عصر ایران؛ سروش بامداد- قائم مقام جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به تازگی از نامه ای خبر داده که در آن از رییس جمهوری خواسته شده شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوبهای بگذراند که به موجب آن هر فیلمی که در آن یک روحانی بازی میکند ابتدا از حوزه مجوز بگیرد.
به گفته آقای مقتدایی،با موافقت آقای روحانی قرار شده این موضوع در دستور کار شورای انقلاب فرهنگی قرار گیرد تا تصویب و اجرایی شود.
آیت الله مقتدایی توضیح داده است: «مشاهده میکردیم که دربرخی از فیلمهای ساخته شده در صدا و سیما یک روحانی در فیلم بازی میکرد که ممکن بود بازیگر سابقه خوبی نداشته باشد و الآن با لباس روحانی دیده میشود و این مسأله ممکن بود موجب وهن روحانیت شود و به همین دلیل به صدا و سیما هم پیشنهاد کردیم که اگر فیلمی ساخته شود که روحانییی در آن بازی می کند اول به حوزه علمیه ارجاع دهید تا را آنها ببینند و اگر تأیید کردند بعد اکران شوند اما عملا نه صدا و سیما اجرا می کرد و نه وزارت ارشاد».
ایشان ادامه داده است : «حتی این موضوع را به وزیر ارشاد نیز تذکر دادیم، اما عملی نشد و به همین دلیل تصمیم گرفتیم آن را قانونی کنیم و در نامه ای از سوی جامعه مدرسین با امضای آیت الله یزدی و همچنین نامه از سوی شورای عالی حوزه با امضای بنده خطاب به رییس جمهور خواستیم تا این مسأله در شورای عالی انقلاب فرهنگی به یک قانون تبدیل شود تا هر فیلمی که یک روحانی در آن بازی میکند باید از حوزه مجوز بگیرد و آقای روحانی نیز قبول کردند و در دستور کار شورای انقلاب فرهنگی قرار دادهاند تا تصویب و اجرایی شود».
هرچند که پیداست دغدغه آیت الله مقتدایی و جامعه مدرسین از کجا ناشی میشود و نگران نقش هایی هستند که یا به خاطر نقش های قبلی و دیگر بازیگر و یا پاره ای بی ملاحظگی ها انتظارات برآورده نشود اما چند پرسش و ابهام در این میان ایجاد می شود:
اول این که آیا شورای عالی انقلاب فرهنگی، شان قانون گذاری دارد و چنانچه قرار باشد این شورا وارد مصادیقی از این دست شود دیگران نیز تقاضاهای مشابهی نخواهند داشت؟ مثلا آیا سازمان نظام پزشکی نخواهد خواست در هر فیلمی که نقش پزشک وجود دارد قبلا بازبینی کنند و اقشار دیگر به همین ترتیب یا آن گونه که از این نامه برمی آید منحصر به روحانیت است؟
دوم این که وقتی نه صدا و سیما و نه وزارت ارشاد حاضر به این کار نشده اند به این معنی است که اجرای آن در عمل با مشکلاتی رو به روست. البته معمولا در تهیه چنین فیلم هایی یک مشاور روحانی حضور دارد و در تصویب فیلمنامه چه در صدا و سیما و چه ارشاد ملاحظات مربوطه طبعا اعمال می شود.
نکته سوم و مهم تر این است که هر فیلم تهیه کننده و سرمایه گذاری هم دارد و آنان در پی بازگشت سریع سرمایه خود هستند و اگر احساس کنند تصویب جداگانه نقش روحانی موجب تاخیر در نمایش و الزام به اصلاحاتی میشود ممکن است اساسا از فیلمنامهنویسان بخواهند چنین نقشهایی را ننویسند و به مرور شاهد کاهش و حتی حذف نقش روحانیون در فیلمها باشیم.
مهمترین اعتراض اما به نقش های دیگرِ بازیگر است. بازیگر اما تنها بازیگر است. در اصطلاح خود بازیگران یا بر پایه مکتب «برشت» از نقش فاصله میگیرند و مشخص است که دارند بازی میکنند یا بر اساس آموزههای استانیسلاوسکی چنان در نقش فرو میروند که تفکیک بازیگر از نقش ممکن نیست و به همین خاطر بیننده به یاد نقش های دیگر بازیگر نمیافتد.
این که یک بازیگر کمدی نقش فردی معمم یا روحانی را بازی کند البته مطلوب نیست اما خود روحانیون هم مراتبی دارند و از یک طلبه تازه ملبس شده تا یک مرجع تقلید را شامل میشود و نمیتوان انتظار داشت که یک طلبه 17 ساله مانند روحانی با تجربه 70 ساله باشد.
برای رفع سوء تفاهم این توضیح ضرورت دارد که نویسنده هم معتقد است در هر فیلمی نمیتوان نقش روحانی تعریف کرد و هر بازیگری هم از عهده آن بر نمیآید. اما نکته اینجاست که یک وقت قرار است فردی مانند عبدالرضا اکبری نقش امام خمینی را ایفا کند و یک وقت قرار است جواد عزتی در نقش یک طلبه ساده ظاهر شود. آیا هر دو یک تعریف دارند؟ ضمن این که ایفای نقش روحانیون مشهور و تاریخی از عهده هر بازیگری بر نمی آید که بگوییم نقش های دیگر او خوب بوده یا نه.
یکی از اولین کسانی که نقش یک روحانی (سید حسن مدرس) را در تلویزیون ایران بازی کرد خسرو شکیبایی بود و خیلی ها اساسا متوجه نشدند او خسرو شکیبایی است. هم به این خاطر که هنوز به اوج شهرت نرسیده بود و هم چون در نقش مستحیل شده بود.
با این اوصاف روشن میشود که حتی اگر شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب کند انتظارات جامعه مدرسین برآورده نخواهد شد و تنها اتفاقی که رخ می دهد این است که کمتر شاهد نقش هایی با لباس روحانیت خواهیم بود و شاید به صفر برسد و اساسا منتفی شود.
این گفتار نمی خواهد به این نتیجه برسد که به نفع روحانیت است یا نه و اساسا وارد این بحث نمی شود اما می توان گفت چنین کنترلی قطعا از انگیزه های کارگردانان و فیلمنامه نویسان برای پرداختن به روحانیون و زندگی آنان خواهد کاست و اگر هدف آیت الله مقتدایی و جامعه مدرسین همین است به نتیجه می رسند و اگر با هدف دیگری انجام میشود ممکن است منظور نهایی حاصل نشود و روحانیت شیعه فرصت شناساندن خود از طریق رسانه های موثر سیما و سینما را از دست می دهد. البته با این فرض که فیلمنامه نویسان و کارگردانان و نیز مدیران و ناظران ،طبعا عرف را رعایت می کنند و می دانند که میدان مانور آنان چقدر است.