آفتاب يزد
روزنامه آفتاب يزد در سرمقاله امروز خود با عنواننه مجلس، نه دولت فقط اصولگرايان! آورده است:
<با روي كار آمدن دولت اصولگرا و همگرايي دولت و مجلس، حجت بر اصولگرايان تمام شده است. ما در حال حاضر نميتوانيم بهانهاي ديگر براي مردم بياوريم>
به نقل از محمدرضا باهنر همانگونه كه پيش بيني ميشد با نزديك شدن فصل انتخابات مجلس هشتم، انتقاد و اعتراض تعدادي از نمايندگان مجلس به عملكرد اقتصادي و سياسي دولت نهم در حال افزايش است. البته نمايندگان اصلا ح طلب مجلس از نيمههاي سال 85 كه دولت دكتر احمدي نژاد يكساله شد، انتقادهاي خود را به اين دولت آغاز كرده بودند و همين انتقادات، موجب حملا ت شديد و حتي اتهام افكني و هتاكي نسبت به آنان در داخل و خارج از مجلس گرديد. اما امروز بسياري از همان اعتراض و انتقادها بر زبان نمايندگان اصولگراي مجلس جاري ميگردد و حتي به نظر ميرسد اصولگرايان با داشتن حاشيه امن، براي بيان مقصود خود از عباراتي تندتر استفاده مـيكننـد. البتـه ايـن نقـاديهـا يكـطـرفه نبوده و دولتمردان نيز عنداللزوم از خجالت همفكران خود در مجلس در آمدهاند كه اظهارات رئيس جمهور در مورد انتساب بخشي از تورم و گراني به مصوبات مجلس آخـريـن و در عين حال جديترين پاسخگوييبه نمايندگان مجلس بود. اين پاسخ نشان ميداد كه رئيس جمهور، حساسيتهاي جامعه را در خصوص گراني و تورم به خوبي تشخيص داده و مايل است مسئوليت دولت خود در اين مورد را كاهش دهد. متقابلا ً، نمايندگان نيز بيكار ننشستند و رئيس جمهور و دولت را به فرافكني در موضوع تورم و گراني متهم ساختند تا هزينه تورم بي سابقه و گراني كمرشكن، برآنها تحميل نشود. در همين مدت، انتقادهاي شديدي نسبت به مبناي تنظيم ديپلماسي خارجي بـه ويژه سفرهاي برون مرزي رئيس جمهور نيز توسط اصولگرايان مطرح گرديد.
اتهام افكنيهاي متقابل عدهاي از دولتمردان اصولگرا و تعدادي از نمايندگان اصولگراي مجلس كه از چند ماه قبل آغاز شده است، در حالي اوج ميگيرد كه چهرههاي شاخص دولت و مجلس به دنبال تشكيل اجماع براي ارائه ليست واحد انتخاباتي و تسلط كامل بر مجلس هشتم هستند و در اين تلا ش، ازهمراهي محافظه كاران سنتي – كه نه در دولت حضور دارند و نه در مجلس، اما در 5/2 سال اخير حـامـيجـدي هـر دو قـوه بـودهانـد – نيز بـرخـوردار ميباشند.
البته اين سه طيف، براي مردم توضيح نميدهند كه در مجلس هشتم، چه اتفاق ويژهاي خواهد افتاد كه آن را از مجلس هفتم متمايز ميكند؟مگر امروز، با هدايت عناصر موثر مجلس، همراهي كامل با دولت صورت نميگيرد؟ مگر چهرههاي شاخص مجلس در ماههاي گذشته، تلويحاً به سكوت در برابر برخي تصميمهاي هزينه ساز دولت براي حفظ وحدت اصـولـگـرايان اعتراف نكردهاند و مگر ساير قوا و تريبونهاي بانفوذ، به حمايت دائمي از مجلس و دولت اصولگرا مشغول نبودهاند؟ آيا تضميني وجود دارد كه پس از تسلط مجدد اصولگرايان بر مجلس هشتم، بار ديگر گروهي از نمايندگان مجلس، مشكلا ت را به دولت نسبت ندهند و دولت نيز مصوبات مجلس را <مشكل ساز> نداند؟ آيا تلا ش فراكسيون دولتي اصولگرايان براي متهم ساختن بخـش پارلماني اين جبهه به فرافكني و تلاش متقابل فراكسيون پارلماني براي رفع مسئوليت از خود، چيزي جز فرافكني مجموعه اصولگرايان نسبت به مسئوليتهاي جمعي آنهاست؟
ايـن سـوال را بهتر از هر كس، آقاي باهنر ميتواند پاسخ دهد كه هم روابط بسيار صميمانهاي با دولت دارد و هم نفوذ او در ميان اصولگرايان مجلس، غير قابل انكار است. آقاي باهنر ميتواند به سخني كه روز سوم شهريور 84 (863 روز قبل) بيان كرده، بينديشد و بگويد <آيا خود او حاضر است بهانه هايي را كه براي عدم رفع بعضي گرفتاريهاي مردم و حـتـي افـزايـش مـشـكلا ت معيشتي ملت بيان ميشود، بپذيرد!؟>
رسـانـههـاي اصـلا ح طلـب هم بايد به اين موضوع بپردازند كه نه موفقيتهاي اين دوره به يكي از دو بخش پارلماني يا دولتي اصولگرايان تعلق دارد و نه ناكاميها و مشكل آفريني ها. مردم بايد بدانند كه طرف آنها، نه مجلس است و نه دولت، بلكه جبهه اصولگرايان، هم عامل پيروزيهاي مورد ادعـاي اخـيـر اسـت و هم زمـيـنه ساز و مجري سياستهاي شكست خورده و مشكل آفرين.
البته بهترين كار آنست كه آقاي باهنر به نمايندگي از اصولگرايان به اين موضوع اذعان نمايد، اما اگر وي اين كار را نكند، قاعدتاً مردم فهيم ايران ميدانند كه تشكرها و اعـتـراضـات خـود را بـايـد به صورت يكجا تقديم اصولگرايان كنند، نه مجلس يا دولت اصولگرا!
جمهوري اسلامي
روزنامه جمهوري در سرمقاله امروز خود با عنوان محرم و رسالت روحانيت آورده است:
پنجشنبه اين هفته سال 1429 هجري قمري آغاز مي گردد و در ايران پرچم هاي سياه به نشانه فرا رسيدن دهه عاشورا بر هر كوي و برزن برافراشته مي شوند. محرم و صفر بهترين فرصت براي تبليغ اسلام ترويج آزادگي و آشنا شدن با اسلام ناب با تفسير برگرفته از خط سرخ آل محمد است .
شايد يكي از اهداف دشمنان انقلاب و نظام جمهوري اسلامي كه از صبح پيروزي اين انقلاب در برابر آن مشكل تراشي كردند و هنوز هم اين مشكل تراشي ها ادامه دارد اين بوده و هست كه مسئولان نظام را به اين امور مشغول كنند تا فرصتي براي پرداختن به وظايف ذاتي نظام براي آنها باقي نماند. يكي از خطرناكترين عوارض جدال هاي داخلي ميان نيروهاي انقلاب و نظام و جناح هاي سياسي نيز همين است . اينكه امروز وزن مجالس عزاداري كم شده و عليرغم بالا رفتن كميت از كيفيت آنها بشدت كاسته شده به دليل بي توجهي مفرط به اين مقوله بسيار مهم و حساس است . ظريفي ميگفت : قبلا مداحان مجالس مذهبي را براي خطبا آماده مي كردند و حالا برعكس شده و منبري ها مجالس براي مداحان آماده مي كنند!
اينكه مداحان اكنون خط دهي مذهبي را برعهده گرفته اند و بسياري از مردم دين خود را از آنها ميگيرند به دليل همين بي توجهي هاي خطرناكي است كه در سالهاي بعد از انقلاب به كيفيت مقوله تبليغ دين و پالايش دين از انحرافات و كژي ها شده است . امروز كار به جائي رسيده كه بعضي مداحان به خود اجازه مي دهند در مقولات سياسي ـ اجتماعي نيز تعيين كننده باشند و خود را « قسيم الجنه والنار » بدانند. اين يك خطر بزرگ است كه محرم و صفر را تهديد مي كند و از اين رهگذر دين و انقلاب و نظام جمهوري اسلامي نيز تهديد مي شوند.
در شرايطي كه نظام جمهوري اسلامي گرفتار مشكلات است و فرصت كافي براي توجه كردن به اين وظيفه ذاتي خود را ندارد روحانيت بايد به اين نظام كه يك نظام ديني است كمك نمايد. در قرن هاي گذشته وعظ و خطابه همطر از فقاهت و شايد بالاتر از آن بود و خطبا جامع همه علوم بودند و منبر شان والائي داشت . اين جايگاه ارجمند به تدريج اهميت خود را از دست داد و خطابه هاي علمي و موعظه هاي معنوي جاي خود را به داستان هاي سرگرم كننده و بي هدف دادند بطوري كه امروز هركس سرگرم كننده تر بگويد و بخواند جمعيت بيشتري جمع مي كند. در اين ميان هدف اصلي قيام امام حسين عليه السلام فراموش شده و اهداف و اغراض كوچك جاي آنها را گرفته است . اين يك تهديد جدي براي آينده است كه هرچه زودتر بايد با آن مقابله شود.
حوزه هاي علميه براي خارج كردن مجالس مذهبي بويژه عزاداري ها از اين وضعيت غيرقابل تحمل و خطرناك وظيفه اي بزرگ برعهده دارند. بزرگان روحاني به شيوه قديم به منبر بروند و جا را براي تعزيه گردانان سوداگر تنگ كنند. تلاش عمده اي براي باز تعريف جايگاه واقعي وعظ و خطابه توسط حوزه هاي علميه و با حمايت مراجع معظم تقليد صورت بگيرد نهاد روحانيت و نظام جمهوري اسلامي براي نظارت بر مجالس مذهبي و پالايش آنها از انحرافات و خرافات همكاري جدي و مستمر داشته باشند و براي بالا بردن كيفيت و متناسب ساختن كميت با نياز واقعي جامعه برنامه ريزي عملي كنند.
رسانه ملي نيز بايد با نظارت بيشتري با اين برنامه همكاري نمايد و قبل از هر چيز خود رسانه ملي تحت ضابطه مشخصي قرار گيرد تا امكانات اين دستگاه عظيم و اثرگذار تبليغي به ابزاري براي دامن زدن به انحرافات و خرافات تبديل نشود. همه كساني كه مخاطب اين رنجنامه هستند مي توانند اين هشدار را ناديده بگيرند ولي بايد به اين واقعيت نيز توجه نمايند كه در آنصورت هيچ پاسخي براي خدا كه وظيفه پاسداري از دين و پالايش دين از زنگارها و رسوبات را برعهده آنها گذاشته است نخواهند داشت .
كيهان
روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان مجلس تراز ملت به قلم محمد ايماني آورده است:
1- انتخابات در ايران ره آورد اراده انقلابي ملت به راهبري حضرت امام خميني(ره) و فرع بر يك انتخاب بزرگ تر بود. ملت ايران، اسلام و استقلال را اراده كرد تا پس از سده ها سيطره استعمار و استبداد، حق حاكميت بر سرنوشت خويش را به دست آورد. به بركت جمهوري اسلامي، قريب 30 انتخابات -تقريباً سالي يك انتخابات- در كشور برگزار شده است و هرچه جلوتر آمده ايم، ملت در تمرين و آزمون انتخاب، پخته تر و كارآزموده تر شده است. مجلس هشتم از اين فرآيند كلي مستثنا نيست و اميد مي رود انتخاب مردم با تجربه اندوزي از انتخاب هاي گذشته، حركتي رو به جلو در بستر تحول مثبت و سازنده باشد.
2- انتخابات در ايران برخلاف بسياري از كشورهاي دنيا، يك «خط» هدايت شده نيست بلكه به لحاظ هندسي به يك «چند ضلعي» و به عبارت درست تر به يك «حجم هندسي چند بعدي» -داراي عمق و محتوا- شبيه تر است. از برخي انتخابات فرماليته در رژيم هاي ديكتاتوري -نظير رأي 100 درصدي صدام در رفراندوم كذايي!- كه بگذريم، در كشورهاي بزرگ مدعي دموكراسي در دنيا، انتخابات روند كاملاً صاف و يكدست و تماماً طراحي شده دارد. در اين كشورها معمولاً دو حزب قدرتمند كه خود نه «اصالت» بلكه «نيابت» شركت ها و صنايع و كارتل هاي بزرگ را دارند به نام دموكراسي و انتخابات، پست هاي اجرايي و تقنيني را صرفاً «دست به دست» مي كنند و در اين تداول آنچه مبنا و محور است، تمنيات و منافع همان كارتل ها و مافياهاي اقتصادي- سياسي است. بنابراين مخاطب جست وجوگر آگاه، هرگز توقع ندارد تغيير اساسي در سياستگذاري آن رژيم ها- از منافع خاص به سمت منافع و مصالح عمومي- رخ دهد. در واقع فرايند نهادين دموكراسي در اين كشورها صرفاً تشريفاتي درباره تقسيم قدرت حلقه هاي ذي نفوذ مافيايي است و هرگز خط قرمز منافع آنها مخدوش نخواهد شد.
اما در ايران ماجرا فرق مي كند اگرچه، هم مافياي اقتصادي- سياسي حاكم بر دنيا، هم مافياهاي طاغوتي و هم حلقه هاي مفسد شكل گرفته در اثر انحطاط گفتماني در برخي مديريت هاي متأخر، در تكاپويي منطبق بر هم مي كوشند به اعتبار «آزاد»، «واقعي» و «دموكراتيك» بودن انتخابات در ايران، در آن رخنه كنند و آن را مصادره به مطلوب نمايند چندان كه جهت گيري ماجرا ديگر «استقلال طلبي» و «عدالت خوهي» نباشد. به عبارت ديگر، طراحي آن است كه با دستكاري برخي متغيرهاي مؤثر، حجم چند بعدي انتخابات را چنان تخريب يا باز مهندسي كنند كه تبديل به يك خط ساده مسخ شده نظير دموكراسي هاي غربي شود، دموكراسي هايي كه از سوي برخي منتقدان اروپايي و آمريكايي به خاطر فجايع نهفته در انتخابات آنها تعبير به «جمهوري دلقك ها» شده است.
بنابراين يكي از چالش هاي بزرگ، همين حلقه هاي مافيايي داخلي و خارجي هستند و اگر قطب بندي وجود دارد، اصالتاً در رويارويي با اين حلقه هاي زرسالار و زورسالار و تبليغات سالار است. همين حلقه ها هستند كه با وجود خاستگاه ها و انگيزه هاي متنوع به سمت نقطه اي واحد سير مي كنند و به هم افزايي قدرت و فشار مي پردازند. آن نقطه هدف، ايجاد و تقويت «حاكميت دوگانه» در قدم اول، و سپس انحلال حاكميت بومي، ملي و اسلامي در برابر حاكميت اشرافي، استبدادي، وابسته و استعماري در نهايت است جايي كه ديگر نتوان سراغي از ارزش هاي ديني و منافع ملي گرفت، يعني ختم انقلاب!
اگر مردم، نهادهاي نظارت بر انتخابات، احزاب و گروه ها و رسانه ها، و حلقه هاي دشمن را متغيرهاي مؤثر بر انتخابات بدانيم، طبيعتاً بايد مرز متغيرهاي سوم و چهارم با هم مشخص باشد. اگر به جاي مرزبندي، كار به هم آوايي و هم پوشاني و هم آهنگي رسيد، مردم حق دارند بپرسند دشمنان خارجي و داخلي حقوق ملت كه هرگز در دشمني خود كم نگذاشته و مروت به خرج نداده و در تخطئه و تحقير و سياه نمايي عليه مردم ايران كوتاهي نكرده اند، چرا با برخي طيف ها در داخل از در «دوستي» و «ستايش» و «حمايت» درآمده اند؟ آيا «سنخيت»، علت اين «تجانس» نيست و اگر هست، چرا اين نادوستان را بايد به صحنه جشن و جنبش ملي انتخابات راه داد؟
اين ها ديگر صرفاً يك ادعا نيست. به تازگي آقاي «هدي-ص» عضو گروهك هاي مدعي ملي گرايي كه نامه هاي ضدانقلابي بسياري را مشتركاً با «علي افشاري» عضو سابق و متواري طيف افراطي دفتر تحكيم امضا و منتشر كرده، در نامه اي خطاب به وي با انتقاد از برخي رويه هاي آشكار و بشدت افراطي يادآور مي شود «در بيانيه 37 انجمن اسلامي در بهار 82 در پي تهاجم آمريكا و متحدان به عراق، چنين باوري برملا شد كه تحول بخشي پروردگار با حمله آمريكا و حذف صدام حسين مشمول حال مردم عراق شده است، بيانيه اي كه بي مانند بود، به دليل حساب ويژه باز كردن براي عامل بيروني، رهايي بخش تلقي كردن نئوكان ها و استمدادطلبي از آمريكا براي متحول كردن ايران... و تو پس از 3 سال، با هم پيوندي با VOA (راديو صداي آمريكا) به تجربه عملي همان مكتوب دست زدي». اين علامت سؤال بزرگ باقي است كه چرا برخي صداهاي داخلي و خارجي با هم منطبق شده و آن بلندگوهاي بدنام، صداي اينان را پخش مي كند و بازتاب مي دهد؟
3- مجلس با توجه به جايگاه خطير و پر ارج آن در قانون اساسي، عرصه بروز كارآمدي و بهره وري در رويكردي مجاهدت آميز، خستگي ناپذير و مداوم است. مجلس شوراي اسلامي در واقع يكي از مراكز اصلي مهندسي «تغيير و تحول و اصلاح اصولگرايانه» است، تحولي كه رنگ و بوي عقبگرد و ارتجاع و انحطاط به خود نگيرد و به قول معروف آرد آسياب شده يا نيم آسياب را دوباره تبديل به گندم نكند و به نقطه صفر بازنگرداند.
حزب الله
روزنامه حزب الله در سرمقاله امروز خود با عنوانضرورت حفظ شأن مجالس عزاداري آورده است:
بركات قيام حسيني به همينها محدود نشد. با شروع جنگ تحميلي و تحريم اقتصادي كشور نيز تبلور روح حماسي عاشورا در اصحاب آخرالزماني امام(ره) كشور را از خطر افتادن به دامان شرق و غرب نجات داد و تداوم آن مردم را همچنان در خط اصيل اسلام و انقلاب حفظ كرد.پس اگر بگوئيم بركات محرم و نتايج عاشورا براي اين مرز و بوم شمردني نيست، سخن به گزافه نگفتهايم كه نه تنها انقلاب ما مرهون فرهنگ عاشورايي است بلكه ماندگاري اسلام نيز مديون اين حقيقت واحد است. محرم، عاشورا، قيام خونين حسين (ع)، اينها مضاميني نيستند كه به راحتي در لفظ بگنجند همينقدر ميتوان گفت كه پير فرزانه ما فرمودند اين محرم و صفر است كه اسلام را زنده نگه داشته است و شايد به خاطر همين نقش عمده فرهنگ عاشورايي در تداوم انقلاب اسلامي است كه امروزه برخي از بزرگان حوزه علميه نسبت به شيوه برگزاري مراسمهاي عزاداري انتقاد دارند.آري ايجاد بدعت در مراسمهاي سنتي عزاداري، ترويج خرافه، سبكهاي نامناسب و گاه مبتذل غربي مداحيها، استفاده از شعرهاي دون شأن براي اهلبيت(ع) و برخي جملات كفرآميز، روضههاي غيرموثق و اختلاط زن و مرد در برخي مجالس و افراط در عزاداري از مواردي است كه در سالهاي گذشته بيشترين انتقادات مراجع را به خود اختصاص داده است. اما تهديد جديدي كه امروزه اصليترين ضربات را به مجالس عزاداري اهلبيت(ع) وارد ميكند، فرو غلطيدن به دامن جناحها و سوءاستفاده احساسي و تبليغاتي از ايام محرم است. براي سهلالوصول شدن مطلب كافي است به ياد آوريم كه در سالهاي گذشته چگونه جناحهاي سياسي كشور براي سوءاستفاده از ايام محرم با يكديگر مجادله ميكردند...
يكي ديگري را به برگزاري انتخابات در ايام محرم براي سوءاستفاده از احساسات مردمي متهم ميكرد و آن ديگري با استفاده از تريبونهايي كه در دست داشت ميكوشيد از اين مجالس به زعم خود در روشنسازي اذهان عمومي استفاده كند و حتي كار به جايي رسيد كه در مراسمهاي عزاداري به نفع فلان كانديدا تبليغ ميشد و به ضرر بهمان كانديدا تخريب. اقدامي كه هنوز هم تهديدي اساسي براي ضايع شدن مجالس و فروپاشي ارزشهاي عزاداري است. سياست ما از ديانت ما جدا نيست و ديانت ما مبتني بر زنده نگه داشتن نام و ياد اباعبدالله(ع) است اما سكوي پرش احزاب كردن مجالس عزاداري تنها پائين آوردن شأن عزاداري امام حسين (ع) است و بيهوده نيست اگر بزرگان حوزه امروز مستولي شدن چنين نگاهي به مراسم عزاداري را خطرناك ميدانند. به فرموده مقام معظم رهبري مجالس عزاداري ماه محرم بايد سه ويژگي داشته باشد.