عصر ایران؛ سروش بامداد- به گفته یک عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی « 90 درصد ثبت نام کنندگان در سامانه دریافت یارانه نقدی، درآمد خود را زیر یک میلیون تومان اعلام کرده اند.از این میان 60 درصد درآمد خود را زیر 600 هزار تومان اعلام کرده اند.»
از دو حال خارج نیست: یا واقعا درآمد ماهانه 90 درصد مردم ایران زیر یک میلیون تومان است که تصویر تیره و تاری ترسیم می کند و با هیچ یک از مدعاهای اقتصادی سازگار نیست یا چنین نیست که به معنی اظهار نادرست درآمد است که باز با ادعاهای اخلاقی درباره خودمان، انطباق ندارد و در هر دو صورت قابل تامل و البته تاسف است.
در حالت اول، درآمد ماهانه 90 درصد مردم تنها 350 دلار در ماه است. چنانچه ساعات کار هر هفته را 44 ساعت در نظر بگیریم هرساعت تنها 2 دلار خواهد شد. در حالت دوم، جامعه ای که در آن از بام تا شام درباره اخلاق و معنویت سخن گفته می شود در ورطه دروغ افتاده است.
این گفتار نمی خواهد و نمی تواند قضاوت کند و هیچ نسبتی را متوجه این جمعیت آماری سازد چون صحبت از بخشی از مردم نیست و تقریبا همه ما را دربرمی گیرد. اما چند نکته قابل طرح است:
1- وقتی صحبت از درآمد می کنیم منظور ساعات موظف کار است. ممکن است یک کارمند بانک، بعد از ظهرها در یک شرکت خصوصی حسابداری کند یا بابت خدماتی که به برخی مشتریان خود ارایه می دهد دریافتی هایی داشته باشد. طبعا نمی توان انتظار داشت مجموع این درآمدها را اعلام کند و در سامانه تنها آنچه را به صورت رسمی و در ساعات موظف کار دریافت می کند اظهار کرده است. شاید چون آن درآمد ها را پایدارنمی داند و چه بسا بتوان ادعا کرد بخش قابل توجهی از مردم چنین هستند.
بنا بر این آنچه اظهار کرده اند از منظر رسمی «راست» و از نگاه کلی «ناراست» است.
راست است چون دریافتی رسمی او چنین نشان می دهد و مازاد را به قیمت فدا کردن اوقات فراغت به دست می آورد و ناراست است چون به هر حال ورودی درآمدی او افزون تر است. مثلا آیا می توان از معلمی که اوقات آزاد خود را به تدریس خصوصی می پردازد انتظار داشت این درآمدها را نیز منظور کند؟
2- در حالت دوم بخش قابل توجهی، اطلاعات نادرست داده اند. این اتفاق را می توان نشانه ای از بحران اعتماد دانست و شکافی که باید ترمیم شود. شاید علت این باشد که راست گویی پر هزینه تر از دروغ گویی بوده است. در قوانین ایران دروغ، جرم نیست مگر شهادت دروغ یا نسبت دروغ در رسانه و نظایر این ، ولی شخص را به صرف دروغ گفتن غیر از موارد یاد شده نمی توان مجازات کرد.
اگر می خواهیم مردم را به راست گفتن سوق دهیم باید هزینه راست گفتاری را کاهش دهیم. یک نمونه می تواند گویای این وضعیت باشد. مطابق آمار رسمی در شهرهای بزرگ و در موسم انتخابات نرخ مشارکت 60 درصد است. یعنی 40 درصد مردم به هر دلیل شرکت نمی کنند. در مصاحبه های تلویزیونی اما همه از رای دادن سخن می گویند. آیا سراغ آن 40 درصد نمی روند یا آن 40 درصد هم به دروغ می گویند مشارکت می کنند یا پاسخ های آنان پخش نمی شود؟ در هریک از سه حالت رفتار صدا و سیما مردم را به این سمت سوق داده است.
باور این که 90 در صد مردم زیر یک میلیون تومان درآمد داشته باشند دشوار است. اما این سخن به معنی آن نیست که الزاما بخش قابل توجهی دروغ گفته اند. زیرا می توان حدس زد همان حداقل حقوق که در لیست های بیمه منظور می شود اعلام شده است. وقتی سازمان تامین اجتماعی بیمه بیکاری را نه بر اساس حقوق واقعی که بر پایه حق بیمه اعلام شده می پردازد و هنگامی که ثبت حقوق بالاتر در لیست ها مستلزم پرداختی بیشتر است متقابلا مردم نیز درآمد خود را این گونه اظهار می کنند.
نمی توانیم هموطنان مان و خودمان را به دروغ متهم کنیم اما می توانیم وباید بر این واقعیت تامل کنیم که چرا راست گفتاری پر هزینه شده یا پرهزینه به نظر می رسد و دروغ گویی نه تنها هزینه زا نیست یا این گونه به نظر می رسد بلکه منفعت آفرین هم می تواند باشد.
این ماجرا یک وجه پاردوکسیکال و تناقض آمیزهم دارد. وقتی سامانه ثبت نام برای دریافت یارانه نقدی ایجاد می شود طبعا دعوت به ثبت نام است نه انصراف و شمار ثبت نامی ها بر انصرافی ها می چربد و هنگامی که هدف نهایی از ثبت نام دریافت یارانه نقدی باشد نمی توان انتظار داشت به گونه ای اطلاعات بدهند که دریافت نکنند!
پیشتر شاید برای خیلی ها جای سوال بود که چرا علم اقتصاد که با عدد و رقم و درصد سر وکار دارد ذیل علوم انسانی تعریف می شود؟ نوع مواجهه ما با مقوله یارانه نقدی که تحلیل های جامعه شناختی ، روان شناختی، سیاسی ، فرهنگی را برای فهم یک موضوع اقتصادی به صحنه آورده اما نشان می دهد که چه رابطه عمیقی میان اقتصاد و دیگر زیر شاخه های علوم انسانی وجود دارد و چه بسا خودمان خبر نداشتیم!
[بعد التحریر: از برخی کامنت های کاربران گرامی نیز این نکته بر می آید که شماری از ثبت نام کنندگان، مابه التفاوت درآمد و هزینه را ثبت کرده اند. موضوع قابل تاملی است اما نمی توان به قطعیت در این باره نظر داد که چند درصد این گونه محاسبه کرده اند یا بعضی گفته اند درآمد را به تعداد اعضای خانوار تقسیم کرده اند. در این حالت نیز مشخص نیست چند درصد چنین کرده اند اما به هر صورت اتفاق افتاده است.]
آخه خودم هم دانشجوی دکتری هستم.
تازه من بورس هستم و جالب اینجاست که الان 8 ماه از زمان بورس من می گذرد و هنوز هیچ پولی از طرف دانشگاه مربوطه به من داده نشده است (از وزارت علوم سوال کرده ام و گفته به دانشگاه برای پرداخت به حساب شما واریز شده است اما این دانشگاه لعنتی هنوز به ما پولی نداده است). حالا بحث اینجاست که من به حساب 700 هزار تومان ماهانه برای بورسیه دریافت می کنم اما نه تاکنون دریافت کرده ام و از همه مهمتر اینکه توی حکم بورس من نوشته شده است این مبلغ حق شما نیست و یک لطف (منت) از طرف سازمان دانشجوبان به شما می باشد و اگه هر غلطی بکنی خواب این منت را خواهی دید. آخه خداییش حالا من توی این پر کردن یارانه ها حقوق و دریافتی که صفر است (منهای یارانه هایی که الان میدن ها) چند باید می زدم. من که گزینه دوم رو زدم ولی خدا ازشون نگذره که اینجوری میکنن با جوانهایی مثل من :) :) :)
یک نفر پیدا شد کمی روراست و بدون لاپوشانی حرف بزند.
دلم برای تو می سوزه عصر ایران
اينطوري كه نميشه.
اين سامانه بايد باز باشه تا هر كس هر زماني كه نياز به يارانه داشت بياد و ثبت نام كنه و هر زماني هر كي خواست انصراف بده. نكته جالب اينه كه فقط مي شه انصراف داد و نميشه ديگه ثبت نام كرد!!
تازه وضعيت افرادي كه در همين آخرين دوره به دليل عدم اطلاع رساني درست دولت نتونستن ثبت نام كنن هنوز معلوم نيست/ ديگه اجازه ويرايش نميدن/ اين خيلي بي انصافيه/ من و همسرم در خانواده قبليمون بوديم و فكر ميكرديم كه ميتونيم با همسرم جداگونه ثبت نام كنيم . واسه همين در خانواده پدري ثبت نام نكرديم. در روزهاي اول هم بوديم كه دولت اطلاع رساني درستي نكرده بود/ در حاليكه من و همسرم نياز به يارانه داريم ولي جا مونديم و نميتونيم ثبت نام كنيم/
من نميدونم چه منطقي داره كه اجازه ويرايش ديگه نميدن !!
مگه تو مملکت ما دروغ گویی هم وجود داره؟
حیا کن چرا تهمت می زنید
به نظرم این نوع ثبت درآمد بیشتر اعتماد مردم به توان راستی آزمایی دولت رو نشون می ده. که به نظر می رسه ارزیابیشون درست باشه. می گید نه ببینید.
آدم بزرگها هر بچه ای را که با شیطنت به خواسته هایش میرسد را مورد تشویق قرار داده و میگویند " آینده اش روشن است "
بنا به احترام و صداقت همیشه ساکت بودم و میخواستم کارها بر اساس اصول و قواعد پیش برود لذا پدر و مادرم در مورد آینده ام ابراز نگرانی میکردند.
جالب این است که حق با پدر و مادرم بود!
والدینم ,پسر خاله ام را الگوی من معرفی میکردند چون یکبار بدور از چشم نگهبان بیمارستان وارد بیمارستان شد و سراغ خاله ام که بستری بود رفت! ولی من نتوانستم چون وقتی نگهبان گفت که وقت ملاقات تمام شده برگشتم خونه و این ننگ را برای همیشه در پرونده خانواده گیم دارم.
براستی حق با کیست؟!!
همین مشکل حل بشه خیلی از مشکلات فرهنگی هم پشتش حل میشه
ما نیز از کرده ی خود پشیمان و خواستار دریافت یارانه مثل بقیه هستیم و خواستار ثبت نام مجدد!
آقای دولت محترم ! اگر نمی خواهی قانون را اجرا کنی و یا ناتوانی! به ما ظلم نکن ، به کسانی که به ندایت لبیک گفتن و بیشتر از همه دلشان برای کشور می سوزد
البته نویسنده مطلب این را باید درنظر بگیرد که خیلی از خانوارها مابه التفاوت درآمد وهزینه های خودرااعلام کرده اند یعنی مبلغی که در ماه برای آنان می ماند ویا می توانند ذخیره کنند
با کسر اجاره خانه .دو عدد وام ازدواج.یک عدد وام قرض الحسنه شرکت همسرم و مبلغی که از فامیلمونمون قرض کردیم و ماهی 300 هزار به اون میدیم فقط مبلغ 200 هزار تومان به علاوه یارانه جفتمون برای خرج کردن برایمون باقی میمونه....
با این همه حساب و کتاب ما هم باید زیر ششصد مینوشتیم...
چون عملا زیر ششصد جهت زندگی داریم...
فکر کنم همه مردم بدبخت ایران که متهم به دروغ گویی شدند اینجوری حساب کردند...
قصد تحلیل ندارم فقط چند جمله عرض می کنم:
شروع دروغ گویی مردم یک جامعه(شاید بشود انرا دروغگویی اجتماعی تلقی کرد) از کجاست؟
زمینه ها وعوامل آن کدامند؟
تداوم بخش. تشدید کننده انها کدامند؟
و...
به نظر حقیر یکی از مهمترین عامل دروغ گویی اجتماعی برمی گردد به تعامل دولت ها(نه نظام) با مردم خودشان وبخصوص در زمین هایی که مستقیما" با زندگی ومعیشت مردم (مثل اقتصاد) سروکاردارد.
به عنوان مثال وقتی سخنگویان دولت ودولت مردان درباره ی یک موضوع مهم اقتصادی مثل همین یاران ها سخن می گویند باید بسیار سنجیده وبا دقت تمام وبا زبان مردم سخن گویند واز تعدد افراد برای اطلاع رسانی وتکثر نطرات وبخصوص نظرات شخصی بپرهیزند.
گاهی یک وعده ای که دولت به مردم می دهد اگر بموقع تحقق پیدا نکند برای مردمی که انتظار آنرا دارند بسیار سخت ونگران کننده است چه برسد به اینکه این وعده به هردلیلی اصلا" به سرانجام نرسد؟!
مردم چون در جریان چرایی وچگونگی دلائل عدم سرانجام یم وعده مهم نیستند به شایعات ونقل بازارها توجه نموده وآنرا فرض تلقی می کنند. وچه بسا به ارامی نسبت به دولتمردان بی اعتماد وآنها رادورغگو می دانند وبرای مشارکت در امری اجتماعی واقتصادی بیشتر به منافع خود توجه دارند تا منافع جمعی.!
چرا ؟
چون دیگر دولتمردان را امین خود نمی دانند ووعده های آنها را غیر واقعی می شمارند واگر این موضوع در مردم نهادینه شود بسیار سخت وسنگین خواهد بود که آنرا تغییر داد.چون با تغییر دولت ها به میزان زیادی این باورداشتها به دولت بعدی منتقل می گردد.!!
لذا هردولت مرد باید بشدت مواظب گفته های خود وبازتاب آن در میان جامعه باشد. بامردم روراست واگروعذه ای درموقع خودش به منصه ظهور نرسید صادقانه دلایل آنرا برای مردم تضیح دهند وبایت آن عذرخواهی کنند.چه بسا مردم براحتی از عذرآنها می گذرند ولی از کتمان خلف وعده غیر.
من واقعا نمي دونم ماهي ٤٥ هزار تومن كه مي شه واسه يه خانواده ٤ نفره ميشه ١٨٠ تومن چقدر مونه واسه يه خانواده كمكي باشه كه اين بحث روش ميشه! به نظر من دولت بايد فقط به عزيزاني كه تحت پوشش بهزيستي و كميته امداد هستن يارانه بده و قال قضيه رو بكنه! وگرنه اگه بخواد اينجوري نظرخواهي كنه و خوداظهاري و از اين حرفها، هيچوقت به جايي نمي رسه!
روایت است که پیامبر فرمودند . بنیان اسلام بر سه چیز است. 1- صداقت 2- امانتداری 3- وفا به عهد.
تمامی ادیان و تمدنها و به سه اصل معتقد هستند. ودر اجرا به خطا می روند.
صنایع ژاپن . المان به مرور زمان به این سه اصل اعتقاد پیدا کردند و رعایت می کنند .خودرو ژاپنی و المانی وفتی می گویند این ماشین دارای مشخصات فوق است .هرکس با هر ادیانی باور می کند.ولی وقتی ایران خودرو می گوید این خودرو دارای قطعات فرانسوی است خودمان باور نمی کنیم و می بینیم قطعات چینی استفاده کرده است .و...
در مورد وعده های مسئولین نیز این روش حاکم است
به نظز من آمار درست بوده است من یک کتابدار هستم در کتابخانه عمومی یعنی استخدام دولت با مدرک فوق لیسانس و حقوق 580تومان در ماه حالا به نظر شما من باید کدام گزینه را بزنم یعنی دولت خودش نمی داند که به کارمندانش چقدر حقوق می دهد.
در استان لرستان 85 درصد جمعیت درآمدشون 48 درصد میانگین کشوریه یعنی کمتر از نصف!!
تنها قشر متوسط به بالای تهران و چند کلانشهر رو نگاه نکن!
خیلی از مردم شهرستانها واقعاً در فقر به سر می برند
حتی اگر معلمی بازنشسته بوده و نیاز مبرم نیبز به این پول داشته اند اما منافع ملی را ترجیح داده اند ؟
کاش یک با ر هم با تشویق راستگویان
بعد از مدت های مدید
بعضی ها حسرت عدم صداقتشان را بچشند.
صداقت سنگ بنای حیات انسانی و انسانیت است
و اینجا بهترین نقطه شروع است
هرچند تا اینجای کار شواهد خلاف این موضوع
را نشان میدهد
کسانی که بطور عادی دنبال علم و تحصیل هستند معمولا تا اتمام درس نه می تونند بدنبال کسب مال و ثروت برند و نه در جامعه جایی دارند چون فقط مشغول درسند وقتی هم که درست تمام می شه تازه می فهمی چقدر از جامعه عقب ماندی نه پولی داری برای خودت کاری کنی و نه استخدامت می کنن. وقتی که همسن های خودت را می بینی که درس نخونده اند و رفتند دنبال پول حالا هم هر کاری می تونند بکنن، حتی می تونند مدرک تحصیلی بگیرند. حالا کارشناسیت که تمام شد برو فوق لیسانس بگیر بعد دکتری تا سنت که میانسالی رسید می فهمیی که هیچی نیستی نه زندگی داری نه پول فقط مایه دردسر خانواه هستی تمام.
وقتی مدیرعامل یک شرکت بزرگی مثل تامین اجتماعی قبل از سال بارها و بارها صحبت از افزایش 25 درصدی حقوق مستمری بگیران از ابتدای فروردین 93 میکند و بعد از تاخیر یکماه
من و شمای مستمری بگیر مشاهده میکنی که فقط 20 درصد افزایش حقوق داشته ایی . چگونه میشود به حرف ها و گفته ها اعتماد کرد و راست گویی را در ذهن خود تقویت کرد .
من و همسرم از صبح تا عصر سركاريم و مجموع درامدمان بالاي 2.5 ميليونه اما زديم 2تا2.5 چون مثلا مجموع درامد خواهرم و همسرش كه هردو جراح هستند هم بالاي 2.5 ميليونه!!! يعني 2.600 با 30ميليون رو يكي به حساب آوردن؟ طبقه بندي اين گزينه ها مشكل داشت.ضمن اينكه درآمد مادرم هم صفر هست!! اينم تو گزينه ها نبود!!
ما آدمهاي راستگويي هستيم و اگه كمي دروغ گفتيم به خاطر ايراد د رگزينه ها بود.(توجيه)
حالا من و همسرم هردو كار مي كنيم يارانه نگيريم اما خانواده اي كه خانم خونه خانه داره (و جوياي شغل نيست.) يارانه بگيره؟ رو چه حسابي؟ واسه اينكه ما بيشتر به مملكت خدمت مي كنيم؟
من كللللللي روي مخ همسرم كار كردم تا در آخرين دقايق ثبت نام كرد وگرنه ميخواست انصراف بده.به نظر من يارانه حق همه ماست.
اينجاي كامنتم رو ميتونيد سانسور كنيد: داداشم گفت من انصراف بدم رويانيان ببره بده بنگر حالشو ببره؟!
دوستان عزیزم من مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه سراسری تبریز اونم تو رشته شیمی معدنی با معدل 17/27 رو الان تو خونه دارم از دی ماه 91 (ماه فارغ التحصیلی) دنبال کار گشتم و دارم می گردم تا الان هم!!!!!!!!
انصراف بدم به نظرتون؟؟؟؟
متاهل هستم. خونه هم ندارم با پدرم هم خرجم!!!؟؟(با این تفاوت که پدر نقش آورنده پول رو بر عهده داره من هم....) موقع ثبت نام هم به ناچار درآمد زیر 600 هزار تومان رو زدم آخه برا در آمد من گزینه ای پیش بینی نشده بود؟
انصراف بدم به نظرتون!!!!؟؟؟؟
راستی من دیگه خسته شدم از دنبال کار گشتن با این مدرک با دیپلم بهتر میشه کار پیدا کرد و یا اینکه کار کرد!؟ کسی این مدرک رو لازم داره؟ البته اونایی که آدمشو دارم دست بلند کنن !؟
حالا نگفتین انصراف بدم یا نه؟!!
دولت محترم برا اینکه بدونه مردم چقدر به این یارانه!!!؟؟ نیاز دارن که ای کاش اصلا از اول هم اجرا نمی شد وقتی یارانه رو می ریزه 48 ساعت اول رو کنترل بکنه ببینه چند درصد مردم تو همون 48 ساعت اول یارانه ها رو برداشت می کنن. البته ظرفیت ای عابر بانک ها رو هم در نظر بگیرید که اگه بیشتر از این بودن......