در منزل آقای محتشمی، اقای عبدالله نوری دعای کمیل خواند. هم خوش صدا بود و هم خیلی با سوز می خواند. فکر کنم از دوزان زندانش این چنین سوزناک خواندن را به ارث برده بود.
در منزل آقای کرباسچی هم با اینکه حاج حسن آقای خمینی و آقای کروبی وخیلی از افراد دیگر سیاسی هم آمده بودند، اما در هیچیک از این جلسات که همه طرفدار شرکت در انتخابات بودند، این بحث گل نینداخت. بیشترین چیزی که می پرسیدند اینکه چه خبر؟ طبعا گمان میرود که مردم با درگیری بیشتری که با مشکلات زندگی روزمره دارند کمتر از این مجموعه های سیاسی به فکر انتخابات باشند.
فرصت کمی باقی است که بتوان به مردم گفت برای ایجاد تغییر در نظام سیاسی و اقتصادی کشور با همه ی جفاها یی که شده باید در انتخابات شرکت کرد تا فضای متفاوتی به وجود آورد.
آنها که از تحریم انتخابات حرف می زنند تا به حال نگفته اند که بعد از نیامدن مردم در صحنه ی انتخابات جز باز شدن راه برای اقتدارگرایان چه اتفاقی قرار است بیفتد؟ مگر آقای احمدی نژاد محصول همین تحریم ها نیست؟
و مگر با نیامدن مردم و طبعا رای نیاوردن جبهه ی اصلاحات با همه ی کاستی ها که داشته و دارد کشور با تحریم بین المللی وناکامی ها و تحقیر جهانی افزون تری مواجه نشد؟
احساسات چند روزه را اگر مهار نکنیم سال ها دود این رای ندادن مستقیما به چشم مردم می رود. همچنانکه نتایج تحریم انتخابات ریاست جمهوری را همه ی مردم ایران آن را پس از سه سال با تمام وجود لمس می کنند.
هرجا اصلاحات کاندیدا دارد شرکت کنیم تا در انتخابات ریاست جمهوری هم بتوانیم باشیم.