برق‌اند؟ اول مقررات ارث و طلاق را درست کنید، بعد بروید دنبال مهریه قتل زیر 18 سالگی ؛ عمو و مادربزرگم را کشتم چون زندگی ام را نابود کردند فیلم کره‌ای "مادر" ؛ جهانی ترین چهرۀ عشق و جنون بازداشت رئیس‌جمهور سابق بولیوی به اتهام اختلاس مصریان باستان هم تریاکی بودند؟ دانشگاه‌های افغانستان دیگر محیطی برای علم نیستند وزیر آموزش و پرورش: 11 تا 17 دی‌ماه امتحانی برگزار نشود دانشمندان راز بارورسازی ابرها با یدید نقره را کشف کردند کیهان: اعتراض سران قوا به کوچک شدن سفره مردم کافی نیست؛ به مقابله با مافیای گرانی بروید نوشیدن مکمل کلاژن مایع واقعا چقدر موثر است؟ روزنامه هم میهن: دعوت رئیس جمهور از متخصصان شامل کاوه مدنی و خانم ایرانی مقیم انگلیس هم می شود؟ یا باید گزینش شوند؟ واکنش ونزوئلا به توقیف یک نفتکش در کارائیب: آمریکا نفت ما را غارت می کند بشقاب‌پرنده در قطب جنوب / اسناد محرمانه لو رفته چه می‌گوید؟