۳۰ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۲۱:۵۷
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۲۹۱۲۱
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۱ - ۱۷-۰۱-۱۳۹۳
کد ۳۲۹۱۲۱
انتشار: ۱۲:۰۱ - ۱۷-۰۱-۱۳۹۳

بلاهت آمریکایی در مانع تراشی برای سفیر جدید ایران

مهرداد خدیر
عصر ایران- شما هم احتمالا در بین دوستان و بستگان و آشنایان، کسانی را می شناسید که در پی سال ها تحصیل یا اقامت و کار در ایالات متحده آمریکا، تحلیل های ساده ای ارایه می کنند و اشخاص پیچیده ای به نظر نمی رسند. آنان خود نیز از آمریکایی هایی صحبت می کنند که بسیار ساده اند و احتمالا به صفت ساده، صادق را نیز اضافه می کنند که بار ارزشی مثبت به آن بدهند.

نویسنده این سطور تا کنون به کشور پهناور آمریکا - که به تعبیری 50 کشور در یک کشور است - سفر نکرده و طبعا در این زمینه تجربه شخصی ندارد اما کسانی را دیده که صفت سادگی یا خوش باوری پیش گفته را دارند و از زبان فعالان توریسم که با گردشگران آمریکایی برخورد مستمر و همسفری داشته اند شنیده که آدم های پیچیده ای نیستند.
 
 بر این اساس این پرسش شکل می گیرد که پس این کشور را طی تنها 200 سال چه کسانی با کدام اندیشه ها  چنین عظیم و حیرت انگیزساخته و پرداخته اند؟

آنگاه این پاسخ به ذهن متبادر می شود که اقلیت باهوش برای هدایت اکثریت کاملا عادی کفایت می کند.

در احتمالی دیگر، بروز این سادگی را به تاثیر سینمای هالیوود و رسانه ها بر ذهن و روان جامعه آمریکایی نسبت می دهند. این سادگی در برخی تا اندازه ای است که گاه از آن با عنوان «بلاهت» نیز یاد می شود و البته چه بسا در ذهن عده ای توهین آمیز جلوه کند و در واکنش بگویند با «بلاهت» چگونه می توان صاحب اولین اقتصاد جهان، بزرگ ترین و غول اساترین ماشین نظامی دنیا و قوی ترین جامعه مدنی در کشوری به پهناوری و تنوع ایالات متحده شد و چرا باهوش ترین جوانان ایرانی جذب دانشگاه های معتبر آمریکا می شوند؟

بدیهی است که جامعه ای با مشخصات آمریکا را نخبگان و برخورداران از ضزیب هوشی بالا اداره می کنند اما این گزاره الزاما به این معنی نیست که سیاست مداران آمریکایی که چهره بیرونی و نمایه قدرت در این ساختار سیاسی هستند نیز چنین باشند. کما این که از رییس جمهور سابق و جنگ طلب آمریکا- جرج بوش پسر- نشانه های بلاهت کم سر نمی زد!

بهانه این گفتار اما موضوع دیگری است. اعتراض به معرفی حمید رضا ابوطالبی به عنوان سفیر و نماینده جدید جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل و در دولت روحانی را به بهانه حضور او در جمع دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در سال 1358 خورشیدی در سفارت آمریکا در تهران می توان نشانه ای از بلاهت آمریکایی دانست که گاه در سیاست خارجی شان بروز می کند.

آقای ابوطالبی مثل بسیاری دیگر به موج عظیم مردمی در سال 58 پیوست و به دانشجویانی ملحق شد که قبل از او اعضای سفارت امریکا را به گروگان گرفته بودند. اما خود آمریکایی ها بهتر می دانند که این گروگان گیری از جنس گروگان گیری های دیگر نبود چرا که به فاصله کوتاهی دولت و حکومت ایران رسما از آن حمایت کرد و مسوولیتی اگر باشد متوجه کلیت نظام سیاسی است نه تنها آن 400 نفر و این همان نکته ای است که مقامات آمریکایی یا نمی دانند یا خود را درباره آن به تجاهل می زنند.

هر چند احتمالا اصطلاح «بلاهت» برای توصیف این وضعیت به مذاق برخی خوش نمی آید اما چند نکته می تواند خواننده منتقد این موضع را نیز قانع کند تا آنچه را که از زبان سناتور « تد کروز» و برخی گروگان های سابق بیان شده تایید نکند. چندان که جیمی کارتر رییس جمهوری اسبق آمریکا - که بیشترین خسارت را از گروگان گیری 444 روزه دید و دوره دوم ریاست جمهوری را به این خاطر از دست داد - نیز مانع تراشی برای صدور روادید سفیر معرفی شده را بلاوجه دانسته است:

1- اگر قرار باشد به همه دانشجویانی که در واقعه اشغال یا تسخیر حضور داشتند انگ تروریست بزنیم تکلیف سرشناس ترین اصلاح طلبان که برخی هم اکنون در زندان به سر می برند چه می شود؟ اگر فی المثل معصومه ابتکار، عباس عبدی، محمد رضا خاتمی، محسن امین زاده، شمس الدین وهابی یا محمد ابراهیم اصغر زاده معرفی می شدند نیز آیا باز می خواستند بگویند سابقه گروگان گیری دارند و تروریست اند و ویزا نمی دادند؟

2- هیچ مقام جمهوری اسلامی حادثه گروگان گیری سفارت امریکا را محکوم نکرده است. برخی انتقاد کرده اند که نباید ادامه می یافت یا دولت نباید یک ضلع ماجرا می شد یا درباره بیانیه الجزایر بحث های زیادی درگرفته اما هیچ رییس جمهور یا وزیر خارجه ای آن را تقبیح نکرده است.

نهایت این بوده که گفته شده این موضوع را باید در ظرف زمانی خاص خود و به مثابه یک واکنش تحلیل کرد نه یک کنش و ابتدا به ساکن یا بابت رنجی که به خاطر دوری از کشور و خانواده و 444 روز اضطراب تحمل کرده اند از منظر انسانی و نه سیاسی اظهار تاسف شده است.

جالب است گفته شود که حتی نهضت آزادی ایران نیز در بیانیه ای که  مهندس سحابی تنظیم کرده بود از اقدام دانشجویان حمایت کرد. هر چند که مهندس بازرگان اقدام او را خلاف اقتضای کار تشکیلاتی دانست و ابراز نارضایتی کرد.

دکتر کریم سنجابی دبیرکل جبهه ملی نیز در دی ماه سال 1358 و در گفت و گوی مفصل با روزنامه اطلاعات از اشغال سفارت امریکا حمایت می کند. با این منطق دولت امریکا به هیچ مقام ایرانی نباید ویزا بدهد حال آن که همین آقای ابوطالبی نیزدر سال 1994 به عنوان عضو هیات ایرانی روادید سفر به آمریکا دریافت کرده و در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد حاضر شده بود.

3- ابوطالبی یک دیپلمات پر سابقه است و پیش از این در بلژیک، ایتالیا، استرالیا و اتحادیه اروپا سابقه سفارت و کار دیپلماتیک داشته و اگر آن سابقه در عرف بین الملل مشکل زا محسوب شود این کشورها نیز نباید می پذیرفتند حال آن که چنین اعتراضی را شاهد نبودیم.

4- توافق نهایی برای آزادی گروگان ها فی مابین دولتین ایران و ایالات متحده و در قالب بیانیه الجزایر به امضا رسید و عملا دانشجویان از پروسه کنار گذاشته شده بودند. بهزاد نبوی و احمد عزیزی به نمایندگی از جانب دولت ایران و بر اساس مصوبه مجلس اول به الجزایر رفتند و از دولت ایران نیز سلب مسوولیت نکردند .

در همان بیانیه دولت آمریکا به برخی خطاها ی خود اذعان می کند و تعهداتی می دهد. همه اینها نشان می دهد گروگان گیری سفارت امریکا از جنس گروگان گیری های دیگر دنیا نبوده و به جنگ سیاسی دو کشور بدل شده که تبعات آن همچنان پس از 34 سال دامن گیر دستگاه دیپلماسی است. اگر دو کشور خواستار اصلاح روابط هستند نمی توانند در این خاطره  توقف  کنند  و شگفتا که این اتفاق از جانب طرف آمریکایی رخ می دهد که همواره بر نگاه به آینده به جای توقف بر گذشته تاکید داشته است.

5- خود آقای ابوطالبی نیز گفته که در هسته مرکزی گروگانگیران سفارت آمریکا عضویت نداشته و به هنگام حادثه گروگانگیری در تهران، او در دانشگاه اهواز به تحصیل اشتغال داشته و بعدتر به عنوان مترجم به دانشجویان پیوسته است. ضمن این که به لحاظ سیاسی به اندیشه های اصلاح طلبانه و اعتدال گرایانه و میانه روانه منتسب است.

قضاوت درباره یک چهره سیاسی بر اساس رفتار او در جوانی با آنچه در آمریکا تبلیغ می شود همخوانی ندارد. ابوطالبی نیز قطعا امروز مانند دیروز نمی اندیشد و چه بسا به اندازه اصغر زاده (که به عنوان طراح اصلی تسخیر لانه جاسوسی شناخته می شود) تفکرات خود را تعدیل کرده باشد. ابراهیم اصغر زاده یک بارگفته بود من در جوانی می خواستم دنیا را تغییر دهم فرزندم اما دغدغه تغییر کوچه محل زندگی مان را هم ندارد!

6- مقایسه رفتار آمریکایی ها در این گونه امور با انگلیسی ها نیز خالی از لطف نیست. سفارت بریتانیا در تهران هیچ گاه خواستار تغییر نام خیابان ضلع غربی سفارت از بابی ساندز (مبارز استقلال طلب ایرلند که به دلیل اعتصاب غذا در زندان بریتانیا درگذشت) به نامی دیگر نشده است. سفارت بریتانیا در واکنش به نام گذاری بابی ساندز در خیابان اصلی سفارت، درِ اصلی سفارت را تغییر داد تا در نگارش آدرس پستی سفارت نیز مجبور به  استفاده از نام رسمی خیابان بابی ساندز نباشد. انگلیسی ها هیچ گاه خود را درگیر کارهای خرد نمی کنند و همین امروز آمادگی دارند سفارتخانه خود در تهران را بازگشایی کنند.

7- با ضرس قاطع می توان گفت روی کار آمدن دولت حسن روحانی که موقعیت ایران را در سطح منطقه و جهان ارتقا داده به مذاق لابی های صهیونی خوش نیامده و درک این که  مانع تراشی بر سر اعطای روادید به سفیر جدید ایران از این کانون ها آب می خورد دشوار نیست.

 
ارسال به دوستان
امیر عبداللهیان در نشست شورای امنیت : حمله ایران ضروری بود چون ایران گزینه دیگری جز آن نداشت رهایی محکوم به قصاص از چوبه دار در مازندران کشف جسد مرد جوانی در محور پونل به خلخال خسارت ‌۱۵۰۰ میلیارد تومانی سیل به راه‌ های کشور آتش پرسپولیس به جان نفت در آبادان/ صدر تا اطلاع ثانوی سرخ شادی منشوری گلزن پرسپولیس (+عکس) فارس به نقل از منبع آگاه: خبر آسیب‌دیدن ساختمان نیروگاه اتمی دیمونا کذب است / دیمونا جزو اهداف عملیات تنبیهی اخیر نبوده گلایه عنایتی از غیبت برخی سرمربیان در نشست خبری: من هم دکتر تیم را می فرستم! سردار آزمون در بغل قهرمان جهان (عکس) افزایش شمار شهدای غزه به مرز ۳۴ هزار نفر باخت غیرمنتظره ژاپن در گام اول جام ملت های فوتسال آسیا رئیسی: با تبلیغ همجنس بازی ‌می خواهند نسل بشر را قطع کنند نماینده روسیه در شورای امنیت : آمریکا با هر قطعنامه آتش بس در غزه مخالفت کرده است شوک دوباره به پرسپولیس؛ یک ستاره دیگر مصدوم شد دستگیری ۲۰ نفر به دلیل فروش سوال های جعلی آزمون سراسری
وبگردی