۳۱ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۸:۵۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۸۱۰۶۴
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۲:۳۶ - ۱۹-۱۱-۱۳۹۳
کد ۳۸۱۰۶۴
انتشار: ۱۲:۳۶ - ۱۹-۱۱-۱۳۹۳
به بهانه سخنان رییس جمهوری در مراسم جایزه کتاب سال

خامه نویسندگان و دست‌هایی در خامه کیک کتاب ها!

روحانی با قبول اصل ممیزی کتاب از گسترده بودن آن انتقاد کرد و گفت چهار مقوله اخلاق، مقدسات،منافع ملی و امنیت ملی کفایت می کند. آیا این گزاره یک توصیه است یا فرمان رییس جمهور به وزارت ارشاد تلقی می شود؟
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- رییس جمهوری در آیین بیست و دومین دوره جایزه جهانی کتاب سال با اشاره به معضل سانسور یا ممیزی که به تعبیر نویسندگان، نَفَس کتاب و کتاب خوانی را گرفته دو راه حل ارایه داد: نخست این که ممیزی به جای دولت به اهل کتاب سپرده شود. دوم این که با قبول اصل ممیزی به جای این که 100 مورد تعیین کنند محدود به مواردی چهارگانه باشد که عبارتند از: «اخلاق، مصالح ملی، امنیت ملی و مقدسات».

 این پیشنهاد البته تازه نیست و وزیر ارشاد در آغاز کار دولت یازدهم پیشنهاد داده بود خود ناشران ممیزی را بر عهده گیرند. الگوی آقای علی جنتی احتمالا مطبوعات است که مطالب را قبل از انتشار، مدیر مسوول می خواند و پس از آن نیز در قبال مراجع رسمی پاسخگوست. در حالی که شمارگان مطبوعات غالبا از کتاب بیشتر است.

ناشران اما از این پیشنهاد استقبال نکردند. اولا به این خاطر که مدیر مسوول یک نشریه با طیف مشخصی از نویسندگان و روزنامه نگاران سر و کار دارد و خود بنگاه متبوع او به تولید مطلب می پردازد. حال آن که ناشر صرفا سرمایه گذار و منتشر کننده است. مثل تهیه کننده فیلم وناشر نمی تواند انواع کتاب ها را بخواند و تایید کند.

ثانیا به این دلیل که همواره باید نگران برخورد بعدی مراجع قضایی و جمع آوری کتاب و زیان دهی خود باشد. در حالی که اکنون به مجوز صادره استناد می کند. ثالثا به این سبب که نویسندگان اگر هم به ناچار و از سر انعطاف، زیر بار سانسورهای رسمی بروند اما جرح و تعدیل را چنانچه از ناشر سر زند، سخت می پذیرند و ناشر نیز دوست ندارد با این صفت شناخته شود.

از سوی دیگر دقیقا مشخص نیست که منظور آقای روحانی از «اهل کتاب» چیست و نویسندگان با چه مکانیسمی می توانند سانسورکنندگان آثار خود را برگزینند؟

بهتر این بود که ایشان به مقایسه کتاب با مطبوعات می پرداختند و می گفتند: همان گونه که آثار روزنامه نگاران در کمتر از 24 ساعت در نشریات کاغذی یا سایت ها منتشر می شود و خودشان و مدیران مسوول پاسخ می دهند و نیازی به بررسی قبلی و صدور مجوز موردی نیست و مدیر مسوول مجوز کلی دریافت می کند و هیات نظارت هم چنانچه با موردی مواجه شد تذکر می دهد درباره کتاب نیز چنین عمل شود.

خامه های نویسندگان و دست هایی در خامه های کیک کتاب ها!

در مورد دوم نیز رییس جمهوری وزیر ارشاد را و او نیز رییس اداره کتاب را می تواند موظف کند. نیاز به توصیه نیست. به فرمان نیاز داریم.

با این منطق اداره کتاب مثلا باید صریح و روشن به نویسنده ای در اندازه و آوازه محمود دولت آبادی توضیح دهد که کجای رُمان او که هنوز اجازه انتشار نیافته یکی از 4 اصل ممیزی «اخلاق، مقدسات، منافع ملی یا امنیت ملی» را نقض کرده است؟

البته این مفاهیم 4 گانه مورد اشاره آقای روحانی کلی و قابل تفسیرند و با این توصیف چه بسا بخش هایی از کلیات سعدی و دفتر پنجم مثنوی معنوی هم غیر اخلاقی قلمداد شوند! یا می توان خیام و حافظ را هم با پاره ای تفسیرها به ترویج باده گساری متهم کرد!

اگر در اوایل دهه 60 سینمای ایران توانست راه اعتلا را بپیماید به این خاطر بود که وزیر وقت ارشاد به بنیاد سینمایی فارابی اطمینان داد که به جز فیلم هایی که در آن ها سه موضوع «روابط جنسی، خشونت عریان و ترویج اباحه گری» باشد بقیه آزادند. این سه مفهوم نیز قابل اثبات و توصیف اند و انتزاعی نیستند. مشخص است که منظور از صحنه های روابط آزاد و خشونت عریان کدام هایند و اباحه گری نیز انکار آشکار خداوند است.

اما وقتی می گوییم اخلاق آیا فلان شخصیت رُمان که دروغ گوست اقدام غیراخلاقی انجام داده و حذف شود یا نتیجه نهایی داستان مهم است؟

کاش آقای روحانی می گفت که مشکل در تعدد اصول ممیزی هم نیست. این است که تصمیم گیرانی در بیرون وزارت ارشاد هم دخالت می کنند. کما این که کسانی پروانه فیلم دارند ولی اجازه نمایش نه! چون کمیسیون فرهنگی مجلس و فلان خانم نماینده که در تلویزیون اذعان کرد اهل فیلم تماشا کردن نیست خوش شان نیامده است!

آقای روحانی پرسید: «چرا تیراژ کتاب پایین آمده و شرح آن تراژدی شده است؟» اما کاش این را هم می گفتند که کتاب هایی که در خارج از کشور منتشر و در داخل تکثیر می شود همین حالا گاه به تیراژ صد هزار هم رسیده است!

ممیزیِ سلیقه ای اما ذوق نویسنده ایرانی را کشته و به تعبیر ناصر تقوایی ذهن ها را معیوب کرده و خوانندگان را از صرافت کتاب خوانی انداخته است.

این احساس که دیگرانی در کتاب دست کاری کرده اند بسیار آزارنده است. مثل این است که به شیرینی فروشی بروید و ببینید مرد قناد انگشت خود را در خامه کیک مورد نظر شما فرو کند و بگوید نگران سلامت شماست و با انگشتان خود درون آن را می کاود چون بیم ناک سلامت شماست!

رییس جمهوری پرسیده است: چرا جوان ما نمی خواند؟ پاسخ این است: اتفاقا با وجود همه رقیبان جدید و شبکه های ماهواره ای و مجازی دوست دارد بخواند اما آیا این خواندن ها و دانستن ها در زندگی و کار او هم ترجمه می شود؟ در کشورهایی که ایشان مثال از خواندن در مترو زدند یک دلیل این است که اگر افراد به روز نشوند از گردونه بیرون می افتند و همه رو به جلو حرکت می کنند. آن خواندن در ذیل توسعه و حرکت قابل تفسیر و توصیف است و هنگامی که احساس حرکت نکنی آن احساس نیاز هم درنمی گیرد. غیر این موضوع ،اگر نمی خواند چند دلیل مشخص دارد:

اول این که یارانه ای که پیشتر به کتاب تعلق می گرفت به انواع نهاد ها و دستگاه های فرهنگی دیگر اختصاص یافته و کتاب به کالایی گران بدل شده است.

دوم این که در جامعه پول زده که فکر و ذکر غالب مردمان ان از بام تا شام به کسب پول بدل شده کتاب و خواندن و دانستن دیگر فضیلت به حساب نمی آید.

سوم این که یک روزنامه نگار یا نویسنده به خاطر چند کلمه که خطا بوده یا خطا تشخیص داده شده متهم می شود حال آن که قبل تر ده ها هزار و چه بسا صدها هزار کلمه تولید کرده است. توبیخ هست و تشویق و ترغیب نیست و نویسنده باید خود را در قبال حملات آماده کند و همین، چه بسا جرات و جسارت تولید فرهنگ را بستاند.
 
 با این همه وزارت ارشاد البته هر چند در سپردن ممیزی به اهل کتاب و نویسندگان کامیاب  نبوده اما در کاهش موارد ممیزی وسخت گیری های بی دلیل توفیقاتی داشته و به همین خاطر شاهد انتشار آثاری هستیم که مدت ها در دولت قبل در محاق بودند. منتها اکنون نیز تا هجومی صورت گرفته کوتاه آمده است. چون شبکه هایی وجود دارند که آماده اند از یک کتاب یا یک یلم یا سی دی موسیقی سوژه ای علیه ارشاد بسازند و از این و آن مصاحبه بگیرند و مقامات را وادارند سری را که درد نمی کند دستمال نبندند. همچنان که شنیده شده قصد دارند پروانه نمایش فیلم ها را به صورت موقت صادر کنند تا لابد اگر سر و صدا شد بگویند موقت بوده!

کوتاه آن که آقای رییس جمهوری! مشکل کتاب حتی ممیزی قانونی و رسمی هم نیست. چرا که بسیاری از نویسندگان در عمل و برای اثبات حُسن نیّت خود به این حذف و جرح و تعدیل ها – دست در خامه کیک کردن ها- تن داده اند.

مشکل این است که بیرون از مجاری رسمی گروه های فشار یا افرادی وجود دارند که به این هم رضایت نمی دهند و از دولت انتظار دارند لیست کتاب ها و فیلم ها را ابتدا به آنها یا کمیسیون متبوع آنها تقدیم کند و درباره یک کتاب بر پایه نام نویسنده و گرایش سیاسی او قضاوت می کنند نه محتوای آن و تا کتابی منتشر می شود برخی روی نام نویسنده زوم می کنند و پرونده آبا و اجداد او را می کاوند.

مشکل این است و گرنه اگر عده ای دست در خامه نکنند و به ذائقه دیگران احترام بگذارند ایرانیان همچنان کتاب می خوانند. چندان که همین حالا هم آنها که دوست دارند بخوانند می خوانند.

روی سخن رییس جمهوری باید با این دسته افراد هم باشد تا به آنها گوشزد کند «یک مملکت، یک دولت» و اگر ارشاد مجوز داد دیگران هم باید تمکین کنند و نویسنده نمی تواند خود را با همه هماهنگ کند. هم با دولتی ها و هم با بیرونی ها که منتظرند واژه ای و سطری بیابند و سوژه ای بپردازند.

نویسندگانی تراوش ذهنی خود را با خامه (قلم) هایشان روی کاغذ یا مونیتور می آورند و دیگرانی مثل مرد قناد آن قدر در خامه کیک های تولیدی دست می کنند که خواننده را از صرافت مزه مزه کردن و خواندن می اندازند. مشکل اما دخالت های قانونی و دست هایی نیست که دستکش ممیزی رسمی پوشیده اند که دست هایی است که بدون پوشش و بیرون قنادی هم برای خود حق کاوش قایل اند و این همان نکته ای بود که رییس جمهوری اتفاقا به آن نپرداخت!



ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۷
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۱۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۹
1
22
عالي بود.
خامه آقاي خدير همواره لذت وافر را به خوانندگان هديه مي دهد.
وبگردی