آفتاب يزد
روزنامه آفتاب يزد در سرمقاله امروز خود با عنوان" اين حلقه هم به كار نخواهد آمد!" آورده است:
آنـچــه ايــن روزهــا بـه بهـانـه لـزوم وحـدت اصولگرايان در برخي همايشها و محافل مطرح ميشود، يكي از آخرين حلقهها براي آن است كه به اصلا ح طلبان بگويند تا جايي كه بتوانيم سهمي از مجلس براي شما نخواهيم گذاشت و اگر هم به مجلس وارد شويد، بايد منتظر همه گونه هتاكي و حمله باشيد.
كساني كه امروز عدم وحدت اصولگرايان را موجب پيروزي رقيب و خوشحالي بوش يا افزايش نفوذ امريكاييها در ايران ميدانند، در واقع در حال ارسال پيام براي كانديداهايي هستند كه عليرغم همه سخت گيريها صلاحيت آنها به تأييد رسيده و احتمال راي آوردن آنها وجود دارد. اين احتمال، اصولگرايان را در حدي نگران كرده است كه ناچارند بـدون تـوجـه به توصيههاي رهبري، به تخريب غيرمنصفانه رقيب آن هم رقيبي كه هيچ بهانهاي براي رد صلا حيت او پيدا نشده است بپردازند.
البته در سخنان اخير اصولگرايان، نكات ظريفي وجود دارد كــه يكي از مهمترين آنها، اعتراف به عدم جدي بودن بسياري از كانديداهاست. اين ادعا كه عدم وحدت اصولگرايان، موجب افزايش نفوذ امريكا بر مجلس خواهد شد تنها ميتواند دو معنا داشته باشد: نخست آنكه اكثر تاييد صلاحيت شدگان در حدي نيستند كه بر سرنوشت انتخابات اثر بگذارند و لذا عدم ائتلاف اصولگرايان، موجب پيروزي اصلاحطلبان خواهد شد؛ همان اصلاحطلباني كه به ادعاي برخي حضرات ، پيـــروزي آنهــــا موجب خوشحالي بوش ميشود و معتدلهاي آنها، خطرناكتر از افراطيها هستند! برداشت دوم از اين سخن آن است كه هر كس غير از اصولگرايان شناخته شده به مجلس راه يابد، موجب انحراف انقلاب و افتادن كشور در دامان امريكا خواهد بود. راستي آيا كساني كه اين سخن را گفتهاند، به معناي آن نيز انديشيدهاند؟ آيا اين سخن معنايي جز آن دارد كه همه كانديداها - كه طبق ادعاي دستاندركاران انتخابات، اقشار مختلف مردم را نمايندگي ميكنند - به جز كانديداهاي وابسته به جبهه متحد اصولگرايان، گرايش امريكايي دارند؟ آيا اين اتفاق، دستاورد 4 سال حاكميت بلامنازع اصولگرايان است؟
به هر حال به نظر ميرسد نشستهاي اخير اصولگرايان، آخرين حلقه براي تكميل زنجيره تلاشهاي پيشين ايشان در جهت تسلط كامل بر اركان حكومت است. اما ظواهر و قرائن حاكي از آن است كه اراده الهي و خواسته مردم آن است كه اين حلقه نيز مانند حلقههاي پيشين، جز بستهتر شدن كار فروبسته عدهاي از مدعيان اصولگرايي، ثمري براي آنان نداشته باشد.
اعتماد ملي
روزنامه اعتماد ملي در سرمقاله امروز خود با عنوان "دزديدن منار بدون كندن چاه" آورده است:
مصاحبه رئيسكل بانك مركزي ايران هرچند تا حدي صريح و شفاف اما نگرانكننده است؛ صريح و شفاف است چون وي را شايد بتوان از معدود دولتمردان نهم دانست كه با صداقت پذيرفته تورم مهارناشدني به عاملي نگرانكننده در امر اقتصاد ملي بدل شده است. نگرانكننده است چون اين سياستهاي اقتصادي كه در ناكجاآباد سياستهاي عوامگرايانه و غيرعلمي دولت نهم سبب افزايش نقدينگي و رشد سرسامآور تورم شده، نهتنها موجبات آسايش عمومي را فراهم نياورده، بلكه آوار سنگين فشار اقتصادي را بر بخشهاي ضعيف و دهكهاي پايين جامعه متزايد ساخته است.
اين فشار طاقتفرسا از آنجا شكلي مزاحگونه به خود ميگيرد كه دولت نهم با ادعاي بهبود وضع معيشتي مردم و گروههاي فرودست جامعه به قدرت رسيده است، امروز حاصل سياستهاي غيرعلمي و ناكارآمد تيم ناهماهنگ دولت آشكار شده است. به گونهاي كه رئيسكل بانك مركزي اعلام ميدارد: <رشد قيمت كالا و خدمات معمولا در دهكهاي پايين درآمدي بيشتر مشهود است، بنابراين رشد نرخ تورم در كشور نگرانكننده است. اين تعبير كه در اظهار آن رئيس كل بانك مركزي بايد با تمجيد همراه باشد، محتملا تبعاتي نيز به همراه خواهد داشت، ظاهرا ايشان نيز از اين موضوع باخبر هستند. من به عنوان ذخيره آخرت مصالح عمومي را به غضب فعلي ترجيح ميدهم.
واضح است كه دولت فعلي تصوير نادرستي از فرآيند اقتصادي دارد. روش سادهانگارانه دولت نهم در برخي حوزهها، حريمهاي اقتصاد را نيز در بر گرفته است. اينكه تصور شود با چاپ و توزيع پول در جامعه ميتوان به كمك اقشار ناتوان جامعه رسيد، ناشي از بياطلاعي از مرز اقتصادي و يا خوشخيالي مفرط است. اما آوار اين تصميمهاي مخرب هيچگاه متوجه دهكهاي بالاي جامعه نخواهد شد، بلكه آنها قابليت انعطاف و همانندسازي با شرايط بحراني را دارند. اما فقرا و ضعفا اولين قربانيان ناكارآمدي و بيثباتي اقتصادي هستند. حال ناتواني در مهار تورم كه بارها توسط كارشناسان اقتصادي اعلام و همواره توسط متصديان دولتي به باد فحش و ناسزا و استهزاء گرفته شده بودند، آثار شوم خود را به رخ ميكشد.
آمارهاي رسمي و غيررسمي رشد سريع اعداد را نشان ميدهند، در حالي كه دولت مدعي است نرخ تورم را بر عدد 8 استوار ميكند، عملا نرخي نزديك به 30 درصد را شاهد هستيم، اين مهم از نظر رئيس كل بانك مركزي خطرناك و بحرانزا است. حال سوال اين است؛ چه كسي بايد به توصيههاي ايشان گوش دهد؟ به چه دليل مجمع تشخيص مصلحت نظام وارد كارزار شده است؟ آيا ناتواني دولت و تيم اقتصادي آن براي كاهش تنش و مهار بحران لزوم ورود ديگر نهادها و اركان نظام را فراهم ميآورد؟
رئيس مجمع تشخيص مصلت نظام با صراحت از طرحي سخن راند كه اين مجمع براي كمك به دولت در حال تدوين آن است. متعاقب آن دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام از نظاممند و قطعي شدن آن سخن رانده است؛ اينكه هنوز مديران ارشد دولت نهم نتوانستهاند درك نمايند. چاپ پول موجب افزايش ثروت در جامعه نميشود، خود مشكلي ديگر است. معضل ديگر به طرح نادرست بنگاههاي زودبازده مربوط ميشود، آنگاه كه همه كارشناسان اين طرح را صرفا طرح شعارهاي توخالي و عوامگرايانه و هدر دادن ذخاير ملي كشور ميدانستند، گوش دولت بدهكار نبود. حال رئيس كل بانك مركزي از هياتي خبر ميدهد كه قرار است با وجود نخبگان كار، اقتصاد و دارايي، بانك و كارشناسان اقتصادي براي برآورد دقيقتر اين طرح تشكيل شود. جاي تاسف است كه اين هيات چرا امروز تشكيل ميشود؟ معمولا اول بايد مطالعات كارشناسي صورت پذيرد، آنگاه طرحي به اجرا درآيد! اما چه كنيم در سرزمين غريب ما، اول منار را ميدزدند و سپس به فكر چاه ميافتند.
جمهوري اسلامي
روزنامه جمهوري در سرمقاله امروز خود با عنوان "ميدان نفتي آزادگان و ناكارآمدي تحريم ها" به قلم ابراهيم افتخار آورده است:
چند روز قبل به منظور ديدن بخشي از عمليات انجام شده براي استحصال اوليه نفت از ميدان نفتي آزادگان به همراه چند تن از مهندسان برجسته صنعت نفت به هورهاي اطراف شهر هويزه در خوزستان رفتم . در اين سفر شاهد حجم عظيمي از فعاليت هاي مهندسان و كاركنان اين صنعت مهم بودم كه بدون مبالغه يقين پيدا كردم نه تنها هيچ نوع تحريمي نميتواند ملتي را كه بخواهد آزاد و مستقل باشد از پاي در آورد بلكه تحريم هاي قدرت هاي سلطه گر و ظالم باعث شكوفايي و بارور شدن استعدادهاي نهفته آن ملت نيز خواهد شد. تجلي اين نكته امام خميني را كه فرمودند : « همين تحريم اقتصادي براي شما يك تحفه آسماني بود كه فكرهاي متفكران ما را به راه انداخت و بحمدالله رو به خودكفايي مي روند . » (صحيفه امام ـ ج 16 ـ ص 276 ) بار ديگر در صحنه به توليد رسيدن ميدان نفتي آزادگان ثابت شد صحنه اي كه فرزندان انقلابي امام خميني آنرا در تاريخ ايران به ثبت رساندند.
با دانستن ويژگي هاي ميدان منحصربه فرد آزادگان است كه مي توان عظمت اقدام كارشناسان و مهندسان صنعت نفت ايران را درك كرد و ابعاد شكستي را كه دشمنان اين ملت و پيروي كنندگان از آنها تحمل كردند ترسيم نمود.
ميدان نفتي آزادگان با مساحتي حدود 900 كيلومتر مربع و ذخيره نفت در جا به ميزان 33 ميليارد بشكه نفت خام از نسل ميدان هاي فوق عظيم جهان است كه از لايه هاي متعدد تشكيل شده و داراي پيچيدگي هاي فني و زمين شناختي بالايي است و چنانچه شرايط جغرافيايي و سختي كار در اين منطقه از كشورمان را نيز به آن اضافه كنيم پي بردن به عظمت كار بيشتر نمايان خواهد شد. صحنه عمليات توليد و كار در يكي از خطرناك ترين مناطق عملياتي جنگي هشت سال دفاع مقدس قرار دارد و خطرات ناشي از وجود دهها هزار مين قابل انفجار باقيمانده از دوران جنگ اين دشواري را دوچندان كرده است .
پس از كشف اين ميدان فوق عظيم نفتي در سال 77 و به دنبال توافقاتي كه با شركتهاي ژاپني براي سرمايه گذاري در حوزه نفت و گاز به عمل آمد كارهاي فني و توليد ميدان به كنسرسيومي به سرپرستي شركت ژاپني اينپكس با همكاري شركتي ايراني واگذار گرديد. ژاپني هاي پيمان شكن كه تا همين مرحله هم با زياده طلبي و باج خواهي ها و پيشنهاد قيمت هاي چند برابر فرصت و نيروي زيادي را از اين ملت از بين برده بودند با اعمال فشار آمريكا و به بهانه هاي بي اساس از تعهدات خود سرباز زدند و بر پرونده سوابق عهدشكني خود در جريان طرح پتروشيمي ايران و ژاپن در بندر امام خميني برگ ديگري افزودند.
مسئولين صنعت نفت كشور به منظور حفظ منافع ملي سهم طرف ژاپني را به 10 درصد تقليل داده و توسعه اين ميدان عظيم نفتي را به كارشناسان متدين و كارآزموده اين صنعت در داخل كشور سپردند. شركت ملي نفت ايران با پذيرش مسئوليت اجراي توليد از ميدان آزادگان توسط شركت ملي مناطق نفت خيز جنوب و بررسي و اطمينان از توان اجرايي متخصصان ايراني برداشت اوليه از ميدان را به مناطق نفت خيز جنوب واگذار نمود.
طرح برداشت زودهنگام از ميدان آزادگان باهدف كسب اطلاعات لازم براي توسعه جامع ميدان و درآمدزايي از آن اجرا گرديد. در اين مرحله تعمير و تكميل و بهره برداري از 6 حلقه چاه اكتشافي موجود كه دو حلقه آنها توسط ژاپني ها غيرقابل تعمير اعلام گرديده بود انجام و استحصال نفت خام و تامين ارز مورد نياز براي توسعه نهايي ميدان آغاز شد.
حجم فعاليت هاي انجام شده در اين مدت كوتاه 6 ماهه بيانگر اراده جدي كارشناسان نفتي جنوب براي پايان دادن به شعار « تحريم نفت ايران » بود. خوشبختانه پيشرفت سريع و اجراي موفق توليد زودهنگام از ميدان موجب شد مرحله دوم طرح نيز با هدف افزايش توليد تا 50 هزار بشكه در روز به مناطق نفت خيز جنوب واگذار شود كه هم اينك در مرحله انجام است .
كيهان
روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان "دو ديدگاه "به قلم حسين شريعتمداري آورده است:
امام راحلمان(ره) كه خدا بر درجاتش بيفزايد، به ماجراي عبرت انگيزي از قول شهيد مدرس اشاره كرده و مي فرمود- نقل به مضمون- اهالي يك روستا از ظلم و ستم «خان» نزد مرحوم شهيد مدرس به دادخواهي آمده و گفته بودند كه مزدوران خان، كتك مفصلي به آنها زده و دسترنج آنان را هم غارت كرده اند. روستائيان مظلوم از شهيد مدرس راهنمايي مي خواستند تا عليه خان و مزدوران او به دادگاه شكايت كنند. مرحوم شهيد مدرس خطاب به آنها گفته بود چرا نشسته بوديد كه مزدوران خان شما را كتك بزنند «شما بزنيد تا آنها بروند شكايت كنند، نه اين كه بخوريد و برويد شكايت كنيد.» صحيفه امام(ره) جلد8 ص138
ديدگاهي كه آن روز از سوي گروهك آمريكايي نهضت آزادي نمايندگي مي شد، بعدها در دوران موسوم به اصلاحات، ابتدا به درون برخي از گروههاي مدعي اصلاحات سرك كشيد و سپس بخش قابل توجهي از اين طيف را درنورديد تا آنجا كه زورگويي ها و باج خواهي هاي آمريكا و متحدانش را نتيجه و پي آمد اصرار ايران اسلامي بر آموزه هاي امام(ره) و انقلاب معرفي مي كردند و با تعريف غلط و تحريف شده اي از سياست «تنش زدايي»، عقب نشيني گام به گام در برابر باج خواهي دشمنان بيروني را پيشنهاد مي كردند به گونه اي كه اگر مديريت الهي و هوشمندانه رهبر معظم انقلاب و پيروي توده هاي مردم از ايشان نبود، امروز نه فقط شاهد پيروزي عظيم در چالش هسته اي و دستاوردهاي بزرگ و حيرت انگيز، علمي، نظامي و بين المللي نبوديم، بلكه بعيد نبود به علت حضور برخي از اين طيف در كانون هاي قدرت و تصميم گيري نظام- دولت اصلاحات و مجلس ششم- مورد هجوم وحشيانه آمريكا و متحدانش نيز قرار گرفته بوديم. گفتني است پيشنهاد يكي از مدعيان اصلاحات درباره فرستادن بينش امام(ره) به موزه تاريخ و يا اين ادعا كه شهادت امام حسين(ع) نتيجه خشونت گرايي جدش رسول خدا(ص) در صدر اسلام بوده است - كه متاسفانه با عكس العملي از سوي ساير مدعيان اصلاحات روبرو نشد- در راستاي ترويج همين ديدگاه سازشكارانه و انحرافي مطرح شده بود.
و اما، ديدگاه ديگري كه بر آموزه هاي انقلاب، امام راحل(ره) و خلف حاضر او تاكيد دارد و امروزه از سوي اصولگرايان- به مفهوم واقعي آن و نه اين يا آن حزب و گروه- نمايندگي مي شود، بر اين باور است كه نرمش در مقابل باج خواهي دشمنان بيروني نه فقط دشمن را به مدارا نمي كشاند، بلكه جري شدن بيشتر آنان را در پي خواهد داشت. اين ديدگاه تجربه ايستادگي و مقاومت سه دهه بعداز پيروزي انقلاب اسلامي در مقابل باج خواهي ها و زورگويي هاي دشمنان را به عنوان گوياترين و محكم ترين «سند» براي اثبات نظر خود به همراه دارد كه چالش چند ساله هسته اي و فراز و نشيب هاي چهارساله آن از جمله آنهاست. در مجلس ششم و در اوج اصرار آمريكا و متحدانش براي وادار كردن ايران اسلامي به پذيرش پروتكل الحاقي-2+39-تعدادي از نمايندگان مدعي اصلاحات يك طرح 3فوريتي- دقت شود كه طرح 3فوريتي مخصوص شرايط بسيار ويژه و حساس است- را تهيه كرده بودند كه ايران را ملزم به پذيرش بي قيد و شرط پروتكل الحاقي مي كرد! اين طرح كه خبر آن با استقبال و ذوق زدگي فراوان آمريكا و انگليس روبرو شده بود از ترس برانگيختگي مردم غيرتمند كشورمان عقيم ماند... و يا در همان حال كه آمريكا و اسرائيل ادعا مي كردند جمهوري اسلامي ايران، اطلاعات هسته اي خود را به آژانس بين المللي انرژي اتمي ارائه نكرده است، يكي از نمايندگان مدعي اصلاحات مجلس ششم پشت تريبون رفت و در نطق پيش از دستور اعلام كرد كه ايران طي 91 سال گذشته درباره فعاليت هسته اي خود به دنيا دروغ گفته است!! و دهها نمونه مشابه ديگر از همين دست كه فهرست كردن آنها نيز به درازا مي كشد. نتيجه و پي آمد اين برخوردهاي سازشكارانه كه تحت پوشش حفظ امنيت و آرامش مردم و پيشگيري از حمله آمريكا تئوريزه مي شد، جري شدن بيشتر دشمن بود تا آنجا كه تروئيكاي اروپايي در اجلاس پاريس با صراحت اعلام كردند بهترين تضمين عيني ايران به اروپا دست كشيدن از تمامي فعاليت هاي هسته اي است!!
اين يك اصل آزمون شده و غيرقابل ترديد است كه در دنياي امروز و در عرصه مناقشات-يا تعاملات-بين المللي هر يك از كشورها به اندازه قدرتي كه دارند سهم مي برند و نه به اندازه چانه اي كه مي زنند!! و يا به اندازه ميزاني كه از ايستادگي و استقامت خود مي كاهند! انتفاضه فلسطين، حزب الله لبنان، اسلامگرايي تركيه، مقاومت مردم عراق،... و از همه برتر، انقلاب اسلامي ايران نمونه هاي غيرقابل انكاري بر صحت اين نظر است.
كساني كه از داخل كشور براي دشمنان بيروني نشانه و سيگنال ضعف مي فرستند فقط دندان طمع دشمنان را تيزتر و عزم آنان را براي زورگويي بيشتر مي كنند-هرچند كه چنين قصدي نداشته باشند- و آنان كه بر ايستادگي و مقاومت تاكيد مي ورزند، دشمنان را از تصميم به حمله احتمالي پشيمان مي كنند چرا كه تمامي قدرت هاي زورگو براي باج خواهي از ديگر كشورها به ارزيابي سود و زيان مي نشينند و هزينه زورگويي و باج خواهي را به عنوان اصلي ترين عامل در محاسبات خود به حساب مي آورند، بنابراين بي آن كه به ذهن پيچيده اي براي محاسبه نياز باشد با قاطعيت مي توان گفت اگر قدرت هاي استكباري-و هر دشمن ديگري- هزينه زورگويي و باج خواهي خود را سنگين ارزيابي كند از دست زدن به اقداماتي نظير حمله نظامي و يا آتش افروزي ها و فتنه جويي هاي مشابه عقب مي نشيند و چنانچه حريف را در موضع ترس و ضعف ببيند از هيچ اقدام وحشيانه اي دريغ نمي ورزد. از اين روي؛ برخلاف ادعاي برخي از طرفداران مسالمت با دشمنان بيروني، حضور اين طيف در كانون هاي قدرت و تصميم گيري نه فقط امنيت و آرامش مردم را تضمين نكرده و خطر اقدامات زورگويانه دشمنان را كاهش نمي دهد، بلكه اين جماعت با حضور خود در مراكز قدرت، دندان طمع دشمنان بيروني را براي باج خواهي تيزتر كرده و نهايتاً آرامش و امنيت مردم را به مخاطره مي اندازند اگرچه در اينگونه موارد احتمالي، مردم پاكباخته ايران اسلامي حرف نهايي را مي زنند.
قدس
روزنامه قدس در سرمقاله امروز خود با عنوان استراتژي مقاومت؛ رمز موفقيت در فينال هسته اي به قلم غلامرضا قلندريان آورده است:
انتشار گزارش البرادعي در خصوص پاسخ به ابهامهاي باقي مانده آژانس در مذاكرات با ايران، هر گونه بهانه اي را از كشورهاي ماجراجو نسبت به تطويل پرونده هسته اي ايران سلب نموده است. پس از گذشت چهار سال از اتهامهاي بي اساس كشورهاي غربي و در رأس آنها آمريكا و انگليس در خصوص انحراف جمهوري اسلامي ايران از فعاليتهاي صلح آميز هسته اي و تلاش بي وقفه اين كشورها در جهت سوءاستفاده از آژانس انرژي اتمي در راستاي مقاصد سياسي خود، گزارش نهايي محمد البرادعي تقديم شوراي حكام اين آژانس شد.
همچنين اين گزارش تأكيد دارد كه ايران زمينه دسترسي به مواد و فعاليتهاي هسته اي را فراهم كرده و اطلاعات آژانس درباره مواد و فعاليتهاي هسته اي اظهار شده جاري ايران، شفاف تر شده است.
پرونده هسته اي ايران در سالهاي اخير با وجود نبود مستندهاي حقوقي و قانوني مبني بر انحراف در جهت مقاصد نظامي، از سوي صاحبان قدرت با يك شانتاژ خبري از حوزه نگاه فني خارج شده و از منظر سياسي مورد تحليل قرار گرفته است.
ايران و ديگر بازيگران سياسي، به رهيافتهاي قانوني و فني در مسير ارزيابي اين پرونده معتقدند، اما مباني نظري و معرفتي قدرت محور كه همچنان سايه سنگيني بر تعاملهاي بين المللي افكنده است، اجازه نمي دهد مناقشات گوناگون بين حوزه هاي سياسي، براساس شاخصهاي حقوقي مورد امعان نظر قرار گيرد.
طرفهاي درگير پرونده هسته اي ايران با رويكردهاي متفاوتي اين مناقشه را دنبال مي نمايند، به گونه اي كه آمريكاييها دستيابي ايران را به سلاح هسته اي يك امر محتوم و قطعي مي پندارند، اما اروپاييها آن را فقط يك احتمال و فرضيه تلقي مي كنند. همين طرز نگرش باعث دو رويكرد متفاوت در آمريكا و اروپا نسبت به مسأله هسته اي ايران شده است. اروپا به گفتگو تأكيد دارد، اما آمريكا به برخورد و خشونت. همچنين اروپاييها برخلاف آمريكاييها معتقدند رفتار پرخاشگرانه با ايران نتيجه عكس خواهد داد.
جمهوري اسلامي ايران در طرح اقدام (مداليته) با ارايه پاسخ حقوقي و فني توانست ادعاي مغرضانه برخي كشورها را كه با فضاسازيهاي منفي بازيگران هسته اي را در مسير هدفهاي خود به كار مي گرفتند و همواره آنها را از اتخاذ جهت گيري مستقل در ارتباط با ايران باز مي داشتند، خنثي نمايد.
اين در حالي است كه البرادعي در گزارش جديد خود، از همكاري گسترده ايران با آژانس و موافقت براي بازرسي از سايتهاي اتمي اين كشور خبر داد و بر نبود انحراف در برنامه هسته اي تهران تأكيد كرد.
ايران بارها بر صلح آميز بودن برنامه هسته اي خود تأكيد كرده است و آن را صرفاً براي توليد انرژي ادامه مي دهد تا در دهه هاي آينده كه بحران انرژي گريبانگير كشورها خواهد شد، به خودكفايي در زمينه انرژي دست يابد.
از سوي ديگر، براساس بند ج ماده 12 اساسنامه آژانس، احراز انحراف كشورها در فعاليت هسته اي خود برعهده بازرسان آژانس است كه بايد آن را از طريق مدير كل آژانس به شوراي حكام گزارش نمايند.
بازرسان آژانس تاكنون با هر وسيله اي - اعم از نصب دوربين و يا بازديدهاي سر زده- تمامي فعاليتهاي هسته اي ايران را تحت نظر داشته و بارها تأييد كرده اند كه اين فعاليتها صلح آميز بوده است. بدين ترتيب، موفقيت جمهوري اسلامي در ماراتن هسته اي را بايد غلبه رهيافت حقوقي و فني بر رويكرد سياسي و امنيتي تلقي نمود.
بر اساس راهبرد مقاومت، در سالهاي اخير با وجود تشديد فشارهاي بين المللي بر جمهوري اسلامي ايران، نه تنها دولتمردان عقب نشيني نكردند، بلكه با روحيه هاي برگرفته از گنجينه دفاع مقدس كه همان ساز و كار ايستادگي است، توانستند در ميان موج گسترده تهديدهاي رواني و رسانه اي محافل سياسي غربي، در پيگيري خواسته هاي ملي مصر بوده و عملكرد قابل دفاعي را از خود بر جاي بگذارند.
بايد اذعان داشت، آنچه تاكنون مانع عملي شدن تهديدهاي آمريكا و همپيمان منطقه اي اش (اسرائيل) عليه جمهوري اسلامي ايران گرديده، وجود شاكله دفاعي كشور بوده كه ابتناي آن بر رويكرد ايستادگي و مقاومت است؛ نكته اي كه دشمنان اين نظام در دوران جنگ نابرابر 8 ساله آن را به خوبي تجربه نموده اند.
كشورهاي قدرتمند فعلي كه انگاره هاي تعاملهاي سياسي را بين كشورها سكانداري مي كنند، مي كوشند كشورهاي مستقل را از دستيابي به خواسته هايشان محروم نمايند. پس تنها گزينه پيگيري حقوق ملتها، تكيه بر توان خودي بدون اتكا به قوانين يكسويه تحميل شده از سوي برخي كشورها به جامعه بين الملل است.بدين ترتيب، به نظر مي رسد اتخاذ گزينه مقاومت از سوي دولتمردان در دوران دفاع مقدس كه به برتري ايران و تغيير موازنه در جبهه ها منجر گرديد، امروز نيز در رويارويي ديپلماتيك كارآيي بالايي مي تواند داشته باشد، كه ثمره آن در پيروزي فينال هسته اي به شكلي ملموس عينيت يافته است.
طرف غربي بايد بداند ناديده گرفتن مسير حقوقي و فني، نه تنها مشكلي را از آنها حل نمي كند، بلكه بر پيچيدگي موضوع بيش از پيش مي افزايد. هجمه امنيتي و سياسي به انرژي هسته اي ايران تاكنون نتوانسته مسير احقاق حقوق ملت ايران را مسدود نمايد و اگرچه روند پيشرفت را در برخي مواقع با كندي مواجه كرده، ولي هيچ گاه آن را متوقف نكرده است.اكنون با انتشار اين گزارش، محملي براي باقي ماندن اين پرونده در شوراي امنيت باقي نمي ماند و شايسته است در اسرع وقت پرونده ايران از شوراي امنيت به آژانس عودت داده شود تا ادامه تعاملها از طريق مكانيسم آژانس تعقيب شود.
نبايد فراموش نمود، جمهوري اسلامي ايران بر اساس سه اصل راهبردي «عزت، حكمت، مصلحت» ضمن احترام متقابل نسبت به بازيگران عرصه بين المللي، از دستيابي به حقوق هسته اي خويش غفلت نكرده و اين مهم را تا حصول نتيجه پيگيري مي كند.
صداي عدالت
روزنامه صداي عدالت در سرمقاله امروز خود با عنوان "انتخابات و برنامه" آورده است: در نظامهاي مردمسالار ميدان انتخابات فرصت بهره گيري از تمام توش و توان علمي و كارشناسي جامعه و ارائه برنامه از سوي احزاب و گروه هاي سياسي و مشاركت و حضور فعال شهروندان در عرصه تصميم گيري براي اداره كشور است . در نهايت آن حزب يا جناحي كه با راي مردم اكثريت مجلس يا مسئوليت قوه مجريه را بدست مي گيرد بايد ضمن پايبندي به برنامه مورد تأييد اكثريت رأي دهندگان و اجراي آن طي دوران مسئوليت ، پاسخگوي عمل خود در برابر منتقدان و احزاب رقيب باشد و در فرصت انتخابات بعدي در يك ميدان رقابتي ميزان موفقيت يا ناكامي خود با راي و نظر مردم ارزيابي نمايد و آمادگي پذيرش شكست و جابجايي قدرت با رقيب را داشته باشد . راز بقا و پويايي اين نظام ها نيز در همين رقابت برنامه ها و تجميع توانها ( سرمايه اجتماعي ) براي اداره بهتر امور و پاسخگويي مستمر به مطالبات مردم و جلب رضايتمندي آنان است . در واقع در نظام هاي مردمسالار هيچ گروه و حزب و جناحي نمي تواند تكيه زدن بر كرسي هاي قدرت و مقام هاي حكومتي را تصور كند مگر با جلب راي و نظر اكثريت مردم ، و اينهم ممكن نيست جز با ارائه برنامه و عمل به آن در دوره مسئوليت و بازكردن ميدان انتخاب و رقابت در مقاطع ادواري انتخاباتي بروي مردم . به عبارت روشن اين كلام مبارك كه مردم با هيچكس در هر مقام و مسئوليتي عقد اخوت نبستهاند فقط وقتي امكان عملي و تحقق خارجي مي يابد كه مردم هر از گاهي بتوانند نسبت به عملكرد مسئولان حكومتي و برنامه آنها در مقام مقايسه با برنامه ها و تجربه هاي رقيب اظهار نظر و راي نمايند تا از اين طريق بر مشروعيت و كارآمدي دائمي حكومتگران در پاسخگويي به مطالبات و خواسته شان دامن زنند، در غير اينصورت اين كلام جز جمله اي زيبا نخواهد بود و كاربرد مفيدي هم نخواهد آمد .
مردم سالاري
روزنامه مردم سالاري در سرمقاله امروز خود با عنوان « تاملي بر سياست خارجي فرانسه در دوره ساركوزي؛ نشستن با اروپا، برخاستن با آمريكا» به قلم يوحنا نجدي آورده است:
بيست و سومين رئيس جمهوري فرانسه، فرزند پدري مجارستاني و مادري يوناني تبار، را بايد از جنجاليترين رهبراني كنوني جهان دانست. نيكلا ساركوزي 53 ساله، اينك در حالي رداي ششمين رئيس كشور در دوره جمهوري پنجم فرانسه را به تن كرده كه به باور بسياري از تحليل گران، رياست جمهوري او را ميتوان به مثابه نقطه عطفي در تاريخ سياسي اين كشور دانست. آن چنان كه امروزه در دانشكدههاي علوم سياسي و روابط بين الملل از عصر پيشاساركوزي و پساساركوزي سخن گفته مي شود.
مسووليت هايي چون دبير كلي حزب اتحاد براي نهضت مردمي، وزارت دارائي و وزارت كشور اينك از او رئيس جمهوري ساخته كه در ابتداي دهه ششم زندگيش بر فعال سازي ديپلماسي فرانسه درباره مسائل مربوط به نقاط پراكندهاي از جهان تاكيد ميكند. درگير شدن در بحران هايي همچون بن بست سياسي در لبنان، پرونده هستهاي جمهوري اسلامي ايران، منازعه اعراب و اسرائيل، ايفاي نقش فعال در مساله استقلال كوزوو، تلاش براي حل خشونتهاي دارفور، پيگيري مجدانه وضعيت افغانستان در كنار بحران روزافزون در عراق از جمله بنياديترين پارامترهاي ديپلماسي فعال دولت نيكولا ساركوزي است.
اساسا در اتحاديه اروپا دو نوع نگرش وجود دارد يكي نگرش اروپامحور و ديگري آمريكاگرا. رويكرد اروپامحور معتقد است كه اتحاديه اروپا بايد به گونهاي مستقل در تصميمگيري ها رفتار كند و در سياست خارجي و برنامه هاي اقتصادي نبايد تحت تاثير هژموني ايالات متحده قرار گيرد.
مساله پيوستن تركيه به اتحاديه اروپا را بايد يكي از چالش برانگيزترين موضوع هاي كنوني دانست.
ساركوزي نيز همچون آنگلا مركل صراحتا گفت كه «تركيه جايي در اتحاديه اروپا ندارد». از لحاظ استراتژيكي ميتوان چنين استدلال كرد كه ساركوزي اساسا با «گسترش» اتحاديه اروپا مخالف است و اضافه شدن اعضاي جديد، ميتواند مشكلات جديدي را نيز به اتحاديه اضافه كند.
اين در حالي است كه اتحاديه به ويژه در سال هاي پاياني دهه 90 سخت در پي آن بود كه نوعي همگرايي سياسي به خصوص در سياست خارجي اتحاديه ايجاد كند. از اين رو ميتوان استدلال كرد كه با رياست فرانسه بر اتحاديه اروپا، تركيه براي پيوستن به اين اتحاديه مسير دشوارتري را پيش رو خواهد شد.
هر چند «كوكسل توپتان» رئيس مجلس تركيه، با تاكيد بر جايگاه اقتصادي كشورش به عنوان ششمين اقتصاد اروپا و هفدهمين اقتصاد جهان معتقد است كه ساركوزي و مركل نميتوانند سد راه تركيه در پيوستن به اتحاديه اروپا شوند و تركيه سرانجام به نقطه اي خواهد رسيد كه ساركوزي و همفكرانش درب آنها را خواهند كوفت و از تركيه براي عضويت در اين اتحاديه دعوت خواهند كرد.
ميراث ژنرال شارل دوگل براي فرانسويان، استقلال در سياست خارجي و ايفاي نقش بين المللي به عنوان بازيگري مستقل و تاثيرگذار بوده است. گليسم همواره به حفظ فرانسه در قامت يك بازيگر درجه اول بين المللي تاكيد ميكند. آنچنان كه شارل دوگل در اوج جنگ سرد، بي اعتنا به نظام دو قطبي غيرمنعطف و تهديدهاي ايالات متحده، بار سفر بست و به مسكو رفت. رويكردهاي شوونيستي براي ملت و دولت فرانسه از زمان دوگل، كمابيش تا پايان رياست جمهوري ژاك شيراك نيز ادامه يافت. آنچنانكه شيراك نيز همچون چين و آلمان از صدور قطعنامه اي كه به حمله به عراق توجيه قانوني و بين المللي ميبخشيد، خودداري ورزيد.
ساركوزي اما آشكارا راه ديگري مي پيمايد. در طي بيش از ده سال گذشته، براي اولين بار اين ساركوزي بود كه به عنوان رئيس جمهور فرانسه، در كنگره آمريكا حضور يافت و به ايراد سخن پرداخت. وي در حالي سخنان خود را آغاز كرد كه اعضاي كنگره آمريكا براي مدت سه دقيقه، ايستاده براي او كف زدند. ساركوزي پيوند فرانسه و آمريكا را «ابدي» دانست و گفت در تلاش است تا پس از يك دوره فترت بار ديگر «قلب آمريكا را تسخير كند».
از اين رو ميتوان يك نوع همخواني را بين سياست خارجي فرانسه و آلمان درباره نزديكي به ايالات متحده تشخيص داد. هر چند ساركوزي اين تعامل را نه يك طرفه بلكه «دوجانبه» ميداند. چون به باور او آمريكا نيز براي خروج از گرداب عراق، حل بن بست سياسي در لبنان، كنترل افغانستان، گرمايش زمين و بسياري مسائل ديگر به همراهي پاريس نيازمند است.
رفتار آمريكاگرايانه ساركوزي در حالي صورت پذيرفته كه ژاك شيراك رئيس جمهور پيشين تا حدود زيادي به مباني گليسم وفادار ماند. به طوري كه تنها نقطه اشتراك اساسي او و ايالات متحده را ميتوان در نوع پيگيري بحران سياسي لبنان دانست. دوستي ديرينه شيراك با رفيق حريري باعث شد تا وي پرونده ترور حريري را مجدانه پيگيري كند.
از سوي ديگر بيشك فرانسه با مجموعه اي از بحران هاي داخلي روبه روست كه اغلب به صورت شورش هاي خياباني، تظاهرات و اعتصاب نمود پيدا مي كند. اصلاحات در نظام بازنشستگي كه موجي از اعتصاب ها را به دنبال داشت، گرچه با حمايت شهروندان فرانسه همراه است اما رهبران اتحاديه هاي كارگري، سخت مخالف اجراي اين اصلاحات هستند.
از سوي ديگر عمومي شدن زندگي خصوصي ساركوزي چهره اي كاريكاتوري از رئيس جمهور ترسيم كرده است. روزنامه فيگارو چندي پيش گزارشي را منتشر كرد كه براساس نتايج نظرسنجي موسسه «ال-اچ-2» بيش از 55 درصد سوال شوندگان نظر مثبتي درباره ساركوزي نداشتند.
هرچند زمان زيادي تا پايان دوره رياست جمهوري جورج بوش باقي نمانده اما ساده انگارانه است اگر تصور كنيم كه با حضور رئيس جمهور جديد در كاخ سفيد، ساركوزي نيز در سياست خارجي فرانسه و همگرايي با ايالا ت متحده تجديدنظر خواهد كرد. وي در قامت نامزدي راست گرا در اوج تبليغات انتخاباتي خود، همواره از «تغيير» به عنوان مهمترين خواسته شهروندان فرانسوي ياد مي كرد و شگفت آنكه امروز، باراك اوباما، جدي ترين بخت حضور در كاخ سفيد، نيز دقيقا همين كلمه را شعار انتخاباتي خود قرار داده است.
در تحليل نهايي ميتوان چنين استدلال كرد كه اينك نيكلا ساركوزي بر خلاف روساي جمهور پيشين فرانسه، چندان تمايلي ندارد كه شخصيتي روشنفكر و از نوادگان جنبش روشنگري شناخته شود بلكه عملگرايي در سياست خارجي و البته سبك زندگي آمريكايي را در پيش گرفته است؛ فارغ از اينكه فرانسويان و مردمان ساير كشورها درباره او چگونه قضاوت ميكنند.
سياست روز
سياست روز در سرمقاله امروز خود با عنوان «تبليغات به جاي كارآمدي» به قلم مجيد مختاري آورده است:
در ايران اسلامي ما همچون بسياري از كشورهاي توسعه نيافته با نزديك شدن به ايام انتخابات كثيري از احزاب و گروههاي سياسي شكل ميگيرند و با تبليغات گسترده سعي در كسب كرسيهاي قدرت ميكنند.
پس از انتخابات نيز اعضا مشغول امور پراكنده خود ميشوند و چنانچه عمري باقي بماند در انتخابات بعدي همان افراد با تركيب و عنواني متفاوت بازگرد هم ميآيند و همانديشي ميكنند كه حال چه بايد گفت تا مردم بپسندند و راي دهند و ...
حال آنكه در بلاد راقيه احزاب و تشكلهاي سياسي، كه معمولا با حق عضويت اعضاء و حمايت قانونمند حكومت و نه با سوءاستفاده از اموال عمومي، فعاليت ميكنند از كار ويژههاي خاص و متنوعي در راستاي اعتلاي نظام سياسي كشور و ارايه خدمات مطلوب تر به جامعه برخوردارند.
در اين ميان تشكيل كارگروهها و كميتههاي تخصصي براي شناسايي مسايل و مشكلات جامعه، نظارت و ارزيابي عملكرد بخشهاي مختلف دولت و كميسيونها و نمايندگان مجالس و ارايه گزارشهاي كارشناسانه دورهاي با عنوان آن حزب يا گروه به همراه ارايه راهكارها از اهميت خاصي برخوردار است.
در آستانه هر دوره از انتخابات نيز همين احزاب و گروهها ميبايست نتايج مطالعات و اقدامات خود را به مردم ارايه نموده و چشمانداز مطلوب آينده راهكارهاي مورد نظرشان را براي حل مشكلات موجود و رسيدن به وضعيت مطلوب به مردم عرضه ميكنند و نهايت اينكه اشخاص و چهرههاي مورد نظرشان را براي تصدي مسئوليتها در حوزههاي مختلف به مردم معرفي كرده و براي آنها در كنار برنامهها تبليغ ميكنند.