۳۱ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۹:۰۶
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۴۱۸۹۶
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۰ - ۱۷-۰۲-۱۳۸۷
کد ۴۱۸۹۶
انتشار: ۱۱:۴۰ - ۱۷-۰۲-۱۳۸۷

گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه گزيده برخي از آنها در ذيل مي‌آيد.

آفرینش
 
روزنامه آفرینش در سرمقاله امروز خود تحت عنوان "فوتبال ايران در انتظار" به قلم مهدی شکری نوشت:


طبق سهميه بندي جديد کنفدراسيون فوتبال آسيا ، از اين پس سهم ليگ هاي باشگاه هاي کشورهاي آسيايي در مسابقات ليگ قهرمانان آسيا بر اساس نمرات ارزيابان کنفدراسيون فوتبال آسيا مشخص خواهد شد و هر کشور بتواند 400 امتياز بدست آورد از 4 سهميه در مسابقات ليگ قهرمانان آسيا برخوردار مي شود و اگر امتيازات کمتري بدست آورد با کاهش سهميه روبرو مي گردد . 

ارزيابان  AFC  پس از بررسي و تکميل پرسشنامه هاي لازم و بازديد حضوري، اطلاعات خود را عملياتي خواهند کرد و سهميه هر کشور براي حضور در ليگ قهرمانان را مشخص مي کنند، که در اين بخش وضعيت حق پخش تلويزيوني مسابقات ، داشتن ورزشگاه هاي اختصاصي ، روشن بودن وضعيت تراز مالي باشگاه ها و وضعيت استقبال تماشاگران از مسابقات از جمله فاکتورهايي است که امتياز کشورها براي کسب سهميه بيشتر در ليگ قهرمانان را افزايش مي دهد. 

گروه بازرسان ويژه و تيم تحقيق ليگ حرفه اي کنفدراسيون فوتبال آسيا که تا به امروز دو بار براي بازديد از امکانات باشگاه هاي ايران به کشورمان آمده اند در حال ارزيابي ليگ هاي حرفه اي فوتبال در سطح آسيا هستند تا باشگاه هاي واجد شرايط مورد نظر  AFC  را براي حضور در ليگ قهرمانان آسيا شناسايي کنند که اين بررسي مراحل مطالعاتي خود را سپري مي کند   و کشورهاي واجد شرايط پس از جمع بندي تحقيقات مشخص خواهند شد . 

در اين راستا بسياري از مسوولين ورزش کشورمان گمان مي کنند حضور نمايندگان باشگاهي ايران در ليگ قهرمانان آسيا حتمي است و ايران فقط بايد براي کسب سهميه بيشتر تلاش کند ، در حاليکه اينطور نيست و گام اول پيوستن به ليگ قهرمانان آسيا ، تحقق خواسته هاي  AFC  است و پس از آن بايد به دنبال کسب امتيازات بيشتر و افزايش سهميه در ليگ قهرمانان آسيا بود. 

در اصل بايد بپذيريم و باور داشته باشيم ، هنوز بسياري از باشگاه هاي فوتبال کشورمان شرايط لازم براي پيوستن به ليگ حرفه اي قهرمانان آسيا از جمله 10 محور سازماندهي، استاندارد فني، تماشاگران، مديريت و پشتيباني، مارکتينگ، معيارهاي تجاري، مديريت مسابقات، نقش رسانه، استاديوم، امکانات و باشگاه ها را دارا نبوده و بايد خواسته هاي  AFC  در اين زمينه محقق شود. 

 AFC يکي از دلايل ضعف فوتبال در قاره آسيا را به ضعف باشگاه ها مرتبط مي داند و از همين رو برنامه ريزي وسيعي را براي رشد و توسعه باشگاه ها در سطح قاره آسيا آغاز کرده که برگزاري ليگ قهرمانان آسيا با شرايط و ضوابط خاص از سال 2009 ، از جمله طرح هاي اساسي کنفدراسيون فوتبال آسيا براي رشد فوتبال اين قاره کهن است و فوتبال ما نيز راهي جز قبول اين خواسته و همگام شدن با خواسته هاي  AFC  و استانداردهاي مورد نظر را ندارد. 

با اين حال بايد پذيرفت  ليگ برتر فوتبال ايران هنوز تمامي شرايط مورد نظر  AFC  براي ورود به ليگ قهرمانان را ندارد و بعيد است بتواند هر 4 سهميه را بدست آورد و ممکن است حتي به سختي 2 سهميه بگيرد ، اما فوتبال ايران نبايد اميدهاي خود را از دست بدهد چراکه کشورهايي که در بررسي هاي بازي هاي سال 2009 نتوانند امتيازات لازم را بدست آورند يک بار ديگر براي بازي هاي 2011 در فهرست ارزيابي قرار مي گيرند و اگر در سال 2010 نمره لازم را بگيرند آنگاه وارد بازي هاي 2011 مي شوند .     

جمهوري اسلامي

روزنامه جمهوري در سرمقاله امروز خود با عنوان اقدام شجاعانه براي وحدت عملي آورده است: تهران اين روزها شاهد برگزاري بيست و يكمين اجلاس بين المللي وحدت اسلامي است . اجلاس بيست و يكم كه از روز يكشنبه اين هفته آغاز به كار كرده و امروز به پايان مي رسد بررسي « منشور وحدت اسلامي » را در دستور كار خود قرار داده است .

اجلاس امسال اين امتياز را نيز دارد كه همزمان هيئتي از دارالتقريب مصر كه بعد از 30 سال ركود بار ديگر فعاليت خود را از سرگرفته به تهران آمده تا روابط نيم قرن قبل اين نهاد كهن تقريبي را با مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي كه از ثمرات انقلاب اسلامي و از دستاوردهاي نظام جمهوري اسلامي است مستحكم كند. به دليل همين دو امتياز مي توان براي اجلاس بيست و يكم وحدت اسلامي اهميت خاصي قائل شد و از آن انتظارات بيشتري داشت .

دارالتقريب محصول همفكري مرحوم آيت الله العظمي بروجردي و مرحوم شيخ محمود شلتوت است كه نيم قرن قبل شكل گرفت و تاثيرات مهمي در جهت تقويت مذاهب اسلامي و نزديك ساختن افكار مسلمانان به يكديگر بر جاي گذاشت . آيت الله العظمي بروجردي مجتهد بزرگي بود كه شعاع مرجعيت او در نيمه اول قرن حاضر سرتاسر جهان تشيع را فرا گرفت و در كل جهان اسلام از اعتبار و شهرت و نفوذ فوق العاده اي برخوردار بود. شيخ محمود شلتوت نيز در آن زمان مفتي بزرگ اهل سنت بود كه رياست دانشگاه الازهر مصر را برعهده داشت .

آگاهي به مسائل روز شناخت جهان و جهان اسلام تسلط بر مباني اسلامي و برخورداري از ذهن و فكر روشن و آزادانديش ويژگي هائي بودند كه آيت الله العظمي بروجردي و شيخ محمود شلتوت را به همديگر پيوند ميدادند. اين ويژگي ها براي همه علماي اسلام از شيعه و سني از لوازم انفكاك ناپذيرند و فقدان آنها در بسياري از علما موجب رشد اختلافات ميان مسلمانان و سواستفاده دشمنان از تفرقه ميان امت اسلامي شده است .

اكنون كه دشمنان اسلام از هر طرف با حربه هاي مختلف درحال تهاجم به اين دين پاك هستند و از كتاب « آيات شيطاني » گرفته تا فيلم « فتنه » را تهيه و منتشر مي كنند امت اسلامي بيش از هر زمان ديگري به وجود بزرگان روشن ضمير و آزادانديشي همچون آيت الله بروجردي و شيخ محمود شلتوت نيازمند است . پيروزي انقلاب اسلامي زمينه را براي وحدت امت اسلامي فراهم ساخت و امام خميني راه را براي تفاهم علماي اسلام باز كرد اما دست اندركاران تقريب در 21 سال گذشته كمتر توانستند به وحدت عملي نزديك شوند و بيشتر در عالم الفاظ و بيان ضرورت وحدت سير كردند. مطرح ساختن اين شعارها و توجه دادن به زيان هاي تفرقه نيز مفيد است اما از علماي اسلام انتظاري بيش از اين وجود دارد.

قطعا بعد از 21 سال اكنون نوبت به عمل رسيده است . اين توصيه آيت الله هاشمي رفسنجاني كه خود از پيشگامان تقريب است و دردهاي جانكاه جهان اسلام و موانع راه را به خوبي ميشناسد بسيار بموقع و بجاست كه در سخنراني افتتاحيه اجلاس بيست و يكم گفتند : « علماي اسلام براي ايجاد وحدت عملي شجاعانه اقدام كنند » .

موانع راه بسيار زيادند. دشمنان اسلام نيز امكانات زيادي در اختيار دارند در درون جوامع اسلامي نيز گروه هاي متحجر و منحرف كه دانسته يا ندانسته به سود دشمنان عمل مي كنند نيز زيادند.

با اينحال وسعت جهان اسلام كثرت عددي مسلمانان امكانات فراواني كه مسلمانان در اختيار دارند علماي روشن ضمير و نيروهاي آزادانديش كه در همه كشورهاي اسلامي موج مي زند و شرايط اجتماعي و سياسي جهان اسلام كه ويژه اوج بيداري اسلامي است زمينه هاي بسيار خوبي براي مقابله با همه موانع موجود هستند و اگر به درستي و با مهارت بكار گرفته شوند قطعا مي توانند همه موانع را برطرف كنند و امت اسلامي را به وحدت برسانند.

باقي ماندن در شرايط بحث و بررسي منشور وحدت بيش از اين جايز نيست . اكنون وقت آنست كه به سطر سطر و كلمه كلمه اين منشور عمل شود. هرچند تهاجم عليه اسلام بسيار سنگين است ولي قدرت مقابله اي كه امروز مسلمانان دارند بيش از هر زمان ديگري است . قدرت اصلي در روح جهاد و مبارزه نهفته است كه امروز به بركت بيداري اسلامي برخاسته از انقلاب اسلامي و مواضع شجاعانه امام خميني در اختيار مسلمانان است . از نظر پيشرفت هاي علمي نيز ملت هاي مسلمان اكنون در شرايط مطلوبي قرار دارند. امكانات ارتباطي و تبليغي نيز به مسلمانان اين اجازه را ميدهد كه به انسجامي در خور يك جمعيت بيش از يك و نيم ميليارد نفري دست يابند و هر وقت اراده كنند از قدرت كم نظير نهفته در اين جمعيت بزرگ رودي خروشان پديد آورند و براي تحقق اهداف خود و به عقب راندن دشمنان از آن استفاده كنند.

اگر اين واقعيت ها را بخواهيم در يك جمله خلاصه كنيم اين مي شود كه : خدا حجت را بر مسلمانان تمام كرده وقت آنست كه براي تجديد عظمت امت اسلامي قيام كنند.
در اين قيام هر چند همه مسلمانان بايد حضور داشته باشند اما مسئوليت اصلي توجه علما و متفكران مسلمان است . انتظار از آنها اينست كه از بحث هاي نظري عبور كنند و مقوله وحدت را به ميدان عمل بكشانند.

كيهان


روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان سازمان تصميم ساز به قلم محمد ايماني آورده است: تدوين «مدل» و ترسيم «نقشه راه»، مقدمه ضروري هر حركت به سمت آرمان ها و اهداف است. حركت بدون نقشه و مدل معمولا يا به بيراهه مي كشد، يا در مواجهه با كوچك ترين چالش ها و موانع، به ركود و در جا زدن مي انجامد و يا به يأس و از هم پاشيدگي و تشتت در جمع قائل به آرمان ها و غايات مشترك منجر مي شود. مدل نوشتن و نقشه چيدن، يعني «پيش بيني پذير» ساختن مسير به جاي سير تصادفي و غافلگيري، از طريق برآورد همه اهداف، موفقيت ها، فرصت ها، امكانات بالفعل، ظرفيت هاي بالقوه، و موانع و چالش ها. يا به تعبير ديگر، نوشتن معادله اي با اجزاء و مشتقات معلوم (و نه مجهول). در چنين فرآيند پيش بيني پذير و ارزيابي شده اي است كه مي توان به خطرپذيري و «ريسك موفق» در كنار «نوآوري» اهتمام كرد وگرنه راه پيمودن در تاريكي، هرچه پرشتاب تر باشد، احتمال گم شدن و از مقصد دور افتادن را تقويت مي كند. مدل و نقشه به ما مي گويد كه كجا ايستاده ايم و از كدام مسير با كدام امكانات به مقصد مي رسيم و در راه چه خطرها و تهديدهايي در انتظار ماست.

اگرچه رهنمودهاي راهبردي رهبرفرزانه انقلاب طي سال هاي اخير به تناسب محورهاي مطرح شده متوجه اقشار گوناگون ملت بوده و موج هاي مهم اجتماعي را در حوزه هايي چون نهضت نرم افزاري و نهضت عدالت خواهي فراهم آورده اما در عين حال مي توان گفت كه اين رهنمودهاي بنيادي، مسئوليت هاي مهمي را متوجه جبهه بزرگ اصولگرايان مي كند، جبهه اي كه با رأي اعتماد مستمر ملت سكان مديريت دولت و مجلس را به دست گرفته است. نمي توان ادعاي پيروي از رهبري داشت اما چون او در تدارك جوشش و حركت هاي فراگير اجتماعي-سياسي نبود يا از تدوين ساز و كار كارآمد براي فهم شرايط فعلي و نحوه رسيدن به آرمان ها و اهداف غافل ماند.

با وجود چالش ها و موانع داخلي و خارجي پيش رو واقعيت اين است كه ايران، امروز در دنيا به عنوان قدرتي منطقه اي و ذي نفوذ شناخته مي شود. دوست و دشمن اذعان دارند كه به بركت انقلاب اسلامي، ايران به قدرت اول منطقه خاورميانه تبديل شده است؛ تا آنجا كه يوشكا فيشر وزير خارجه سابق و صهيونيست آلمان اخيراً طي تحليلي در نشريه دي سايت ضمن تاكيد بر به هم خوردن موازنه قدرت در خاورميانه به نفع ايران مي نويسد «ظهور قدرت ايران، تهديدي براي ساختار لغزنده قدرت در منطقه است. در سال هاي اخير اسلام سياسي هرچه بيشتر قدرت مي گيرد... به دنبال جنگ در عراق، تغيير قدرت سياسي منطقه به سمت خليج فارس متمايل شده است. آمريكا با حمله به عراق، ساختار قدرت قبلي را نابود كرد بي آنكه جايگزيني براي آن داشته باشد. ايران اكنون در موضع قدرت بي نظيري است. شيعيان هم در عراق قدرتي به دست آوردند كه موجب افزايش نفوذ و قدرت ايران شد و اين در حالي است كه ايران در حال تبديل شدن به قدرت هسته اي هم هست... تبعات چنين تغيير بزرگي در معادلات قدرت خاورميانه حتي در لبنان و فلسطين هم قابل لمس است، جايي كه تقريباً هيچ كاري برخلاف نظر متحدان منطقه اي ايران (حزب الله و حماس) امكان پذير نيست». اين تحليل را اضافه كنيد به تحليل اخير نشريه آمريكايي نيويورك پست كه در مقاله اي تحت عنوان «ايران، برنده بازي قدرت در آمريكاي لاتين» با اشاره به پيروزي زنجيره اي جريان هاي ضدآمريكايي در انتخابات برخي كشورهاي منطقه و توسعه قدرت متحدان و دوستان ايران در حياط خلوت واشنگتن مي نويسد«بر اساس دكترين مونروئه طي قرن گذشته هرگونه ايفاي نقش اروپا در قاره آمريكا نفي مي گرديد اما در مورد ايران اين سياست ناديده انگاشته شده است. آنچه ايران مايل است گوشزد كند اين است كه آمريكايي ها دارند خارج و ايراني ها وارد منطقه مي شوند».

اين قدرت يابي و الهام بخشي- كه مجال بسط آن در اين نوشتار نيست- طبيعتاً قدرت هاي استكباري نظير آمريكا و صهيونيسم و سرمايه داري بين الملل را به هراس مي اندازد. آنها اكنون فقط در ايران و صرفاً براي چپاول منافع ملت ايران نمي جنگند بلكه در خاورميانه بزرگ و حتي آمريكاي لاتين با چالش هاي جدي مواجه شده اند و به رغم بن بست هاي بزرگ در مهار ايران، مدام طراحي هاي تازه مي كنند تا آب رفته را به جوي بازگردانند. مانع تراشي ها و چالش آفريني ها از سوي آنها با تمام توان ادامه دارد و حساسيت و تدبير مضاعفي را مي طلبد.

اصولگرايان در برابر چنين صورت مسئله پراهميت و حساسي، مسئوليت بزرگي بر دوش دارند كه اداي اين مسئوليت جز با « تدوين مدل و ترسيم نقشه راه» و برآورد فرصت ها، امكانات و ظرفيت ها، و موانع و چالش ها امكانپذير نيست. اگر توجه و تجديد سازمان در اين جهت صورت نگيرد، محتمل ترين اتفاق اين است كه به خاطر توفيقات بزرگ در عرصه سياست خارجي و انتخابات اخير مجلس، اصطلاحاً خوشي و تن آسايي زير دل اصولگرايان بزند و به جاي آن كه آغاز به كار مجلس هشتم را در تقويم، نقطه آغاز مجاهدت تازه و جهش بزرگ تلقي كنند، چشم بر چالش ها و تهديدها ببندند و دوره جديد را دوران فراغت و رخوت و آسايش بدانند يا به رقابت هاي پرهيجان اما كم عمق سياسي بسنده كنند، چيزي كه دشمنان يا حريفان با پيش كشيدن بحث هايي نظير رياست مجلس يا انتخابات رياست جمهوري سال آينده مي كوشند به آن دامن بزنند. تنوع و رقابت مثبت البته مبارك است اما بي ترديد اين تنوع و رقابت ها و مسابقه ها نيازمند ساماندهي و مديريت است تا كار به اختلاف و اصطكاك و تزاحم و مهار يكديگر و غفلت از اهداف و چالش ها نكشد.

ساز و كارهايي كه تاكنون تعبيه شده-نظير شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب و ائتلاف جبهه متحد اصولگرايان- عمدتاً مربوط به دوره چند ماهه انتخابات و منحصر در معرفي نامزد و تلاش براي جلب اجماع اصولگرايان بوده است، حال آن كه اين فعاليت ها با همه ارزشمندي، حركت در سطح است و الگوي تاثيرگذارتر و مطلوب تر، آن است كه اين ساز وكارها از حالت فصلي و مقطعي و انتخاباتي، خارج و تبديل به باشگاه ها، اتاق فكرها و حلقه هاي دايمي هم انديشي و همدلي در جهت مدل سازي، برنامه نويسي و تصميم سازي هاي بلندمدت شود. طبيعي است كه نامزدبازي! كار به مراتب آسان تر و جذاب تري است تا نظريه پردازي، نقادي، مدل نويسي، تدوين برنامه وكادرسازي. اگر براي نوع جريان هاي سياسي، حضور در امر انتخابات امري جذاب، باكلاس و آسان به نظر مي رسد، شق دوم فعاليت ها معمولا جزو كارهاي سخت، حوصله بر، كم جلوه و به اصطلاح كار كارگري تلقي مي شود و معمولا كم طرفدار است. در تمهيد ساز وكار جديد، قبل از هرچيز بايد اين تلقي را از ذهن ها زدود تا بتوان به پيشواز تهديدها و چالش ها و حل مسائل رفت. اگر اين سختي را به جان نخريديم و در رقابت هاي كم عمق متوقف مانديم، بايد بر جاي ماندن چالش ها و تشديد مشكلات را به جان بخريم و در آينده، سختي و هزينه مضاعفي را به دوش بكشيم.اگر در اين متوقف مانديم كه مثلاً حداد عادل رئيس مجلس مي شود يا لاريجاني، از كدام حمايت كنيم و احياناً زير پاي ديگري را خالي نماييم، يا به صرافت افتاديم كه براي انتخابات رياست جمهوري آينده از همين حالا به تبليغ كدام نامزد بپردازيم و كدام را نفي كنيم؛ بعيد است كه ديگر فرصت يا زمينه همدلي و همفكري مؤثر باقي بماند و به چالشي-داخلي يا خارجي- انديشيده شود، چه رسد به اينكه آن چالش مرتفع گردد.

فرمول عملي، عقلي و شرعي اين است كه به جاي آن كه هر رجل سياسي و حواريون و طرفداران دو آتشه او بپرسند چه سهمي از قدرت به ما مي رسد، اين گونه از خود بپرسند و پاسخ دهند كه «سهم و مسئوليت ما در برداشتن بار خدمتگزاري و پاسداري از حريم انقلاب چيست و ما چقدر در به هم رساندن دل ها و فكرها و برنامه ها از خود هزينه كرده ايم». لازمه چنين وضعيتي البته غايت محوري، روند محوري و اخلاق محوري به جاي شخص محوري و نامزد محوري و تك روي است. فربهي بي اندازه چهره ها و رجال به گونه اي كه بزرگ تر از اهداف و آرمان ها تلقي شوند و اشخاص جاي اصول و مقدم بر آنها بنشينند، آفت بزرگي است كه متاسفانه از سوي برخي طرفداران دوآتشه تندمزاج يا «فرصت طلب»- با اين تلقي كه اگر فلان رجل باشد من هم در موقعيتي هستم- يا احياناً نفوذي ترويج مي شود. شخصيت ها محترمند اما اصول و اهداف از آنها محترم تر است. بدنه اصولگرايي نبايد با تصلب و تعصب روي اشخاص، مقدمه اختلاف هاي لاينحل و پراكندگي و درگيري با هم را فراهم كنند و راه تفاهم را به روي همان چهره ها ببندند.

اختلاف افكني با شيوه هاي جديد و عمليات رواني وسيع براي رويارو قرار دادن چهره ها و جريان هاي اصولگرا، كانون طراحي هاي جبهه ضدانقلاب خارجي و عمله هاي سياسي- رسانه اي آنها در داخل كشور است. با تكريم و احترام و رحمت و محبت نسبت به هم به جاي ميل به استخدام ديگران در خدمت خود مي توان بر بسياري از اين دام گذاري هاي دشمنان اصولگرايي فائق آمد. اگر هم اختلاف در سلايق و برداشت ها و شيوه ها و برنامه هاست، چاره آن نه در سخنراني هاي يكطرفه و آتشين و نامه پراكني و مجادله، بلكه در گفت و شنيد و تفاهم و تصميم سازي جمعي است. اهتمام به توليد نظريه و مدل و تصميم در فرآيندهاي جمعي، ملاط و چسب اصلي انسجام در سازمان اصولگرايان است. از اين طريق مي توان جلوي ريزش ها و پراكندگي و تقابل را گرفت بلكه هر روز بر رونق و شوكت و بركت اصولگرايي افزود.

تجديد سازمان اصولگرايي مستلزم نگاه و تعريف تازه هر يك از ما نسبت به خويش است؛ با طرح اين پرسش مقدماتي كه سهم و مسئوليت ما در قوت بخشيدن به انسجام اين سازمان و تدوين مدل و نقشه راه «توسعه اسلامي-ايراني» چيست؟

رسالت


«سى سالگى انقلاب؛ بازخوانى موانع- تقويت نقاط قوت سرمقاله امروز رسالت به قلم محمدمهدى انصاري است كه در آن مي‌خوانيم: در آستانه ورود به دهه چهارم از عمر انقلاب اسلامى و در سى سالگى نظام جمهورى اسلامي، ارائه قضاوتى جامع و صحيح در باب گذشته انقلاب و برشمارى موانع و نقاط قوت آن، نيازمند «رويكردى كلان نگر و علمي» است. تبيين موانع درونى حركت انقلاب اسلامى و اشاره به موانع بيرونى آن از سوى رهبر معظم انقلاب، كه در بازديد استانى ايشان در شيراز صورت گرفت حاكى از اهميت راهبردى اين مسئله است كه پس از سه دهه تجربه حكومتدارى و تلاش براى نمايش كارآمدى الگوى جامعه اسلامي، اكنون زمان آن فرا رسيده كه يك آسيب‌شناسى فراگير از موانع، نقاط قوت و ضعف، بازخوانى مباني، ترسيم اهداف و تدوين چشم‌اندازهاى پيش ‌روى نظام جمهورى اسلامى تحقق يابد.

اتخاذ چنين رويكردى از سوى رهبر فرزانه انقلاب، حكايت از «آرمان‌گرايى معطوف به عملگرايي» در ساختارهاى فكرى و عملياتى انديشه جمهورى اسلامى ايران دارد. يعنى ملت ايران با تمسك به آموزه‌هاى دينى در تلاش بوده و هست ايرانى مستقل، آزاد از استبداد و وابستگى و برخوردار از ثروت و امنيت و عدالت و بهره‌مند از معنويت و اخلاق و پيشتاز در مسابقه ملت‌ها در زمينه علم و توسعه و فناورى‌هاى نوين ساخته شود. بديهى است چنين هدف‌گذارى آرماني، متعالى و جامعي، در هر گامى نيازمند رصد لحظه به لحظه حركت و تصحيح جهت‌گيرى‌هاست تا موانع احتمالي، آسيب‌هاى غير مترقبه، انحراف از مسير و چالش‌هاى نرم‌افزارى موجب ركود استعدادها يا رسوب انگيزه‌ها نگردند...

در اين ميان شايد بتوان يك ارتباط منطقى عميق بين نامگذارى سال 1387 به عنوان «سال نوآورى و شكوفايي» و اين رويكرد اتخاذ شده از سوى رهبرى نظام (بازخوانى موانع و نقاط قوت و دفع موانع و تقويت نقاط قوت) برقرار كرد. به تعبير ديگر در سى سال گذشته همه شعارها و اهداف و ضرورت‌هاى تئوريك انقلاب و تمام اولويت‌ها و مطالبات و نيازمندى‌هاى معيشتى و اجتماعى آحاد جامعه برشمرده شده و اكنون زمان تحقق آنهاست. البته تلاش‌ها و اقدامات زيادى هم از سوى كارگزاران نظام و لايه‌هاى مختلف ملت به انجام رسيده، اما كماكان كليت نظام در برخى عرصه‌ها با كاستى‌ها، ناكارآمدى‌ها و چالش‌‌هاى ريز و درشتى همراه است. در عرصه فرهنگ، رهبر انقلاب از «مظلوميت فرهنگ» سخن مى‌گويند، در عرصه اقتصاد ملي، شاخص‌هاى بعضا متزلزل و نگران كننده‌اى مشاهده مى‌شود و در حوزه مديريت جامعه، «رگه‌هايى از فساد و تبعيض» وجود دارد. بديهى است با اقدامات مبتكرانه و گام‌هاى نوآورانه مى‌توان به اصلاح جدى چنين آسيب‌هايى پرداخت. همچنين با يك باز تعريف مجدد و مهندسى دقيق و علمى در ساختارهاى درونى نظام همين ميزان از ناكارايى‌ها قابل رفع و رجوع هستند.

نقش نخبگان جامعه، دانشگاهيان و حوزويان و اهالى سياست چنانچه در تعاملى مستقيم، گردهم آيند يك نقش تعيين كننده و سرنوشت ساز است. از طرفى تلاش و مجاهدت پيگير همه اقشار ملت و مسئولان راهبرد كلى مقابله با چنين آسيب‌هايى است.

با تمام اين اوصاف همان گونه كه در ابتداى نوشتار اشاره شد هنگامى مى‌توان قضاوتى جامع و تام در باب گذشته انقلاب اسلامى ارائه داد كه از رويكرد كلان‌ نگر استفاده شود. مثلا نمى‌توان به صرف اينكه در فلان حوزه از نظامات كشور، آسيب و آفتى پديدار و ماندگار شده حكم به ناكارآمدى و شكست انقلاب داد و اين قضاوت بايد از سر علاقه‌مندى به حال و آينده كشور و ملت صورت پذيرد. نكته پايانى اينكه بر مبناى چنين قضاوت كلان، بايد اذعان داشت- همچنان كه دوست و دشمن تصديق مى‌‌كنند- همين كه انقلاب اسلامى از ورطه توطئه‌هاى سهمگين وصف آرايى دشمن در ايجاد مخاطرات بحرانى 3 دهه گذشته عبور كرده و اكنون با اقتدار و عزت، شكوه جشن 30 سالگى خود را در معرض ديد جهانيان مى‌گذارد، به بالاترين سطوح كارآمدى و توانمندى خود كه به همت ملت رشيد ايران خلق گشته نايل آمده است، اما باز تاكيد مى‌شود هرگز روا نيست لحظه‌اى از آسيب‌ها و آفت‌ها و چالش‌هاى درونى و بيرونى كه انقلاب را تهديد مى‌‌كنند غفلت ورزيد.

آفتاب يزد


«اميد آفريني و يأس پراكني» عنوان سرمقاله امروز آفتاب يزد است كه در آن آمده است: تاكيد رهبر انقلا ب بر عدم يأس پراكني در كشور، موضوع مهمي است كه توجه دقيق به آن راهگشا است و برخورد گزينشي و ابزاري با آن، خطرناك.

حقيقت آن است كه يكي از عوامل مهم در پيشبرد امور، اميدواري به آينده و اعتماد به نفس براي حل مشكلا ت است. لذا اگر كساني آينده را به صورت يكپارچه تيره و تار نشان دهند و يا هر روز نسبت به توانمندي زنان و مردان ايراني براي حل مشكلا ت <آيه يأس> بخوانند، پيشاپيش راه را بر پيشرفت‌ها بسته‌اند.

البته با جرات مي‌توان گفت كه هم اداره كشور يك امر به هم پيوسته است و هم زندگي روزمـره مـردم.پـس هـر كـس كـه آينده را تيره جلوه دهد مـوفـقيت‌هاي گذشته را نيز در كام مردم تلخ خواهد كرد و هر كس گذشته را به گونه‌اي تفسير كـنـد كـه گـويـي جـز سـياهي، تباهي، فساد و سوء مديريت در آن وجود نداشته است در واقع به اين ترديد دامن زده است كه سازندگان گذشته –كــه هـنـوز هم بسياري از آنها در عرصه‌هاي عمومي‌و خصوصي در حال فعاليت هستند– آينده را نيز تخريب خواهند كرد. به عبارت ديگر، سياه نمايي افراطي نسبت به گذشته، توانمندي جمعي حاكميت و ملت براي سامان دادن به امور روزمره و ساختن آينده را زير سوال مي‌برد و اين، بزرگترين يأس پراكني است. از سوي ديگر، توقف در گذشته و چشم بستن بر ضعف‌ها نيز انگيزه‌هاي بهسازي و پيشرفت را كاهش مي‌دهد كه اين نيز پيامدهايي خطرناك و همتراز يأس پراكني دارد. در خصوص امروز هم بايد پذيرفت كه ناتوان دانستن اركان حكومت در انجام كليه وظايف خود، نااميدي خطرناكي بر جامعه حاكم خواهد كرد و بسياري از افراد را براي سرمايه گذاري‌هاي مادي و معنوي درپروژه‌هاي گوناگون با ترديد مواجه مي‌سازد.

از سوي ديگر، تلا ش براي فاسد معرفي كردن جوانان، خطرناك دانستن دانشگاه ها، فريب خورده خواندن تشكل‌هاي غير دولتي، بروز نشانه‌هاي بي اعتمادي به فعالا ن اقتصادي بخش خصوصي و از همه بالاتر ناتوان دانستن مردم در تشخيص مــصلــحـت خويش– بويژه در عرصه‌هاي تعيين سرنوشت – و هر آنچه كه اقشار مختلف ملت را در شناسايي افق‌هاي پيشرفت و گام نهادن در مسير توسعه ناتوان نشان دهد، نيز نوعي يأس پراكني است كه مخاطبان سخنان اخير مقام رهبري نبايد از آن غفلت كنند.

الـبـته اين احتمال وجود دارد كه برخي رسـانـه‌هـا و تـريبون داران مدعي اصولگرايي، بـا چـشم بـستن بر ابعاد گوناگون توصيه مهم رهبري، حملات خود عليه منتقدان دولت را آغاز كـنـنـد اما چه كسي است كه نداند رهبري از مـوضـعـي بـالاتر از دسته بندي‌هاي سياسي و جناحي، توصيه‌هاي خود را بيان مي‌كنند ولذا هر كس كه با زير سوال بردن توانمندي‌هاي اقشار گوناگون ملت، آنها را نسبت به آينده نااميد كنند به همان اندازه نسبت به توصيه رهبري بي توجهي كرده است كه كسي بخواهد نقاط مثبت در انجام وظايف قواي سه گانه – و نه فقط دولت – را مورد تـرديـد قرار دهد. هـمـچنين كساني كه براي سرپوش گذاردن بر ضعف‌هاي امروز، تمامي‌ ‌گذشته را سياه جلوه مي‌دهند از نظر <يأس پراكني> هـيـچ تـفـاوتـي بـا كـسـانـي نـدارنـد كـه تمامي‌ ‌فعاليت‌هاي روزمره فعلي دولتمردان را <مخرب> مي‌دانند. از سوي ديگر، كساني كه خود را مطيع كامل رهبري مـي‌دانند و ديگران را با اتهام <عدم تبعيت از رهبري> از ميدان به در مي‌كنند بايد بدانند كه نشانه تبعيت واقعي – و نه ابزاري – از دستورات رهـبري، توجه به همه سخنان ايشان است. رهبري نظام در راستاي رهنمودهاي رهبر فقيد انـقـلاب هـمـواره بر لزوم توسعه فضاي نقاديدر كشور تأكيد كرده‌اند و توصيه‌هاي بنيانگذار جمهوري اسلامي را چراغ راه مردم و مسئولان دانسته‌اند يكي از مهمترين يادگارهاي رهبر فقيد انقلا ب، تحمل در برابر انـتـقـادهـاست. ايشان حـتي <تخطئه> را موجب پيشرفت مي‌دانستند و رهـبـري فـعلـي جـمـهوري اسلامي‌هم بر لزومباز بودن فضاي انتقاد نسبت به همه اركان نظام تأكيد كرده‌اند پس اگر كساني بخواهند با برداشت يك بـعدي از رهنمود اخير مقام رهبري، كار رابر منتقدان دولت سخت كنند در واقع با كشتن انگيزه انتقاد، از يكسو موجب پراكندن يأس نسبت به <بهبود اوضاع> خواهند شـد و از سـوي ديـگـر، بـا مـخفي نگهداشتن ضعف‌هاي واقعي، فرصت‌هاي پيشرفت را از مردم و كشور سلب مي‌كنند كه اين خـود بـزرگـترين <يأس پراكني> است. نگارندهبر اين باور است كه نقد سازنده و نقادي به معناي واقـعـي يـعـنـي جـدا ســـاخــتـــن <ضــعـــف> از <قـــوت> و تــفـكـيــك <دستاوردهاي مثبت> از <پيامدهاي منفي>– در گذشته و حال – بهترين راه براي افزايش اميد به آينده و بزرگترين مـانـع بـراي يـأس پـراكني است. كـسـانـي كـه مـتـأسـفـانه فقط خود را اصولگرا مي‌دانند اگر تـعـريف ديگري از اميدآفريني و يأس پراكني دارند، آن را مطرح كنند شايد ديگران هم نظر آنها را بپذيرند.
ارسال به دوستان
وبگردی